ميرحسين موسوی، يکی از نامزدهای معترض انتخابات رياست جمهوری و آخرين نخست وزير ايران، روز شنبه از شکلگيری تشکيلات راه سبز اميد به عنوان يک نهضت فراگير خبر داد.
آقای موسوی گفت: «رنگ سبز، نماد اين راه و مطالبه اجرای بدون تنازل قانون اساسی، شعار آن است و شبکههای اجتماعی خودجوش و خودمختار بیشمار و گسترده در سطح جامعه، بدنه اين جنبش هستند.»
ميرحسين موسوی اضافه کرد: «نمیتوان بخشهايی از قانون اساسی را اجرا کرد و بخشهای ديگر آن را دور انداخت.»
اين نامزد انتخابات رياست جمهوری افزود: «راه سبز اميد، ادامه شعار راهبردی هر شهروند يک ستاد است که برای مطالبات به حق مردم و استيفای حقوق آنان شکل میگيرد.»
مسعود سفيری، روزنامهنگار و تحليلگر سياسی در آمريکا، در همین رابطه به پرسشهای رادیو فردا پاسخ گفته است.
- رادیو فردا: آقای سفری، تصمیم آقای موسوی در راهاندازی تشکيلات راه سبز اميد را چگونه ارزیابی میکنید؟
مسعود سفیری: اگر آقای موسوی چنين جبههای را تشکيل نمیداد، ما بايد سؤال میکرديم. در واقع، هر سازمان، نظام و حزبی نيازمند يک رهبر است و رهبر جنبش مدنی هم نمیتواند بدون يک سيستم به حرکت خود ادامه دهد.
به نظر من، آقای موسوی با اعلام به هنگام اين اقدام خود بعد از دو ماه، درصدد است اين سيستم را راهاندازی کند و به آن شکل دهد. تمام احزاب، سازمانها، تشکيلات و حتی افراد، اگر به اين جنبش مدنی اعتقاد دارند، بايد عضويت خود را در اين جنبش مدنی اعلام کنند، فارغ از اينکه رنگ آن و يا خواستههايش چيست. درغير اين صورت، با جنبش مدنی در ايران فاصله پيدا میکنند.
در هر حال، اين مرحله که آقای موسوی آن را به عنوان «راه سبز اميد» اعلام کرده است، در چهارچوب قانون اساسی انجام میشود.
- ميرحسين موسوی در صحبت های خود در مورد شکل گيری تشکيلات «راه سبز اميد» به اين نکته اشاره کرده است که شبکه های اجتماعی خودجوش و خودمختار بی شمار و گسترده در سطح جامعه، بدنه اين جنبش هستند. چرا آقای موسوی در سخنان خود روی شبکه های اجتماعی خودجوش و گسترده، به جای نام بردن از تشکيلات سياسی تاکيد کرده است؟
تشکيلات سياسی در مرحله دوم قرار میگيرد. ما در اين مرحله با يک جنبش مدنی سروکار داريم؛ يک جنبش مدنی فارغ از تمامی افکار و اهدافی که دارد، به اين فکر میکند که تمامی گروهها و سيستمهايی که در سالهای گذشته توسط جمهوری اسلامی از هم پاشيده شدهاند را به هم پيوند بدهد.
جمهوری اسلامی بعد از سال ۵۹ و در دهه ۶۰ به بهانه جنگ موفق شد همه جامعه را از هم جدا کند و اين جامعه از هم جدا هرگز نتوانست به هم برسد، ولی در دهه ۷۰ به تدريج در جنبش اصلاحات و جنبش دوم خرداد، طبقه متوسط حقانيت خود را ثابت کرد.
آنچه اکنون در ايران رخ میدهد، فارغ از هر ايدئولوژی و هر خواستهای، حداقل تا اين لحظه که آقايان موسوی و کروبی آن را مديريت میکنند و رهبری آن را در دست دارند، در چهارچوب قانون اساسی و به دنبال پيوندهای اصولی يک جنبش است.
يک جنبش مدنی نيازمند رسيدن به يک سری اهداف است. در اين مسير، اهداف به اين شکل تعريف میشود که تمام جنبشها اعم از جنبش زنان، جنبش دانشجويی و کارگری در کنار هم قرار بگيرند. وقتی اين جنبشها همديگر را پيدا میکنند، درخواستهای مدون و تعريف شدهای دارند.
آقای موسوی به اين نتيجه رسيده است که تمامی سازمانها، جنبشها و احزابی که میتوانند در اين مسير همگام و دارای اصول باشند، بايد در کنار هم قرار گيرند.
- چرا آقای موسوی اين شعار را انتخاب کرد، نه يک شعار ديگر؟
آقای موسوی هنوز تصميم نگرفته است از سيستم عبور کند و به نظر من، اين تصميم بسيار درست است، چون اگر قرار باشد او از سيستم عبور کند، آن وقت جنبش به يک جنبش کور تبديل میشود و مورد سرکوب شديدتر قرار میگيرد. ما بايد اميدوار باشيم تمامی افراد، احزاب و حرکتهای اصلاح طلبانه در قالب اين حرکت قرار بگيرند.