رهبر جمهوری اسلامی ششم آذر در دیدار با بسیجیان، به آنها توصیه کرد که مانند کمیتههای انقلاب اسلامی در دهه ۶۰، «در همه محلههای کشور» حضور دائمی داشته باشند. آیتالله علی خامنهای بر ضرروت دفاع در میدانهای گوناگون تاکید کرد ولی در «زمینههای دفاع سخت و نیمهسخت» به طور جداگانه خواستار آمادگی بسیج شد.
منظور او از «دفاع سخت»، دفاع نظامی و جنگ است. دفاع نیمه سخت به طور عمده شامل مواردی چون جنگ داخلی و کودتاست. تاکید رهبر برای آمادگی برای جنگیدن و سرکوب با الگوگیری از کمیتههای انقلاب دهه ۶۰ حداقل از دو منظر حائز اهمیت است.
اولین نکته مهم را میتوان با بررسی ده سخنرانی خامنهای در دیدارهای سال ۸۸ تا ۹۸ با اعضا و فرماندهان بسیج متوجه شد. او هر سال به رسم معمول توصیههایی به اعضای بسیج کرده است.
سال ۱۳۸۸ اولویت آنها را «جنگ نرم» بر شمرده، سال ۸۹ بر آمادگیشان در مقابل حوادث تاکید کرده، سال ۹۵ دستور داده یک ساختار درون سازمانی شبیه «اتاق فکر» که خامنهای آن را «هیات اندیشهورز» نام داد تشکیل شود و بقیه سالها به ارائه توصیههای اخلاقی و فرهنگی به اعضای بسیج پرداخته است.
در طول این سالها او گاهی به ابعاد نظامی و فعالیت نظامی بسیج توجه داشته ولی نخستینبار است که بحث حضور بسیج در زمینه دفاع نیمه سخت که شامل سرکوبهای شهری یا رویدادهایی شبیه ناآرامیهایی دهه ۶۰ در استانهای مختلف است را مطرح کرده است.
طرح این موضوع از نظر زمانی هم معنادار است. در دو سال اخیر، رویدادهای اعتراضی در ۱۰۰ شهر ایران، حکومت را مواجه با فاز تازهای از بحران کرده است. یک فرمانده ارشد سپاه از این اعتراضها به عنوان «جنگی که در خیابان جاری است»، نام برده است. خامنهای هم در توصیف سرکوب این اعتراضها گفته است سپاه و بسیج و نیروی انتظامی «در مواجهه سخت»، کار خودشان را انجام دادند.
عبارت «مواجهه سخت» که معمولا برای میدانهای نظامی به کار میبرد، به نوعی نشاندهنده درک «جنگیبودن» شرایط در ذهن رهبر جمهوری اسلامی است.
دومین نکته به ماجرای تشکیل «گشتهای محلهمحور» بسیج در آذرماه سال ۹۶ باز میگردد. در آن زمان سپاه با یک مانور تبلیغاتی سراسری تحت عنوان «حماسه امنیت و خدمت» اعلام کرد که گشتهای پیاده یا موتورسوار سه یا پنجنفره بسیج که سلاح و حکم قضایی دارند، اجرای برخی برنامههای پیشگیرانه گشتزنی در محلات را شروع میکنند. غلامحسین غیبپرور، فرمانده وقت سازمان بسیج، در این زمینه گفت: سپاه قصد دارد «ایست های بازرسی بسیج را تقلیل داده و آن را به گشتهای محلهای تبدیل کند».
پس از بروز برخی انتقادها درباره راهاندازی این گشتها که به نوعی تداعیکننده راهاندازی گشتهای کمیته انقلاب دهه ۶۰ بود، عبدالرضا رحمانیفضلی با گفتن این نکته که مسئولیت امنیت و انتظامات بر عهده نیروی انتظامی است، سعی کرد موضوع را جمع کند.
وزیر کشور ایران مرداد امسال هم در جلسه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفت گروههای ایست بازرسی بسیج زیر نظر نیروی انتظامی عمل میکنند. حسین سلامی، فرمانده سپاه هم گفت که از طرفهای هدفمند پلیس برای امنیت عمومی حمایت میکند.
در مجموع حدفاصل آذر ۹۶ تا مرداد ۹۸، اگرچه در رسانههای سپاه گزارشهایی درباره لزوم احیای کمیتههای انقلاب منتشر میکرد، مسئولان وزارت کشور و سپاه تلاش کردند که موضوع احیای گشتهای دهه ۶۰ را تلطیف کرده و با تاکید بر نقش محوری به نیروی انتظامی، بر آن سرپوش بگذارند.
با وجود چنین سابقهای، اشاره صریح و علنی رهبر جمهوری اسلامی برای الگوگیری بسیج از کمیتهها بهویژه در زمینه دفاع سخت و نیمهسخت، رویکردی کاملا متفاوت است که نشان میدهد رهبر جمهوری اسلامی تلاشها برای پنهانسازی گشتهای امنیتی بسیج را قبول نداشته است یا اینکه خطر جدیدی را حس کرده که قصد احیای کمیتههای دهه ۶۰ یا الگوگیری از تجربههای آن نهاد را دارد.
همزمانی توصیه خامنهای با اعتراضهای آبان ۹۸، گستردگی این اعتراضها که از سوی فرماندهان ارشد سپاه در طول ۴۰ سال گذشته «بینظیر» توصیف شده، سرعت و شدت اعتراضها، کاهش زمان بین اعتراضها، افزایش درگیریهای خیابانی که از سوی فرماندهان سپاه به عنوان «جنگ در خیابان» توصیف شد، میتواند دلایل کافی برای تلاش حداکثری در امنیتیسازی تمام محلات ایران باشد.
علاوه بر این، سرعت و گستردگی اعتراضها در برخی شهرهای ایران نشان داد که ماشین سرکوب جمهوری اسلامی در برخی نقاط از آمادگی و قدرت پیشبینی لازم برخوردار نیست. به عنوان مثال لیلا واثقی، فرماندار شهر قدس در استان تهران در توصیف سرکوب اعتراضها گفته است: «شهر قدس نسبت به رشد جمعیتش تعداد نیروهای انتظامی و کلانتریهای کمی دارد. ما با بیش از ۴۲۰ هزار نفر جمعیت تنها سه کلانتری داریم ... همین سه کلانتری هم کمبود نیرو دارند ... از روز اول سپاه به ما کمک کرد؛ ولی تعداد نیروهای آنها هم زیاد نبود».
شهر قدس از جمله شهرهایی بود که شدت درگیری در آن زیاد بود و ساختمان فرمانداری هم تخریب شد. این شهر یک نمونه از شهرهایی بود که ماشین سرکوب موجود از توانایی لازم برخوردار نبود. در اسلامشهر هم مقامهای سیاسی تقاضای نیروی کمکی برای سرکوب اعتراضات کردند.
این نمونهها میتواند توجیهکننده این رویکرد باشد که باید با تشکیل هستههای پیشگیرانه و سرکوب در هر محله، آب را از سرچشمه بست و یک شبکه ملی سرکوب حاضر به یراق را سازماندهی کرد.
گسترش گشتهای امنیتی بسیج در محلات با تکیه بر تجربه ارعاب و سرکوب کمیتههای انقلاب در دهه ۶۰، میتواند ضریب اطمینان رهبران جمهوری اسلامی را برای افزایش قدرت سرکوب و بسط هستههای سرکوب محلهمحور افزایش دهد.
از این زاویه میتوان اهمیت صدور دستور آیتالله خامنهای برای بهرهگیری از تجربه کمیتههای انقلاب را بهتر درک کرد. به نظر میرسد او خود را برای مواجهههای سختتر و بزرگتر با مردم معترض آماده میکند.