سینمای ایران سال ۱۴۰۲ همچنان متأثر از تحولات عمیق سیاسی و اجتماعی بود که از نیمهٔ سال ۱۴۰۱ بسیاری از مناسبات و شرایط تولید و عرضهٔ فیلمها در داخل و خارج کشور را تغییر داده است.
اعتراضات «زن زندگی آزادی» و پیامدهای آن همچنان شکلدهندهٔ بسیاری از جریانها و اتفاقات در جنبههای مختلف سینمای ایران است. اتفاقات سینمایی سال ۱۴۰۲ هم جز با رجوع به جهان تغییرشکلیافتهٔ سینمای ایران تحتتأثیر این اعتراضها قابل تحلیل و ردیابی نیست.
تداوم قدرتگیری سینمای غیرسمی و زیرزمینی
سال ۱۴۰۲ جریانی از فیلمهایی که بدون رعایت قوانین سانسور جمهوری اسلامی در داخل ایران ساخته میشوند، قدرتمندتر از سال ۱۴۰۱ به حیات و حرکتش ادامه داد.
این جریان در مقاطع مختلف سال ۱۴۰۲ با معرفی نمایندگان مختلف نشان داد که طیف قابل توجهی از سینماگران ایرانی با پذیرش تبعات مختلف، حاضر به مشارکت در تولید فیلمهایی شدهاند که از نگاه حکومت جمهوری اسلامی اثری غیرقانونی به شمار میروند. تعداد قابل توجه این فیلمها، نشان روشنی از مطرح شدن گزینهٔ مقاومت در برابر محدودیت تحمیلی از جانب حکومت بود.
فیلمهای این جریان در سال ۱۴۰۲ تصویری از واقعیت زندگی بخشهای زیادی از مردم ایران ارائه دادند؛ تصویری که ناشی از سانسورهای حکومتی سالها از سینمای رسمی ایران حذف شده بود.
در این تصویر مواردی چون عدم رعایت حجاب اجباری زنان، روابط آزادانه زنان و مردان و تماس بدنی آنها با یکدیگر، محدودیتهای اعمالشده بر اقشار مختلف اجتماعی و تحمیل ریاکاری منفعتطلبانه از سوی ساختار حکومتی دیده میشدند. این موارد در مجموع میتواند نمایهای تکمیلشده از خواستههای جنبش اعتراضی «زن زندگی آزادی» در سینما باشد.
تصویری که در تعدادی از این فیلمها از زنان ایرانی بدون رعایت سانسور حجاب اجباری ارائه میشود، در تاریخ سینمای بعد از انقلاب کمسابقه است و نشانی از مقاومت نهادینه شده در جامعه ایران برای مقابله با انگارههای مطلوب حکومت دارد.
این تصویر را میتوان در تکمیل اقدام برخی سینماگران زن ازجمله تعدادی از شناختهشدهترین بازیگران زن دانست که در همراهی با اعتراضهای سال ۱۴۰۱ تصاویری بدون حجاب اجباری از خود منتشر کردند و از آن زمان تاکنون حاضر به مشارکت و بازی در تولید فیلمهایی با رعایت حجاب اجباری نشدهاند.
فیلمهایی چون «آیههای زمینی» ساختهٔ علیرضا خاتمی و علی عسگری، «کافه» ساختهٔ نوید میهندوست، «آشیل» ساختهٔ فرهاد دلارام، «منطقۀ بحرانی» ساختهٔ علی احمدزاده، «من، مریم، بچهها و ۲۶ نفر دیگر» ساختهٔ فرشاد هاشمی و «کیک محبوب من» ساخته مریم مقدم و بهتاش صناعیها ازجمله مهمترین آثار جریان غیررسمی سینمای ایران بودند که در طول سال ۱۴۰۲ در جشنوارههای مهم و معتبر جهانی از جمله کن، لوکارنو، تورنتو، تسالونیکی، روتردام و برلین به نمایش درآمدند و در این میان جایزهٔ مهمی چون پلنگ طلایی جشنوارهٔ لوکارنو هم نصیب فیلم «منطقۀ بحرانی» شد.
تمام این فیلمها بدون دریافت مجوزهای مرسوم نمایش فیلم در جمهوری اسلامی به جشنوارههای مهم رفتند و با نمایش تصویری تازه از ایران برای بینندگان بینالمللی، نوید ایجاد جریان تازهای از فیلمهای ایرانی متفاوت با نمونههای گذشته دادند.
این اتفاق همزمان با ممانعت از شرکت بخشهای حکومتی سینمای ایران (بنیاد فارابی، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، سازمان اوج سپاه پاسداران و سازمان صدا و سیما) در تمام برنامههای جشنوارههای مهمی چون کن و برلین از جمله بازار پراهمیت آنها روی داد. جایگزین شدن حضور این نهادها با نهادهای وابسته به سینماگران منتقد و مخالف از جمله کانون فیلمسازان مستقل ایران در این رویدادها تغییر توازن حضورهای بینالمللی سینمای ایران را به روشنی نمایش داد.
مقامهای سینمایی جمهوری اسلامی در طول سال ۱۴۰۲ تلاش کردند با موقتی و کوتاهمدت توصیف کردن این جریان از اهمیت وجود آن بکاهند و بگویند نظر جشنوارههای بینالمللی در نمایش این فیلمها به جای آثار سینمای رسمی و مجوز دار بهتدریج تغییر خواهد کرد.
انحصار سینمای رسمی به فیلمهای کمدی و سفارشی
اکران سینماها در سال ۱۴۰۲ متأثر از شرایط دگرگون شده اجتماعی و سختگیریهای نظارتی حکومت، بیش از پیش در اختیار فیلمهای کمدی و فانتزی یا آثار تبلیغی و سفارشی قرار گرفت.
در این شرایط یک فیلم کمدی با نام «فسیل» توانست رکورد چند دهه اخیر در جذب تماشاگر را بشکند و مطابق آمارهای رسمی، حدود هفت و نیم میلیون تماشاگر را به سینماها بکشاند. پرتماشاگر شدن این فیلم و چند فیلم کمدی و فانتزی دیگر از جمله «هتل»، «بچه زرنگ» و «شهر هرت» با نمایش طولانیمدت آنها و در سایه پخش گسترده تبلیغاتشان در شبکههای ماهوارهای فارسیزبان غیرسیاسی رخ داد.
آمارهای رسمی وزارت ارشاد جمهوری اسلامی نشان میدهد در سال ۱۴۰۲ در مجموع حدود ۲۷ میلیون نفر به سینماها رفتند که بالاترین میزان از سال ۱۳۹۷ تاکنون محسوب میشود.
مقامهای فرهنگی و هنری حکومت استقبال از سینماها ناشی از پرفروش شدن فیلمهای کمدی را نشانهای از توجه مردم به سینمای رسمی و موفق بودن سیاستها و برنامههای حکومت در حوزه سینما دانستند. این موضوع بهویژه با درنظر گرفتن اتفاقات سال ۱۴۰۱ و کناره گیری تعدادی از سینماگران از ساخت فیلمهای مجوزدار و شرکت در برنامههای رسمی از نظر حکومت دستاورد مهمی محسوب شد.
از سوی دیگر روند تولید فیلمهای تبلیغی و سفارشی از سوی نهادهای حکومتی در سال ۱۴۰۲ شدت بیشتری گرفت و در کنار سازمانهایی چون اوج و روایت فتح، وابسته به سپاه پاسداران، و سوره وابسته به حوزه هنری، بنیاد فارابی و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نیز رویکردی به شدت تبلیغی در فراهم کردن شرایط تولید فیلمهایی با مضامین دلخواه حکومت در پیش گرفتند. این دو نهاد پیشتر با اغماض بیشتری امکان ساخت فیلمهایی با مضامین کمتر سفارشی فراهم میکردند.
این رویکرد باعث شد جشنواره فجر سال ۱۴۰۲ به نمایشگاهی از عرضه تعداد زیادی از فیلمهای تبلیغی و سفارشی ساختهٔ نهادهای مختلف حکومتی تبدیل شود. مضامین عمدهٔ این فیلمها درباره فرماندهان جنگ یا وقایع تاریخی معاصر مطابق روایت رسمی محدود بود.
نمونههایی از این فیلمها که در سال ۱۴۰۲ به نمایش عمومی درآمدند («غریب»، «ضد»، «مصلحت»، «سرهنگ ثریا»، «دسته دختران»، «اخت الرضا») با استقبال اندک تماشاگران مواجه شدند تا نسبت روشنی میان نظر عمومی با آثار تبلیغی سینمایی برقرار شود.
تعلیق در جریان فیلمهای غیرکمدی و سفارشی
سال ۱۴۰۲ مهمترین فیلمهای تولیدی چند سال اخیر که مضامینی غیرکمدی مرتبط با تحولات اجتماعی داشتند، امکان اکران عمومی پیدا نکردند، اما پس از عرضه غیررسمی در اینترنت به شکل بسیار گستردهای دیده شدند.
نسخههایی از فیلمهای «برادران لیلا» ساخته سعید روستایی، «اورکا» ساخته سحر مصیبی، «تفریق» ساخته مانی حقیقی و «شب، داخلی، دیوار» ساخته وحید جلیلوند در مقاطع مختلف سال ۱۴۰۲ با عرضه به صورت غیررسمی و قاچاق در اینترنت زمینهساز بحثهای گسترده در شبکههای اجتماعی شد.
واکنش به این فیلمها در موارد زیادی بیش از فیلمهای نمایش داده شده در اکران سینماها و شبکه نمایش خانگی بود و خود نشان از قدرت گیری جریان غیررسمی داشت.
این شکل از دیده شدن این فیلمها که همگی مضامین خاص و بحثانگیزی داشتند، نشان از بحران عمیق فراگیر بخش جدی سینمای رسمی ایران داشت که زیر سایهٔ سختگیریهای نظارتی حکومت، امکانی برای عرضهٔ عمومی ندارد. این بحران با شدت گرفتن شکاف میان جامعه و حکومت در رعایت مواردی چون حجاب اجباری و روابط زن و مرد شدت بیشتری پیدا کرده است. فضای تغییریافتهٔ جامعه ایران حتی فیلمبرداری در خیابانهای برخی شهرها را با دشواری ثبت نشدن تصویر زنان بیحجاب مواجه کرده است.
مجموع این عوامل باعث دشوارشدن تولید فیلمهایی با مضامینی مرتبط با دغدغههای اجتماعی در ساختار رسمی شده است. در چنین فضایی، برخی از شناختهشدهترین سینماگران ایرانی اعلام کردهاند با این شرایط حاضر به تولید فیلم در ایران نیستند. اصغر فرهادی، تنها کارگردان اسکاری تاریخ سینمای ایران، شاخصترین این سینماگران است که سال ۱۴۰۲ در گفتوگویی اعلام کرد تا زمان الزام رعایت حجاب اجباری حاضر به ساخت فیلم در داخل ایران نیست.
این گونه تصمیمات در کنار ابرازنظرهای موردیِ تعدادی از سینماگرانِ مورد حمایت حکومت در بیان تعلیق و ملاحظاتهای ذهنی و عمومی خود برای ساخت فیلم با رعایت الزام حجاب، نشانگر فراگیری این فضا برای طیفهای بیشتری از سینماگران داشت.
شبکه نمایش خانگی، پرتعداد و سطحی
تعلیق و بحران در سینمای ایران باعث گسیل تعداد زیادی از سینماگران به شبکه نمایش خانگی شده است؛ روندی که پس از فراگیری ویروس کرونا آغاز شد و به دنبال اتفاقات سال ۱۴۰۱ و تبعات آن شدت گرفت.
این روند اما منجر به شکل گیری جریان مؤثر و باکیفیتی در شبکه نمایش خانگی نشد و عمده تولیدات این شبکه به آثاری صرفاً خوش آبورنگ با پرداختهای سطحی محدود شده که در آنها مضامین ملتهب و چالشبرانگیز دیده نمیشوند.
این روند در سال ۱۴۰۲ نیز ادامه یافت و با وجود عرضهٔ پرتعداد سریالهای مختلف در سامانههای گوناگون پخش آنلاین، هیچ اثری نتوانست جریانساز شود. این در حالی است که ردپای حضور نهادهای نظامی و اطلاعاتی در تولیدات این سامانهها هم دیده شد تا مشخص شود حکومت عزم راسخی در کنترل همهجانبه تولیدات نمایشی تصویری دارد.
مرگهای مشکوک و پرتعداد سال ۱۴۰۲
سال ۱۴۰۲ تعداد زیادی از سینماگران شناختهشده تاریخ سینمای ایران از دنیا رفتند و این سال از این منظر نیز تبدیل به مقطعی مهم شد.
شاخصترین آنها داریوش مهرجویی، از مهمترین و جریانسازترین فیلمسازان تاریخ سینمای ایران، بود که به شکل مشکوکی همراه همسرش به قتل رسید. شیوهٔ قتل دلخراش و بهتآور آنها کل فضای سینمای ایران را تحتتأثیر قرار داد و باعث گمانهزنیهایی درباره وجود احتمالی پیامهای پنهان از جانب حکومت در وقوع این اتفاق شد؛ احتمالهایی که با ابهامهای پرتعداد در شیوه اطلاعرسانی چگونگی وقوع قتل و بعد بازداشت و محاکمه قاتلان ادامه پیدا کرده است.
عدم برگزاری هیچگونه برنامهای در تجلیل از داریوش مهرجویی در جشنواره فیلم فجر سال ۱۴۰۲ و تلاش برای فراموشی سریع قتل او در رسانههای رسمی، درستیِ آن گونه احتمالها را تقویت کرد.
کیومرث پوراحمد، فیلمساز شاخص دو دهه ابتدایی پس از انقلاب، دیگر کارگردان مهمی بود که در سال ۱۴۰۲ درگذشت. مرگ او که در روایتهای رسمی خودکشی اعلام شد، با مشخص شدن نگارش داستانی از جانب او در رد نظام برآمده از انقلاب ۵۷ و انتشار کتاب آن با نام مستعار در خارج از کشور جنبه دیگری به خود گرفت.
این واقعیت را که نخستین بار رادیوفردا فاش کرد، در کنار برخی روایتهای دیگر از جانب نزدیکان آقای پوراحمد، زمینه ساز طرح نکاتی در تردید درستی روایتهای رسمی پیرامون مرگش شد.
ابراهیم گلستان، فخری خوروش، فریماه فرجامی، فردوس کاویانی، امرالله صابری، آتیلا پسیانی، بیتا فرّهی، پروانه معصومی، ناصر طهماسب، رضا صفاییپور و پردیس افکاری از دیگر نامهای شناخته شده بودند که سال ۱۴۰۲ از دنیا رفتند.
تحولات مختلف سینمای ایران در سال ۱۴۰۲ در آخرین برنامه پادکست «صحنه» در این سال بررسی شده است.