بيش از يکصد سال است که روز جهانی کارگر، روز اول ماه مه، در اکثر قريب به اتفاق کشورهای جهان پاس داشته میشود؛ روزی که به ياد اعتراض کارگران در شهر شيکاگو در ايالات متحده در سال ۱۸۸۶ ميلادی به اين نام شهرت يافته است.
در آن تاريخ، کارگران شيکاگو همراه با کارگران بسياری از شهرهای آمريکا با برگزاری راهپيمايیهايی، خواستار کاهش ساعت کاری روزانه به هشت ساعت شدند.
اين راهپيمايی در شيکاگو به درگيری ميان پليس و کارگران در روزهای سوم و چهارم ماه مه انجاميد و در جريان آن، شماری از دو طرف به قتل رسيدند و دهها نفر نيز زخمی شدند.
در حالی که به گفته پليس، کارگران مسئول به راه افتادن اين درگيریها شناخته شدند، اتحاديههای کارگری، پليس متهم به خونريزی کردند.
به گفته آنها، پرتاب يک بمب از سوی يکی از همکاران مخفی پليس باعث آغاز تيراندازی به سوی کارگران شد.
اين پايان ماجرا نبود. شماری از رهبران کارگران بازداشت و حدود يک سال بعد، پنج نفر از آنان در نوامبر سال ۱۸۸۷ اعدام شدند.
مجموعه اين حوادث باعث شد که در نشست احزاب سوسياليست موسوم به «انترناسيونال دوم» در پاريس در روز اول ماه مه ۱۸۹۰ ميلادی، اين روز به عنوان روز مطالبه برای روز کاری هشت ساعته تعيين شد و به دليل اهميت اين روز در ايجاد همبستگی ميان کارگران سراسر جهان و تکرار مراسم هر ساله از سوی آنان، اول ماه مه به روز جهانی کارگر تغيير نام يافت.
سابقه برگزاری روز جهانی کارگر در ايران
روز جهانی کارگر در ايران، برای نخستين بار، ۸۸ سال پيش، يعنی در سال ۱۳۰۱ خورشيدی، با برگزاری تظاهراتی توسط شورای متحده مرکزی در تهران گرامی داشته شد.
در اين تظاهرات، نخستين قعطنامه کارگران ايران شامل ۱۶ درخواست انتشار يافت. از جمله اين درخواستها، وضع قانون برای تعيين حدود کارگر و کارفرما و جلوگيری از تعديات مالکين به زارعين بودند، که توسط شورای متحده مرکزی تهيه و تنظيم شده بود.
شورای متحده مرکزی دو سال پيش از اين تاريخ، در سال ۱۲۹۹ خورشيدی از سوی سازمانهای صنفی و اتحاديههای کارگری فعال در تهران، به ويژه اتحاديه کارگران چاپخانه، تشکيل شد و چند سال بعد، شمار اعضای آن به هشت هزار نفر رسيد.
در عصر روز ۱۱ ارديبهشت سال ۱۳۰۱ خورشيدی، مراسم ديگری نيز در مسجد سپهسالار، در نزديکی ميدان بهارستان برگزار شد.
در اين مراسم، نمايندگان کارگران درباره معنای اول ماه مه، اهميت همبستگی جهانی کارگران، فوايد و نقش سازمانيابی و اتحاديههای کارگری و همچنين وضعيت دشوار کارگران در شهرها و کارگران کشاورزی در روستاها و «ظلمهای اشراف» صحبت کردند.
برگزاری اين مراسم همزمان با انتشار خبر پيروزی اعتصاب کارگران کارخانه نساجی تهران بود، اما شيرينی اين خبر ديری نپاييد، زيرا «گروهی از چاقوکشان» به مراسم حمله کردند و آن را برهم زدند.
به گواه اسناد تاريخی، روز جهانی کارگر، چه در سلسلسه پهلوی و چه در دوره حکومت جمهوری اسلامی ايران از سوی تشکلهای کارگری جشن گرفته شده است و فعالان کارگری به بيان مطالبات صنفی کارگران ايران پرداختهاند.
البته برگزاری مراسم روز جهانی کارگر در اين ۸۸ سال به شرايطی سياسی در ايران وابسته بوده است.
برای مثال، در دورهای از حکومت رضا شاه، فعالان کارگری به اجبار مراسم روز جهانی کارگر در خارج از شهر و يا در قالب عروسی برگزار میکردند. همچنين در دوره حکومت محمدرضا شاه و پس از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، دولت، سنديکاهايی را به وجود آورد که برخلاف اتحاديههای کارگری، فعاليت محدودی داشتند.
با اين همه، مراسم روز جهانی کارگر، در صورت مساعد بودن شرايط، به شکل علنی و با شرکت هزاران کارگر برگزار میشد.
از جمله، در مراسم روز جهانی کارگر در سالهای بين ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ خورشيدی، در راهپيمايیهای خيابانی سازماندهی شده ازسوی شورای متحده مرکزی سنديکاهای کارگری دهها هزار نفر شرکت میکردند.
اين شورا طبق برآورد وابسته امور کارگری سفارت بريتانيا در تهران، ۳۰۰ هزار عضو داشت.
روز جهانی کارگر پس از انقلاب بهمن ۵۷
پس از پيروز انقلاب بهمن ۱۳۵۷، مراسم گوناگونی از سوی سازمانها و احزاب با گرايشهای مختلف برگزار شد.
در حالی که سازمانها و احزاب چپگرا در سال ۱۳۵۸ خورشيدی، مانند دهههای قبل، مراسمی را در گراميداشت روز جهانی کارگر برگزار کردند، حزب جمهوری اسلامی، که هوادار آيتالله خمينی بود، نيز اقدام به برگزاری مراسم روز جهانی کارگر کرد.
در اين مراسم، خواستهايی مانند ضرورت تصويب يک قانون کار مترقیتر که روز کارگر، استقلال اتحاديههای کارگری، حق اعتصاب، هشت ساعت کار در روز، ۴۰ ساعت کار در هفته و دستمزد برابر در مقابل کار برابر مطرح شد.
همزمان، دولت موقت نيز با افزايش حداقل دستمزد، روز جهانی کارگر را روز تعطيل با حقوق اعلام کرد.
اين دوره ديری نپاييد و با سرکوبی احزاب و سازمانهای سياسی مخالف و همچنين تشکلهای کارگری با گرايشهای چپ، که به حکومت وابسته نبودند، شرايط دگرگون شد.
در اين دوره، حکومت جمهوری اسلامی همهٔ تلاش خود را به کار برد که با در انحصار گرفتن روز اول ماه مه، مراسم آن را محدودتر برگزار کند و لذا تنها تشکل های حامی جمهوری اسلامی، امکان برگزاری مراسم چنين روزی را داشتند. اما در ساليان اخير، به موازات وخامت زندگی کارگران و نارضايتی آنان از نتايج سياست های اقتصادی دولت و فعاليت تشکل های کارگری ، مراسم روز کارگر تبديل به صحنه اعتراض های کارگران شده است.
يکی از موارد اعتراضی، مراسم روز جهانی کارگر در سال ۱۳۸۶ بود که در جريان برگزاری در استاديوم شيرودی، کارگران شعارهای زيادی در اعتراض به وضعيت موجود سر دادند و خواستار استعفای وزير کار و امور اجتماعی وقت شدند.
هزاران کارگر در پی اين مراسم به سوی ميدان هفت تير راهپيمايی کردند و ضمن ابراز نارضايتی خود از وضعيت نابسامان اقتصادی، شعارهايی نيز در مورد آزادی فعالان کارگر از زندان و حق اعتصاب و تشکيل سنديکا برای کارگران دادند.
اين در حالی بود که در سنندج و کرمانشاه نيز مراسمی برگزار شد و در سنندج، اين مراسم با دخالت نيروهای امنيتی و انتظامی، به خشونت کشيده شد.
پس از آن، به گفته فعالان کارگری، دولت محمود احمدی نژاد سياست برخورد شديدتر با تشکل های کارگری و محدود کردن مراسم روز جهانی کارگر را در پيش گرفت.
نمونه اين سياست ها، زندانی کردن فعالان کارگری، مانند منصور اسانلو و ابراهيم مددی، به اتهام های امنيتی و آخرين مورد آن، بازداشت بيش از ۲۰۰ فعال کارگری و کارگر در تهران در مراسم سال گذشته روز جهانی کارگر بود.
با اين همه، تشکل های کارگری پيش از روز جهانی کارگر در سال جاری، با صدور بيانيه هايی، با گراميداشت اين روز، خواستار زندگی بهتر برای ميليون ها کارگر ايرانی شده اند که بسياری از آنان در زير خط فقر زندگی می کنند و به اين ترتيب، در سايه فشارهای امنيتی و قضايی، روز اول ماه مه را به روز طرح مطالبات صنفی کارگران تبديل کرده اند.