چنان که در بخش پنجم این ویژه برنامه گزارش شد در کنفرانس دوسالانه انجمن بینالمللی ایرانشناسی امسال که از ۱۲ تا ۱۴ مرداد برابر با ۲ تا ۴ اوت در استانبول برگزار شد مثل همیشه مساله مناسبات سیاسی، فرهنگی یا تاریخی ایران با کشورهای دیگر از جایگاه ویژهای برخوردار بود. در بخش پنجم نام کشورهایی که مناسبات آنها با ایران در جلسههای کنفرانس استانبول بررسی شد به میان آمد. با اینهمه دوباره لازم است در بخش هفتم ویژه برنامه دیدار از کنفرانس استانبول این نامها تکرار شود تا تنوع جلسهها، موضوعها و عنوانهای مقالهها از قلم نیافتد. در کنفرانس امسال مجموعا در ۱۵ جلسه و بیش از ۵۰ مقاله به مناسبات تاریخی، فرهنگی یا سیاسی ایران به ترتیب الفبا با آمریکا، آمریکای لاتین و کشورهای اسپانیایی زبان، اروپا، اسرائیل، افغانستان، اعراب، ترکیه، روسیه، سوریه، گرجستان و هند پرداخته شد.
سهم اسرائیل گرچه تنها به یک جلسه و دو مقاله محدود میشد پانل بامداد روز اول تحت عنوان ایران و اسرائیل فراسوی تکرار مکررات و دیدگاههای ملالآور و قابل پیشبینی ویژه بود. یکی به این دلیل که پیش از کنفرانس برخی رسانههای طیف اصولگرای جمهوری اسلامی ایران سازمان دهندگان کنفرانس را متهم به داشتن ارتباطات صهیونیستی کرده بودند و روزنامه کیهان کنفرانس انجمن بینالمللی ایرانشناسی را پاتوق جاسوسان آکادمیک خصوصا اسرائیلی خوانده بود. و دوم به این دلیل که علاوه بر حدود ۴۰ صندلی جلسه ویژه بررسی مناسبات ایران و اسرائیل اتاق از حاضران ایستاده هم پر و بیرون جلوی در هم ازدحام بود.
من که دیر رسیده بودم از بیرون نه سخنرانان را میدیدم و نه حرفشان را میشنیدم. صبر کردم تا بعد از بازگشت از استانبول تلفنی با یکی از دو سخنران این جلسه گفتوگو کنم. لییور استرنفلد، فوق لیسانس تاریخ از دانشگاه بن گوریون اسرائیل، دانشجوی کنونی مقطع دکترای تاریخ دانشگاه آستین تکزاس آمریکا و کارشناس تاریخ ایران معاصر به ویژه دوران نخست وزیری محمد مصدق در این جلسه مقالهای ارائه داد با عنوان «متحدان غیرقابل انتظار، مصدق و جناح راست اسرائیل».
در آغاز این گفتوگو لییور استرنفلد، ایرانشناس ۳۲ ساله مسلط به زبانهای فارسی، عربی، عبری و انگلیسی مقاله خود را این چنین خلاصه کرد:
«من در مقالهام به این پرداختهام که در دهه ۱۹۵۰ برابر با پایان دهه ۱۳۲۰ و آغاز دهه ۱۳۳۰ که مصدق در ایران به قدرت رسید، تقریبا فورا به الگوی جنبشهای چپگرا در سراسر جهان بدل شد. اتفاق شگفتانگیزی که در آن زمان در اسرائیل رخ داد این بود که در حالی که حزب حاکم سوسیال دموکرات با تمایلات قوی چپگرایانه بود اما این راستگرایان اسرائیلی به رهبری مناخیم بگین بودند که به مصدق به دیده یک رهبر طراز اول ملی استقلالطلب پسا استعماری مینگریستند. و من در این مقاله نشان دادهام که چگونه به این علت میان مصدق و راستگرایان اسرائیلی یک اتحاد عمل عجیب و غریب ایجاد شد.»
چرا دولت وقت اسرائیل با اینکه تمایلات چپگرایانه و سوسیال دموکراتیک داشت منتقد مصدق بود؟
لییور استرنفلد: از سال ۱۹۴۸ تا سال ۱۹۵۰ برابر با ۱۳۲۶ تا ۱۳۲۸ اسرائیل میکوشید تا از پیوستن با غرب یا شرق در رویارویی دوران جنگ سرد پرهیز کند. اما در سال ۱۹۵۱ برابر با ۱۳۲۹ بن گورین نخست وزیر وقت اسرائیل تصمیم گرفت که طرف غرب و آمریکا را بگیرد. و نمیشد اسرائیل حامی سیاستهای مصدق باشد و همزمان در بلوک غرب باقی بماند. به همین دلیل مناخیم بگین رهبر مخالفان دولت وقت اسرائیل به این سیاست دولت انتقاد میکرد.
آقای استرنفلد، آیا بخشی از پشتیبانی راستگرایان اسرائیل حامی مناخیم بگین از مصدق ترفندی برای حمله به دولت حزب رقیب سوسیال دموکرات بود یا اینها به دلایل اصولی و تماما سیاسی و ایدئولوژیک از مصدق حمایت میکردند؟
این پشتیبانی تماما به دلایل ایدئولوژیک بود. احزاب راستگرا بهخصوص حزب هیروت هنوز در بند و بست افکار مبارزه ضد استعماری بودند. احزاب راستگرای اسرائیلی حتی تا سال ۱۳۲۹ امپراتوری بریتانیا را سرچشمه همه پلیدیهای جهان به حساب میآوردند. و چون مصدق در مقابل بریتانیا ایستاده بود او را بسیار تحسین میکردند. و از این لحاظ موضع احزاب راست اسرائیلی با موضع بن گورین که میکوشید مناسبات گذشته اسرائیل با بریتانیا را متحول کند و از پشتیبانی بریتانیا برخوردار شود تفاوت داشت. بنابراین این گونه تفکر چارچوبشکنانه که شاخص اندیشه احزاب راست و مناخیم بگین بود بیسابقه نبود. مثلا راستگرایان حامی بگین با اخوان المسلمین مصر در دوران مبارزه ضد استعماری مصر در دهه ۱۹۴۰ برابر با دهه ۱۳۲۰ متحد بودند. همچنین وقتی میلیشیای صهیونیستی یرگون که تا پیش از ۱۹۴۸ یعنی برابر با سال ۱۳۲۶ فعال بود و به مقام بریتانیایی در قاهره سوء قصد کرد و او را کشت اخوان المسلمین از ضاربین حمایت کرد و رهبری اخوان المسلمین در آن زمان در این باره با یرگون و مناخیم بگین نامه نگاری میکرد. بنابراین میبینیم این تنها مصدق نبود که راستگرایان اسرائیلی تحسینش میکردند. آنها همین رویه را در برابر دیگر نیروهای ضد استعماری و ضد امپریالیستی در خاورمیانه در پیش میگرفتند.
در ابتدا مصدق از حمایت مصر و برخی کشورهای عرب برخوردار بود. چرا مصر دست از حمایت از مصدق کشید؟
بله. در ۱۹۵۱ اکتبر ۱۹۵۱ برابر با مهرماه ۱۳۳۰ مصدق از مصر دیدار داشت و به توافق بسیار خوبی میان ایران و مصر دست یافت. قرار شد ایران فروشنده اصلی تولیدات نفتی و کالاهای دیگر به مصر باشد. اما بعد از بازگشت مصدق به ایران مقامهای بریتانیایی در قاهره به دیدار نحاس پاشا نخست وزیر وقت مصر رفتند و به او هشدار دادند که به اجرا گذاشتن توافق مصر با ایران پیامدهای دشواری برای مصر به بار خواهد آورد. در آن زمان دولت مصدق با تحریمهای بینالمللی روبهرو بود و دولتهای عرب یکی پس از دیگری در قراردادها و توافقهای خود با ایران و قولهایی که درباره حمایت از اقدام ایران در ملی کردن صنعت نفت داده بودند تجدید نظر کردند. و این سبب شد که مصدق بار دیگر در برابر غرب تنها بایستد و به حمایت چند کشور انگشت شمار اکتفا کند.
آقای استرنفلد، واکنش حامیان و مخالفان مصدق در ایران چه بود به حسابگری مصدق در تنظیم مناسبات ایران و اسرائیل؟
فکر نمیکنم که روابط ایران و اسرائیل به مساله داخلی مهمی تبدیل شده باشد. میدانیم که جامعه یهودی اصفهان تصمیم گرفت برای حمایت از ملی کردن صنعت نفت اواق قرضه بخرد و احتمالا این اقدام نتیجه محاسبه بزرگتر مصدق و یهودیان در اسرائیل بود که در چارچوب آن اوراق قرضه به بهای دو و نیم میلیون دلار که در آن زمان مبلغ بالایی بود خریده شد. به جز این به چیز زیادی در مباحث مطبوعاتی ایران بر سر تغییر موضع برنخوردهام. چون تمرکز بیشتر بر روی امور داخلی بود و نه بر روی معادلات بینالملل.
برای پژوهش به کدام روزنامهها مراجعه کردید؟
در میان روزنامههای ایرانی به آرشیو روزنامه اطلاعات و همچنین مجلات و روزنامههای یهودی که موسسات یهودی منتشر میکردند مراجعه کردم. و بسیاری از اینها ابتدا از مصدق پشتیبانی میکردند. همچنین به آرشیو روزنامههای الاهرام، اخبار الیوم و روزنامههای اسرائیلی هاآرتص، دوار و معاریو و غیره.
آقای استرنفلد، این تحقیق شما چه نتایجی برای درک مناسبات فعلی ایران و اسرائیل در بر دارد؟
خب، اولا نشان میدهد که اتحاد و پیوستگی میان اسرائیل و ایران همیشه جریان داشته. یعنی حتی امروز هم که رژیم ایران مصدق را تنها نخستوزیر دوران حکومت محمدرضا شاه به حساب میآورد که کم و بیش برایش احترام قايل است، باید دانست مصدق هم مناسبات خوبی را با اسرائیل برقرار کرده بود و در اسرائیل هم که امروز جناح راست همه مواضع خود را به بنیانگذاران اسرائیل و به خصوص مناخیم بگین منتسب میکند میبینیم که بنیانگذاران اسرائیل انعطاف زیادی نشان میدادند که امروز شاهد آن نیستیم. دیدگاه این بنیانگذاران محدود به چارچوبهای تنگ نبود و نقطه نظر بدیع آنان این قابلیت را داشت که سیاستگذاریهای راستگرایانه را با شرایط متغیر بینالمللی در جهان وفق دهد و تنظیم کند.
سهم اسرائیل گرچه تنها به یک جلسه و دو مقاله محدود میشد پانل بامداد روز اول تحت عنوان ایران و اسرائیل فراسوی تکرار مکررات و دیدگاههای ملالآور و قابل پیشبینی ویژه بود. یکی به این دلیل که پیش از کنفرانس برخی رسانههای طیف اصولگرای جمهوری اسلامی ایران سازمان دهندگان کنفرانس را متهم به داشتن ارتباطات صهیونیستی کرده بودند و روزنامه کیهان کنفرانس انجمن بینالمللی ایرانشناسی را پاتوق جاسوسان آکادمیک خصوصا اسرائیلی خوانده بود. و دوم به این دلیل که علاوه بر حدود ۴۰ صندلی جلسه ویژه بررسی مناسبات ایران و اسرائیل اتاق از حاضران ایستاده هم پر و بیرون جلوی در هم ازدحام بود.
من که دیر رسیده بودم از بیرون نه سخنرانان را میدیدم و نه حرفشان را میشنیدم. صبر کردم تا بعد از بازگشت از استانبول تلفنی با یکی از دو سخنران این جلسه گفتوگو کنم. لییور استرنفلد، فوق لیسانس تاریخ از دانشگاه بن گوریون اسرائیل، دانشجوی کنونی مقطع دکترای تاریخ دانشگاه آستین تکزاس آمریکا و کارشناس تاریخ ایران معاصر به ویژه دوران نخست وزیری محمد مصدق در این جلسه مقالهای ارائه داد با عنوان «متحدان غیرقابل انتظار، مصدق و جناح راست اسرائیل».
در آغاز این گفتوگو لییور استرنفلد، ایرانشناس ۳۲ ساله مسلط به زبانهای فارسی، عربی، عبری و انگلیسی مقاله خود را این چنین خلاصه کرد:
«من در مقالهام به این پرداختهام که در دهه ۱۹۵۰ برابر با پایان دهه ۱۳۲۰ و آغاز دهه ۱۳۳۰ که مصدق در ایران به قدرت رسید، تقریبا فورا به الگوی جنبشهای چپگرا در سراسر جهان بدل شد. اتفاق شگفتانگیزی که در آن زمان در اسرائیل رخ داد این بود که در حالی که حزب حاکم سوسیال دموکرات با تمایلات قوی چپگرایانه بود اما این راستگرایان اسرائیلی به رهبری مناخیم بگین بودند که به مصدق به دیده یک رهبر طراز اول ملی استقلالطلب پسا استعماری مینگریستند. و من در این مقاله نشان دادهام که چگونه به این علت میان مصدق و راستگرایان اسرائیلی یک اتحاد عمل عجیب و غریب ایجاد شد.»
چرا دولت وقت اسرائیل با اینکه تمایلات چپگرایانه و سوسیال دموکراتیک داشت منتقد مصدق بود؟
لییور استرنفلد: از سال ۱۹۴۸ تا سال ۱۹۵۰ برابر با ۱۳۲۶ تا ۱۳۲۸ اسرائیل میکوشید تا از پیوستن با غرب یا شرق در رویارویی دوران جنگ سرد پرهیز کند. اما در سال ۱۹۵۱ برابر با ۱۳۲۹ بن گورین نخست وزیر وقت اسرائیل تصمیم گرفت که طرف غرب و آمریکا را بگیرد. و نمیشد اسرائیل حامی سیاستهای مصدق باشد و همزمان در بلوک غرب باقی بماند. به همین دلیل مناخیم بگین رهبر مخالفان دولت وقت اسرائیل به این سیاست دولت انتقاد میکرد.
آقای استرنفلد، آیا بخشی از پشتیبانی راستگرایان اسرائیل حامی مناخیم بگین از مصدق ترفندی برای حمله به دولت حزب رقیب سوسیال دموکرات بود یا اینها به دلایل اصولی و تماما سیاسی و ایدئولوژیک از مصدق حمایت میکردند؟
این پشتیبانی تماما به دلایل ایدئولوژیک بود. احزاب راستگرا بهخصوص حزب هیروت هنوز در بند و بست افکار مبارزه ضد استعماری بودند. احزاب راستگرای اسرائیلی حتی تا سال ۱۳۲۹ امپراتوری بریتانیا را سرچشمه همه پلیدیهای جهان به حساب میآوردند. و چون مصدق در مقابل بریتانیا ایستاده بود او را بسیار تحسین میکردند. و از این لحاظ موضع احزاب راست اسرائیلی با موضع بن گورین که میکوشید مناسبات گذشته اسرائیل با بریتانیا را متحول کند و از پشتیبانی بریتانیا برخوردار شود تفاوت داشت. بنابراین این گونه تفکر چارچوبشکنانه که شاخص اندیشه احزاب راست و مناخیم بگین بود بیسابقه نبود. مثلا راستگرایان حامی بگین با اخوان المسلمین مصر در دوران مبارزه ضد استعماری مصر در دهه ۱۹۴۰ برابر با دهه ۱۳۲۰ متحد بودند. همچنین وقتی میلیشیای صهیونیستی یرگون که تا پیش از ۱۹۴۸ یعنی برابر با سال ۱۳۲۶ فعال بود و به مقام بریتانیایی در قاهره سوء قصد کرد و او را کشت اخوان المسلمین از ضاربین حمایت کرد و رهبری اخوان المسلمین در آن زمان در این باره با یرگون و مناخیم بگین نامه نگاری میکرد. بنابراین میبینیم این تنها مصدق نبود که راستگرایان اسرائیلی تحسینش میکردند. آنها همین رویه را در برابر دیگر نیروهای ضد استعماری و ضد امپریالیستی در خاورمیانه در پیش میگرفتند.
در ابتدا مصدق از حمایت مصر و برخی کشورهای عرب برخوردار بود. چرا مصر دست از حمایت از مصدق کشید؟
بله. در ۱۹۵۱ اکتبر ۱۹۵۱ برابر با مهرماه ۱۳۳۰ مصدق از مصر دیدار داشت و به توافق بسیار خوبی میان ایران و مصر دست یافت. قرار شد ایران فروشنده اصلی تولیدات نفتی و کالاهای دیگر به مصر باشد. اما بعد از بازگشت مصدق به ایران مقامهای بریتانیایی در قاهره به دیدار نحاس پاشا نخست وزیر وقت مصر رفتند و به او هشدار دادند که به اجرا گذاشتن توافق مصر با ایران پیامدهای دشواری برای مصر به بار خواهد آورد. در آن زمان دولت مصدق با تحریمهای بینالمللی روبهرو بود و دولتهای عرب یکی پس از دیگری در قراردادها و توافقهای خود با ایران و قولهایی که درباره حمایت از اقدام ایران در ملی کردن صنعت نفت داده بودند تجدید نظر کردند. و این سبب شد که مصدق بار دیگر در برابر غرب تنها بایستد و به حمایت چند کشور انگشت شمار اکتفا کند.
آقای استرنفلد، واکنش حامیان و مخالفان مصدق در ایران چه بود به حسابگری مصدق در تنظیم مناسبات ایران و اسرائیل؟
فکر نمیکنم که روابط ایران و اسرائیل به مساله داخلی مهمی تبدیل شده باشد. میدانیم که جامعه یهودی اصفهان تصمیم گرفت برای حمایت از ملی کردن صنعت نفت اواق قرضه بخرد و احتمالا این اقدام نتیجه محاسبه بزرگتر مصدق و یهودیان در اسرائیل بود که در چارچوب آن اوراق قرضه به بهای دو و نیم میلیون دلار که در آن زمان مبلغ بالایی بود خریده شد. به جز این به چیز زیادی در مباحث مطبوعاتی ایران بر سر تغییر موضع برنخوردهام. چون تمرکز بیشتر بر روی امور داخلی بود و نه بر روی معادلات بینالملل.
برای پژوهش به کدام روزنامهها مراجعه کردید؟
در میان روزنامههای ایرانی به آرشیو روزنامه اطلاعات و همچنین مجلات و روزنامههای یهودی که موسسات یهودی منتشر میکردند مراجعه کردم. و بسیاری از اینها ابتدا از مصدق پشتیبانی میکردند. همچنین به آرشیو روزنامههای الاهرام، اخبار الیوم و روزنامههای اسرائیلی هاآرتص، دوار و معاریو و غیره.
آقای استرنفلد، این تحقیق شما چه نتایجی برای درک مناسبات فعلی ایران و اسرائیل در بر دارد؟
خب، اولا نشان میدهد که اتحاد و پیوستگی میان اسرائیل و ایران همیشه جریان داشته. یعنی حتی امروز هم که رژیم ایران مصدق را تنها نخستوزیر دوران حکومت محمدرضا شاه به حساب میآورد که کم و بیش برایش احترام قايل است، باید دانست مصدق هم مناسبات خوبی را با اسرائیل برقرار کرده بود و در اسرائیل هم که امروز جناح راست همه مواضع خود را به بنیانگذاران اسرائیل و به خصوص مناخیم بگین منتسب میکند میبینیم که بنیانگذاران اسرائیل انعطاف زیادی نشان میدادند که امروز شاهد آن نیستیم. دیدگاه این بنیانگذاران محدود به چارچوبهای تنگ نبود و نقطه نظر بدیع آنان این قابلیت را داشت که سیاستگذاریهای راستگرایانه را با شرایط متغیر بینالمللی در جهان وفق دهد و تنظیم کند.