در اولین روزهای ماه اردیبهشت، حیاتوحش ایران شاهد تصاویر دردناکی از شکار یک بز کوهی آبستن در منطقه حافظتشده دنا و یک آهوی آبستن در منطقه حفاظت شده کلاه قاضی اصفهان بود. در هر دو مورد بزغالهها و برهآهوها هرگز طعم زندگی را نچشیدند.
این حوادث سبب شد تا به سراغ بیژن فرهنگ درهشوری برویم، مردی که از اوایل دهه پنجاه تا اواخر دهه هفتاد خورشیدی در سازمان حفظت محیطزیست ایران فعالیت کرده است. از جمله اقدامهای او میتوان به تأسیس اولین ژئو پارک خاورمیانه در منطقه آزاد قشم اشاره کرد.
آقای فرهنگ درهشوری همچنین در کارنامهاش نجات نسل لاکپشت پوزه عقابی از خطر انقراض نیز به چشم میخورد. او همچنین چندین جلد کتاب در زمینه زیستبوم و طبیعت ایران به نگارش درآورده است.
بیژن فرهنگ درهشوری میگوید که همچنان نمیتواند یکجا آرام و قرار بگیرد و هنوز طبیعت ایران را کندوکاو میکند.
با او در حالی به گفتوگو نشستیم که در نیمههای یک سفر بود. او در این گفتوگو نگرانیهایش در خصوص وضعیت محیطزیست اریان را با ما و آیندگان در میان گذاشته است:
طبیعت این سرزمین حراج شده. نابودشده، با سرعت غیرقابل تصور. من الآن از شیراز از مسیر کوهستانی دارم میروم به وان و ازآنجا بروم نورآباد و ازچنارشاهی جان برگردم بیایم شیراز. باورتان نمیشود چند تا بلوط پیر، چند هکتار جنگل؟ الآن من سه ۴ ساعت است رانندگی میکنم دو تا کلاغ دیدم.
آقای دره شوری، دلیلش چیست؟ آیا دلیلش بیشتر به خاطر خود بیتوجهی مردم است یا اینکه قوانین ایراد دارند؟
ببینید مردم مقصر نیستند. مردم هم شروع کردند به تملک و تخریب جنگل. ولی وقتی به آنها میگویی میگوید من ۱۰ هکتار باغ سیب درست کردم توی جنگل بلوط. چند تا بلوط را بریدند؟ تملک زمین، زمین تصرف کردن آنقدر توسط مقامات رونق گرفته که آنکسی که ۱۰ هکتار و ۵ هکتار باغ سیب درست میکند خودش را تبرئه میکند.
من شیرازم. هرازگاهی اطراف شیراز را مخصوصاً در فصل مهاجرت پرندهها گشت میزنم. این رودخانهای که از جنوب شیراز... ۲ سه تا رودخانه سرچشمه میگیرد میرود بوشهر.
از دالَکی و بوشهر و برازجان تا برسد به خود شهر بوشهر چهار میلیون نخل است که این رودخانهها سیراب میکند. اینقدر از این رودخانهها آب برمیدارند، تلمبه گذاشتند، باغ میسازند توی جنگل بلوط که من مطمئنم ۲ سال دیگر این چهار میلیون نخل بوشهر آب نخواهد داشت.
به این قضیه هم برگردیم. مسئله شکار حیاتوحش که گویا این فصل خیلی هم بیشتر نمود پیدا میکند و اغلب آن چیزی هم که گزارش میشود این است که اینها آبستن هستند...
تعداد اسلحه مجاز و غیرمجاز سر به میلیونها میزند. در خیلی از روستاهای جنوب فارس نزدیک دریا مثلاً یک سوپر است دو تا اسلحه فروشی هست.
از ترکیه و دوبی و مسقط و همهجا اسلحه وارد میشود و رسماً خریدوفروش میشود و جمهوری اسلامی به آن ها جواز میدهد و بعد هم سهمیه فشنگ میدهد.
یعنی منظورتان اسلحههای شکاری است؟
شکاری و غیرشکاری، همه چیز. شکاری که فراوان. خیلی راحت توی ده کنار جاده مغازه زده و میفروشد. دولول و پنج تیرپران و نمیدانم دولول رویی و بلژیکی و ترک و آلمانی و فلان و فلان.
آیا این مسئله را سازمان حفاظت محیطزیست میداند؟
وقتیکه من و شما میدانیم که هیچکارهایم و توی این مملکت... خب شیراز شما بیایید نگاه کنید. خیابان باغ تخت ببینید، چند اسلحه فروشی هست و چقدر متراکم مشتری ایستاده و اسلحه میخرد. خب معلومِ میلیونها تفنگ دست میلیونها آدم در یک استان بیصاحبی که یک محیطبان سالم و سرحال و قبراق ندارد، خب چی میشود؟
شما تا آنجا که من اطلاع دارم با سازمان حفاظت محیطزیست هم کارکردید و شناخت از این سازمان دارید...
بله بیست سال، ول کردم زدم به کوه و فرار کردم از این سازمان.
وقتی یک جایی میشود پارک ملی، چطور میشود در پارک ملی بازهم با توجه به اینکه باید نظارتی وجود داشته باشد و شاهد این اتفاقها نباشیم میبینیم که حیواناتی که کمیاب هستند و در معرض انقراض، کشته میشوند؟
پارک ملی قدیم یک تعریفی داشت. ولی بعد از انقلاب یک تعریف دیگر دارد، دوست عزیز! شما مهمترین پارکهای ملی که ما سال ۵۰ ساختیم و با معیارهای جهانی مدیریت میشد، پارک ملی گلستان است، پارک ملی بمو است، پارک ملی کلاه قاضی است... بیایید نگاه کنید اینها را. پارک ملی بمو چسبیده به شیراز است. آن موقع چهل و خوردهای هزار هکتار وسعت داشت.
آهوها و قوچ و میشهایش کنار جاده کنار اسفالت با خیال راحت میچریدند. مردم صدمتری و ۵۰ متری از اتوبوس پیاده میشدند و آنها هم آنجا با خیال راحت برای خودشان میچریدند. مطمئن بودند کسی اذیتشان نمیکند.
حالا شکارها را که زدند و رفته هیچ، شما فکر میکنید چند درصد وسعت بمو الآن باقیمانده؟ نصف بمو رفته. بزرگترین غارتگر آن پالایشگاه شیراز است. حالا آن را بگیر. بعد سپاه است. بعد ارتش است. ارتش آمده کیلومترها سیمخاردار به ارتفاع چند متر و برج و نگهبان و مسلح و ماشین گشت نصف بمو را گرفته. بمو شده چند هزار هکتار؟ حداکثر خوشبینانه بیست هزار هکتار. کلاه قاضی چقدرش مانده؟
با توجه به اینکه عدهای از منتقدان سیاستهای دولت آقای روحانی سازمان حفاظت محیطزیست را متهم میکنند که نتوانسته وضعیت محیطزیست را بهبود ببخشد، اما مسئلهای که اینطرف وجود دارد این است که مسئولان این سازمان هم میگویند ما اهرمهای اجرایی نداریم. تا چه اندازه این قابلقبول و قابل دفاع است؟
توی شرایط موجود با این وضعیت، با این پشتوانه قانونی، با این پشتوانه مالی و با این فساد سیستم اداری هرکسی را بکنید رییس محیطزیست، هیچ کاری نمیتواند بکند. یک سیستمی میخواهد که از بالا تا پایین برایشان آینده این سرزمین مهم باشد.
ما خیلی شخصیتهای محبوبی داریم در این سرزمین که دانش و عشقش را دارند. ولی هیچکدام اینها هیچکاره اند. یک اراده ملی، یک سیستم ملی یک حکومت ملی میخواهد برای این کار عظیم که سرزمین را بشناسد و برایش برنامهریزی کند و با کمک مردم سرزمین را بسازد.