به گفته مقام های جمهوری اسلامی ايران، به علت خشکسالی، کشور در آستانه کمبود آب قرار دارد و قرار است در بسياری از شهرها آب جيره بندی شود.
از سوی ديگر، گزارش ها نشان می دهند که توليد گندم در ايران کاهش يافته و کشور بار ديگر به واردات گندم نيازمند شده است.
روزچهارشنبه، در تهران اعلام شد که با تصويب هيئت دولت، وزارت بازرگانی مکلف به وارد کردن ۲ ميليون تن گندم شده است.
دکترعيسی کلانتری، وزير پيشين کشاورزی در دولت های اکبر هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی، در آغاز گفت و گويی با راديو فردا علل خشکسالی امسال در ايران را اين گونه بر شمرده است:
عيسی کلانتری: ايران در منطقه خشک و نيمه خشک دنيا قرار دارد، يعنی خشکسالی و ترسالی جزو پديده های غير مترقبه در ايران نيستند؛ اما با توجه به اينکه ما سرمايه گذاری لازم را برای تامين آب،مصرف و حتی تقسيم بندی آن در کشور نکرده ايم، در سال هايی که ميزان بارندگی کمتر از حد متوسط است، مشکل پيش می آيد و در زمان هايی که ميزان بارندگی بيش از ۲۰ درصد کاهش پيدا کند، لطمات آن واقعا اجتناب ناپذير است و کشاورزان خسارات سنگينی را متحمل می شوند.
- شعارخودکفايی گندم، از ابتدا يک حرف غيرکارشناسی بود و ما سرمايه گذاری جدی در اين مورد انجام نداده ايم که بخواهيم خودکفا شويم. در آن دو سال که خودکفا شديم، يعنی آخرين سال رياست جمهوری آقای خاتمی و اولين سال آقای احمدی نژاد، جابه جايی کشت صورت گرفته بود.
بارندگی زمستان گذشته، به دنبال پاييز خشکی بود که داشتيم. يعنی در طول پاييز، تقريبا همه کشور خشک بود و بر همين اساس می شد پيش بينی کرد که حتی اگر زمستان و بهار خوبی هم داشته باشيم، محصولات زمستانی حدود ۱۵ درصد کاهش خواهد يافت. حال اين اتفاق افتاده است.
به دنبال سرما و برف سنگين زمستانی، که اکثر نقاط کشور به جز جنوب را پوشش داد، خسارات بسيار سنگينی به محصولات و باغ های نيمه گرمسيری وارد آمد، محصولاتی مانند انار، انجير، زيتون و انگور. حتی برخی از باغات، در جاهايی که سرما به ۱۵ درجه زير صفر رسيد، به طور کامل از بين رفت.
در شمال ايران، بارش سنگين برف و سرما زدگی، خسارات زيادی را به باغات از طريق شکستن درختان وارد آورد و در بيش از ۲۰ هزار هکتار، تمام شاخه های درختان مرکبات که برگ ريز نيستند، شکستند.
به دنبال اين برف های سنگين، حدود دو ماه است که جز در نواحی محدودی مانند سواحل دريای مازندران و بلوچستان، هيچ بارشی در کشور نداشته ايم، که البته مقدار آن بارندگی هم زياد نبوده است. چون بارندگی نداشتيم و از طرفی ، سرمای شديد و يخبندان باعث شد برف ها قبل از اينکه آب شوند، از طريق باد، آبشان بخار شود. الآن در شرايطی هستيم که تقريبا بيش از ۷۰ درصد محصولات ديمی کشور از بين رفته است.
راديو فردا: با توجه به اينکه شرايط جوی و جغرافيايی ايران، هميشه احتمال به وجود آمدن چنين شرايطی را فراهم می سازد، چرا در برابر چنين شرايطی آمادگی لازم در کشور وجود ندارد؟
کلانتری: متأسفانه در ۵۰ سال گذشته، به غير از يک برهه زمانی کوتاه در دوران آقای هاشمی رفسنجانی، توجه لازم به مسئله آب نشد. در آن دوران، به اندازه کافی پول نداشتيم، زيرا بخش عمده درآمد کشور، صرف بازسازی مناطق جنگی می شد و درآمد ديگری به جز نفت وجود نداشت که قيمتش طی آن سال ها تنها ۱۵-۱۴ دلاربود.
هنوز هم در کشور باور ندارند که بدون سرمايه گذاری، چيزی عايد نمی شود. اگر بخواهيم مشکلات برطرف شود، به سرمايه گذاری های هنگفت نياز داريم.
برای مقابله با خشکسالی، چه در استحصال آب های جاری و زيرزمينی و چه در مصرف آن، به سرمايه گذاری های گسترده نياز داريم، زيرا اين موارد بسيار پر هزينه هستند. تا کنون به اين موارد توجه نشده و اقدامات لازم انجام نگرفته است و بخش خصوصی نيز، سرمايه گذاری لازم را در اين بخش انجام نداده است.
اين سرمايه گذاری ها بايد توسط دولت انجام شود. حتی اگر بخش خصوصی در اين زمينه سرمايه گذاری کند، هم بازگشت سرمايه نسبت به بخش های ديگر دارای ريسک بالايی است و هم بازدهی آن پايين خواهد بود.
- چون بارندگی نداشتيم و از طرفی ، سرمای شديد و يخبندان باعث شد برف ها قبل از اينکه آب شوند، از طريق باد، آبشان بخار شود. الآن در شرايطی هستيم که تقريبا بيش از ۷۰ درصد محصولات ديمی کشور از بين رفته است.
کابينه آقای احمدی نژاد، تصميم گرفته که اجازه ورود دو ميليون تن گندم را به وزارت بازرگانی بدهد. با توجه به اينکه گفته می شد ايران از نظرگندم خودکفا شده و يکی از شعارهای مهم پس از انقلاب همين بوده است، علت اينکه ايران مجبور شده گندم وارد کند، چيست و چرا اين خودکفايی موفق نبوده است؟
کلانتری: شعارخودکفايی گندم، از ابتدا يک حرف غيرکارشناسی بود و ما سرمايه گذاری جدی در اين مورد انجام نداده ايم که بخواهيم خودکفا شويم.
در آن دو سال که خودکفا شديم، يعنی آخرين سال رياست جمهوری آقای خاتمی و اولين سال آقای احمدی نژاد، جابه جايی کشت صورت گرفته بود. يعنی برای حمايت از خودکفايی، حدود نيم ميليون از اراضی کشت آبی محصولات ديگر، به زيرکشت گندم رفت و در ساير محصولات با کمبود شديد مواجه شديم و ناچار شديم علی رغم بارندگی های خوب سه سال گذشته، حتی سيب زمينی، حبوبات و پنبه را وارد کنيم، در حالی که ما حتی در سال های کم آبی، هرگز پنبه و حبوبات وارد نمی کرديم.
برای خودکفايی در توليد گندم، کشت علوفه، يونجه و جو کاهش پيدا کرد و کشت گندم افزايش يافت. اين خودکفايی مصنوعی به وجود آمده بود و توجيه اقتصادی و اجتماعی نداشت.
برای خودکفايی، بايد سرمايه گذاری شود که نشده بود. در سه سال گذشته، فقط به کمک بارندگی های خوب و جابه جايی در کشت، محصولات ديم به طور متوسط بيش از ۵۰ درصد، نسبت به سال های گذشته افزايش يافته بود؛ ولی حالا که بارندگی نشده، علی رغم اينکه سطح زير کشت گندم آبی نسبت به پارسال تفاوتی نکرده است، ما کاهش ۷۰ درصدی در توليد ديم گندم و حداقل حدود ۲۰ درصد کاهش درتوليد کشت آبی را پيش بينی می کنيم.
اين به معنای آن است که دو ميليون تن واردات هم پاسخگوی کمبود گندم در کشور نيست و به مراتب بايد بيش از اين مقدار، گندم وارد کنيم.
امسال حداکثر ۷۰-۶۵ درصد سال گذشته توليد خواهيم داشت که معادل۶-۵ ميليون تن واردات گندم به کشوراست.
- وزارت جهاد کشاورزی، اطلاعات درستی در اين مورد نداده، در حالی که خشکسالی قابل پيش بينی بود و دولت بايد از۷-۶ ماه پيش، همان زمان که ۴۰۰ هزار تن گندم صادر کرد، به فکر تأمين نياز سال بعد کشور بود؛ يعنی هم آن ۴۰۰ هزار ميليون تن گندم را ذخيره می کرد و هم پنج ميليون تن وارد می کرد. همه اين مشکلات، به دليل عدم اطلاع رسانی و آمار و ارقام اشتباه بعضی از وزارتخانه ها به وجود آمده است.
پيامدهای کوتاه مدت و دراز مدت خشکسالی، برای ايران و مايحتاج مورد نيازمردم چيست؟
کلانتری: پيامدها دو دسته اند. دسته اول برای کشاورزان که در حقيقت ضرر کنندگان اصلی هستند، زيرا نه محصولی برای فروختن دارند و نه محصولی برای خوردن. به خصوص برای ۷۰۰-۶۰۰ هزار خانوار ديم کار در غرب و شمال غرب کشور، که در سال های خشکسالی زندگی آنها اسف بار و حتی تأمين آب خوردن نيز برايشان سخت می شود.
دسته دوم پيامدها مربوط به کاهش توليدات کشور است، زيرا امسال توليد کشاورزی به اندازه ۸۰ درصد سال گذشته می رسد، بنابراين رشد منفی حدود بيست درصد خواهيم داشت. متأسفانه به مردم هم اطلاع رسانی نشده است و آنها از نظر روانی و اجرايی، آمادگی لازم را ندارند که برای کاهش مشکلات خشکسالی، به کمک حکومت بيايند.
بايد کمبودها به هر قيمتی جبران شود، به مردم نمی توان گفت نان نخوريد زيرا خشکسالی است، به دام ها نمی توان گفت که جو و علوفه نياز ندارند و همه اينها بايد تأمين شود. بنابراين هم کشاورزان از خشکسالی و سرمازدگی متضررند و هم دولت.
خريد گندم و علوفه نيز اين روزها بسيار سخت است و قيمت های جهانی طی يک سال گذشته ۵/۲ برابر شده، يعنی ۲۵۰ درصد افزايش يافته است.
دليل افزايش قيمت جهانی اين است که، چين و هند که خودشان خودکفا بودند به علت ازبين رفتن منابع آب زيرزمينی شان در توليد گندم دچار مشکل شده اند. چين در شمال ۴۰ ميليون تن کاهش توليد گندم داشت و هند در مرکز ۱۸-۱۵ ميليون تن، عربستان نيز که تا چند سال پيش با پول نفت و صرف هزينه های فراوان به طور مصنوعی خودکفا شده و صادر کننده گندم بود، امروز به دليل از بين رفتن منابع آب زير زمينی، فقط يک ميليون تن گندم توليد می کند و برای تأمين نياز داخلی، بايد حداقل سه ميليون تن گندم وارد کند.
همچنين به علت افزايش بهای نفت در جهان، بخش زيادی از غلات برای توليد الکل مصرف می شود تا جايگزين نفت شود.
برای کشورهای صادر کننده مانند آرژانتين، برزيل و آمريکا مقرون به صرفه تر است که حتی با گران شدن محصولات کشاورزی وعلوفه در دنيا، اينها را به مصرف توليد الکل برسانند.
تمام اين دلايل دست به دست هم داده تا در بازارهای جهانی به شدت با کمبود مواد غذايی روبه رو باشيم. زمانی، تجارت جهانی گندم ۱۲۰ ميليون تن بود و پيش خريد آن در حدود ۳۵-۳۰ ميليون تن ولی در حال حاضر، تجارت گندم ۱۰۵ ميليون تن و پيش خريد آن بالای ۸۰ ميليون تن شده است. يعنی اگر بخواهيم گندم بخريم بايد آن را از واسطه تهيه کنيم و به قيمتی بيش از قيمت جهانی موجود.
وزارت جهاد کشاورزی، اطلاعات درستی در اين مورد نداده، در حالی که خشکسالی قابل پيش بينی بود و دولت بايد از۷-۶ ماه پيش، همان زمان که ۴۰۰ هزار تن گندم صادر کرد، به فکر تأمين نياز سال بعد کشور بود؛ يعنی هم آن ۴۰۰ هزار ميليون تن گندم را ذخيره می کرد و هم پنج ميليون تن وارد می کرد. همه اين مشکلات، به دليل عدم اطلاع رسانی و آمار و ارقام اشتباه بعضی از وزارتخانه ها به وجود آمده است.