زندگی یگانه یهودی ساکن کشور افغانستان که هم حافظ تنها کنیسه یهودی باقیمانده این کشور است و هم یک کبابی نه چندان پررونق را اداره میکند، این روزها موضوع گزارشی از سوی خبرگزاری رویترز قرار گرفته است.
زوولون سیمانتوف آخرین یهودی است که به اختیار خود، حتی در سالهای حکومت طالبان، در افغانستان ماند تا به قول خویش «برادران هممیهن» خود را ترک نکند.
خانواده سیمانتوف شامل تمامی برادران و خواهران و حتی همسر و فرزندش به اسرائیل مهاجرت کردند و او در کنار اسحاق لوی یک یهودی دیگر در افغانستان مانده بود، ولی مرگ لوی سالخورده در سال ۲۰۰۵ هم عنوان «یگانه یهودی افغانستان» را به سیمانتوف بخشید و هم او را از شر دعواهای روزانه با لوی خلاص کرد.
جنگ و جدلهای دو یهودی افغان به موضوع فیلم مستند و بسیار دیدنی از سوی یک خبرنگار یهودی مبدل شد که روزی پایش به افغانستان رسید و زمانی که در جستجوی وجود کنیسهای در کابل برآمد، متوجه شد که یهودی سالخورده و یهودی جوانتر روزی نیست که جنگ و جدلی جانانه با یکدیگر نداشته باشند.
هر دو یهودی مجرد، بدون هیچ خانواده و همسر و فرزندی، دعواها و رقابت روزانه را به نمک زندگی خویش مبدل کرده بودند.
در اوج حضور طالبان در افغانستان نیز این دو یهودی حس رقابت را حفظ کرده و روزی را بدون دعوا و حسادت به هم به شب نرساندند، اما در فیلم مستند از زندگی آنها دیده میشد که زمانی که براستی اسحاق لوی بهشدت بیمار بود، سیمانتوف جوان که همسایه او هم بود، به دادش میرسید و پس از بهبود حال او، دوباره روز از نو، روزی از نو، و هر دو برای ادامه دعوا انرژی تازهای میگرفتند.
حال بیش از دوازده سال از سرنگونی حکومت طالبان میگذرد و برای سیمانتوف، بهویژه پس از مرگ اسحاق لوی، زندگی بسیار آرامتر میگذرد، اما غم ضرر فزاینده کبابیاش او را به فکرهای تازهای انداخته است.
زوولون سیمانتوف به خبرنگار رویترز که زندگی روزانه او را مشاهده کرده، گفته است که کبابیاش تا چندی پیش از رونق خوبی برخوردار بود، اما حال به سرازیری ضرر دادن افتاده است و لذا باید آن را ببندد و به فکر کاری دیگر باشد.
سیمانتوف که خودش قصاب ذبح گوشت یهودی است و تنها برای خودش قصابی میکند، گوشت رستورانش را از گوشت حلال اسلامی تهیه میکند و آشپزهای مسلمان را در کبابیاش به خدمت گرفته است.
او به رویترز میگوید که تا چندی پیش که کارش سکه بود، هتلها روزانه برای چهار صد تا پانصد نفر از رستورانش کباب سفارش میدادند، اما شاید ورق برگشته و به حساب خودش، تا حال کرور کرور «افغانی» معادل ۴۵ هزار دلار آمریکایی خسارت کرده است؛ تردیدی نیست که حساب کار مالی دقیق دستش است و ضررش را خوب حساب کرده است.
سیمانتوف برای رستوران خود نام «بلخ باستان» را برگزیده بود، رستورانی که از چهار سال قبل دایر بوده ولی ممکن است تا همین نوروز که بیاید، بساطش را جمع کند و مکان خوب رستوران را که ارث و میراث پدری است اجاره بدهد.
در این چهار سال رستورانداری، او در جمع مشتریانش با «کیپا» ظاهر نشده است تا حساسیت آنها را تحریک نکند؛ «کیپا» عرقچین کوچکی است که مردان مذهبی یهودی بر فرق سر میگذارند. او در ساعات دیگر در خارج از رستوران این «کیپا» را بر سر خود دارد تا همواره یادش باشد که خدا وظایفی بر دوش او نهاده است.
سیمانتوف با وجود آن که آخرین یهودی افغانستان است و هیچ همراهی برای برگزاری مراسم و اعیاد و نیایشها ندارد، به تنهایی مراسم متعدد یهودی، بهویژه نیایشها و اعیاد را برای خود برگزار میکند و در «یوم کیپور»، روزه بزرگ یهودیان، ده روز پس از «روش هشانا»، سال نو عبری، در «شوفار» یا همان شاخ قوچ میدمد و از خدا طلب مغفرت میکند.
نیایش دستهجمعی مردان یهودی در کنیسه به «مینیان» یعنی ده مرد نیازمند است، ولی سیمانتوف چارهای ندارد زیرا هیچ گردشگر یهودی نیز نیست که به او بپیوندند.
سیمانتوف هم دست تنها کنیسه را به خوبی آب و جارو میکند و هم مراقب قبرستان یهودی کوچک در نزدیکی کنیسه است تا به یاد و خاطره مردگان این قوم بیحرمتی نشود.
او یقین دارد که حال و روزش بهتر از مسیحیان افغانستان است که همگی کشور خود را ترک کرده یا از تک و توک هندوهای باقیمانده که وضع خوبی ندارند، شجاعتر است.
زوولون سیمانتوف گاهی با تلفن و نامه با خانوادهاش در اسرائیل در ارتباط است، اما تاکید دارد که علاقهای به ترک افغانستان ندارد و مانند اسحاق لوی میخواهد در زادگاهش بماند مگر این که بهراستی خطرها بسیار بیشتر شود.
این یهودی برخلاف دیگر یهودیان که آمریکاییها را دوست دارند، با دیدن سربازان آمریکایی در افغانستان میگوید: «آدم سگ ببیند، اما آمریکایی نه.»
او در همه مصاحبههایش گفته است که تاکنون بودن با هممیهنان افغانیاش را با هیچ جای دیگر دنیا عوض نکرده و این که سالهای جوانی و چلچلی عمرش را در حکومت طالبان گذراند، گواه وفاداری او به کشور و تلاشش برای حفظ یگانه کنیسه یهودی کابل است.
ریشههای زندگی یهودیان در افغانستان به دو هزار سال قبل و شاید پیش از آن بازمیگردد. تا اواخر قرن نوزدهم این کشور بیش از چهل هزار نفر یهودی داشت و بهنوشته روزنامه واشینگتن پست، در میانه قرن بیستم شمار آنها به حدود پنج هزار نفر کاهش یافت، چرا که بسیاری از آنها بعد از تاسیس کشور اسرائیل به این سرزمین رفتند.
اکثر یهودیان آمده به اسرائیل، از حوالی هرات هستند. آنها اکثراً با داشتن گذرنامه کشور افغانستان و از راه قانونی حتی پیش از تاسیس اسرائیل از افغانستان به «سرزمین فلسطین» رفتند به امید این که به تلاشها برای تاسیس کشوری برای یهودیان کمک کنند.
حمله شوروی به افغانستان در اوایل دهه هشتاد میلادی بود که گروه اندک باقیمانده یهودیان افغان را که تا آن زمان به آمریکا و اروپا یا اسرائیل نرفته بودند، به صرافت رفتن انداخت، ولی اسحاق لوی و زوولون سیمانتوف باقی ماندند.
انگشتشماری از نسلهای بعدی این افغانها به مقامهای بالایی نیز در دولتهای اسرائیل رسیدند که یارون کهن، رئیس اسبق سازمان شینبت، یکی از آنهاست.
به تازگی و در ژانویه همین امسال، گنجینهای که نشان هویت و ریشههای وجود زندگی یهودیان افغانستان است، در کتابخانه ملی اسرائیل رونمایی شد.
به گفته پروفسور خگای شامای، رئیس کتابخانه ملی اسرائیل، این اسناد تاریخی دو سال پیش به طور اتفاقی از غاری در شمال افغانستان به دست آمد که در هوای خشک غار به مدت بیش از هزار سال به طور قابل قبولی حفظ شده بود.
۲۹ سند از این اوراق تاریخی دستنوشته، شامل اسناد به زبانهای عبری، عربی- عبری، و گویش یهودی- پارسی است که به تازگی به کتابخانه ملی اسرائیل انتقال یافت و پژوهشهای گسترده بر روی آن آغاز شد.
زوولون سیمانتوف آخرین یهودی است که به اختیار خود، حتی در سالهای حکومت طالبان، در افغانستان ماند تا به قول خویش «برادران هممیهن» خود را ترک نکند.
خانواده سیمانتوف شامل تمامی برادران و خواهران و حتی همسر و فرزندش به اسرائیل مهاجرت کردند و او در کنار اسحاق لوی یک یهودی دیگر در افغانستان مانده بود، ولی مرگ لوی سالخورده در سال ۲۰۰۵ هم عنوان «یگانه یهودی افغانستان» را به سیمانتوف بخشید و هم او را از شر دعواهای روزانه با لوی خلاص کرد.
جنگ و جدلهای دو یهودی افغان به موضوع فیلم مستند و بسیار دیدنی از سوی یک خبرنگار یهودی مبدل شد که روزی پایش به افغانستان رسید و زمانی که در جستجوی وجود کنیسهای در کابل برآمد، متوجه شد که یهودی سالخورده و یهودی جوانتر روزی نیست که جنگ و جدلی جانانه با یکدیگر نداشته باشند.
هر دو یهودی مجرد، بدون هیچ خانواده و همسر و فرزندی، دعواها و رقابت روزانه را به نمک زندگی خویش مبدل کرده بودند.
در اوج حضور طالبان در افغانستان نیز این دو یهودی حس رقابت را حفظ کرده و روزی را بدون دعوا و حسادت به هم به شب نرساندند، اما در فیلم مستند از زندگی آنها دیده میشد که زمانی که براستی اسحاق لوی بهشدت بیمار بود، سیمانتوف جوان که همسایه او هم بود، به دادش میرسید و پس از بهبود حال او، دوباره روز از نو، روزی از نو، و هر دو برای ادامه دعوا انرژی تازهای میگرفتند.
حال بیش از دوازده سال از سرنگونی حکومت طالبان میگذرد و برای سیمانتوف، بهویژه پس از مرگ اسحاق لوی، زندگی بسیار آرامتر میگذرد، اما غم ضرر فزاینده کبابیاش او را به فکرهای تازهای انداخته است.
زوولون سیمانتوف به خبرنگار رویترز که زندگی روزانه او را مشاهده کرده، گفته است که کبابیاش تا چندی پیش از رونق خوبی برخوردار بود، اما حال به سرازیری ضرر دادن افتاده است و لذا باید آن را ببندد و به فکر کاری دیگر باشد.
سیمانتوف که خودش قصاب ذبح گوشت یهودی است و تنها برای خودش قصابی میکند، گوشت رستورانش را از گوشت حلال اسلامی تهیه میکند و آشپزهای مسلمان را در کبابیاش به خدمت گرفته است.
او به رویترز میگوید که تا چندی پیش که کارش سکه بود، هتلها روزانه برای چهار صد تا پانصد نفر از رستورانش کباب سفارش میدادند، اما شاید ورق برگشته و به حساب خودش، تا حال کرور کرور «افغانی» معادل ۴۵ هزار دلار آمریکایی خسارت کرده است؛ تردیدی نیست که حساب کار مالی دقیق دستش است و ضررش را خوب حساب کرده است.
سیمانتوف برای رستوران خود نام «بلخ باستان» را برگزیده بود، رستورانی که از چهار سال قبل دایر بوده ولی ممکن است تا همین نوروز که بیاید، بساطش را جمع کند و مکان خوب رستوران را که ارث و میراث پدری است اجاره بدهد.
در این چهار سال رستورانداری، او در جمع مشتریانش با «کیپا» ظاهر نشده است تا حساسیت آنها را تحریک نکند؛ «کیپا» عرقچین کوچکی است که مردان مذهبی یهودی بر فرق سر میگذارند. او در ساعات دیگر در خارج از رستوران این «کیپا» را بر سر خود دارد تا همواره یادش باشد که خدا وظایفی بر دوش او نهاده است.
سیمانتوف با وجود آن که آخرین یهودی افغانستان است و هیچ همراهی برای برگزاری مراسم و اعیاد و نیایشها ندارد، به تنهایی مراسم متعدد یهودی، بهویژه نیایشها و اعیاد را برای خود برگزار میکند و در «یوم کیپور»، روزه بزرگ یهودیان، ده روز پس از «روش هشانا»، سال نو عبری، در «شوفار» یا همان شاخ قوچ میدمد و از خدا طلب مغفرت میکند.
نیایش دستهجمعی مردان یهودی در کنیسه به «مینیان» یعنی ده مرد نیازمند است، ولی سیمانتوف چارهای ندارد زیرا هیچ گردشگر یهودی نیز نیست که به او بپیوندند.
سیمانتوف هم دست تنها کنیسه را به خوبی آب و جارو میکند و هم مراقب قبرستان یهودی کوچک در نزدیکی کنیسه است تا به یاد و خاطره مردگان این قوم بیحرمتی نشود.
او یقین دارد که حال و روزش بهتر از مسیحیان افغانستان است که همگی کشور خود را ترک کرده یا از تک و توک هندوهای باقیمانده که وضع خوبی ندارند، شجاعتر است.
زوولون سیمانتوف گاهی با تلفن و نامه با خانوادهاش در اسرائیل در ارتباط است، اما تاکید دارد که علاقهای به ترک افغانستان ندارد و مانند اسحاق لوی میخواهد در زادگاهش بماند مگر این که بهراستی خطرها بسیار بیشتر شود.
این یهودی برخلاف دیگر یهودیان که آمریکاییها را دوست دارند، با دیدن سربازان آمریکایی در افغانستان میگوید: «آدم سگ ببیند، اما آمریکایی نه.»
او در همه مصاحبههایش گفته است که تاکنون بودن با هممیهنان افغانیاش را با هیچ جای دیگر دنیا عوض نکرده و این که سالهای جوانی و چلچلی عمرش را در حکومت طالبان گذراند، گواه وفاداری او به کشور و تلاشش برای حفظ یگانه کنیسه یهودی کابل است.
ریشههای زندگی یهودیان در افغانستان به دو هزار سال قبل و شاید پیش از آن بازمیگردد. تا اواخر قرن نوزدهم این کشور بیش از چهل هزار نفر یهودی داشت و بهنوشته روزنامه واشینگتن پست، در میانه قرن بیستم شمار آنها به حدود پنج هزار نفر کاهش یافت، چرا که بسیاری از آنها بعد از تاسیس کشور اسرائیل به این سرزمین رفتند.
اکثر یهودیان آمده به اسرائیل، از حوالی هرات هستند. آنها اکثراً با داشتن گذرنامه کشور افغانستان و از راه قانونی حتی پیش از تاسیس اسرائیل از افغانستان به «سرزمین فلسطین» رفتند به امید این که به تلاشها برای تاسیس کشوری برای یهودیان کمک کنند.
حمله شوروی به افغانستان در اوایل دهه هشتاد میلادی بود که گروه اندک باقیمانده یهودیان افغان را که تا آن زمان به آمریکا و اروپا یا اسرائیل نرفته بودند، به صرافت رفتن انداخت، ولی اسحاق لوی و زوولون سیمانتوف باقی ماندند.
انگشتشماری از نسلهای بعدی این افغانها به مقامهای بالایی نیز در دولتهای اسرائیل رسیدند که یارون کهن، رئیس اسبق سازمان شینبت، یکی از آنهاست.
به تازگی و در ژانویه همین امسال، گنجینهای که نشان هویت و ریشههای وجود زندگی یهودیان افغانستان است، در کتابخانه ملی اسرائیل رونمایی شد.
به گفته پروفسور خگای شامای، رئیس کتابخانه ملی اسرائیل، این اسناد تاریخی دو سال پیش به طور اتفاقی از غاری در شمال افغانستان به دست آمد که در هوای خشک غار به مدت بیش از هزار سال به طور قابل قبولی حفظ شده بود.
۲۹ سند از این اوراق تاریخی دستنوشته، شامل اسناد به زبانهای عبری، عربی- عبری، و گویش یهودی- پارسی است که به تازگی به کتابخانه ملی اسرائیل انتقال یافت و پژوهشهای گسترده بر روی آن آغاز شد.