پایگاه داده باز ایران،پروژه نوآوری است برای جمعآوری دادههای مربوط به ایران در یک جا و ارائه آنها در قالبهایی که به راحتی قابل دسترس باشند. رادیو فردا با همکاری این نهاد مجموع مقالاتی را منتشر میکند.
نرخ مشارکت اقتصادی، یکی از گویاترین شاخصها برای بیان شرایط بازار کار است. براساس تعریف مرکز آمار ایران، نرخ مشارکت اقتصادی عبارت است از: «نسبت جمعیت فعال که شامل افراد شاغل و بیکار میشود، به کل جمعیت در سن کار». به عبارت سادهتر این نرخ نشان میدهد چه تعداد از افراد در سن کار، در بازار کار حاضر هستند.
براساس اطلاعات رسمی بازار کار ایران که در گزارش «نتایج آمارگیری نیروی کار» مرکز آمار در سال ۹۴ منتشر شده، نرخ مشارکت اقتصادی کل، یعنی مجموع زنان و مردان شاغل و بیکار، ۳۸ درصد بوده است. ولی نرخ مشارکت اقتصادی زنان بسیار پایینتر از نرخ مشارکت اقتصادی مردان و پایینتر از نرخ مشارکت اقتصادی کل است. نرخ مشارکت اقتصادی در سال ۱۳۹۴ درحالی برای زنان ۱۳.۳درصد بوده که برای مردان ۶۳.۲ درصد اعلام شده است.
این نابرابری زمانی که در سطح استانهای کشور مورد بررسی قرار بگیرد، ابعاد دیگری پیدا میکند، چون نرخ مشارکت در استانها برای زنان یکسان و متوازن نیست، درعینحالی که در مناطق شهری و روستایی نیز تفاوتهای قابل توجهی دارد. به همین جهت، بررسی وضعیت مشارکت اقتصادی زنان به تفکیک استان و به تفکیک مناطق شهری و روستایی، تصویر روشنتری از وضعیت حضور زنان در بازار کار ایران میدهد.
اگر بر اساس اطلاعات موجود در گزارش مرکز آمار نرخ مشارکت اقتصادی وضعیت اشتغال زنان را در ۳۱ استان با هم مقایسه کنیم، خواهیم دید که استان خراسان شمالی با ۲۱ درصد بالاترین نرخ مشارکت اقتصادی را دارد و کمترین نرخ برای استان مرکزی با ۸ درصد اعلام شده است.
اگر بر اساس اطلاعات موجود در گزارش مرکز آمار نرخ مشارکت اقتصادی وضعیت اشتغال زنان را در ۳۱ استان با هم مقایسه کنیم، خواهیم دید که استان خراسان شمالی با ۲۱ درصد بالاترین نرخ مشارکت اقتصادی را دارد و کمترین نرخ برای استان مرکزی با ۸ درصد اعلام شده است. یعنی بالاترین نرخ مشارکت دو و نیم برابر کمترین نرخ است.
همانطور که در نمودار ۱ میبینیم، نرخ مشارکت اقتصادی زنان در ۱۶ استان بالاتر از نرخ کشوری یعنی ۱۳.۳ درصد است و در ۱۵ استان دیگر، کمتر از متوسط کشوری است.
موضوع نرخ مشارکت اقتصادی زنان وقتی معنادارتر میشود که میبینیم، در بین ۵ استانی که به نسبت بالاترین نرخ را دارند، به استثنای مازندران، نرخ مشارکت زنان در روستاها بالاتر از شهرهاست.
همچنین بر اساس آنچه در نمودار بعدی مشخص است، در ۵ استانی که پایینترین نرخ مشارکت اقتصادی را در بین زنان دارند، نرخ مشارکت زنان در روستاها نیز پایینتر از مناطق شهری آن استانهاست.
با اینکه این شرایط در تمام استانها حاکم نیست، اما میتوان نتیجه گرفت که در بیشتر استانهایی که نرخ مشارکت اقتصادی زنان به طور نسبی بالاتر است، نرخ مشارکت اقتصادی زنان در روستاها عامل تعیین کننده بوده. نمودار ۴ این مساله را روشنتر نشان میدهد. همانطور که مشخص است، اساسا در کل کشور نرخ مشارکت زنان در روستاها هم از شهرها بیشتر است و هم از متوسط کشوری.
در نمودار ۵ سهم اشتغال در بخش کشاورزی، صنعت و خدمات از اشتغال زنان در ۵ استانی که دارای بالاترین نرخ مشارکت اقتصادی برای زنان هستند مقایسه شده است. همانطور که دیده میشود، در دو استان خراسان شمالی و اردبیل سهم بخش کشاورزی به مراتب بیشتر از دو بخش دیگر است. در استان گیلان، کشاورزی دومین بخش از نظر ایجاد اشتغال برای زنان است و سهم آن خیلی بیشتر از صنعت است. در یزد شرایط کاملا متفاوت است و کشاورزی سهم عمدهای ندارد و در مازندران سهم بخش کشاورزی و صنعت تقریبا برابر است.
در نمودار ۶ نیز سهم اشتغال در بخش کشاورزی، صنعت و خدمات از اشتغال زنان در ۵ استانی که دارای پایینترین نرخ مشارکت اقتصادی برای زنان هستند مقایسه شده است. همانطور که مشاهده میشود، بخش کشاورزی در هر ۵ استان سهم پایینتری نسبت به دو بخش صنعت و خدمات در اشتغال زنان دارد. به عبارت دیگر سطح پایین اشتغال در بخش کشاورزی، خود را در سطح پایین نرخ مشارکت اقتصادی زنان در این استانها نشان داده است.
بالاتر بودن نرخ مشارکت اقتصادی زنان در روستاهای استانهایی که کشاورزی در آن سهم بالایی در اشتغال زنان دارد، نشان میدهد تعداد قابل توجهی از زنان شاغل در مشاغل کمدرآمد مشغول هستند.
همانطور که نمودار شماره ۷ به ما نشان میدهد، ۹۷.۶ درصد شاغلان بخش کشاورزی کارگر هستند (اعم از ساده یا ماهر). این درحالی است که ۲۶.۵ درصد افراد شاغل در بخش صنعت کارگر هستند و این نسبت برای شاغلان بخش خدمات ۹.۳ درصد است.
کارگران نسبت به سایر مشاغل مانند تکنیسینها یا متخصصان از سطح درآمدی پایینتری برخوردارند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که بخش مهمی از زنان شاغل در زمره کارگران بخش کشاورزی هستند.
براساس آنچه مشاهده شد و در یک جمعبندی خلاصه میتوان گفت که نه تنها نرخ مشارکت اقتصادی زنان هم از متوسط کشوری پایینتر است و هم از نرخ مشارکت اقتصادی مردان، بلکه در یک نسبت معنادار در استانهایی که بخش کشاورزی سهم بیشتری در ایجاد مشاغل دارد نرخ مشارکت زنان هم بالاتر است. این موضوعی است که در بالاتر بودن نرخ مشارکت اقتصادی زنان در مناطق روستایی نسبت به مناطق شهری قابل توضیح است. نکته مهم آنکه بخش قابلتوجهی از این زنان حاضر در بازار کار در مشاغل کمدرآمدی مانند کارگری، در بخش کشاورزی مشغول به کار هستند.
این گزارش با استفاده از این دادهها از پایگاه داده باز ایران نوشته شده است:
توزيعنسبیبرآوردشاغلان ۱۰ سالهوبيشتربرحسبگروههایعمده شغلیبهتفكيکبخشهایعمدهیفعاليتدرسال ۱۳۹۴
نرخمشاركتاقتصادیجمعيت ۱۰ سالهوبيشتربرحسباستانبهتفكيکجنس، نقاطشهریوروستايیدرسال ۱۳۹۴
سهمشاغلان ۱۰ سالهوبيشتردربخشهایعمدهفعاليتبرحسباستانبهتفكيکنقاطشهریوروستايیدرسال ۱۳۹۴
سهمشاغلان ۱۰ سالهوبيشتردربخشخصوصیوعمومیبرحسباستانبهتفكيکنقاطشهریوروستايیدرسال ۱۳۹۴
نرخبيكاریجمعيت ۱۰ سالهوبيشتربرحسباستانبهتفكيکجنس، نقاطشهریوروستايیدرسال ۱۳۹۴
سهماشتغالجمعیت ۱۰ سالهوبيشتردربخشهایعمده فعاليتاقتصادیبرحسباستانبهتفكيکفصلدرسال ۱۳۹۴
شاخصهایعمده نيرویكاردرجمعيت ۱۵ سالهوبيشتربهتفكيکاستاندرسال ۱۳۹۴
شاخصهایعمده نيرویكاردرجمعيت ۱۰ سالهوبيشتربهتفكيکجنسواستاندرنقاطشهریوروستاییوکلکشوردرسال ۱۳۹۴