مهدى کروبى، یکی از نامزدهای معترض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری، در دیدار با خانواده فيضالله عرب سرخى، عضو شوراى مرکزى سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی، از «افراطىگرىهاى عده قليلى» که نظام جمهورى اسلامى را هدف گرفته است، انتقاد کرد.
آقای کروبی با تاکید بر لزوم مقابله با این گروه گفت: « همه بايد با بازگشت به قانون اساسى و محور قرار دادن رأى و نظر مردم، آرامش و امنيت را به فضاى سياسى و اجتماعى کشور بازگردانيم.»
این بحث از سوی میر حسین موسوی، دیگر نامزد معترض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری، نیز مطرح شده بود.
سراج الدین میردامادی، روزنامه نگار و تحلیلگر سیاسی در پاریس، درباره بحث «بازگشت به قانون اساسی» به رادیو فردا میگوید: اتفاقا این راه درست و روش صحیحی است که آقایان موسوی و کروبی در پیش گرفتهاند. به دلیل این که همین قانون اساسی موجود جمهوری اسلامی با تمام نواقص و ایرادها و مشکلاتی که در آن وجود دارد، ناظر به یک سری آزادیها مصرح است که اگر این آزادیها مد نظر قرار بگیرد و از طرف دولت و حاکمیت جمهوری اسلامی رعایت شود، به ویژه اصل ۲۷ قانون اساسی که راهپیماییها و اعتراضها را به صورت مسالمتآمیز، مجاز و قانونی میداند، بسیاری از مشکلات مرتفع میشود. اتفاقا تاکید بر قانون اساسی میتواند به جنبش وجهه بهتری بدهد، میتواند گستره بیشتری داشته باشد جنبش و از آن طرف بهانه برای سرکوب جنبش را هم میتواند کمتر کند.
با توجه به برخی از اصول که در قانون اساسی هست و برخی از منتقدان به آنها اشاره میکنند -مثل اختیارات گسترده ولایت فقیه- که به نظر این گروه می تواند مانعی باشد برای اجرای سایر اصول قانون اساسی که به گفته آنها مثبت است، شما فکر میکنید که آیا بازگشت به قانون اساسی میتواند تنها راهکار باشد برای حل مشکلات فعلی در ایران؟
من فکر میکنم که هدف معترضان در تظاهراتهای خیابانی پس از انتخابات، تغییر رژیم جمهوری اسلامی به صورت بنیادی نبوده و همچنان، نیست. اگر به صورت کلی بخواهیم روزی درباره این بحث کنیم که آیا شاکله کلی نظام جمهوری اسلامی که یکی از پایههای آن ولایت فقیه است، چه مقدار تجانس و چه مقدار همسویی با اصول دموکراسی محض دارد، بله در آن روز میتوانیم بگوییم که این ولایت فقیه مضر است به یک نظام دموکراتیک.
ولی من فکر میکنم که برآیند کلی جنبش سبز این بوده که ساختارهای کلی نظام تغییر کند و مشکلاتی که در آن سطح وجود دارد حداقل با این راهپیماییها و اعتراضها به حل آنها بپردازند. این نکتهای است که آقایان موسوی و کروبی بر آن تاکید میکنند و اتفاقا این حرف خوبی است. باید مطالبات را ریز و در دسترس و عملی تعریف کرد و گامهای بلند برنداشت. این درست همان چیزی است که آیت الله منتظری هم به آن اشاره کردهاند.
آیا به نظر شما این احتمال وجود دارد که با پافشاری حاکمیت بر مقابله با معترضان و بی توجهی به خواستهای آنها، شعارها رادیکالتر شود و به همین ترتیب درخواست رهبران معترضان رادیکالتر شود و برای نمونه خواستار تغییر قانون اساسی شوند؟ این سئوال را به این دلیل مطرح کردم که میرحسین موسوی، یکی از نامزدهای معترض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری، چندی پیش در یکی از بیانیههایش اشاره کرده بود که قانون اساسی «وحی منزل نیست که نشود تغییرش داد».
بحث تغییر قانون اساسی، و به روز کردن و روزآمد کردن آن یک بحث دیگری است که میشود از طرق درست خودش آنرا پیگیری کرد. حقوقدانان هم معتقدند که این ساختار اساسا بن بست است. ولی برخی هم معتقدند که نه، میشود؛ روشهایی هست که میشود قانون را به روز کرد و معایب آن را برطرف کرد. همانطور که در همه دنیا قانونها بعد از ده سال یا بیست سال به روز میشود و تغییراتی داده میشود، همانطور که در دهه اول انقلاب در همین قانون تغییراتی داده شده بود. و این تغییر دادن قانون اساسی هیچ تابویی نیست.
بحث دیگر این که آیا [ممکن است] شعارها رادیکال شود؟ بله متاسفانه این شده است. خود حاکمیت سرکوبگر هم اتفاقا دنبال همین مسئله بوده که به گونهای سرکوب را تشدید کند که شعارها هم شدید شود و در تشدید فضا و تند شدن ضرب-آهنگ اعتراضها و سرکوب یک دور باطلی به وجود بیاید که هرچه سرکوب شدیدتر شود، اعتراضها و شعارها تندتر و رادیکالتر شود و بالعکس؛ خواستههای معقول و منطقی که در ابتدا مطرح شد، و رهبران جنبش روی آن تاکید میکنند، در سر و صدای سرکوب و اعتراض و شعارهای تند و بالعکس و این دور باطل، گم شود. این چیزی است که حاکمیت دنبال میکند و طبیعی هم هست که مردم هم، به ویژه جوانها هم بعضا از صبر و تحمل محدودی برخوردارند که نمیتوانند در برابر باتوم و زندان و شکنجه و گلوله سعی کنند صبر و بردباری خود را حفظ کنند و همچنان بر همان شعارهای مدنی و معقولی که در ابتدا و روزهای اول مطرح میشد، اکتفا کنند و طبعا این مشکلات به وجود میآید.
آقای کروبی با تاکید بر لزوم مقابله با این گروه گفت: « همه بايد با بازگشت به قانون اساسى و محور قرار دادن رأى و نظر مردم، آرامش و امنيت را به فضاى سياسى و اجتماعى کشور بازگردانيم.»
این بحث از سوی میر حسین موسوی، دیگر نامزد معترض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری، نیز مطرح شده بود.
سراج الدین میردامادی، روزنامه نگار و تحلیلگر سیاسی در پاریس، درباره بحث «بازگشت به قانون اساسی» به رادیو فردا میگوید: اتفاقا این راه درست و روش صحیحی است که آقایان موسوی و کروبی در پیش گرفتهاند. به دلیل این که همین قانون اساسی موجود جمهوری اسلامی با تمام نواقص و ایرادها و مشکلاتی که در آن وجود دارد، ناظر به یک سری آزادیها مصرح است که اگر این آزادیها مد نظر قرار بگیرد و از طرف دولت و حاکمیت جمهوری اسلامی رعایت شود، به ویژه اصل ۲۷ قانون اساسی که راهپیماییها و اعتراضها را به صورت مسالمتآمیز، مجاز و قانونی میداند، بسیاری از مشکلات مرتفع میشود. اتفاقا تاکید بر قانون اساسی میتواند به جنبش وجهه بهتری بدهد، میتواند گستره بیشتری داشته باشد جنبش و از آن طرف بهانه برای سرکوب جنبش را هم میتواند کمتر کند.
با توجه به برخی از اصول که در قانون اساسی هست و برخی از منتقدان به آنها اشاره میکنند -مثل اختیارات گسترده ولایت فقیه- که به نظر این گروه می تواند مانعی باشد برای اجرای سایر اصول قانون اساسی که به گفته آنها مثبت است، شما فکر میکنید که آیا بازگشت به قانون اساسی میتواند تنها راهکار باشد برای حل مشکلات فعلی در ایران؟
من فکر میکنم که هدف معترضان در تظاهراتهای خیابانی پس از انتخابات، تغییر رژیم جمهوری اسلامی به صورت بنیادی نبوده و همچنان، نیست. اگر به صورت کلی بخواهیم روزی درباره این بحث کنیم که آیا شاکله کلی نظام جمهوری اسلامی که یکی از پایههای آن ولایت فقیه است، چه مقدار تجانس و چه مقدار همسویی با اصول دموکراسی محض دارد، بله در آن روز میتوانیم بگوییم که این ولایت فقیه مضر است به یک نظام دموکراتیک.
ولی من فکر میکنم که برآیند کلی جنبش سبز این بوده که ساختارهای کلی نظام تغییر کند و مشکلاتی که در آن سطح وجود دارد حداقل با این راهپیماییها و اعتراضها به حل آنها بپردازند. این نکتهای است که آقایان موسوی و کروبی بر آن تاکید میکنند و اتفاقا این حرف خوبی است. باید مطالبات را ریز و در دسترس و عملی تعریف کرد و گامهای بلند برنداشت. این درست همان چیزی است که آیت الله منتظری هم به آن اشاره کردهاند.
آیا به نظر شما این احتمال وجود دارد که با پافشاری حاکمیت بر مقابله با معترضان و بی توجهی به خواستهای آنها، شعارها رادیکالتر شود و به همین ترتیب درخواست رهبران معترضان رادیکالتر شود و برای نمونه خواستار تغییر قانون اساسی شوند؟ این سئوال را به این دلیل مطرح کردم که میرحسین موسوی، یکی از نامزدهای معترض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری، چندی پیش در یکی از بیانیههایش اشاره کرده بود که قانون اساسی «وحی منزل نیست که نشود تغییرش داد».
بحث تغییر قانون اساسی، و به روز کردن و روزآمد کردن آن یک بحث دیگری است که میشود از طرق درست خودش آنرا پیگیری کرد. حقوقدانان هم معتقدند که این ساختار اساسا بن بست است. ولی برخی هم معتقدند که نه، میشود؛ روشهایی هست که میشود قانون را به روز کرد و معایب آن را برطرف کرد. همانطور که در همه دنیا قانونها بعد از ده سال یا بیست سال به روز میشود و تغییراتی داده میشود، همانطور که در دهه اول انقلاب در همین قانون تغییراتی داده شده بود. و این تغییر دادن قانون اساسی هیچ تابویی نیست.
بحث دیگر این که آیا [ممکن است] شعارها رادیکال شود؟ بله متاسفانه این شده است. خود حاکمیت سرکوبگر هم اتفاقا دنبال همین مسئله بوده که به گونهای سرکوب را تشدید کند که شعارها هم شدید شود و در تشدید فضا و تند شدن ضرب-آهنگ اعتراضها و سرکوب یک دور باطلی به وجود بیاید که هرچه سرکوب شدیدتر شود، اعتراضها و شعارها تندتر و رادیکالتر شود و بالعکس؛ خواستههای معقول و منطقی که در ابتدا مطرح شد، و رهبران جنبش روی آن تاکید میکنند، در سر و صدای سرکوب و اعتراض و شعارهای تند و بالعکس و این دور باطل، گم شود. این چیزی است که حاکمیت دنبال میکند و طبیعی هم هست که مردم هم، به ویژه جوانها هم بعضا از صبر و تحمل محدودی برخوردارند که نمیتوانند در برابر باتوم و زندان و شکنجه و گلوله سعی کنند صبر و بردباری خود را حفظ کنند و همچنان بر همان شعارهای مدنی و معقولی که در ابتدا و روزهای اول مطرح میشد، اکتفا کنند و طبعا این مشکلات به وجود میآید.