پنج ماه از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری و اعتراضها به آن در تهران و بسیاری از شهرهای ایران میگذرد.
بر اساس گزارشها، این اعتراضها با گذشت پنج ماه ادامه داشته است که آخرین نمونه آن در روز ۱۳ آبان، سالروز اشغال سفارت آمریکا در تهران در آبان سال ۱۳۵۸، بود.
نکتهای که در تظاهرات معترضان در پنج ماه اخیر به چشم میخورد، طرح برخی از شعارها است که رهبر جمهوری اسلامیایران، در آنها به طور مستقیم از سوی شماری از تظاهرکنندگان خطاب قرار گرفته است.
همزمان، شعارهای دیگری نیز مانند «استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی» از سوی برخی از تظاهرکنندگان داده شده که در تقبال با «جمهوری اسلامی« است.
قاسم شعله سعدی، نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی، درباره تغییر شعارهای گروههایی از معترضان اعتقاد دارد که حرکت جنبش سبز ایران یک حرکت ساختار شکن پیدا کرده است: «دلیلش این است که اولا ده - دوازده میلیون از افرادی که حکم اپوزیسیون خاموش را داشتند و معمولا انتخابات را تحریم میکردند و در انتخابات شرکت نمیکردند این دفعه در انتخابات دهم ریاست جمهوری شرکت کردند و ترکیب سبد آراء را به هم زدند. وارد شدن این عنصر جدید به سبد آراء، معادله آن را به هم زد. اینها خواستهاشان تحولات رادیکالتر بود.»
آقای شعله سعدی در ادامه میگوید: «دوم هم همان اتفاقی که افتاد، یعنی موضعگیریهای آقای خامنهای که زود هنگام تبریک گفت و عملا شورای نگهبان را در مقابل یک عمل انجام شده قرار داد که آنها هم به هر حال بایستی نتایج انتخابات را تایید میکردند و احمدی نژاد را به عنوان رئیس جمهور منتخب معرفی میکردند. لذا یکبار دیگر ثابت شد که با این عمل، راههای قانونی برای رسیدن به اهداف معترضین وجود ندارد. زیرا قانون در اختیار هیات حاکمه و نهادهایی است که تحت اختیار آقای خامنهای قرار دارد، که هم قانونگذاری میکنند و هم تفسیر میکنند. آنچنان که جناح حاکم میخواهد.»
به عقیده قاسم شعله سعدی، برای معترضین عملا هیچ راه قانونی وجود ندارد که به اهدافی که دارند برسند. موقعی که چنین باشد طبیعتا از ساختار موجود که امکان نمیدهد که آنها به اهدافشان برسند عبور میکنند.
همزمان با ادامه تظاهرات معترضان و دگرگونی در برخی از شعارهای آنان، شاهد تغییر در برخورد نیروهای لباس شخصی، انتظامی و بسیج با تظاهرکنندگان هستیم.
در این ارتباط، میر حسین موسوی و مهدی کروبی در سومین دیدار خود که جمعه شب در تهران صورت گرفت، به همین موضوع اشاره کردند.
از جمله آقای موسوی با اشاره به شعارهای تند تظاهرکنندگان گفت: « شعارهای ساختارشکنانه، اغلب متاثر از خشونت نیروهای امنیتی است که با ناجوانمردی به پیر و جوان و زن و مرد، حمله میکنند.»
مهدی کروبی در دیدار با آقای موسوی گفت «کار را به جایی رساندهاند که مردم را تحریک به [دادن] شعارهای افراطی کردهاند.»
البته آقای کروبی این احتمال را هم مطرح کرده است که افرادی بین جمعیت فرستاده میشوند تا از احساس هیجان معترضان سو استفاده و مردم را تحریک به رفتارهای خشونتآمیز کنند تا بهانهای برای حمله به مردم پیدا شود.
میر حسین موسوی و مهدی کروبی در دیدارها و پیامهای خود از معترضان خواستهاند تا از طرح شعارهای «افراطی» خودداری کنند.
این درخواست از سوی برخی دیگر از فعالان سیاسی نیز ابراز شده است. برای مثال محمد سلامتی، دبیر کل حزب مجاهدین انقلاب اسلامی روز یکشنبه گفت که «جنبش سبز، اپوزیسیون مقابل نظام نیست و اگر اعتراضی هم به وضع موجود دارد در چهارچوب قانون است.»
اما چرا چنین درخواستی از سوی آقایان موسوی و کروبی و گروههایی از اصلاح طلبان عنوان شده است؟
این پرسش را با قاسم شعله سعدی، نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی، مطرح کردیم که در پاسخ میگوید: «اصلاح طلبان خواستار انجام اصلاحات در چهارچوب ساختار سیاسی موجود هستند.»
قاسم شعله سعدی میافزاید: «خود آنها هم حاضر نیستند که ساختار سیاسی عوض شود. و مثلا جمهوری اسلامی کنار گذاشته شود و مردم بروند سراغ یک جمهوری معمولی، مثل بقیه جوامع دیگر دنیا. آنها نه این اراده را دارند نه به نفعشان است که ساختار عوض شود. در حالی که میبینید شعار مردم متعرض از مرز این خواستهها فراتر رفته است و در واقع بر علیه خود خامنهای هم شعار میدهند. برای اولین بار دیدیم که عکس آقای خامنهای را پایین کشیدند و زیر پاهایشان له کردند. و شعارهای ساختار شکن دادند.
در نتیجه رهبران جنبش، الان در یک حالت پارادوکس و تضاد قرار گرفتهاند. یعنی از یک طرف اینها میخواهند و منافعشان در این است که ساختار حکومت موجود حفظ شود. و حداکثر خواستهشان این است که در چهارچوب همین نظام اصلاحاتی رخ دهد و دائم دم از این میزنند که در ساختار قانون اساسی، اصول مقصوری مانده و ظرفیتهایی وجود دارد که اگر به عمل دربیاید آن اصلاحات محقق میشود.
در حالی که هیچ پاسخی به این سوال بعدی نمیدهند که کدام اصولش را شما میتوانید محقق کنید؟ کدام وجه از قانون اساسی و ساختار حکومت هست که شما به استناد آن میخواهید اصلاحات انجام دهید؟ یا اینکه میگذارند انجام دهید؟ عملا ثابت شده است که نمیگذارند.»
کوروش زعیم، عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران، درباره مواضع آقایان موسوی و کروبی میگوید نگرانی آنها دو جنبه دارد: «یکی اینکه نمیخواهند با تندتر شدن شعارهای تظاهرات کنندگان، حکومت را وادار به واکنشهای تندتر بکنند و در نتیجه موجب افزایش شکاف میان آنها و نظام شوند.
این افزایش فاصله و ژرفتر شدن شکاف میان آنها از یک سازش احتمالی که هنوز آقایان به آن دلبستهاند، جلوگیری میکند. دومین جنبه این است که آقایان موسوی و کروبی نگران فاصله گرفتن جنبش از خود آنها هستند. در آغاز تصور میکردند که جنبش به خاطر آنها راه افتاده است ولی به زودی متوجه شدند که جنبش در واقع یک بهانه یا جرقهای بود که برای آغاز فعالیت مردم به آن نیاز بود
آقای کروبی با هوشیاری، زودتر متوجه این واقعیت شد و کوشش کرد خودش را همراه خواستههای مردم کند و سوار جنبش شود. ولی آقای موسوی بدون اینکه بخواهد وابستگی خود را به نظام کاهش دهد در حال دویدن به دنبال جنبش است. نگرانی این دو نامزد ناکام و هدف از صدور بیانیه مشترک پس از دیدار اخیر، به نظر من جلوگیری از هرچه بیشتر دورتر شدن جنبش از خود آنهاست.»
سراجالدین میردامادی، تحلیگر سیاسی و روزنامه نگار در پاریس با اشاره به بیانیهها و مواضع اخیر آقایان موسوی و کروبی اعتقاد دارد که ادبیات سیاسی آنان نسبت به گذشته تغییر کرده است.
به عقیده این تحلیلگر حوادثی که پس از انتخابات در ایران رخ داد و ویژگیهایی که حضور مردم در صحنه داشت و نحوه مواجهه حاکمیت با اعتراضات مردمیو رهبران معترضان، به گونهای در ادبیات گفتاری تمام نیروهای سیاسی تاثیر شگرفی داشته است. به ویژه در ادبیات گفتاری جوانان معترض موسوم به جنبش سبز و ادبیات گفتاری مصاحبههای اخیر آقایان موسوی و کروبی که به نحو محسوسی تغییر کرده و این تغییرات به سمت واقع گرایانهتر شدن دیدگاه رهبران جنبش سبز میرود و نه لزوما به معنای تندتر شدن یا رادیکالتر شدن آنها.
سراجالدین میردامادی میگوید: « نحوه مواجهه حاکمیت و حملات و تخریبها و فحاشیها و هتاکیهایی که از سوی رسانههای نزدیک به حاکمیت ، نسبت به رهبران جنبش سبز اعمال شد در این تغییر بی تاثیر نبوده است، که رهبران جنبش سبز چشمان خود را نسبت به آنچه که در طول سه دهه، در قلبشان به عنوان یک اعتقاد و ایمان قوی به آن پایبند بودند، بیشتر باز کنند.
و آن چیزی نبوده است به جز اعتقاد به مفهوم نظام جمهوری اسلامیو ارزشهایی که در این مدت به آن دل بسته بودند. ولی امروز میبینند که بسیاری از آن ارزشها توسط حاکمیت دولت دهم و رهبری و کل نظام به تسخیر درآمده و علیه خودشان به کار گرفته میشود.
با این تفاصیل است که آقای موسوی که تا به حال به قانون اساسی تا این حد پافشاری میکرده است الان میگوید که قانون اساسی وحی منزل نیست و میشود آن را بر اساس مقتضیات زمان تغییر داد. آنچنان که در سال ۶۸ هم این اتفاقات افتاد.»
آقای میردامادی به این پرسش که آیا امکان تغییر بیشتر مواضع و ادبیات سیاسی میرحسین موسوی و کروبی وجود دارد، پاسخ مثبت میدهد.
«بله. میشود کاملا پیشبینی کرد. با توجه به روند حوادثی که در طول این مدت شاهد آن بودیم، مجموعه حملاتی که توسط حاکمیت و رسانههای نزدیک به جریان اصولگرا صورت گرفت و همچنان تاکید روزافزون روزنامه کیهان، صدا و سیما و سایر رسانههای وابسته به حاکمیت، بر برخورد قضایی و محاکمه رهبران جنبش سبز، به نظر میرسد که باز هم ممکن است مواضع حاکمیت از این هم تندتر شود و بتواند به سمتی برود که به طور کلی رهبران جنبش از بخش اعظمیاز مفاهیمیکه در ماههای اول جنبش از آنها به عنوان مفاهیم ارزشی و حفظ نظام و یا حتی آرمانهای آیت الله خمینی از آن دفاع میکردند دست بردارند.»
دراین حال، برخی از تحلیلگران بر این باورند که طرح شعارهای افراطی در مقطع زمانی فعلی که حرکت اعتراضی در ایران به طور کامل در جامعه فراگیر نشده است، میتواند زیان بار باشد.
کوروش زعیم، عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران، با این عقیده موافق است.
«چرا که وقتی این گونه جنبشها صورت میگیرد و حتی جنبشهای صنفی، همیشه عواملی هستند یا خودجوش یا وابسته که میکوشند این جنبش را یا به انحراف ببرند یا به سوی خودشان گرایش بدهند. این خطر در مسیر جنبش کنونی هم وجود دارد. به ویژه که عوامل متعددی هستند که خودشان را در آینده ایران مدعی میدانند. و امکان دارد تصور کنند با دادن شعارهای تندتر و خشونت بیشتر میتوانند زودتر به اهدافشان برسند. به اعتقاد من این جنبش صد در صد موفق خواهد شد ولی باید بردبار باشد و آهسته و پیوسته حرکت کند و عوامل آشوب طلبی که به عقیده ی من در کمین نشستهاند را به خودش راه ندهد.»
تقی رحمانی، تحلیلگر سیاسی در تهران، نیز میگوید: «طرح هر نوع سوالی که بخواهد صفبندی کاذب درست کند و مفاهیمی چون سکولار-مذهبی یا برانداز-غیر برانداز را مطرح کند، اساسا از یک جنبش مدنی که شکل سیاسی هم دارد مقداری دور میشود و به آن ضربه میزند.»
نه تنها میر حسین موسوی یا مهدی کروبی بلکه گروهی دیگر از تحلیلگران و سیاسیون ایرانی نییر معتقدند تغییر شعارها و تندتر شده آنها را باید در برخورد نیروهای امنیتی و انتظامی به معترضان جستوجو کرد. از جمله ناصر قوامی، رئیس کمیسیون قضایی مجلس ششم، روز یکشنبه با انتقاد از برخوردهای تند با معترضان گفت: «افرادی که شعارهای خارج از چارچوب نظام را میدهند، مقصر نیستند. مقصر كسانی هستند که به خواستههای مردم توجهی نمیکنند.»
به هرحال با گذشت تقریبا پنج ماه از انتخابات ۲۲ خرداد، آنچه به وضوح دیدنی و شنیدنی است، مطرح شدن شعارهای جدید و شاید هم خواستههای جدید گروهی از معترضان است. با این همه چه تغییری در این شعارها و خواستهها صورت خواهد گرفت، موضوعی نیست که تحلیلگران بتوانند به راحتی به آن پاسخ دهند. بهخصوص که آینده و جهتگیری اعتراضها تنها به معترضان و مخالفان دولت وابسته نیست و در واقع باید بخش مهمی از آن را هم در واکنش حاکمیت به این چالش بزرگ سیاسی ایران جستوجو کرد. یا به عبارتی باید منتظر ماند و دید، خشونت علیه معترضان کمتر خواهد شد یا بیشتر و اساسا کسی به خواستههای آنها اهمیت خواهد داد یا نه؟
---------------------
گزارش ویژه را بشوید:
بر اساس گزارشها، این اعتراضها با گذشت پنج ماه ادامه داشته است که آخرین نمونه آن در روز ۱۳ آبان، سالروز اشغال سفارت آمریکا در تهران در آبان سال ۱۳۵۸، بود.
نکتهای که در تظاهرات معترضان در پنج ماه اخیر به چشم میخورد، طرح برخی از شعارها است که رهبر جمهوری اسلامیایران، در آنها به طور مستقیم از سوی شماری از تظاهرکنندگان خطاب قرار گرفته است.
همزمان، شعارهای دیگری نیز مانند «استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی» از سوی برخی از تظاهرکنندگان داده شده که در تقبال با «جمهوری اسلامی« است.
خواستهها و شعارهای دست کم گروهی از معترضان طی پنجم ماه گذشته تغییر کرده است. (عکس اعتراضها در خردادماه را نشان میدهد.)
چنین شعارهایی و یا مشابه آنان، به ویژه در نخستین هفتههای آغاز اعتراضها، داده نمیشد و اکثر شعارها یا در حمایت از میر حسین موسوی و مهدی کروبی بود و یا برای مثال، تظاهرکنندگان شعارهای کلی مانند «مرگ بر دیکتاتور» و « رای من کجاست؟» را سر میدادند.قاسم شعله سعدی، نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی، درباره تغییر شعارهای گروههایی از معترضان اعتقاد دارد که حرکت جنبش سبز ایران یک حرکت ساختار شکن پیدا کرده است: «دلیلش این است که اولا ده - دوازده میلیون از افرادی که حکم اپوزیسیون خاموش را داشتند و معمولا انتخابات را تحریم میکردند و در انتخابات شرکت نمیکردند این دفعه در انتخابات دهم ریاست جمهوری شرکت کردند و ترکیب سبد آراء را به هم زدند. وارد شدن این عنصر جدید به سبد آراء، معادله آن را به هم زد. اینها خواستهاشان تحولات رادیکالتر بود.»
آقای شعله سعدی در ادامه میگوید: «دوم هم همان اتفاقی که افتاد، یعنی موضعگیریهای آقای خامنهای که زود هنگام تبریک گفت و عملا شورای نگهبان را در مقابل یک عمل انجام شده قرار داد که آنها هم به هر حال بایستی نتایج انتخابات را تایید میکردند و احمدی نژاد را به عنوان رئیس جمهور منتخب معرفی میکردند. لذا یکبار دیگر ثابت شد که با این عمل، راههای قانونی برای رسیدن به اهداف معترضین وجود ندارد. زیرا قانون در اختیار هیات حاکمه و نهادهایی است که تحت اختیار آقای خامنهای قرار دارد، که هم قانونگذاری میکنند و هم تفسیر میکنند. آنچنان که جناح حاکم میخواهد.»
به عقیده قاسم شعله سعدی، برای معترضین عملا هیچ راه قانونی وجود ندارد که به اهدافی که دارند برسند. موقعی که چنین باشد طبیعتا از ساختار موجود که امکان نمیدهد که آنها به اهدافشان برسند عبور میکنند.
همزمان با ادامه تظاهرات معترضان و دگرگونی در برخی از شعارهای آنان، شاهد تغییر در برخورد نیروهای لباس شخصی، انتظامی و بسیج با تظاهرکنندگان هستیم.
در این ارتباط، میر حسین موسوی و مهدی کروبی در سومین دیدار خود که جمعه شب در تهران صورت گرفت، به همین موضوع اشاره کردند.
از جمله آقای موسوی با اشاره به شعارهای تند تظاهرکنندگان گفت: « شعارهای ساختارشکنانه، اغلب متاثر از خشونت نیروهای امنیتی است که با ناجوانمردی به پیر و جوان و زن و مرد، حمله میکنند.»
مهدی کروبی در دیدار با آقای موسوی گفت «کار را به جایی رساندهاند که مردم را تحریک به [دادن] شعارهای افراطی کردهاند.»
البته آقای کروبی این احتمال را هم مطرح کرده است که افرادی بین جمعیت فرستاده میشوند تا از احساس هیجان معترضان سو استفاده و مردم را تحریک به رفتارهای خشونتآمیز کنند تا بهانهای برای حمله به مردم پیدا شود.
میر حسین موسوی و مهدی کروبی در دیدارها و پیامهای خود از معترضان خواستهاند تا از طرح شعارهای «افراطی» خودداری کنند.
این درخواست از سوی برخی دیگر از فعالان سیاسی نیز ابراز شده است. برای مثال محمد سلامتی، دبیر کل حزب مجاهدین انقلاب اسلامی روز یکشنبه گفت که «جنبش سبز، اپوزیسیون مقابل نظام نیست و اگر اعتراضی هم به وضع موجود دارد در چهارچوب قانون است.»
اما چرا چنین درخواستی از سوی آقایان موسوی و کروبی و گروههایی از اصلاح طلبان عنوان شده است؟
این پرسش را با قاسم شعله سعدی، نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی، مطرح کردیم که در پاسخ میگوید: «اصلاح طلبان خواستار انجام اصلاحات در چهارچوب ساختار سیاسی موجود هستند.»
قاسم شعله سعدی میافزاید: «خود آنها هم حاضر نیستند که ساختار سیاسی عوض شود. و مثلا جمهوری اسلامی کنار گذاشته شود و مردم بروند سراغ یک جمهوری معمولی، مثل بقیه جوامع دیگر دنیا. آنها نه این اراده را دارند نه به نفعشان است که ساختار عوض شود. در حالی که میبینید شعار مردم متعرض از مرز این خواستهها فراتر رفته است و در واقع بر علیه خود خامنهای هم شعار میدهند. برای اولین بار دیدیم که عکس آقای خامنهای را پایین کشیدند و زیر پاهایشان له کردند. و شعارهای ساختار شکن دادند.
در نتیجه رهبران جنبش، الان در یک حالت پارادوکس و تضاد قرار گرفتهاند. یعنی از یک طرف اینها میخواهند و منافعشان در این است که ساختار حکومت موجود حفظ شود. و حداکثر خواستهشان این است که در چهارچوب همین نظام اصلاحاتی رخ دهد و دائم دم از این میزنند که در ساختار قانون اساسی، اصول مقصوری مانده و ظرفیتهایی وجود دارد که اگر به عمل دربیاید آن اصلاحات محقق میشود.
در حالی که هیچ پاسخی به این سوال بعدی نمیدهند که کدام اصولش را شما میتوانید محقق کنید؟ کدام وجه از قانون اساسی و ساختار حکومت هست که شما به استناد آن میخواهید اصلاحات انجام دهید؟ یا اینکه میگذارند انجام دهید؟ عملا ثابت شده است که نمیگذارند.»
کوروش زعیم، عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران، درباره مواضع آقایان موسوی و کروبی میگوید نگرانی آنها دو جنبه دارد: «یکی اینکه نمیخواهند با تندتر شدن شعارهای تظاهرات کنندگان، حکومت را وادار به واکنشهای تندتر بکنند و در نتیجه موجب افزایش شکاف میان آنها و نظام شوند.
این افزایش فاصله و ژرفتر شدن شکاف میان آنها از یک سازش احتمالی که هنوز آقایان به آن دلبستهاند، جلوگیری میکند. دومین جنبه این است که آقایان موسوی و کروبی نگران فاصله گرفتن جنبش از خود آنها هستند. در آغاز تصور میکردند که جنبش به خاطر آنها راه افتاده است ولی به زودی متوجه شدند که جنبش در واقع یک بهانه یا جرقهای بود که برای آغاز فعالیت مردم به آن نیاز بود
آقای کروبی با هوشیاری، زودتر متوجه این واقعیت شد و کوشش کرد خودش را همراه خواستههای مردم کند و سوار جنبش شود. ولی آقای موسوی بدون اینکه بخواهد وابستگی خود را به نظام کاهش دهد در حال دویدن به دنبال جنبش است. نگرانی این دو نامزد ناکام و هدف از صدور بیانیه مشترک پس از دیدار اخیر، به نظر من جلوگیری از هرچه بیشتر دورتر شدن جنبش از خود آنهاست.»
سراجالدین میردامادی، تحلیگر سیاسی و روزنامه نگار در پاریس با اشاره به بیانیهها و مواضع اخیر آقایان موسوی و کروبی اعتقاد دارد که ادبیات سیاسی آنان نسبت به گذشته تغییر کرده است.
به عقیده این تحلیلگر حوادثی که پس از انتخابات در ایران رخ داد و ویژگیهایی که حضور مردم در صحنه داشت و نحوه مواجهه حاکمیت با اعتراضات مردمیو رهبران معترضان، به گونهای در ادبیات گفتاری تمام نیروهای سیاسی تاثیر شگرفی داشته است. به ویژه در ادبیات گفتاری جوانان معترض موسوم به جنبش سبز و ادبیات گفتاری مصاحبههای اخیر آقایان موسوی و کروبی که به نحو محسوسی تغییر کرده و این تغییرات به سمت واقع گرایانهتر شدن دیدگاه رهبران جنبش سبز میرود و نه لزوما به معنای تندتر شدن یا رادیکالتر شدن آنها.
گفته میشود برخورد نیروهای امنیتی به ویژه علیه دختران و زنان بیشتر شده است (فیلم از اعتراضات روز ۱۳ آبان )
سراجالدین میردامادی میگوید: « نحوه مواجهه حاکمیت و حملات و تخریبها و فحاشیها و هتاکیهایی که از سوی رسانههای نزدیک به حاکمیت ، نسبت به رهبران جنبش سبز اعمال شد در این تغییر بی تاثیر نبوده است، که رهبران جنبش سبز چشمان خود را نسبت به آنچه که در طول سه دهه، در قلبشان به عنوان یک اعتقاد و ایمان قوی به آن پایبند بودند، بیشتر باز کنند.
و آن چیزی نبوده است به جز اعتقاد به مفهوم نظام جمهوری اسلامیو ارزشهایی که در این مدت به آن دل بسته بودند. ولی امروز میبینند که بسیاری از آن ارزشها توسط حاکمیت دولت دهم و رهبری و کل نظام به تسخیر درآمده و علیه خودشان به کار گرفته میشود.
با این تفاصیل است که آقای موسوی که تا به حال به قانون اساسی تا این حد پافشاری میکرده است الان میگوید که قانون اساسی وحی منزل نیست و میشود آن را بر اساس مقتضیات زمان تغییر داد. آنچنان که در سال ۶۸ هم این اتفاقات افتاد.»
آقای میردامادی به این پرسش که آیا امکان تغییر بیشتر مواضع و ادبیات سیاسی میرحسین موسوی و کروبی وجود دارد، پاسخ مثبت میدهد.
«بله. میشود کاملا پیشبینی کرد. با توجه به روند حوادثی که در طول این مدت شاهد آن بودیم، مجموعه حملاتی که توسط حاکمیت و رسانههای نزدیک به جریان اصولگرا صورت گرفت و همچنان تاکید روزافزون روزنامه کیهان، صدا و سیما و سایر رسانههای وابسته به حاکمیت، بر برخورد قضایی و محاکمه رهبران جنبش سبز، به نظر میرسد که باز هم ممکن است مواضع حاکمیت از این هم تندتر شود و بتواند به سمتی برود که به طور کلی رهبران جنبش از بخش اعظمیاز مفاهیمیکه در ماههای اول جنبش از آنها به عنوان مفاهیم ارزشی و حفظ نظام و یا حتی آرمانهای آیت الله خمینی از آن دفاع میکردند دست بردارند.»
دراین حال، برخی از تحلیلگران بر این باورند که طرح شعارهای افراطی در مقطع زمانی فعلی که حرکت اعتراضی در ایران به طور کامل در جامعه فراگیر نشده است، میتواند زیان بار باشد.
کوروش زعیم، عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران، با این عقیده موافق است.
«چرا که وقتی این گونه جنبشها صورت میگیرد و حتی جنبشهای صنفی، همیشه عواملی هستند یا خودجوش یا وابسته که میکوشند این جنبش را یا به انحراف ببرند یا به سوی خودشان گرایش بدهند. این خطر در مسیر جنبش کنونی هم وجود دارد. به ویژه که عوامل متعددی هستند که خودشان را در آینده ایران مدعی میدانند. و امکان دارد تصور کنند با دادن شعارهای تندتر و خشونت بیشتر میتوانند زودتر به اهدافشان برسند. به اعتقاد من این جنبش صد در صد موفق خواهد شد ولی باید بردبار باشد و آهسته و پیوسته حرکت کند و عوامل آشوب طلبی که به عقیده ی من در کمین نشستهاند را به خودش راه ندهد.»
تقی رحمانی، تحلیلگر سیاسی در تهران، نیز میگوید: «طرح هر نوع سوالی که بخواهد صفبندی کاذب درست کند و مفاهیمی چون سکولار-مذهبی یا برانداز-غیر برانداز را مطرح کند، اساسا از یک جنبش مدنی که شکل سیاسی هم دارد مقداری دور میشود و به آن ضربه میزند.»
نه تنها میر حسین موسوی یا مهدی کروبی بلکه گروهی دیگر از تحلیلگران و سیاسیون ایرانی نییر معتقدند تغییر شعارها و تندتر شده آنها را باید در برخورد نیروهای امنیتی و انتظامی به معترضان جستوجو کرد. از جمله ناصر قوامی، رئیس کمیسیون قضایی مجلس ششم، روز یکشنبه با انتقاد از برخوردهای تند با معترضان گفت: «افرادی که شعارهای خارج از چارچوب نظام را میدهند، مقصر نیستند. مقصر كسانی هستند که به خواستههای مردم توجهی نمیکنند.»
به هرحال با گذشت تقریبا پنج ماه از انتخابات ۲۲ خرداد، آنچه به وضوح دیدنی و شنیدنی است، مطرح شدن شعارهای جدید و شاید هم خواستههای جدید گروهی از معترضان است. با این همه چه تغییری در این شعارها و خواستهها صورت خواهد گرفت، موضوعی نیست که تحلیلگران بتوانند به راحتی به آن پاسخ دهند. بهخصوص که آینده و جهتگیری اعتراضها تنها به معترضان و مخالفان دولت وابسته نیست و در واقع باید بخش مهمی از آن را هم در واکنش حاکمیت به این چالش بزرگ سیاسی ایران جستوجو کرد. یا به عبارتی باید منتظر ماند و دید، خشونت علیه معترضان کمتر خواهد شد یا بیشتر و اساسا کسی به خواستههای آنها اهمیت خواهد داد یا نه؟
---------------------
گزارش ویژه را بشوید: