مهمان اين هفته برنامه «نگاه تازه» راديو فردا، آرش خواننده موسيقی پاپ است. آرش در اروپا بسيار معروف است وبه ويژه در کشور چک، اسلوواک و روسيه و به طور کلی، در شرق اروپا طرفداران زيادی دارد.
او در يک گفت وگوی اختصاصی با راديو فردا به سوالاتی که از او درمورد زندگی شخصی و هنری اش شده، پاسخ داده است.
راديو فردا: چند سال است که از ايران خارج شده و به سوئد رفته ايد؟
آرش: من در سن ۱۰ سالگی از ايران خارج شدم. متولد ۱۳۵۶ هستم و اکنون ۳۱ سال دارم. پدر و مادرم دوست داشتند به سوئد بياييم، بنابراين وقتی ۱۰ ساله بودم به سوئد آمديم و اينجا ماندگار شديم. ما سه برادر هستيم و من برادر بزرگ هستم. يکی از برادرانم ۲۶ ساله است و ديگری ۲۲ ساله.
چرا به سوئد آمديد؟ آيا اين مسئله با انقلاب ارتباط داشت؟
در آن زمان، جنگ بود و در ضمن، مادر بزرگ و دايی ام نيز در سوئد زندگی می کردند. آنها از سوئد تعريف کرده بودند. بنابر اين راحت تر اين بود که به سوئد بياييم. البته پدرم سوئد را دوست نداشته و دوست ندارد. او دوست داشت در ايران باشد، ولی به هرحال ما در سوئد ماندگار شديم.
مدرسه و دانشگاه را چه کردی؟
دبيرستان را در سوئد تمام کردم و سپس تحصيلات دانشگاهی خود را در ترکيبی از رشته راه و ساختمان و معماری به پايان رساندم. اين رشته اصلا ارتباطی با رشته موسيقی نداشت، ولی بعد از پايان تحصيلات، تمام فعاليتم را روی موسيقی متمرکز کردم.
اين که رشته آش شد!!
بله، اصلا همه چيز يادم رفته است.
قبل از اين هم کار موسيقی انجام می داديد؟
وقتی در ۱۰ سالگی وارد سوئد شدم، برای اولين جشن تولدم دوست داشتم يک کيبورد کوچک داشته باشم. آن زمان تلويزيون تماشا می کردم و از اين طريق سعی می کردم ملودی ها را درآورم.
در سن ۱۴ سالگی در کنار کارهای مدرسه، با دوستانم يک گروه تشکيل داديم و علاقه ام به موسيقی بيشتر و بيشتر شد. بعد از دانشگاه در سن ۲۴ سالگی تصميم گرفتم دو سه سالی تمام وقتم را صرف موزيک کنم و ببينم چه می شود. به اين کار ادامه دادم و خدا را شکر توانستم در اين کار بمانم.
برای يادگيری موسيقی، کلاس می رفتی يا به صورت خود آموز کار می کردی؟
اوايل چند سال کلاس پيانو می رفتم و موسيقی کلاسيک ياد می گرفتم، ولی بسيار دوست داشتم که موسيقی پاپ بياموزم. بنابراين در کنار تهيه کننده های سوئدی، آموختن کارهای استوديو را آغاز کردم و هنوز هم با آنها کار می کنم. البته بايد بگويم بيشتر خودم ياد گرفتم.
چگونه وارد کار حرفه ای شدی؟
قبل از اين که برای خودم کار کنم و اولين آلبوم آهنگ های ايرانی را درست کنم، هم برای گروه های خارجی آهنگ می ساختم و هم با دوستم رابرت در استوديو آهنگ تهيه می کردم.
- «آهنگ «من و تو» از آلبوم اول بود که به عنوان يک تجربه اين آهنگ را درست کردم و حالت فان داشت. وقتی آن را برای شرکت وارنر فرستادم، گفتند آهنگ جالبی است، ولی فکر نمی کنيم که به صورت هيت سينگل (تک آهنگ جداگانه) بشود آن را انتشار داد. اين آهنگ در يک فيلم به کار رفت.»
يک روز در استوديو به او گفتم که چرا ما به زبان فارسی چيز خوبی درست نکنيم؟ من می دانم اگر اين کار را با جديت دنبال کنيم، حتما موفق می شويم. رابرت گفت چرا که نه؟ خوب اين کار را دنبال کن، ببين چه می شود.
به اين ترتيب، کار را با يک تجربه آغاز و يکی دو آهنگ ضبط کرديم و به شرکت «وارنر موزيک» فرستاديم. آنها خوششان آمد و گفتند آهنگ های بيشتری درست کن و اين کار ادامه پيدا کرد.
اولين آهنگی که به صورت رسمی ضبط کردی، چه بود؟
آهنگ «من و تو» از آلبوم اول بود که به عنوان يک تجربه اين آهنگ را درست کردم و حالت فان داشت. وقتی آن را برای شرکت وارنر فرستادم، گفتند آهنگ جالبی است، ولی فکر نمی کنيم که به صورت هيت سينگل (تک آهنگ جداگانه) بشود آن را انتشار داد. اين آهنگ در يک فيلم به کار رفت.
در کدام فيلم؟
آن موقع دردو فيلم سوئدی آن را کار کردم يکی «بمبئی دريمز» (روياهای بمبئی) و ديگری به نام «هيپ هيپ هورا».
من يک آهنگ برای فيلم درست کردم و آنها گفتند خيلی خوب است، آيا می توانی تمام آهنگ های اين فيلم را بسازی؟ و من تمام آهنگ های اين فيلم را ساختم.
يک آهنگ «بمبئی دريمز» هم با همکاری يک دختر هندی- پاکستانی به نام آنيلا درست کردم و بعد هم روی آهنگ های خودم کار کردم.
از ابتدا خودت هم در اين آهنگ ها می خواندی؟
بله، در همين آهنگ های «من و تو» و «بمبئی دريمز» شروع به خواندن کردم. ولی هنوز در آن زمان شيوه شخصی خودم را پيدا نکرده بودم و تمام وقتم را در استوديو صرف پيدا کردن اين شيوه شخصی کردم. روش های مختلف ايرانی، هندی و اروپايی را با هم ترکيب کردم آن طوری که خودم دوست داشتم.
وقتی با افراد مختلف در مورد کارهای آرش صحبت می کنيم، روی اين تم هندی در کارهای تو تأکيد می کنند. حتی يک نفر از ما پرسيد آيا آرش هندی است؟
بله، من هندی هستم( با خنده). ای ميل های زيادی برايم می آيد. يکی می گويد پدرم هندی است و يکی می گويد در هند بزرگ شده ام. ولی حقيقت اين است که هندی نيستم و هيچ فاميل هندی هم ندارم، ولی مثل هندی ها کمی سياه سوخته هستم.
هر کسی شما را ببينيد، همين فکر را می کند. محمد ضرغامی هم کمی سياه سوخته است. امروز که با هم بيرون رفته بوديم، به ما می گفتند شما هندی يا عرب هستيد و بعضی هم می گفتند از آمريکای لاتين.
اتفاقا اخيرا کنسرتی داشتم و هندی ها آمده بودند با من صحبت می کردند. من گفتم هندی نيستم و اصلا زبان هندی را نمی فهمم، ولی باورشان نمی شد و می گفتند دروغ می گويی و هندی هستی.
ترانه ای که در فيلم پسر آميتاباچان، يعنی ابيشک باچان، خواندی و قبل از آن هم به دليل ريتم پنجابی که در ترانه هايت استفاده کردی، باعث شد که خيلی ها فکر کنند هندی هستی.
بله، درست است.
چگونه به اين نتيجه رسيدی در کارهایت از اين ريتم که ترکيبی از موسيقی شرق است، استفاده کنی؟
هدف من از موسيقی اين است که اگر بتوانم، مردم را خوشحال کنم. سعی می کنم آهنگ هايم شاد باشد و دوست دارم شيوه های مختلف را با هم ترکيب کنم تا آهنگ هايم منحصر به فرد باشد.
البته فکر می کنم اين شيوه، با توجه به شرايط موجود انتخاب شده، زيرا مدتی است اين سبک ها در بازار و ديسکوها بسيار محبوبيت پيدا کرده است و جوانها خيلی دوست دارند. آيا به اين مسئله توجه داشتی؟
بله، بسياری از افراد که آهنگ های مرا گوش می دهند، زبان فارسی بلد نيستند. برای من مهم است که ريتم آهنگ ها مستقيم با قلب مخاطب ارتباط برقرار کند و مردم راحت با آن برقصند و خوشحال باشند.
آرش! بعضی ها نسبت به آهنگ های تو انتقاد می کنند و می گويند چرا با وجود اين که آرش توانسته فرصتی به دست بياورد و به عنوان يک موزيسين ايرانی فعاليت کند و شناخته شود، از ترانه های بهتری استفاده نمی کند؟
در اين جا دو مسئله وجود دارد. اول اين که من بايد از کلمات فارسی استفاده کنم که برای خارجی ها نيز راحت باشد. بيشتر اوقات، وقتی ترانه ای به فارسی می نويسم، برای همکاران خارجی من دشوار است و می گويند اين کلمات راحت نيست و در کار نمی نشيند. حتی برای من که فارسی زبان هستم، تشخيص تفاوت بين کلماتی که در گوش خارجی ها راحت باشد، دشوار است.
من برای ترانه هايم وقت بيشتری می گذارم، زيرا گاهی اوقات ۲۰ بار آن را تغيير می دهم.
اما روی فارسی بودن اين ترانه ها تأکيد نشده است و خيلی ها نمی دانند آرش به فارسی آهنگ می خواند.
من هميشه و همه جا اين مسئله را عنوان می کنم. عاشق ايران و زبان فارسی هستم و خوشحالم که اين کار را می کنم. ولی ممکن است همه اين مسئله را نشنوند و يا سايت اينترنتی مرا نديده باشند، بنا بر اين آنها فکر می کنند زبان ديگری است. برای بعضی ها که زبان سوئدی، چکی و يا انگليسی دارند، دشوار است که تفاوت زبان ها را بدانند. ولی من هميشه در راديوهای خارجی اشاره می کنم که اين آهنگ ها به زبان فارسی است.
- من هميشه و همه جا اين مسئله را عنوان می کنم. عاشق ايران و زبان فارسی هستم و خوشحالم که اين کار را می کنم. ولی ممکن است همه اين مسئله را نشنوند و يا سايت اينترنتی مرا نديده باشند، بنا بر اين آنها فکر می کنند زبان ديگری است. برای بعضی ها که زبان سوئدی، چکی و يا انگليسی دارند، دشوار است که تفاوت زبان ها را بدانند. ولی من هميشه در راديوهای خارجی اشاره می کنم که اين آهنگ ها به زبان فارسی است.»
شعرهايی که انتخاب می کنی و از نظر بعضی ها سبک است، به اين دليل است که خارجی ها نيز مخاطب ات هستند وآنها هم بايد بتوانند با اين آهنگ ها راحت ارتباط برقرار کنند؟
بله، در ضمن خيلی از جوان های ايرانی هستند که در خارج به دنيا آمده اند و موزيک ايرانی زياد گوش نمی دهند. پدر و مادرهايشان از من تشکر کرده اند، زيرا جوانانشان به آهنگ های من گوش می دهند و به موزيک فارسی علاقه بيشتری پيدا کرده اند.
در آلبوم جديدم هم سعی کرده ام با کلمات، بيشتر کار کنم و با يکی از شاعران در ايران به نام آقای شاهکار بينش پژوه، همکاری کرده ام.
در آلبوم جديد خود به نام «دنيا» سعی کرده ام روی اين موضوع بيشتر فکر کنم.
چطور شد که با شاهکار بينش پژوه کار کرديد؟
با او در دبی آشنا شدم. پسر بسيار خوبی بود و قبل از اين که اين آلبوم را درست کنم، يک سال با او در تماس بودم. به او گفتم که کار با من سخت است، زيرا گاهی مجبور می شويم يک شعر را بارها تغيير دهيم.
خودت از شنيدن ترانه «آرش ديگه بی تو من تنهايم» چه احساسی داری؟
من پسر بدی هستم که چنين آهنگی نوشته ام( با خنده). سعی کردم آهنگ جالبی درست کنم، ولی منظوری نداشتم و بيشتر جنبه فان دارد. من سعی می کنم خاکی باشم، نه اين که بگويم از کسی بهترم.
اوج همکاری تو و شاهکار بينش پژوه، آهنگی بود که برای تيم ملی فوتبال ايران خواندی؟
بله، درست است.
گويا در اين رابطه مشکلی پيش آمد؟
بله، فدراسيون ايران يک نفر ديگر را نامزد کرده بود و آهنگ من قبول نشد.
با ابتکار خودت و بدون قرارداد اين آهنگ را ساختی؟
با فيفا صحبت شده بود که آهنگ من نامزد شود. شرکت وارنر آلمان اين قرارداد را بسته بود، که از طرف ايران ارائه اين آهنگ مورد قبول واقع نشد. ولی برای من تفاوتی نمی کند که اين آهنگ رسمی باشد يا نه.
جالب است که کسی که سال ها از ايران دور بوده، اين آهنگ را درست کرده است.
من به فوتبال بسيار علاقمنم و عاشق تيم ملی فوتبال ايران هستم و سعی می کنم همه بازی ها را نگاه کنم. چون هم فوتبال را خيلی دوست دارم و هم ايران را، برايم جالب بود که اين آهنگ را درست کنم.
کدام يک از بازيکنان تيم ملی را دوست داری؟
علی کريمی را خيلی دوست دارم، علی دايی حرف ندارد، مهدوی کيا و کعبی بازيکنان خوبی هستند و ميرزا پور هم در اوج کارش بسيار عالی بود.
در مورد دی جی علی گيتور يا همان علی توضيح دهيد و اين که چگونه با هم آشنا شديد؟
علی در کشور دانمارک که همسايه سوئد است زندگی می کرد و در حال حاضر برای زندگی به سوئد آمده است. هم پسر خوبی است و هم کارش در موزيک بسيار خوب است. علی در آهنگ جام جهانی به ما کمک کرد.
همکاری تان با هم چگونه بود؟
اولين بار در يک مهمانی با علی آشنا شدم.
در مهمانی دی جی بود؟
نه هر دو ميهمان بوديم و با هم آشنا شديم و همکاری کرديم. اولين کارمان را با آهنگ Music Is My Language شروع کرديم و او در آهنگ جام جهانی نيز کمک کرد.
موسيقی پاپ ايرانی را دنبال می کردی؟
بله، خصوصا بعضی آهنگ هايی که در حال حاضر در ايران درست می شود، بسيار جالب و حتی از کارهای من نيز جالب تر است.
موسيقی لس آنجلس چگونه است؟
در آنجا هم موزيک های خوبی وجود دارد، ولی به نظر من کمی تکراری شده است.
يک خانم در تماس با ما پرسيده بود که پدر و برادرانت چکار می کنند؟
برادرم اشکان، امسال پزشک شد و برادر ديگرم حقوق می خواند که تا دو سال ديگر تمام می شود. پدرم هم بازنشسته است.
در پراگ طرفداران زياد داری. حتی خيلی از کسانی که با آنها حرف زديم و تو را می شناختند، خارجی بودند. اکنون که در ايتاليا هستی، وضعيت چطور است؟ مردم از سر و کولت بالا می روند؟
نه، در ايتاليا مرا زياد نمی شناسند. سه روز تعطيلات به ايتاليا آمدم و جای همگی خالی.
يک سؤال خصوصی بپرسيم. چند تا دوست دختر داری؟
فقط يکی، که او را بسيار دوست دارم.
اهل کدام کشور است؟
ايرانی است و در مالمو زندگی می کند. همديگر را بسيار دوست داريم و می دانم که تا آخر عمر با او خواهم بود.
پس به زودی ازدواج می کنيد؟ جشن عروسی ات برايمان کارت بفرست.
بله حتما. من عاشق بچه هستم و دوست دارم کم کم چند تا مينی آرش بيايند و بالا و پايين بپرند.
دختر دوست داری يا پسر؟
هر دو را دوست دارم، ولی اين که سالم باشند، از همه مهم تر است.
اسم نامزدت چيست؟
بهناز. در آلبوم اولم می خوانم «آخه بهناز تو می خوای با من باشی»
دختری که در يک آهنگ به تو می گويد «آرش تو رو دوست دارم» کيست؟
خانمی به نام هلنا است که با يک گروه قديمی سوئدی به نام «راک ست» همکاری دارد. من به او فارسی ياد دادم که قسمت فارسی اين آهنگ را بخواند.
يک آهنگ در آلبوم جديد دارم که با همين خانم است، ولی به زبان انگليسی می خواند. آهنگی به نام «عشق ناب».
انتهای ويديو کليپ «آرش تو رو دوست دارم» بسيار غمگين است.
بله، من گفتم کمی هم جدی باشم. فيلمبردار موقع کار دائم به من می گفت جدی و غمگين باش. چون من هميشه می خندم و لبخندم باز بود و او می گفت نخند، اين جا غمگين است.
اميدواريم هميشه شاد و خوش باشی.
ممنون. من به همه ايرانی های عزيز و خوانندگان وب سايت راديو فردا، سلامی می فرستم و اميدوارم هر کجای دنيا که هستند خوب و خوش باشند.
آدرس وب سايت خودت را برای ما و شنوندگان بگو.
www.arash.com هر کسی بخواهد می تواند به من ايميل بفرستد و در قسمت contact هر سؤالی دارد، بپرسد تا من جواب بدهم.
همين جا می خواستم به پدر و مادرم که هميشه راديو فردا گوش می دهند، بگويم که خيلی دوستتان دارم. بهناز جان تو را هم خيلی دوست دارم.
برای شنيدن برنامه اين هفته «نگاه تازه» فايل برنامه را که در بالای همين صفحه (سمت چپ) قرار دارد، باز کنيد.
برای تماس با ما به آدرس javanan@radiofarda.com ايميل بزنيد و يا با شماره پيام گير برنامه ۰۰۴۲۰۲۲۱۱۲۴۱۱۴ تماس بگيريد.
شما همچنين می توانيد به شماره ۰۰۴۲ ۰۶۰۳۸۷۴۱۵۰ برای ما اس ام اس ارسال کنيد.
برنامه «نگاه تازه» را می توانيد پنج شنبه ها ساعت ۱۹:۳۰ و تکرار آن را ساعت نيم بامداد يا ۱۳ بعد از ظهر جمعه ها به وقت ايران از راديو فردا بشنويد.