تاریخ رسمی شروع جنگ در ایران در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ به شمار میآید. اما بررسی روابط تنشآلود ایران و عراق بعد از انقلاب روشن میسازد که تاریخ شروع جنگ به ماههایی خیلی پیشتر از تاریخ فوق بر میگردد.
در واقع ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ که مصادف با بمباران فرودگاه مهرآباد و حملات هوایی و زمینی ارتش عراق به استان خوزستان بود نقطه ارتقای درگیری ایران و عراق از جنگ محدود مرزی و نقطه به نقطه به یک رویارویی نظامی تمام عیار است.
درگیریهای مرزی ایران و عراق تقریباً از اسفند ۱۳۵۷ شروع میشود. البته در اواخر عمر رژیم شاه نیز درگیریهای پراکندهای در مرزهای غربی کشور وجود داشت.
سید محمود دعایی اولین سفیر ایران در عراق بعد از انقلاب میگوید عراق از آبان ۱۳۵۷ همزمان با آغاز شمارش معکوس برای سقوط حکومت محمدرضا شاه پهلوی حمله به نقاط مرزی ایران را با هدف الغای قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر شروع کرد. او چنین میگوید:
«حقیقت این است که جنگ ایران و عراق از آبان ۵۷ شروع شد. یعنی وقتی که صدام تشخیص داد رژیم شاه در حال فروپاشی و نهادهای امنیتی و نظامی شاه در حال فرو ریختن است و ساواک نیز در آستانه انحلال قرار دارد و به همین صورت ارتش نیز در حال تصفیه نیروهاست. صدام، عقده فروخوردهای را از زمان انعقاد قرارداد الجزایر در سینه داشت، به این سبب که این قرارداد به عراق تحمیل شده بود و عراق برخی مسائل در این قرارداد را از موضع ضعف پذیرفته بود و همیشه مترصد بود در یک فرصتی انتقام بگیرد و وقتی که شرایط کشور را در آن وضعیت مشاهده کرد، برای یک حمله انتقامجویانه برنامهریزی کرد. نیروهای ارتش بعث صدام قرارگاه خودشان را در بصره احداث کردند و عدنان تکریتی به عنوان فرمانده آن قرارگاه منصوب شد و در حقیقت میتوان گفت که آغاز جنگ از آبان ۵۷ یعنی چند ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بود.
قبل از انقلاب عراق دو کنسولگری فعال در خرمشهر و کرمانشاه دایر کرده بود. این دو کنسولگری را با نیروهای اطلاعاتی و نظامی تغذیه کرده بودند و در همان مناطق سعی میکردند که با تاثیر گذاری بر عناصری که به عراق متمایل بودند نیروهایی را جمع کنند.
بعد پیروزی انقلاب هم منتظر موقعیتی بودند تا از این عناصر به شیوه مطلوب بهرهبرداری کنند. «حسن البکر» که در آن موقع رئیس دولت عراق بود موافق این حرکتها نبود اما صدام به عنوان معاون اول او برای اینکه این مانع را از پیش رو بردارد، توطئهای را تدارک دید که عملاً حسن البکر از قدرت استعفا دهد و خودش را به عنوان رئیسجمهور و دبیرکل حزب بعث معرفی کرد و این آغاز دورانی بود که میرفت به صورت کاملا آشکار در پی تهاجم و نبرد با جمهوری اسلامی ایران باشد.»
اما به نظر می رسد حملات در پیش از انقلاب ارتباط چندانی با ایجاد تزلزل در قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر نداشته باشد. دولت وقت عراق با نیرو های کرد عراق درگیر بود. یکی از نتایج مهم قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر متوقف شدن فعالیتهای حمایتی شاه از فعالیتهای مبارزاتی کردهای عراق بود. تا پیش از انعقاد قرارداد که روابط ایران و عراق در آستانه جنگ بود، شاه از نیرو های کرد عراق به عنوان اهرم فشاری بر بغداد استفاده میکرد. اما با ضعیف شدن حکومت شاه نیروهای کرد عراقی و همچنین ایرانی فرصت تحرک و فعالیت مجدد پیدا کردند و از این روز مرزهای غربی ایران دستخوش فعالیتهای کردهای عراقی بر علیه دولت وقت عراق شد.
دولت بعثی عراق از شکلگیری انقلاب اسلامی استقبال کرد و ابتدا به دنبال تحکیم روابط خوب با جمهوری اسلامی بود. پیوستن ایران به جیهه ضد اسرائیل در منطقه و برخورد مثبت با اعراب دلیل استقبال عراق بود و همچنین تقویت قومیت عرب در خوزستان و تغییر موازنه قوا بین دو کشور به سمت شرایط بهتر برای عراق عواملی بودند که دولت عراق را به سمت نزدیکی با حکومت جدید ایران سوق میدادند.
در عین حال الغای قرارداد الجزایر و گسترش نقاط مرزی عراق به داخل خوزستان نیز از تمایلات و علائق حزب بعث و بخصوص صدام حسین بود. منتها این علائق در ابتدای انقلاب ظرفیتی برای اجرا نداشتند و دولت عراق میکوشید حداکثر از طریق تقویت گروههایی مثل خلق عرب و راهاندازی شعبه حزب بعث در خوزستان حوزه نفوذ خود در خوزستان و به تبع آن ایران را افزایش دهد.
اما وجود عواملی باعث شد که نه تنها وضعیت به سمت بهبود روابط عراق با ایران پسا انقلاب نرود بلکه اوضاع در قیاس با پیش از انقلاب به مراتب بدتر شده و در نتیجه یکی از پرتلفاتترین و طولانیترین جنگهای منطقه بین دو کشور به وقوع بپیوندد.
منتها دوره پیشا جنگ هشت ساله ویژگیهای متفاوتی دارد. اندازه و ابعاد آن محدود به درگیری بین پاسگاههای نظامی مرزی است. عوامل متعددی در شکلگیری، تداوم و گسترش جنگ پیش از جنگ هشت ساله نقش داشتند.
نخست فعال شدن مجدد طالبانی و بارزانیها بعد از سقوط حکومت شاه بود. در مقاطع بعدی خیزش مجدد جنبش شیعیان مذهبی عراق بر علیه صدام حسین وتلاش برای تغییر دولت به رهبری آیتالله سید محمدباقر صدر و برخورد دولت عراق با وی باعث شعلهور شدن درگیریهای مرزی بین دو کشور شد.
آغاز اخراج گسترده ایرانیتبارها و یا مخالفان مذهبی از عراق و راندن آنها به سمت ایران مرزهای غربی کشور را نا آرام ساخت. در این دوره که نزدیک به ۱۹ ماه طول کشیده است، صدها نفر از نیروهای نظامی و ساکنان روستا های مرزی کشته شدهاند. تعداد قابل توجهی از سلاحهای سنگین نظامی چون تانک، خمپارهانداز، توپخانه و هواپیماهای نظامی نابود شده و مراکز و تأسیسات نفتی در محدودههای مرزی آسیب دیدهاند.
طبق گزارش وزارت خارجه، ارتش عراق در دوره ۱۹ ماهه فوق ۳۹۷ بار به مرزهای زمینی، هوایی و دریایی ایران حمله کرده است. (منبع: وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران، تحلیلی بر جنگ تحمیلی، نقل از پارسا دوست، ما و عراق از گذشتههای دور تا امروز، همان، ص ۵۰۵) برخی دیگر از آمارها ۶۳۶ مورد را بیان میکنند که به نظر میرسد دقیق نیست.
از فروردین ۱۳۵۹ تصور مقامات حکومتی در ایران همکاری آمریکا با عراق در راهاندازی جنگ بر علیه ایران است و درگیریهای مرزی نیز بخشی از توطئه آمریکا بر علیه انقلاب اسلامی ایران ارزیابی میشود.
برخورد ایران تا تابستان ۱۳۵۹ تدافعی است و فعالیتهای نظامی ارتش، ژاندارمری، سپاه و نیروهای داوطلب در حد دفع حملات و بیرون راندن نیروهای مهاجم عراقی از مرزهای ایران است. اما از تیرماه ۵۹ حملات ایران از جنبه تدافعی صرف خارج شده و حالت تهاجمی و تعارضی نیز پیدا میکند. نیروهای نظامی ایران نیز به داخل خاک عراق میروند.
روند درگیریها تا آغاز سال ۱۳۵۹ به صورت پراکنده و نامنظم است اما از فروردین ۱۳۵۹ تا پایان شهریور ماه این سال به صورت مستمر رویارویی نظامی بین دو کشور در نقاط مرزی برقرار است و در یک شیب صعودی افزایش پیدا کرده و در نهایت به سطح یک جنگ تمامعیار ارتقا مییابد.
اکثر قریب به اتفاق درگیریهای مرزی در غرب کشور و استانهای کرمانشاه و ایلام است. تصادمهای محدودی بین نیروهای نظامی ایران و عراق در استان کردستان وجود دارد. مرزهای جنوب کشور و نوار مرزی خوزستان از اواخر این دوره در ماه شهریور ۵۹ به عرصه درگیری نظامی دو طرف تبدیل میشود.
ایران تا اواخر تابستان ۵۹ به طور نسبی حملات را خوب دفع کرده و حاکمیت کشور بر مناطق مرزی کشور را تثبیت میکند. اما از شهریور ۵۹ نیروهای عراقی به تدریج در مرزها موقعیت بهتری پیدا کرده و بخشی از خاک ایران را تسخیر میکنند. سیاست عراق از درگیریهای اولیه مرزی کار های ایذائی است و هدف تصرف مناطق خاصی را دنبال نمینماید. اما از تابستان ۵۹ به بعد با هدف پیشروی و دستیابی به مناطق مرزی ایران دنبال میشود.
در این میان نا آرام شدن کردستان و شکلگیری درگیری مسلحانه بین نظام و گروههای هویتطلب کرد و برخی از مخالفان نیز به افزایش درگیریهای مرزی بین ایران و عراق منجر شد. پیش از آن درگیریها در خوزستان بین فعالان قومیتی عرب و حکومت باعث شد تا تنش بین ایران و عراق افزایش یافته و درگیریهای مرزی گسترش یابد.
ابعاد درگیریهای مرزی با عراق پیش از جنگ هشت ساله بزرگ و گسترده است، اما در روایتهای رسمی و مشهور از رویارویی نظامی ایران و عراق مغفول واقع شده و توجهی به آن نگشته است.
یکی از ایرادات اساسی مسئولان سیاسی و نظامی وقت بیتوجهی به این رویداد و عدم تمهید مقدمات برای جلوگیری از گسترش جنگ و یا آماده شدن برای مقاومت در برابر یورش گسترده عراق به مرزهای جنوبی کشور است.
تهاجم سراسری عراق با غافلگیری نیرو های نظامی و دولت ایران مواجه شد و عراق به راحتی توانست بخشهای مهمی از خوزستان را اشغال نماید. در حالی که به دلیل درگیری نظامی ۱۸ ماهه مرزی که روند صعودی داشت احتمال حمله عراق بالا بود.
دولت عراق در پیش از جنگ اقدامات زیر را برای تمهید مقدمات یک نبرد طولانی انجام داده بود :
- تقویت پاسگاههای مرزی
- احداث سنگر و مواضع دفاعی
- تحریکات و جابه جایی نیرو و امکانات
- احداث جاده و حفر کانال
- انتقال توپخانه به مرزها
- تقویت نیروهای نظامی خود در طول مرز
- تجاوز هوایی محدود
- شناساییهای مرزی و نفوذ به داخل خاک کشور ایران
- تیراندازی سبک و سنگین به پاسگاههای مرزیی ایران
- اعزام گشتیهای رزمی
همچنین اقدامات سیاسی و دیپلماتیک متعددی برای زمینهسازی قرارداد الجزایر انجام داده بود و یارگیری منطقهای و جهانی هم کرده بود.
اما سؤال جدی اینجاست چرا مسئولان ایرانی عکس العمل مناسبی نداشتند؟ در حالی که ابوالحسن بنیصدر و محمدعلی رجائی رئیسجمهور و نخستوزیر وقت در مرداد ۱۳۵۹ به غرب کشور رفته و در جلسات ستاد عملیات مشترک ارتش در غرب کشور شرکت کردند و ظاهراً از دید دولت جنگ با عراق شروع شده بود، اما آرایش نظامی ایران اصلاً متناسب با آن وضعیت نبود و لشکرهای ارتش به جبهه جنوب کشور نرفتند و سازماندهی فوقالعادهای صورت نگرفت.
پاسخ به این سؤالات و سؤالات مشابه در جلوگیری از فعال شدن ارتش در ایجاد بازدارندگی در برابر تهاجم نظامی دولت وقت عراق ابعاد پنهان جنگ هشت ساله ایران و عراق را آشکار میسازد.