محمدعلی فروغی از نخستين دانش آموختگان دارالفنون اميرکبير و از نخستين کسانی بود که در زبان فارسی به تاليف تاريخ فلسفه غرب همت گماشت و در دهه بيست کتاب ارزشمند سير حکمت در اروپا را تاليف کرد که هنوز نيز نه فقط به دليل پيشگامی در اين عرصه، که به دليل ساختار و زبان آن از خواندنی ترين آثاری است که ايرانيان در زمينه تاريخ فلسفه اروپای غربی تاليف کرده اند.
فروغی از پيشگامان ترجمه آثار دشوار فلسفی اروپا نيز بود و کتاب شش رساله افلاطون که چاپ تازه آن هفته گذشته در نمايشگاه کتاب عرضه شد، از بهترين آثار او در زمينه ترجمه متون کلاسيک فلسفه غرب به شمار می رود.
ادبا، نويسندگان، مترجمان و روشنفکران ايرانی از طلوع مشروطيت تا پايان عصر پهلوی اول، بر حکمت، تاريخ ، ادب و زبان کلاسيک فارسی تسلط داشتند و فرهنگ اروپای غربی را نيز می شناختند.
شناخت گذشته و آگاهی بر حال نه فقط در محتوا که در زبان اين نسل نيز تاثيری خلاق داشت و آثار فروغی از درخشان ترين نمونه ها در اين عرصه است.
محمدعلی فروغی، که لقب ذکاءالملک را از پدر اديب خود به ارث برد، در ۱۲۵۴ هجری خورشيدی در تهران چشم به جهان گشود.
پدر او محمدحسين فروغی از اديبان و مترجمان عصر قاجار بود. فروغی در دارالفنون پزشکی آموخت اما در ادامه تحصيلات خود در ايران و فرانسه به ادبيات، فلسفه و سياست نظری و عملی روی آورد.
فروغی در سال ۱۹۱۹ عضو هيات اعزامی ايران به کنفرانس صلح پاريس بود که پس از جنگ جهانی اول برگزار شد.
چند سال آموزگار خصوصی احمد شاه، آخرين شاه سلسله قاجار بود و سال ها معلمی و مديريت مدرسه علوم سياسی را بر عهده داشت.
فروغی در دو گره گاه مهم تاريخ ايران، در آغاز و پايان سلطنت پهلوی اول، به عنوان نخست وزير، نقشی مهم ايفاء کرد.
فروغی که نخستين نخست وزير پهلوی اول بود، به دورانی که رضا شاه به آلمان هيتلری نزديک و از انگلستان دور شد، مغضوب و خانه نشين شد اما در آخرين روزهای سلطنت او بار ديگر جامه نخست وزيری پوشيد و به عنوان آخرين نخسنت وزير رضا شاه و نخستين نخست وزير جانشين او، انتقال سلطنت از پدر به پسر را به زمان اشغال ايران در جنگ جهانی دوم مديريت کرد.
فروغی آثار کلاسيک هائی چون سعدی، حافط ، خيام و فردوسی را تصحيح و حاشيه نويسی کرد.
از آثار فروغی علاوه بر سير حکمت در اروپا می توان به تاليف و ترجمه کتاب هائی چون آئين سخنوری ، تاريخ مختصر ايران، تاريخ مختصر دولت قديم رم، دوره مختصر علم فيزيک، اصول علم ثروت ملل ، فن سماع طبيعی ، تاريخ ملل قديمه مشرق و حکمت سقراط و افلاطون اشاره کرد.
فروغی در سال ۱۳۲۱ رخت از اين سرای برکشيد.
مستاجر
رمان مستأجر اثر رولان توپور، که در هفته گذشته با ترجمه کورش سليم زاده منتشر شد، نگاه انتقادی نويسنده ای خلاق را به سلطه در روابط انسانی با شخصيت پردازی استادانه و در ساختاری منسجم و ضرباهنگی همگن با حرکت درونی داستان، منعکس می کند.
فيلم مستاجر اثر رومان پولانسکی، کارگردان بزرگ لهستانی، که از آثار مهم او به شمار می رود، در سال ۱۹۷۶ بر مبنای اين رمان ساخته شد.
رولان توپور در سال ۱۹۸۳ با خلق يکی از موفق ترين سريال های عروسکی برای تلويزيون فرانسه به دليل طنز عميق، انتقاد راديکال، شناخت و بازآفرينی استادانه شخصيت ها و خلاقيت هنری خود به شهرت و اعتبار بسيار رسيد.
سوررئاليسم که در اغلب آثار توپور با طنز سياه انتقادی و پر معنای او خلاقانه تلفيق می شود، در رمان مستاجر نيز دگرگونی روان شناختی سلطه را در روابط انسانی با هنرمندی تصوير می کند.