نیویورک تایمز در گفت وگویی با رامین جهانبگلو، نویسنده ایرانی، به بررسی فعالیت های وی پس از آزادی از زندان و اقامت در هند پرداخته است. مشروح این مصاجبه را از نظر می گذارنید:
نیویورک تایمز می نویسد: رامین جهانبگلو، فیلسوف ایرانی، اقامت موقت خود در هند را این گونه توصیف می کند:«من با احتساب چند ماهی که در زندان بودم، دو سال است در اینجا زندگی می کنم».
او با وجود این که انجام مصاحبه با گزارشگر روزنامه نیویورک تایمز، را به وارد نشدن به موضوع ایران، جایی که در زندانی شده بود، مشروط کرده بود، اما این موضوع ناخواسته وارد گفت وگو می شد.
به گزارش نيويورک تايمز، «رامين جهانبگلو ۵۰ ساله، درايران به اتهام همکاری با آمريکايی ها برای ثبات کردن کشور به زندان افتاده و به مدت چهار ماه درحبس انفرادی به سر برد. وی سرانجام با قيد کفالت آزاد شد».
برای آقای جهانبگلو که در سال ۱۳۸۵ پس از چهارماه بازداشت آزاد شد و اکنون در هند به سر می برد هنوز دادگاهی تشکیل نشده است، ولی او به هند بازگشت تا کار نوشتن جديدترين کتاب خود موسوم به «ملاقات مجدد با هند: گفت وگو درباره هند معاصر» را به اتمام برساند.
اين کتاب مجموعه ای از ۲۷ مصاحبه با ۲۷صاحبنظرهندی است که شعبه هند انتشارات دانشگاه آکسفورد، اخيرا آن را منتشر کرده است.
به گزارش نيويورک تايمز «اين کتاب ظاهرا در باره سوژه های هندی، نظير رقص، طبقات مختلف اجتماعی هند، پارسيان هند و دموکراسی درآن کشور است. اما درباطن به مسائلی مربوط می شود که خشم مقامات کشور آقای جهانبگلو را بر می انگيزد، از جمله مسائلی نظير سنت، حکومت ائتلافی، غرب و آزادی».
نيويورک تايمز می نويسد:«آقای جهانبگلو که متولد تهران است، درکودکی با هند آشنا شد. پدر او يک اقتصاددان و مادرش نمايشنامه نويس بود. سفير هند در تهران از دوستان و معاشرين خانوادگی آنها بود و کتاب های رابين رانات تاگور، شاعر بنگالی و جواهرلعل نهرو که هردو از ايران ديدن کرده بودند، درکتابخانه منزل آقای جهانبگلو به چشم می خورد. آقای جهانبگلو گفت: هميشه دوست داشت خود را، بدون داشتن تبعيت هند، اما با آنچه که او آن را «ديدگاه ماوراء الطبيعی هندی از جهان» می نامد، هندی ببيند. يافتن مبلغی سخن آرا تر از او درباره هند امری دشوار می نمايد».
- « ايرانی ها همانند اعراب موفق نشده اند تجدد را هضم کنند، زيرا راهی پيدا نکردند که بتوانند ميان اين دو عقيده (تجدد گرایی و سنت گرایی) يک گفت وگوی پايدار ايجاد کنند. بنابر اين، يا تحت تجدد گرايی مستبدانه قرار می گيرند و يا تحت سنت گرايی مستبدانه».
آقای جهانبگلو گفت:«هند مکانی است که شما درآنجا گفت وگوی ميان فرهنگ ها را به معنای واقعی کلمه درک می کنيد. من سعی می کنم روح اين مسئله را دريابم و آنرا دنبال کنم. حتی اگر شما درآنجا با تنش، خشونت و کشتار مواجه شويد، بازهم می بينيد که آن روح هند را به حالت اوليه خود بازمی گرداند.»
نيويورک تايمز می نويسد:« آقای جهانبگلو طی دو سال گذشته در هند به عنوان استاد با مرکز مطالعات جوامع روبه توسعه همکاری کرده است، در این مرکز شخصیت های ديگری مانند آشيس نادی، روانشناس سياسی، حضور دارند که در کتاب جديد آقای جهانبگلو نیز با وی گفت وگو شده است».
نيويورک تايمز می افزايد:«آقای نادی توضيح می دهد که گاندی در حس هوشياری و آگاهی هندی درچه مرتبه ای قرار دارد. دی.ال شث، يک محقق ديگر دراين مرکز درباره معانی متغير طبقات اجتماعی هند صحبت می کند. مرينال سن، يک فيمساز از کلکته گهگاه آقای جهابگلو را به خاطر درک نکردن تاثير حياتی او آن طور که بايد و شايد، سرزنش می کند. خانم کاپيلا وستيايان، يک مورخ فرهنگی با زيبايی توضيح ساده ای از بقای هند می دهد و به آقای جهانبگلو می گويد: هند تا کنون قابليت حفظ دو خط سير زندگی را، نخست خط زندگی اصيل و اوليه يا فطری، که تغيير ناپذير است و دوم «تغيير» را نشان داده است.» وی ادامه می دهد:«هيچ واحدی تک بعدی، منزوی يا ايستا نيست.».
نيويورک تايمز اضافه می کند:«آقای جهانبگلو اين درس را به ويژه برای کشورهای خاورميانه سخت و برنده تلقی می کند، که به گفته او موفق نشده اند بستر بحث و گفت وگوی فرهنگ ها را فراهم کنند. درعوض به عقيده او آنها يا ازتجددگرايی اجباری ازبالا نظير ايران در دوران شاه رنج برده اند، و يا تحت فشار بنياد گرايی تلخ، نظير رژيم طالبان درافغانستان قرار گرفته اند».
آقای جهانبگلو می گويد:« ايرانی ها همانند اعراب موفق نشده اند تجدد را هضم کنند، زيرا راهی پيدا نکردند که بتوانند ميان اين دو عقيده يک گفت وگوی پايدار ايجاد کنند. بنابر اين، يا تحت تجدد گرايی مستبدانه قرار می گيرند و يا تحت سنت گرايی مستبدانه».
به گزارش نيويورک تايمز «آقای جهانبگلو به متفکرين ايرانی بخاطر «برخورد ملايمشان با مدرنيته و نه برخورد خشن با آن» احترام می گذارد. تنها کمبودی که در ارزيابی او احساس می شود، توضيح کافی و قانع کننده درباره خشونتی است که همچنان در زندگی هندی ماندگار و قابل لمس است. حال يا اين خشونت در لباس ستيزه گران مائويست ظاهر شود، و يا در گروه های راديکال هندو يا تروريستی مسلمان در کشور».
حفظ هویت
آقای جهانبگلو می گويد:«اين به نظر من آن چيزی است که برای مردم خاور ميانه، به ويژه برای ترک ها، ايرانيان و اعراب بسيار مهم است. آنها می خواهند هويت خود را حفظ کنند. آنها می خواهند به گذشته خود افتخار کنند. اما باز کردن درها به روی فرهنگ های ديگر بسيار مهم و حياتی است. دموکراسی نتيجه چنين برخوردی است. دموکراسی دولتی است که باب گفت وگوها را باز می گذارد.»
- «اسمی وجود نداشت که بخواهم تحويل آنها بدهم. من فقط می توانستم اسم های فیلسوف ها را بگويم. هيچ راهی وجود نداشت که بخواهم رازی را افشاء کنم زيرا رازی وجود نداشت».
آقای جهانبگلو در دانشگاه سوربون، در پاريس، به تحصيل در رشته فلسفه پرداخت و به مدت بيست سال در فرانسه زندگی کرد. کتاب های قیلسوفان آلمانی نظير فردريش هگل و آرتور شوپنهاورنخستين آثار فلسفی بود که او مطالعه کرد.
نیویورک تایمز می نویسد:«تحقيقات او بيشتر معطوف به اروپا، از ايجاد يک اروپای مدرن گرفته تا انديشه انقلاب بود و او به شدت درگير آن چيزی بود که آن را «فلسفه های خشونت» می نامد».
نيويورک تايمز می افزاید:«همان طور که آقای جهانبگلو به ياد می آورد، باوجود اينکه تا اوائل دهه نود ميلادی وزمانی که مجددا به ايران باز گشت، تمایلی به افکار فیلسوفان« صلح گرا» نداشت، ولی خشونت هایی که پس از انقلاب در ايران رخ داد علاقه او را نسبت به تغييرات صلح آميزبرانگيخت. وی در سال ۱۹۹۸ کتابی درباره گاندی نوشت و در سال ۱۹۹۹ نيز کتابی درباره احتراز از خشونت نوشت. وی انديشمندان سراسر جهان را، از ريچارد روتی گرفته تا وی. اس. نيپاول نويسنده ، را به انستيتوی مستقل خود در اداره پژوهش های فرهنگی در تهران دعوت کرد. همچنين نشريه پژوهشی گفت وگو را منتشر کرد، که همين نشريه موجب دستگيری و زندانی شدن او شد».
به گزارش نيويورک تايمز «در آوريل سال ۲۰۰۶ و زمانی که او راهی يک کنفرانس در بلژيک بود، درفرودگاه تهران دستگير و به زندان اوين فرستاده شد. او به تازگی از دهلی بازگشته بود. درآن زمان به نقل از وزير اطلاعات ايران گفته شد که آقای جهانبگلو «با خارجی ها» درارتباط بوده است. وی پس از اقرار به اينکه ممکن است مامورين خارجی بدون آگاهی او از تخصص او بهره برداری کرده باشند، از زندان آزاد شد. آقای جهانبگلو گفت: به مقامات ايرانی گفته است که تا کنون در کنفرانس های بسياری شرکت کرده است که تعداد کثيری از خارجی ها نيز درآن حضور داشته اند اما هيچگاه «انگيزه های ضد حکومتی» نداشته است و چيزی را برای مقامات اطلاعاتی خارجی افشاء نکرده است».
آقای جهانبگلو در مصاحبه با روزنامه نيويورک تایمز گفت: «اسمی وجود نداشت که بخواهم تحويل آنها بدهم. من فقط می توانستم اسم های فیلسوف ها را بگويم. هيچ راهی وجود نداشت که بخواهم رازی را افشاء کنم زيرا رازی وجود نداشت».
نيويورک تايمز می نويسد:«ديگر پژوهشگران ايرانی-آمريکايی نظير هاله اسفندياری، مدير بخش خاورميانه در مرکز بين المللی وودرو ويلسون در واشنگتن، و کيان تاجبخش، يک جامعه شناس شهری که با انستيتوی اوپن سوسايتی ارتباطاتی داشت، در ماه مه با اتهاماتی مشابه، يعنی اتهام «براندازی نرم» با حمايت های خارجی دستگير شدند».
- «برنامه بعدی آقای جهانبگلو بازگشت به کتاب نا تمامی است که درباره ايران و تجدد می نويسد. آقای جهانبگلو که دارای تبعيت کانادايی نيز هست می گويد تا اوائل ماه آينده، به اتفاق همسر و دخترش به کانادا نقل مکان خواهد کرد و به جمع به استادان دانشگاه تورنتو خواهد پيوست».
نيويورک تايمز می افزاید :«هر سه نفر در ماه ژوئيه بر صفحه تلويزيون دولتی جمهوری اسلامی ايران ظاهر شدند و اظهاراتی کردند که می تواند اين گونه تعبير شود، که درتلاش برای سرنگونی رژيم دست داشته اند».
در ثانيه های آخر بخش دوم و پايانی برنامه تلويزيونی «به اسم دمکراسی» که در تيرماه سال ۱۳۸۶ (ماه ها پس از آزادی وی) پخش شد، رامين جهانبگلو گفته بود : «من الان که بر می گردم به اين فعاليت های چند ساله ام از دوره آمريکا تا ايران می بينم که فعاليت هايی که داشته ام بيشتر در راستای منافع دشمنان ايران قرار گرفته تا در راستای منافع ملت ايران و از کرده خودم خيلی پشيمان هستم و فکر می کنم به بهترين وجه بايد آن را جبران کنم».
به گزارش نيويورک تايمز «آقای جهانبگلو دردوران حبس خود به منظور فرار فکری از سلول زندان خود دو هزار پند و سخن کوتاه بر پشت جعبه های دستمال کاغذی نوشت که به زودی در ايران درمجموعه ای تحت عنوان «ذهنی در زمستان» منتشر خواهد شد. تيتر اين کتاب به گفته آقای جهانبگلو،« مجازأ از واژه تنهايی و خواب زمستانی» برگرفته شده است».
در ادامه گزارش نيويورک تايمز آمده است:«برنامه بعدی آقای جهانبگلو بازگشت به کتاب نا تمامی است که درباره ايران و تجدد می نويسد. آقای جهانبگلو که دارای تبعيت کانادايی نيز هست می گويد تا اوائل ماه آينده، به اتفاق همسر و دخترش به کانادا نقل مکان خواهد کرد و به جمع به استادان دانشگاه تورنتو خواهد پيوست».
نيويورک تايمز می نويسد:« ديويد مالون، کمسيونر ارشد کانادا در هند، در يک ايميل از آقای جهانبگلو بخاطر کتاب «ملاقات مجدد با هند» و واداشتن اين همه محقق و دانشمند هندی به «ايراد سخن در جملاتی کوتاه اما روشن و صريح» تقدير کرد».
آقای جهانبگلو که اکنون که بيش از شانزده ماه از انتشار کتابش می گذرد و « کابوس های او رو به کمرنگی می روند»، با لحنی کنايه آميز به نيويورک تايمزمی گويد:«استنشاق هوای هند برای من سلامتی می آورد، حداقل سلامت روحی. من گهگاه از فساد، ترافيک دهلی و نحوه رانندگی مردم و بوق های اتومبيلشان عصبی می شوم. اما نبود اضطراب و خشونت روانی دراينجا زندگی را برای انسان آرامش بخش می کند. در بسياری از کشورها نظير ايران و آمريکا مردم بسيار عصبی هستند. آنها از لحاظ روحی مضطربند».