لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
چهارشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۳ تهران ۲۳:۲۹

پیشنهاد ریچارد هاس به ترامپ: با پشتوانۀ معتبرِ زور با جمهوری اسلامی مذاکره کنید


ریچارد هاس، رئيس پیشین شورای روابط خارجی آمریکا
ریچارد هاس، رئيس پیشین شورای روابط خارجی آمریکا

رئيس پیشین شورای روابط خارجی آمریکا به‌تازگی در مقاله‌ای به موضوع گزینه‌های دولت دونالد ترامپ در مواجهه با ایران پرداخته و هشدار داده است که حملۀ نظامی مستقیم به تأسیسات هسته‌ای فقط باعث تأخیر چندساله در برنامۀ تسلیحاتی اتمی جمهوری اسلامی خواهد شد.

ریچارد هاس در این مقاله که دوشنبه ۱۷ دی در مجلۀ فارن افرز منتشر شده، همچنین توضیح می‌دهد که پی‌گیری سیاست «تغییر رژیم» در ایران ممکن است منافع مورد نظر ایالات متحده را تأمین نکند.

«آغاز پایان برتری منطقه‌ای ایران»

آقای هاس در این مقاله، ضمن اشاره به تحولاتی که از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ به بعد رخ داده، آن‌ را «آغاز پایان برتری منطقه‌ای ایران» می‌خواند و استدلال می‌کند که نفوذ منطقه‌ای جمهوری اسلامی به شکل کم‌سابقه‌ای تضعیف شده، نارضایتی داخلی از حکومت ایران به اوج رسیده و مشکلات اقتصادی و تحریم‌ها دولت را از تأمین ابتدایی‌ترین نیازهای جامعه همچون برق، گاز و آب ناتوان کرده است.

در همین حال او اشاره می‌کند که نگرانی‌ها از جانب ایران در سه حوزه بر سر جای خود باقی است: برنامۀ هسته‌ای؛ حمایت ایران از گروه‌های نیابتی‌اش در خاورمیانه؛ و برخورد حکومت با مردم کشور.

او با اشاره به اقدامات برای تغییر این شرایط استدلال می‌کند که تلاش همزمان برای موفقیت در سه حوزه تقریباً به‌طور قطع شکست خواهد خورد و توضیح می‌دهد که سیاست خارجی باید به امرِ ممکن و همچنین مطلوب دست یابد و پیگیری رویکردهای آرمانی و غیرواقعی می‌تواند به شکست تمام تلاش‌ها بینجامد.

اولویت فوری برنامۀ هسته‌ای

هاس اضافه می‌کند که برنامۀ هسته‌ای ایران برای آمریکا بیشترین اولویت را دارد و به همین دلیل هم باید در صدر موضوعات بررسی شود چرا که ایران هسته‌ای هم می‌تواند متحدان آمریکا در منطقه را تهدید کند و هم باعث شود یک مسابقۀ تسلیحاتی در منطقه شکل بگیرد و عربستان سعودی و ترکیه هم در ادامه به این سمت حرکت کنند؛ اتفاقی که به باور رئيس پیشین شورای روابط خارجی آمریکا ثبات منطقه‌ای را تهدید خواهد کرد.

در نتیجه او بار دیگر تأکید می‌کند که توقف برنامۀ هسته‌ای ایران باید یک «اولویت فوری» برای آمریکا باشد.

هاس برای این امر دیپلماسی را پیشنهاد می‌کند اما در عین حال استدلال می‌کند که برای تضمین موفقیت دیپلماسی باید پشتوانه‌ای معتبر از استفاده از زور هم با این تلاش‌های مذاکراتی ترکیب شود.

او در ادامۀ مقاله خود در فارن افرز تأکید دارد که دیپلماسی باید «ظرفیت یک معاملۀ بزرگ» را بررسی کند که بر اساس آن ایران با شفافیت و امکان راستی‌آزمایی برنامۀ هسته‌ای خود موافقت کند، مقدار مواد غنی‌شده و سطح غنی‌سازی را محدود نماید و در عین حال تضمین دهد که هرگونه فعالیت هسته‌ای تسلیحاتی ممنوع خواهد بود.

ریچارد هاس در عین حال اضافه می‌کند که این توافق همچنین باید به فعالیت‌های منطقه‌ای ایران در خاورمیانه نیز بپردازد و حمایت نظامی تهران از بازیگران غیردولتی مانند حماس، حوثی‌ها و حزب‌الله پایان یابد؛ ضمن این‌که این توافق باید محدودیت‌هایی برای برنامۀ موشکی ایران ایجاد کند.

این موارد به باور هاس مهم‌ترین تفاوت‌هایی هستند که توافق جدید نسبت به برجام سال ۲۰۱۵ خواهد داشت و دیگر تنها به برنامۀ هسته‌ای ایران محدود نخواهد بود.

تردید دربارۀ تغییر رژیم

آقای هاس در بخش دیگری از این مقالۀ مفصل خود به استدلال کسانی پرداخته که معتقدند باید «تغییر رژیم» در ایران در اولویت قرار گیرد. او اشاره می‌کند که منطق این افراد این است که یک ایران دموکراتیک و طرفدار غرب به سمت ساخت سلاح هسته‌ای نمی‌رود و از حمایت از نیروهای نیابتی خودداری خواهد کرد. هاس اما توضیح می‌دهد که دلایل کمی وجود دارد که نشان دهد واشینگتن می‌تواند تغییر رژیم را در ایران تسهیل کند.

او حکومت ایران را یک نظام استبدادی می‌خواند اما در عین می‌افزاید که هرچند تمام این رژیم‌ها ویژگی‌های مشترکی دارند که در آن‌ها حکومت توسط یک فرد به جای رهبری جمعی اداره می‌شود و فقدان نهادها به شکل قابل‌توجهی مشاهده شده و نیروهای امنیتی تمرکز خود را بر جلوگیری از کودتا یا تغییر سیستم می‌گذارند، اما به‌گفتۀ او تمام این نظام‌ها به یک اندازه شکننده نیستند.

هاس ضمن اشاره به مشکلات و نارضایتی‌های قابل‌توجهی که در میان ایرانیان وجود دارد، اضافه می‌کند که در این کشور غنی از انرژی، مردم از کمبود انرژی رنج می‌برند. در عین حال او تأکید دارد که جمهوری اسلامی همچنان پایگاه‌هایی واقعی از حمایت داخلی دارد که این نیروها مایل به استفاده از خشونت برای محافظت از این رژیم هستند.

ریچارد هاس در مقالۀ خود برای فارن افرز همچنین می‌افزاید که هرچند ابزارهایی چون حمایت مخفیانه، تحریم‌ها، عدم به رسمیت شناختن رژیم و به رسمیت شناختن اپوزیسیون وجود دارد، اما تاریخ نشان داده که هیچ اطمینانی وجود ندارد که چنین ابزارهایی به اثر مطلوب دست یابند و این تغییرات لزوماً با منافع ایالات متحده همسو باشد.

استفاده از زور در کنار دیپلماسی و مخالفت با حملۀ نظامی پیش از مذاکرات

ریچارد هاس در بخش دیگری از این مقاله به لزوم بهره‌گیری از «پشتوانۀ معتبر زور» برای حمایت از تلاش‌های دیپلماتیک اشاره و از جملۀ معروف جرج کنان، نویسندۀ دکترین مهار، مدد می‌جوید.

جرج کنان، که از دیپلمات‌های آمریکایی در دوران جنگ سرد بود و ایده‌هایش در «دکترین مهار» نقش مهمی در راهبردهای دولت وقت ایالات متحده در قبال اتحاد جماهیر شوروی داشت، گفته بود که حضور کمی نیروهای مسلح در پس‌زمینۀ یک مذاکره به دیپلماسی بسیار کمک خواهد کرد.

بر همین اساس، هاس هرچند موافق وجود تهدید نظامی علیه ایران است اما به‌صورت کلی با اعمال آن به‌صورت نخستین ایده علیه حکومت ایران مخالف است.

او در ادامۀ مطلب خود به بحث‌ها پیرامون ضروری بودن انجام حملۀ نظامی مستقیم آمریکا به تأسیسات هسته‌ای ایران پرداخته و در مخالفت با آن توضیح می‌دهد که چنین کاری حتی به فرض آسیب وارد کردن جدی به تأسیسات هسته‌ای ایران یک راه‌حل دائمی نخواهد بود چرا که حکومت ایران، به‌گفتۀ او، به دانش هسته‌ای دست یافته و نمی‌توان آن‌ را با یک حمله نابود کرد.

آقای هاس استدلال می‌کند انجام چنین حمله‌ای باعث خواهد شد حکومت ایران تصمیم بگیرد برنامۀ هسته‌ای خود را در مواضع مستحکم‌تری که مهمات آمریکایی و اسرائيلی نتوانند آن‌ را نابود کنند، بازسازی کند و از انجام چنین حمله‌ای به‌عنوان توجیه بیشتر نیاز به ساخت سلاح هسته‌ای استفاده خواهد کرد.

او همچنین می‌افزاید که انجام این حمله حتی ممکن است جمهوری اسلامی را به این نتیجه برساند که با موشک‌های بالستیک خود از اسرائيل انتقام بگیرد و یا تأسیسات نفت و گاز همسایگانش را که بسیاری از آن‌ها شرکای منطقه‌ای حیاتی آمریکا هستند، مورد هدف قرار دهد.

چرا ایران قبول خواهد کرد؟

آقای هاس که در دولت جرج بوش پسر از مشاوران کالین پاول، وزیر خارجه وقت آمریکا، بوده است، در ادامه می‌نویسد که برای چنین توافقی آمریکا برداشتن بخش قابل‌توجهی از تحریم‌ها را به تهران پیشنهاد می‌دهد و واشینگتن حکومت ایران را به رسمیت می‌شناسد و قول می‌دهد که از تلاش برای تغییر رژیم دست برخواهد داشت.

او در ادامۀ این مقاله استدلال می‌کند که تهران به‌دلیل مشکلات عدیدۀ اقتصادی که با آن روبه‌رو است، تمایل خواهد داشت که با چنین توافقی موافقت کند و آن‌را به نوشیدن جام زهرِ توسط روح‌الله خمینی در پایان جنگ ایران و عراق تشبیه کرده است.

ریچارد هاس در پایان مقالۀ خود برای فارن افرز توضیح می‌دهد که فرصت‌های استراتژیک دائمی نیستند و واشینگتن باید از فرصت پدیدآمده برای این استفاده کند که برای همیشه برنامه هسته‌ای ایران را کنترل نماید و رفتار جمهوری اسلامی را تغییر دهد، چرا که به‌گفتۀ او ممکن است جمهوری اسلامی به‌زودی به این نتیجه برسد که تنها داشتن سلاح هسته‌ای می‌تواند از ایران در برابر ایالات متحده و اسرائيل محافظت کند.

XS
SM
MD
LG