دو روز پس از اقامه نماز جمعه تهران در ۲۶ تیرماه، همچنان واکنشها به سخنان اکبر هاشمی رفسنجانی ادامه دارد.
در ادامه این واکنشها حسن یوسفی اشکوری، پژوهشگر، و روحانی نواندیش در گفتوگو با رادیو فردا از نماز جمعه در تهران، به امامت آیتالله هاشمی رفسنجانی و همچنین از فضای سیاسی حاکم در کشور میگوید.
آقای اشکوری پیش از هر چیز، سخنان اکبر هاشمی رفسنجانی را مثبت تلقی میکند.
رادیو فردا: آقای اشکوری، دلیل این تلقی شما چیست؟
حسن یوسفی اشکوری: شاید دلیل این ارزیابی من این است که من همین اندازه هم توقع نداشتم. فکر میکردم ایشان محافظهکارانهتر از این عمل خواهد کرد و اگر بناست دو امتیاز به این طرف بدهد، یک امتیاز هم احتمالاً به آن طرف میدهد. چون این روش و منش آقای هاشمی رفسنجانی در طول این زمان نه چندان کوتاه ۳۰ ساله بوده است.
اما واقعیت امر این است که ایشان در عین حفظ آرامش و سنجیده سخن گفتن، ضمن اینکه بهانهای هم به آن طرف نداد، کوچکترین امتیازی هم به آن طرف نداد؛ با لحن و زبانی دیپلماتیک ولی کاملاً روشن، از جنبش اعتراضی مردم حمایت کرد. در یک هفتهای که بنا بود آقای هاشمی برای اقامه خطبه نماز جمعه بیاید، در رسانهها و سایتها و مقالهها و تحلیلهای مختلف هرکسی سعی می کرد که آقای هاشمی سخنگوی او باشد.
دو جناح در حکومت هم همین توقع را داشتند. ولی واقعیت این است که آقای هاشمی، با ظرافت و دقت، در نهایت جانب جنبش اعتراضی را گرفت. منتها با لحنی نرم و ملایم و بدون گزندگی و بدون اینکه بهانه به آن طرف بدهد، همین خواستهها را مطرح کرد اما آنها را هم خشمگین نکرد؛ سخنان و تعبیرات گزندهای به کار نبرد که بهانه به دست آنها بدهد.
فکر میکنم که صحبتهای آقای هاشمی رفسنجانی، هم خیرخواهانه بود، هم صادقانه و هم منصفانه. به هر حال در مجموع من سخنان آقای هاشمی رفسنجانی را مثبت و به نفع جنبش اعتراضی مردم ایران میبینم.
آقای اشکوری، به نظر شما، تا چه حد دولت و رهبری به خواستهها و مسائلی را که آقای هاشمی رفسنجانی در خطبههای دیروز مطرح کردند، توجه خواهد کرد؟
همه آنچه که ایشان گفتند، عملی است؛ چون چیزهای خیلی عجیب و ناشدنی مطرح نکردند. البته خواست عمومی مردم ابطال انتخابات و تجدید آن بود، که خوب چون از نظر قانونی و شکلی، از این مرحله گذشتهاند، طبیعی است که دیگر آن شعارها موضوعیت ندارد.
آقای هاشمی رفسنجانی در مطالبی که گفتند، بخصوص تأکید کردند که این خواستههایی که ایشان مطرح میکند، مورد تأیید مجلس خبرگان رهبری و همینطور مجمع تشخیص مصلحت نظام هست. بنابراین ایشان سخنانی که گفتند هم سخنان سنجیدهای بود، هم مورد حمایت دو نهاد مهم نظام جمهوری اسلامی بوده و از طرف دیگر هم این خواستهها، چیزهای حداقلی بود که در چارچوب قانون اساسی، در چارچوب همین نظام و وضعیت موجود هم قابل اجراست.
اما اینکه بشود یا نشود، این به عوامل متعددی بر میگردد. یکی این است که واقعاً خود مجموعه نظام، رهبری، دولت و ریاست جمهوری، نهادهای امنیتی، نهادهای نظامی، که فعلاً پشت این صحنه هستند و به هر حال رهبری این کودتا، به تعبیری، بر عهده دارند، تصمیمشان چه باشد.
بالاخره در آینده میخواهند چه کنند؟ به نظر میآید که اگر اندک عقل و تدبیری در مسئولان نظام جمهوری اسلامی باشد، به سود خودشان است که این تنش را کمتر کنند و این زندانیهای سیاسی بیگناه را آزاد کنند، تا در آینده با رادیکالیسم تندتر و مقاومت تندتری مواجه نشوند و این به سود خودشان است.
آقای یوسفی اشکوری، شما فضای سیاسی جمهوری اسلامی ایران را در ماههای پیش رو چگونه میبینید؟ آقای خامنهای، آقای هاشمی رفسنجانی و آقای احمدینژاد چگونه روابط سیاسی خواهند داشت؟
پیشبینی حوادث آینده واقعاً کار سادهای نیست. ولی به نظر میآید که آقای هاشمی رفسنجانی با توجه به اینکه خودش از آغاز به شدت معترض دولت احمدینژاد بوده و بعد هم در این جریان مناظرهها آقای احمدینژاد با آن حریمشکنیها و پردهدریهایی که انجام داد و آقای هاشمی رفسنجانی و خانوادهاش را به شدت مورد انتقاد تام قرار داد، آقای هاشمی رفسنجانی با تمام وجود معترض و مخالف این دولت و تداوم آن است.
بویژه اینکه حتی در نهایت رهبری هم علیرغم آن نامه معروف آقای هاشمی و علیرغم آن دیدار سه ساعتهای که با ایشان داشت و تلاشهایی که ایشان کرد که به نوعی با رهبری به تفاهم برسد در ارتباط با امر انتخابات، در نهایت هم دیدیم که باز هم جانب آقای احمدینژاد را گرفت.
بنابراین این مناسبات و روابط به شدت تیره شده. اما به نظر میرسد که آقای هاشمی رفسنجانی فعلاً به جای اینکه با رهبری و حتی با دولت به تقابل بپردازد، با این سخنان دیپلماتیک و چند پهلو و در عین حال روشن از این مرز و مرحله بگذرد تا در مراحل بعد بتواند به برنامهها و افکار خودش جامه عمل بپوشاند.
آنچه من پیشبینی میکنم این است که ایشان پس از این هم در برابر دولت به اشکال مختلف خواهد ایستاد و به هر حال با دولت و شخص آقای احمدینژاد مقابله خواهد کرد؛ به شکلهایی که خودش میداند و از شیوههایی که خودش معمولاً استفاده میکند؛ بویژه که دو نهاد مهم مجلس خبرگان رهبری و مجمع تشخیص مصلحت نظام را هم در اختیار دارد؛ و بخشی از اصولگراهای درون حاکمیت هم با آقای هاشمی رفسنجانی هستند.
جنبش عمومی اعتراضی هم با سخنان ایشان طبیعی است که به سوی ایشان گرایش بیشتری پیدا کرده باشد. بنابراین این پایگاه مردمی ایشان هم تاحدودی ترمیم شده است. اما در ارتباط با رهبری، آنچه مسلم است این است که روابط بیش از گذشته تیره است و حتی شما اگر توجه کرده باشید میبینید ایشان در سخنرانی خطبه های نماز جمعه از رهبری یاد نکرد.
یک بار فقط به مناسبتی یاد کرد ولی هیچگونه تأییدی، تجلیلی، هیچیک از این سخنان را که طبق معمول هم بود، انجام نداد. در گذشته سابقه ندارد که آقای هاشمی رفسنجانی اینگونه سخن بگوید. این نشان دهنده تیرگی روابط این دو شخصیت مهم و مؤثر نظام جمهوری اسلامی است.
در ادامه این واکنشها حسن یوسفی اشکوری، پژوهشگر، و روحانی نواندیش در گفتوگو با رادیو فردا از نماز جمعه در تهران، به امامت آیتالله هاشمی رفسنجانی و همچنین از فضای سیاسی حاکم در کشور میگوید.
آقای اشکوری پیش از هر چیز، سخنان اکبر هاشمی رفسنجانی را مثبت تلقی میکند.
رادیو فردا: آقای اشکوری، دلیل این تلقی شما چیست؟
حسن یوسفی اشکوری: شاید دلیل این ارزیابی من این است که من همین اندازه هم توقع نداشتم. فکر میکردم ایشان محافظهکارانهتر از این عمل خواهد کرد و اگر بناست دو امتیاز به این طرف بدهد، یک امتیاز هم احتمالاً به آن طرف میدهد. چون این روش و منش آقای هاشمی رفسنجانی در طول این زمان نه چندان کوتاه ۳۰ ساله بوده است.
اما واقعیت امر این است که ایشان در عین حفظ آرامش و سنجیده سخن گفتن، ضمن اینکه بهانهای هم به آن طرف نداد، کوچکترین امتیازی هم به آن طرف نداد؛ با لحن و زبانی دیپلماتیک ولی کاملاً روشن، از جنبش اعتراضی مردم حمایت کرد. در یک هفتهای که بنا بود آقای هاشمی برای اقامه خطبه نماز جمعه بیاید، در رسانهها و سایتها و مقالهها و تحلیلهای مختلف هرکسی سعی می کرد که آقای هاشمی سخنگوی او باشد.
دو جناح در حکومت هم همین توقع را داشتند. ولی واقعیت این است که آقای هاشمی، با ظرافت و دقت، در نهایت جانب جنبش اعتراضی را گرفت. منتها با لحنی نرم و ملایم و بدون گزندگی و بدون اینکه بهانه به آن طرف بدهد، همین خواستهها را مطرح کرد اما آنها را هم خشمگین نکرد؛ سخنان و تعبیرات گزندهای به کار نبرد که بهانه به دست آنها بدهد.
فکر میکنم که صحبتهای آقای هاشمی رفسنجانی، هم خیرخواهانه بود، هم صادقانه و هم منصفانه. به هر حال در مجموع من سخنان آقای هاشمی رفسنجانی را مثبت و به نفع جنبش اعتراضی مردم ایران میبینم.
آقای اشکوری، به نظر شما، تا چه حد دولت و رهبری به خواستهها و مسائلی را که آقای هاشمی رفسنجانی در خطبههای دیروز مطرح کردند، توجه خواهد کرد؟
همه آنچه که ایشان گفتند، عملی است؛ چون چیزهای خیلی عجیب و ناشدنی مطرح نکردند. البته خواست عمومی مردم ابطال انتخابات و تجدید آن بود، که خوب چون از نظر قانونی و شکلی، از این مرحله گذشتهاند، طبیعی است که دیگر آن شعارها موضوعیت ندارد.
آقای هاشمی رفسنجانی در مطالبی که گفتند، بخصوص تأکید کردند که این خواستههایی که ایشان مطرح میکند، مورد تأیید مجلس خبرگان رهبری و همینطور مجمع تشخیص مصلحت نظام هست. بنابراین ایشان سخنانی که گفتند هم سخنان سنجیدهای بود، هم مورد حمایت دو نهاد مهم نظام جمهوری اسلامی بوده و از طرف دیگر هم این خواستهها، چیزهای حداقلی بود که در چارچوب قانون اساسی، در چارچوب همین نظام و وضعیت موجود هم قابل اجراست.
اما اینکه بشود یا نشود، این به عوامل متعددی بر میگردد. یکی این است که واقعاً خود مجموعه نظام، رهبری، دولت و ریاست جمهوری، نهادهای امنیتی، نهادهای نظامی، که فعلاً پشت این صحنه هستند و به هر حال رهبری این کودتا، به تعبیری، بر عهده دارند، تصمیمشان چه باشد.
بالاخره در آینده میخواهند چه کنند؟ به نظر میآید که اگر اندک عقل و تدبیری در مسئولان نظام جمهوری اسلامی باشد، به سود خودشان است که این تنش را کمتر کنند و این زندانیهای سیاسی بیگناه را آزاد کنند، تا در آینده با رادیکالیسم تندتر و مقاومت تندتری مواجه نشوند و این به سود خودشان است.
آقای یوسفی اشکوری، شما فضای سیاسی جمهوری اسلامی ایران را در ماههای پیش رو چگونه میبینید؟ آقای خامنهای، آقای هاشمی رفسنجانی و آقای احمدینژاد چگونه روابط سیاسی خواهند داشت؟
پیشبینی حوادث آینده واقعاً کار سادهای نیست. ولی به نظر میآید که آقای هاشمی رفسنجانی با توجه به اینکه خودش از آغاز به شدت معترض دولت احمدینژاد بوده و بعد هم در این جریان مناظرهها آقای احمدینژاد با آن حریمشکنیها و پردهدریهایی که انجام داد و آقای هاشمی رفسنجانی و خانوادهاش را به شدت مورد انتقاد تام قرار داد، آقای هاشمی رفسنجانی با تمام وجود معترض و مخالف این دولت و تداوم آن است.
بویژه اینکه حتی در نهایت رهبری هم علیرغم آن نامه معروف آقای هاشمی و علیرغم آن دیدار سه ساعتهای که با ایشان داشت و تلاشهایی که ایشان کرد که به نوعی با رهبری به تفاهم برسد در ارتباط با امر انتخابات، در نهایت هم دیدیم که باز هم جانب آقای احمدینژاد را گرفت.
بنابراین این مناسبات و روابط به شدت تیره شده. اما به نظر میرسد که آقای هاشمی رفسنجانی فعلاً به جای اینکه با رهبری و حتی با دولت به تقابل بپردازد، با این سخنان دیپلماتیک و چند پهلو و در عین حال روشن از این مرز و مرحله بگذرد تا در مراحل بعد بتواند به برنامهها و افکار خودش جامه عمل بپوشاند.
آنچه من پیشبینی میکنم این است که ایشان پس از این هم در برابر دولت به اشکال مختلف خواهد ایستاد و به هر حال با دولت و شخص آقای احمدینژاد مقابله خواهد کرد؛ به شکلهایی که خودش میداند و از شیوههایی که خودش معمولاً استفاده میکند؛ بویژه که دو نهاد مهم مجلس خبرگان رهبری و مجمع تشخیص مصلحت نظام را هم در اختیار دارد؛ و بخشی از اصولگراهای درون حاکمیت هم با آقای هاشمی رفسنجانی هستند.
جنبش عمومی اعتراضی هم با سخنان ایشان طبیعی است که به سوی ایشان گرایش بیشتری پیدا کرده باشد. بنابراین این پایگاه مردمی ایشان هم تاحدودی ترمیم شده است. اما در ارتباط با رهبری، آنچه مسلم است این است که روابط بیش از گذشته تیره است و حتی شما اگر توجه کرده باشید میبینید ایشان در سخنرانی خطبه های نماز جمعه از رهبری یاد نکرد.
یک بار فقط به مناسبتی یاد کرد ولی هیچگونه تأییدی، تجلیلی، هیچیک از این سخنان را که طبق معمول هم بود، انجام نداد. در گذشته سابقه ندارد که آقای هاشمی رفسنجانی اینگونه سخن بگوید. این نشان دهنده تیرگی روابط این دو شخصیت مهم و مؤثر نظام جمهوری اسلامی است.