محمود احمدی نژاد رييس جمهوری اسلامی ايران هفته آينده به عراق ميرود. اين اولين سفر رييس جمهوری اسلامی ايران به عراق در سه دهه اخير است و هدف از آن بسط روابط دوجانبه اعلام شده است. محمدباقر قاليباف شهردار تهران نيز دوشنبه گذشته در بغداد قراردادی با مسئولان شهرداری بغداد امضا کرد که طی آن تهران در ساخت پروژه های زيربنايی و خدماتی پايتخت عراق از جمله پروژه های راه سازی ، آبرسانی، و ساخت بناهای تفريحی و فرهنگی همکاری ميکند.
در آستانه فرا رسيدن پنجمين سالروز آغاز جنگ عراق و در حالی که مسئله عراق و سربازان امريکايی در اين کشور در کنار ديگر اولويت های طرح شده توسط کانديداهای انتخابات رياست جمهوری امريکا قرار دارد، اخبار مربوط به انفجارهای انتحاری و بمب های کنار جاده ای گهگاه از عراق به گوش ميرسد.
ناظران مناسبات ميان ايران و عراق معتقدند سقوط صدام حسين و حکومت تک حزبی او در سال ۲۰۰۳ - ۵ سال پيش - منجر به بهبود و ارتقای روابط ايران و دولت شيعه مدار کنونی در عراق شده است. روابط اقتصادی ميان دو طرف شکوفا شده و بخشی از مردم ايران به شکل گسترده به زيارت شهرهای مقدس شيعيان مانند نجف و کربلا ميروند.
به گفته مسئولان عراقی طی چند روز گذشته حدود ۶ ميليون زائر عراقی و خارجی به مناسبت فرا رسيدن اربعين از کربلا ديدن کرده اند.
کامران قره داغی از مشاوران جلال طالبانی رييس جمهور عراق در گفتگو با راديوفردا ميگويد روابط خوب ميان ايران و دولت فعلی عراق موضوع جديدی نيست چرا که بسياری از مخالفان صدام حسين که در زمان حکومت او مورد حمايت ايران بودند اکنون به قدرت رسيده و در دولت عراق نقش دارند.
او می گويد: « ايران در دهه ۱۹۸۰ با صدام جنگيد. اغلب گروه ها ، احزاب و جنبش های مخالف صدام حسين هم که عليه او مبارزه ميکردند اکنون در دولت اند و اين گروه های شيعه ، کرد ، حتی برخی گروه های عرب و حزب کمونيست عراق در ايران دفتر داشتند . پس رابطه ميان ايران و اين گروه ها بخصوص کردها چيز جديدی نيست.»
کامران قره داغی ميگويد ايران از حمله امريکا عليه صدام حسين بسيار خرسند بود زيرا آنچه را که ايران در طول هشت سال جنگ با عراق نتوانسته بود انجام دهد امريکا انجام داد. هر چند جمهوری اسلامی ايران به ظاهر حمله امريکا به عراق را محکوم کرد اما در دل درست به همان اندازه سرنگونی طالبان در افغانستان، از سرنگونی صدام نيز خوشحال بود.
پرفسور انوشيروان احتشامی رييس دانشکده دولت و روابط بين الملل در دانشگاه دارهام انگليس نيز ميگويد سرنگونی صدام بهترين عيدی امريکا به ايران در فروردين ۱۳۸۲ بود.
او می گويد: «به نظر من آينده عراق الان از ايران ترسيم ميشود. حتی از پيش از سقوط رژيم صدام حسين که بهترين عيدی آمريکا به ايران در مارس ۲۰۰۳ بود هم به نظر من سرنوشت عراق با ايران مربوط بود. سقوط رژيم بعث در عراق راه را برای نفوذ فرهنگی ، سياسی، نظامی و اقتصادی ايران در کشورهمسايه اش هموار کرد. ايران به بيشتر شخصيت های امروز در عرصه سياسی عراق پس از اين که صدام بيرونشان کرد يا جانشان در عراق به خطر افتاد پناهندگی داد و بسياری از آنها امروز در ايران خانواده دارند. طبيعی بود که بعد از به قدرت رسيدن آنها پس از صدام به جايی نگاه نخواهند کرد غير از همسايه شرقی يعنی ايران. ايران از همان روز اول برای اين افراد دوست خوبی بوده. در بعد اقتصادی مثلا ايران آماده تامين مقدار زيادی از آب و برق جنوب عراق و بصره بود ، هدف بيشتر زائران ايرانی که به عراق ميروند کمک به مردم شيعه عراق است. حتی در سطح دولتی هم دو کشور روابط خوبی دارند از جمله سفر آقای احمدی نژاد و محمدباقر قاليباف شهردار تهران به عراق و پيشتر ملاقاتهای وزيران دو کشور. اين ها همه قطعات زنجيری است که ايران و عراق را به هم وصل کرده است. »
پرفسور احتشامی ميگويد روابط امروز ايران و عراق را ميتوان به رابطه ميان امريکا و بريتانيا تشبيه کرد : «ايران و عراق نه تنها از لحاظ سياسی به هم نزديکند بلکه از لحاظ فرهنگی هم با يکديگر همسو هستند و يک گوشه تاريخی مشترک نيز دارند. به قول انگليسی ها بين انگليس و امريکا يک روابط ويژه وجود دارد و به نظر من همين روابط بين ايران و عراق هم به وجود آمده است.»
از سوی ديگر اين سوال مطرح است که ايران در عراق چه ميکند و اهدافش از تلاش برای نفوذ هر چه بيشتر در عراق چيست؟ آيا ايجاد ثبات در عراق هدف مشترک ايران و امريکاست؟
انوشيروان احتشامی می گويد: « درست است که ايران به کردها ، عرب ها و مسلمانان شيعه عراق کمک زيادی رسانده است ولی در کنار آن نفوذ سياسی ، امنيتی ، نظامی و جاسوسی عراق را نه تهران و نه بغداد ميتواند انکار کند. يک نوعش اين است که ايران اجازه ندهد عراق تبديل به تهديدی عليه ايران شود و بهترين کار اين است که الان که ميتواند در عراق نفوذ داشته باشد آن را در ساختار جامعه عراق پياده کند تا گروه های ضد ايرانی و سنی نتوانند از بغداد يک نيروی ضد ايرانی به وجود آورند. گروهی ديگر ميگويند سياست ايران خيلی تاريکتر از اين است و ايران ميخواهد در عراق با غرب يعنی امريکا و انگليس جدال کند يعنی عراق به ميدان جنگ ايران و امريکا تبديل شود. روی ديگر اين نگرش تاريک اين است که ايران با داشتن نيروهای نظامی و امنيتی در عراق قصد دارد ترتيبی دهد که عراق تجزيه شود و نيروهای خود را طوری آماده کرده که در آينده بتوانند جنوب عراق را از آن جدا کرده وبه ايران نزديکتر کنند. به نظر من اين رويکرد الان بهای چندانی ندارد . الان بهترين شريک امريکا در عراق ، ايران است و هدف هردو بازگرداندن ثبات به عراق است. طبيعتا مقداری از اقدامات ايران مثل خاری در چشم امريکاست ولی بيشتر انرژی ايران در راستای بازگرداندن ثبات به عراق و خارج کردن حساب عراق از مسائلش با کشورهای حاشيه خليج فارس است و تنها چاره اين کار ثبات سياسی و اقتصادی در عراق است.»
از رابطه با ايران چه چيز نصيب عراق ميشود؟ کامران قره داغی مشاور رييس جمهور عراق ميگويد بغداد نميتواند ايران را ناديده بگيرد. صرفنظر از مرز طولانی ميان دو کشور ، اکثريت شيعيان عراق و ايران مشترکات فراوان فرهنگی ، دينی و تاريخی دارند
کامران قره داغی می گويد: «پس از سقوط صدام خلاء عظيمی در عراق به وجود آمد. کشورهای عربی و اتحاديه عرب از عراق حمايت نکردند و موضعی خنثی در قبال عراق در پيش گرفتند و تا به امروز هيچ کشور عربی در عراق سفارتخانه ندارد. در عوض ايران فورا از حکومت جديد عراق حمايت کرد. شورای قانونگذاری انتقالی عراق را به رسميت شناخت و در بغداد سفارتخانه تاسيس کرد. شخصيت های جديد و اغلب شيعه ی عراق هم که از پيش از دوران صدام با ايران رابطه خوبی داشتند که بهتر هم شد. دولت عراق شيعه باشد يا سنی عراق نميتواند ايران را ناديده بگيرد. اين ايجاد يک توازن مشکل و در عين حال جالب است. عراق از سويی متحدنزديک امريکاست . ارتش امريکا در عراق است و به اين کشور کمک ميکند و آمريکا بازيگر اصلی در عراق است و از سوی ديگر عراق و ايران رابطه خوبی دارند. اين يکی از پارادوکس های عراق جديد است.»
مجلس اعلای انقلاب عراق به تازگی خواستار تشکيل منطقه خودمختار شيعه برای کمک به فرونشاندن درگيری های فرقه ای در عراق شد و اعلام کرد تشکيل چنين منطقه ای به حل بسياری از مشکلات امنيتی، سياسی و اجتماعی درعراق کمک کرده ميکند.
همزمان برخی تحليلگران ميگويند مراجع شيعه ی عراق سعی ميکنند برای حفظ هر چه بيشتر قدرت خود در مقابل حکومت شيعه ايران و نفوذ آن در عراق جلوگيری کنند. از پرفسور انوشيروان احتشامی رييس دانشکده دولت و روابط بين الملل در دانشگاه دارهام انگليس می پرسم آيا با چنين نظری موافق است ؟
« البته . برای اکثريت شيعيان عراق بخصوص برای علمای عراق سيستم ولايت فقيه قابل قبول نيست ولی بدون شک اقليتی هستند که اين سيستم را قبول دارند. و تازمانی که همراهی دين و دولت در ايران اين حالت را به جمهوری اسلامی بدهد که خواستار صدور ولايت فقيه خود است ، همين مسئله يکی از تضادها ميان ايران و بقيه شيعيان جهان بخصوص شيعيان عراق و لبنان. »
کامران قره داغی از مشاوران جلال طالبانی ميگويد ايران بر خلاف بسياری از ديگر کشورهای منطقه استراتژی و نقشه ای را در عراق دنبال ميکند که پايه ی آن نفوذ هر چه بيشتر است : «آنها به دنبال نفوذ در تمامی جبهه ها هستند بويژه در عرصه سياسی و در اين ميان جنگ در عراق را دستمايه مواجهه با امريکا قرار داده اند. اين حقيقت دارد که ايران همزمان با حمايت از دولت عراق بسياری از گروه های شبه نظامی مخالف دولت عراق را هم پشتيبانی ميکند زيرا هدفشان ايجاد اشکال برای امريکاست و از عراق به عنوان ميدان رزم عليه امريکا استفاده ميکند. ايران ميداند که امريکا برای هميشه در عراق نميماند و در حال زمينه سازی برای نفوذ هر چه بيشتر در عراق است. »
بسياری از کارشناسان و تحليلگران مسائل بين الملل ميگويند در حال حاضر مهمترين مسئله برای دولت عراق در اين ميان اولا روابط ايران و امريکاست و نگرانی از اين که در صورت بالاگرفتن اختلاف نظرها بر سر برنامه هسته ای ايران و درگرفتن مناقشه نظامی احتمالی ميان ايران و امريکا، عراق ميدان مبارزه آنان شود. همين گروه از تحليلگران معتقدند دولت عراق نميتواند درک کند که مراجع شيعه عراق و ايران چگونه باهم کنار خواهند آمد و نميتواند ديدگاه مراجع تقليد شيعه در عراق را درباره مثلث نجف ، کربلا و قم به عنوان پايگاه های مذهبی شيعه پيش بينی کند و بالاخره عراق سعی ميکند خود را از رابطه ايران با ديگر کشورهای عربی بيرون نگه دارد.
از سوی ديگربه اعتقاد همين صاحبنظران بزرگترين چالش پيش روی ايران نگرانی از اين مسئله است که در آينده عراق به پايگاه نظامی امريکا تبديل شود.