در آستانه ۲۲ بهمن، سالگرد انقلاب سال ۵۷، هر دو طرف -هم حکومت و هم مخالفان- برای قدرت نمایی تدارک میبینند؛ نیروهای حکومتی همچنان به تهدید مخالفان و هشدار به آنان در صورت شرکت در گردهماییها ادامه میدهند. در مقابل، مخالفان و اعتراض کنندگان، گرم بسیج نیرو برای شرکت در تجمعات هستند.
همزمان، بیانیههای گوناگونی از سوی گروههای معترض منتشر شده که به بحثهای جاری دامن زده است. اعلام نظر مهدی کروبی که «چون ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد از سوی رهبر جمهوری اسلامیتنفیذ شده است، مورد تایید اوست»، موجی از پرسشها را برانگیخت.
آقای کروبی روز پنجشنبه گذشته در مصاحبهای با سحام نیوز گفت بر اشکالات خود نسبت به انتخابات و نتایج آن -که به گفته او محصول تقلب و مهندسی آرا بوده است- تاکید داشته و دارد، با این وجود آقای احمدی نژاد رئیس دولت است و باید پاسخگوی عملکرد خود باشد. آقای کروبی ادامه داد که این نکته تازهای نیست و به هیچ وجه به معنای عقب نشینی از مواضع گذشته نمیباشد.
زهرا رهنورد، همسر میرحسین موسوی نیز در مصاحبهای تاکید کرد که نه دولت احمدی نژاد را به رسمیت میشناسند و نه پشت پرده سازش میکنند. از سوی دیگر، محمد یزدی با حمله به شخص اکبر هاشمی رفسنجانی گفت سخنان وی با آن نوع بیان به جای اینکه احترام به رهبری باشد، نوعی توهین و جسارت به آیتالله خامنهای بود. در واکنش به حملههای آقای یزدی، آقای رفسنجانی گفتههای اخیر آقای یزدی را توطئه آمیز خواند و تهدید کرد که درباره مسائل آقای یزدی در زمان آیتالله خمینی و در جلسه انتخاب رهبری در قوه قضائیه به صورت کتبی مطالبی را گوشزد خواهد کرد.
تهدید آقای هاشمی رفسنجانی، ظاهراً بسیار کارگر افتاد. به طوری که احمد خاتمی، روحانی تندرو اعلام کرد که در پی تماسش با اکبر هاشمی رفسنجانی و محمد یزدی طرفین پذیرفتهاند که مشاجرات را پایان دهند.
برنامه دیدگاههای این هفته را اختصاص دادهایم به بررسی آخرین رویدادهای سیاسی دراردوگاه حکومت و جنبش سبز و تصورهای ممکن از ۲۲ بهمن و پیامدهای آن، در گفتوگو با حسن شریعتمداری، تحلیلگر سیاسی در آلمان، رضا الفت، روزنامه نگار و تحلیلگر سیاسی و رضا تقی زاده، تحلیلگر سیاسی در بریتانیا.
با قرار دادن تمام این دادهها در کنار هم از یکسو، ادامه موج دستگیریها و محکومیتها و حتی اعدام دو تن از معترضان از سوی دیگر و شایعاتی که درباره مذاکرات جناحهای متخاصم بر سر زبانهاست، وضعیت سیاسی جامعه چگونه قابل ارزیابی است؟
حسن شریعتمداری: نکتهای که آقای کروبی به آن اشاره کرده، نکته جدیدی نیست. او میگوید احمدی نژاد رئیس دولت کودتا است و با تقلب انتخاباتی بر سر کار آمده، ولی باید جوابگوی اعمالی که متصدی آن است باشد. به نظر من موضع غلطی نیست و واقعیت موجود غیر از واقعیت مطلوب است. این همان نکتهای است که آقای موسوی هم در بیانیه شماره ۱۷ خود در بند اول به آن اشاره کرده و از مجلس خواسته است که دولت آقای احمدی نژاد را استیضاح کند.
به اعتقاد آقای شریعتمداری اوضاع در سطح رهبران کشور حاد است و نوعی عدم تعادل بر آن حاکم است. وی با اینهمه تاکید میکند که جامعه ایران از این دعواها گذر کرده است و بسیاری از جوانان نظام را اساساً قبول ندارند.
آقای الفت برداشت شما چیست؟ در بطن جامعه چه چیزی در حال جوشش است؟
رضا الفت: غیر از مسائل بنیادی در کشور، دم دستیترین مسئله برای حاکمیت کنترل و مدیریت اعتراضاتی است که ممکن است در دهه موسوم به دهه فجر و دهه انقلاب رخ دهد. به همین دلیل از یک طرف با اعدامهایی که انجام شده در روزهای گذشته و اعلام اینکه ۹ تن دیگر به گروه سلطنت طلب محارب وابسته هستند و ممکن است حکم اعدام بگیرند و معاون وزیر اطلاعات هم گفته است بیست نفر دیگر با فرض پیوستگی به گروه به نظر آنها منافقین، آنها هم محارب هستند، از یک طرف این نوع اعدامها و تهدید به محارب اعلام کردن بازداشت شدهها، تلاش برای ایجاد رعب و وحشت و جلوگیری از ادامه اعتراضات جنبش سبز است و از طرف دیگر به نظر میآید تلاشهایی که توسط جریان محافظه کار صورت میگیرد برای کنترل و مدیریت اختلافات، تلاش است که همزمان با ایجاد رعب و وحشت از آن طرف مانع از این شوند که هاشمی رفسنجانی مانند ماههای گذشته به سمت رهبران معترضی مثل موسوی و کروبی گرایش پیدا کند.
آقای تقی زاده تحلیل شما چیست؟ آیا حکومت موفق خواهد شد با ایجاد رعب و وحشت و کوشش برای سازش درون خود، ۲۲ بهمن را مهار کند؟
رضا تقی زاده: یکی از آفتهای بزرگ رژیمهای اقتدارگرا بیش از حد گسترده شدن و نداشتن بضاعت برای پاسخ گفتن به نیازهایی است که ایجاد کردهاند و یا مسئولیتهایی که برای خودشان تعیین کردهاند. رژیم بیش از حد با مشکلات داخلی و خارجی روبروست، بیشتر از بضاعتی که برای جمع کردن اوضاع در اختیار آن است. با یک نگاه کوتاه به روابط خارجی آن میبینیم که تمام کشورهای عمده دنیا با ایران به جز استثنائاً تا حدودی، چین درگیری جدی دارند. ایران در مظان تهدید خارجی است و با یک نگاه داخلی، نظام حکومتی ایران از داخل با اختلافات جدی روبروست، با مسائل اقتصادی عمده روبروست. تقریباً هیچ رژیمیرا در مجموعه دولتهای امروز دنیا نمیشود پیدا کرد که با اندازهها و ابعاد مخالفتهایی که رژیم جمهوری اسلامی با آن روبروست، از داخل و خارج درگیر باشد. به نظر میرسد رژیمی که در مدیریت اقتصادی و روابط خارجی با شکست روبهرو بوده، در مورد مسائل دیگر هم خیلی با فکر کار نمیکند و درایت و بضاعت چندانی ندارد و محکوم به این خواهد شد که روزی به زانو بنشیند. این که زمان به زانو درآمدن این رژیم کی خواهد بود، بستگی به تحولات داخلی و خارجی و اثرگذاری آنها دارد.
به باور آقای تقی زاده، تهدید، ارعاب و اعمال زور، آخرین اهرمهای باقی مانده در اختیار نظام است، ضمن این که اختلافات داخلی این رژیم را از درون میخورد.
آیا تصویری از ساختار کنونی کانون قدرت و حاکمیت در مرحله فعلی میتوان ترسیم کرد؟ با توجه به تضاد مواضع نهادهای گوناگون، چه کسی حرف آخر را میزند؟
حسن شریعتمداری: به نظر من در این نظام حرف آخری وجود ندارد که کسی بزند. به عبارت دیگر آقای خامنهای دیگر «فصل الخطاب» گروههای حاکم نیست. سپاه هم از نظر تصرف قدرت به حد اشباع رسیده است. آنچه در درون حاکمیت میگذرد یک حالت از هم گسیختگی است که میخواهد امروز را به فردا برساند. آنها کنترلی بر اوضاع جز اعمال خشونت عریان ندارند.
به باور آقای شریعتمداری، این خشونتها سبب میشود به تدریج ترس مردم از اعدامها فرو بریزد و از سوی دیگر امکان ریزش نیرو در داخل حاکمیت را نیز بیشتر کند. آقای شریعتمداری بر این نکته نیز تاکید میکند که ۲۲ بهمن برای حکومت روز آسانی نخواهد بود.
آقای الفت نیز در همین زمینه با اشاره به تحلیلهای گوناگون از ساختار قدرت در جمهوری اسلامیمیگوید: به نظر من حاکمیت شخص آیتالله خامنهای بر حاکمیت و نه الزاماً بر کشور حاکمیتی توام با اقتدار است و آقای مصباح، مجتبی خامنهای و آقای احمدی نژاد نمیتوانند علیه این حاکمیت تعرض کنند. یک تلقی دیگر وجود دارد که کشور در اختیار نیروهای اطلاعاتی و امنیتی است. اما در همین مقطع، نیروهای نظامی امنیتی در اختیار آقای خامنهای هستند و اقتدار ایشان بر جریان حاکمیت کامل است. اما این به این معنا نیست که ایشان اقتدار کامل بر کشور دارند.
آقای تقی زاده، شما چه تحلیلی دارید از ساختار قدرت و خرده حاکمیتها و خرده قدرتها؟
رضا تقی زاده: مجموعه این حاکمیت و آنچه از آن به عنوان نظام سیاسی ایران یاد میشود، در حال فروپاشی است و در حال از دست دادن قدرت است. کفه قدرت به زیان این حاکمیت و به نفع مردم در حال تغییر است. این تغییرات طوری نیست که یک شبه روی دهد. همین که دولت و نظام سیاسی مشروعیت خود را از دست داده و به علت تشدید اختلافات داخلی کنترل امور را از دست میدهد و به جای داشتن برنامه و فکر و رهنمود دادن و اجرا کردن، عکس العمل نشان میدهد به رویدادها، نشان میدهد که کنترل اوضاع از دست آن خارج شده و این تنها در ارتباط با ۲۲ بهمن و جریان جنبش سبز و نارضاییهای داخلی نیست. در تمام زمینهها، دولت و نظام سیاسی فعلی به صورت عکسالعملی از خود واکنش نشان میدهد ولی نمیتواند وضعیت موجود را به نحوی تغییر دهد که دولت به کنترل برگردد.
آقای تقی زاده با تاکید بر عدم مدیریت در درون دولت اظهار میدارد که نظام تمرکز خود را از دست داده است و از همین رو تضاد درونی حاکمیت بیشتر جلوه میکند.
وضعیت جنبش سبز در برابر حاکمیت را چگونه میتوان ارزیابی کرد؟
رضا تقی زاده: جنبش سبز روز به روز بر خواستهای خود پابرجا تر و مصمم تر میشود. پیروزی بزرگ این جنبش این است که حکومت دیگر به هیچ وجه مقبولیت، اقتدار و کارآمدی لازم را برای ادامه حکومت ندارد. انتخابات، مشروعیت و مقبولیت نظام را از لحاظ تئوریک هم زیر سئوال برد.
آقای شریعتمداری معتقد است که آن بخش از حاکمیت که زیر چتر اقتدار رهبری مانده به جهت ملاحظه منافع خود از وی پیروی میکند که این امر خود سبب اوجگیری جنبش سبز میشود.
آقای الفت ضمن اشاره به این نکته که سرکوب در دنیای امروز به دلیل اینترنت و گسترش شبکههای ارتباطی، موثر نیست، میافزاید: تا ۲۲ خرداد ۸۸، احزاب به یک نتیجه گیری در مورد حکومت رسیده بودند که این حکومت دارد مسیر سرکوب را میرود ولی آنها نمیتوانستند حرف خود را به مردم برسانند. بعد از ۲۲ خرداد این، مردم هستند که دارند مسئله اعتراض را مدیریت میکنند و احزاب دنبال آنها در حال دویدن هستند.
به گفته آقای الفت پایههای حکومتها در جهان را خشنودی مردم، روابط دیپلماتیک و اقتصادی با جهان و اقتدار تشکیل میدهد و تنها پایهای که برای حکومت کنونی ایران مانده، قدرت سرکوب و اقتدار است.
آقای تقی زاده درهمین زمینه میگوید: آنچه در این جنبش به روشنی دیده میشود اینست که رهبری جنبش و خواستهای آن در حال شکل گرفتن است. هدف این جنبش این است که رژیم را ضعیف و منفعل کند و در این راه موفق بوده است. مشروعیت را از آن گرفته، در درون آن اختلاف درست کرده و قدرت برنامه ریزی را از آن گرفته است. در مواردی هم که برخی از عوامل رهبری جنبش به راهی میروند که خیلی خوشایند جنبش نیست، به وسیله فشارهایی که به آن وارد میکنند، سبب اصلاح بعدی میشوند. چنانچه در چند روز گذشته آقای کروبی به علت اعمال فشارهای داخل جنبش مجبور به اصلاح خودش شد. این جنبش در حال قدرتمند تر شدن است و حریف مقابل آن در گیجی بهسر میبرد. جنبش منتظر فرصت است تا حریف را کاملاً به زانو درآورد و این اتفاق به هر حال خواهد افتاد.
همزمان، بیانیههای گوناگونی از سوی گروههای معترض منتشر شده که به بحثهای جاری دامن زده است. اعلام نظر مهدی کروبی که «چون ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد از سوی رهبر جمهوری اسلامیتنفیذ شده است، مورد تایید اوست»، موجی از پرسشها را برانگیخت.
آقای کروبی روز پنجشنبه گذشته در مصاحبهای با سحام نیوز گفت بر اشکالات خود نسبت به انتخابات و نتایج آن -که به گفته او محصول تقلب و مهندسی آرا بوده است- تاکید داشته و دارد، با این وجود آقای احمدی نژاد رئیس دولت است و باید پاسخگوی عملکرد خود باشد. آقای کروبی ادامه داد که این نکته تازهای نیست و به هیچ وجه به معنای عقب نشینی از مواضع گذشته نمیباشد.
زهرا رهنورد، همسر میرحسین موسوی نیز در مصاحبهای تاکید کرد که نه دولت احمدی نژاد را به رسمیت میشناسند و نه پشت پرده سازش میکنند. از سوی دیگر، محمد یزدی با حمله به شخص اکبر هاشمی رفسنجانی گفت سخنان وی با آن نوع بیان به جای اینکه احترام به رهبری باشد، نوعی توهین و جسارت به آیتالله خامنهای بود. در واکنش به حملههای آقای یزدی، آقای رفسنجانی گفتههای اخیر آقای یزدی را توطئه آمیز خواند و تهدید کرد که درباره مسائل آقای یزدی در زمان آیتالله خمینی و در جلسه انتخاب رهبری در قوه قضائیه به صورت کتبی مطالبی را گوشزد خواهد کرد.
تهدید آقای هاشمی رفسنجانی، ظاهراً بسیار کارگر افتاد. به طوری که احمد خاتمی، روحانی تندرو اعلام کرد که در پی تماسش با اکبر هاشمی رفسنجانی و محمد یزدی طرفین پذیرفتهاند که مشاجرات را پایان دهند.
برنامه دیدگاههای این هفته را اختصاص دادهایم به بررسی آخرین رویدادهای سیاسی دراردوگاه حکومت و جنبش سبز و تصورهای ممکن از ۲۲ بهمن و پیامدهای آن، در گفتوگو با حسن شریعتمداری، تحلیلگر سیاسی در آلمان، رضا الفت، روزنامه نگار و تحلیلگر سیاسی و رضا تقی زاده، تحلیلگر سیاسی در بریتانیا.
با قرار دادن تمام این دادهها در کنار هم از یکسو، ادامه موج دستگیریها و محکومیتها و حتی اعدام دو تن از معترضان از سوی دیگر و شایعاتی که درباره مذاکرات جناحهای متخاصم بر سر زبانهاست، وضعیت سیاسی جامعه چگونه قابل ارزیابی است؟
حسن شریعتمداری: نکتهای که آقای کروبی به آن اشاره کرده، نکته جدیدی نیست. او میگوید احمدی نژاد رئیس دولت کودتا است و با تقلب انتخاباتی بر سر کار آمده، ولی باید جوابگوی اعمالی که متصدی آن است باشد. به نظر من موضع غلطی نیست و واقعیت موجود غیر از واقعیت مطلوب است. این همان نکتهای است که آقای موسوی هم در بیانیه شماره ۱۷ خود در بند اول به آن اشاره کرده و از مجلس خواسته است که دولت آقای احمدی نژاد را استیضاح کند.
به اعتقاد آقای شریعتمداری اوضاع در سطح رهبران کشور حاد است و نوعی عدم تعادل بر آن حاکم است. وی با اینهمه تاکید میکند که جامعه ایران از این دعواها گذر کرده است و بسیاری از جوانان نظام را اساساً قبول ندارند.
آقای الفت برداشت شما چیست؟ در بطن جامعه چه چیزی در حال جوشش است؟
به نظر من در این نظام حرف آخری وجود ندارد که کسی بزند. به عبارت دیگر آقای خامنهای دیگر «فصل الخطاب» گروههای حاکم نیست. سپاه هم از نظر تصرف قدرت به حد اشباع رسیده است. آنچه در درون حاکمیت میگذرد یک حالت از هم گسیختگی است که میخواهد امروز را به فردا برساند. آنها کنترلی بر اوضاع جز اعمال خشونت عریان ندارند.
حسن شریعتمداری
آقای تقی زاده تحلیل شما چیست؟ آیا حکومت موفق خواهد شد با ایجاد رعب و وحشت و کوشش برای سازش درون خود، ۲۲ بهمن را مهار کند؟
رضا تقی زاده: یکی از آفتهای بزرگ رژیمهای اقتدارگرا بیش از حد گسترده شدن و نداشتن بضاعت برای پاسخ گفتن به نیازهایی است که ایجاد کردهاند و یا مسئولیتهایی که برای خودشان تعیین کردهاند. رژیم بیش از حد با مشکلات داخلی و خارجی روبروست، بیشتر از بضاعتی که برای جمع کردن اوضاع در اختیار آن است. با یک نگاه کوتاه به روابط خارجی آن میبینیم که تمام کشورهای عمده دنیا با ایران به جز استثنائاً تا حدودی، چین درگیری جدی دارند. ایران در مظان تهدید خارجی است و با یک نگاه داخلی، نظام حکومتی ایران از داخل با اختلافات جدی روبروست، با مسائل اقتصادی عمده روبروست. تقریباً هیچ رژیمیرا در مجموعه دولتهای امروز دنیا نمیشود پیدا کرد که با اندازهها و ابعاد مخالفتهایی که رژیم جمهوری اسلامی با آن روبروست، از داخل و خارج درگیر باشد. به نظر میرسد رژیمی که در مدیریت اقتصادی و روابط خارجی با شکست روبهرو بوده، در مورد مسائل دیگر هم خیلی با فکر کار نمیکند و درایت و بضاعت چندانی ندارد و محکوم به این خواهد شد که روزی به زانو بنشیند. این که زمان به زانو درآمدن این رژیم کی خواهد بود، بستگی به تحولات داخلی و خارجی و اثرگذاری آنها دارد.
به باور آقای تقی زاده، تهدید، ارعاب و اعمال زور، آخرین اهرمهای باقی مانده در اختیار نظام است، ضمن این که اختلافات داخلی این رژیم را از درون میخورد.
آیا تصویری از ساختار کنونی کانون قدرت و حاکمیت در مرحله فعلی میتوان ترسیم کرد؟ با توجه به تضاد مواضع نهادهای گوناگون، چه کسی حرف آخر را میزند؟
حسن شریعتمداری: به نظر من در این نظام حرف آخری وجود ندارد که کسی بزند. به عبارت دیگر آقای خامنهای دیگر «فصل الخطاب» گروههای حاکم نیست. سپاه هم از نظر تصرف قدرت به حد اشباع رسیده است. آنچه در درون حاکمیت میگذرد یک حالت از هم گسیختگی است که میخواهد امروز را به فردا برساند. آنها کنترلی بر اوضاع جز اعمال خشونت عریان ندارند.
به باور آقای شریعتمداری، این خشونتها سبب میشود به تدریج ترس مردم از اعدامها فرو بریزد و از سوی دیگر امکان ریزش نیرو در داخل حاکمیت را نیز بیشتر کند. آقای شریعتمداری بر این نکته نیز تاکید میکند که ۲۲ بهمن برای حکومت روز آسانی نخواهد بود.
این تلقی هم وجود دارد که کشور در اختیار نیروهای اطلاعاتی و امنیتی است. اما در همین مقطع، نیروهای نظامی امنیتی در اختیار آقای خامنهای هستند و اقتدار ایشان بر جریان حاکمیت کامل است. اما این به این معنا نیست که ایشان اقتدار کامل بر کشور دارند.
رضا الفت
آقای تقی زاده، شما چه تحلیلی دارید از ساختار قدرت و خرده حاکمیتها و خرده قدرتها؟
رضا تقی زاده: مجموعه این حاکمیت و آنچه از آن به عنوان نظام سیاسی ایران یاد میشود، در حال فروپاشی است و در حال از دست دادن قدرت است. کفه قدرت به زیان این حاکمیت و به نفع مردم در حال تغییر است. این تغییرات طوری نیست که یک شبه روی دهد. همین که دولت و نظام سیاسی مشروعیت خود را از دست داده و به علت تشدید اختلافات داخلی کنترل امور را از دست میدهد و به جای داشتن برنامه و فکر و رهنمود دادن و اجرا کردن، عکس العمل نشان میدهد به رویدادها، نشان میدهد که کنترل اوضاع از دست آن خارج شده و این تنها در ارتباط با ۲۲ بهمن و جریان جنبش سبز و نارضاییهای داخلی نیست. در تمام زمینهها، دولت و نظام سیاسی فعلی به صورت عکسالعملی از خود واکنش نشان میدهد ولی نمیتواند وضعیت موجود را به نحوی تغییر دهد که دولت به کنترل برگردد.
آقای تقی زاده با تاکید بر عدم مدیریت در درون دولت اظهار میدارد که نظام تمرکز خود را از دست داده است و از همین رو تضاد درونی حاکمیت بیشتر جلوه میکند.
مجموعه این حاکمیت و آنچه از آن به عنوان نظام سیاسی ایران یاد میشود، در حال فروپاشی است و در حال از دست دادن قدرت است. کفه قدرت به زیان این حاکمیت و به نفع مردم در حال تغییر است.
رضا تقی زاده
رضا تقی زاده: جنبش سبز روز به روز بر خواستهای خود پابرجا تر و مصمم تر میشود. پیروزی بزرگ این جنبش این است که حکومت دیگر به هیچ وجه مقبولیت، اقتدار و کارآمدی لازم را برای ادامه حکومت ندارد. انتخابات، مشروعیت و مقبولیت نظام را از لحاظ تئوریک هم زیر سئوال برد.
آقای شریعتمداری معتقد است که آن بخش از حاکمیت که زیر چتر اقتدار رهبری مانده به جهت ملاحظه منافع خود از وی پیروی میکند که این امر خود سبب اوجگیری جنبش سبز میشود.
آقای الفت ضمن اشاره به این نکته که سرکوب در دنیای امروز به دلیل اینترنت و گسترش شبکههای ارتباطی، موثر نیست، میافزاید: تا ۲۲ خرداد ۸۸، احزاب به یک نتیجه گیری در مورد حکومت رسیده بودند که این حکومت دارد مسیر سرکوب را میرود ولی آنها نمیتوانستند حرف خود را به مردم برسانند. بعد از ۲۲ خرداد این، مردم هستند که دارند مسئله اعتراض را مدیریت میکنند و احزاب دنبال آنها در حال دویدن هستند.
به گفته آقای الفت پایههای حکومتها در جهان را خشنودی مردم، روابط دیپلماتیک و اقتصادی با جهان و اقتدار تشکیل میدهد و تنها پایهای که برای حکومت کنونی ایران مانده، قدرت سرکوب و اقتدار است.
آقای تقی زاده درهمین زمینه میگوید: آنچه در این جنبش به روشنی دیده میشود اینست که رهبری جنبش و خواستهای آن در حال شکل گرفتن است. هدف این جنبش این است که رژیم را ضعیف و منفعل کند و در این راه موفق بوده است. مشروعیت را از آن گرفته، در درون آن اختلاف درست کرده و قدرت برنامه ریزی را از آن گرفته است. در مواردی هم که برخی از عوامل رهبری جنبش به راهی میروند که خیلی خوشایند جنبش نیست، به وسیله فشارهایی که به آن وارد میکنند، سبب اصلاح بعدی میشوند. چنانچه در چند روز گذشته آقای کروبی به علت اعمال فشارهای داخل جنبش مجبور به اصلاح خودش شد. این جنبش در حال قدرتمند تر شدن است و حریف مقابل آن در گیجی بهسر میبرد. جنبش منتظر فرصت است تا حریف را کاملاً به زانو درآورد و این اتفاق به هر حال خواهد افتاد.