جستجو و تحقيق يك مورخ نيوزيلندى در اسناد دولتى آمريكا كه به تازگى از شكل محرمانه خود خارج شده، او را به اين نتيجه گيرى رسانده است كه بر خلاف تصور رايج، دولت جمهوريخواه جرالد فورد زمينه سقوط شاه را در سال ۵۷ فراهم كرد.
ریشه های خارجی سقوط شاه
بيشتر كتاب هايى كه به وقايع سال ۱۳۵۷ و سقوط رژيم پهلوى در ايران پرداخته اند در ريشه يابى علل خارجى سقوط شاه، عامل عدم مديريت بحران توسط جیمی کارتر، رييس جمهورى وقت آمريكا را برجسته مى بينند.
نتيجه گيرى نويسندگان اين كتاب ها و برخى تاريخ دانان آن است كه جيمى كارتر از حزب دمكرات متهم به سهل انگارى، عدم قاطعيت و خالى كردن پشت رژيم شاه در بحران منتهى به انقلاب سال ۱۳۵۷ است.
اما مقاله اى با عنوان «رويارويى نهايى در دوحه» در شماره پاييز نشريه مؤسسه خاورميانه در واشينگتن به چاپ رسيده كه حاصل و نتيجه آن اين است كه آنچه باعث تضعيف اقتصاد ايران و نهايتا سقوط رژيم پهلوى شد تصميم دولت جمهوريخواه جرالد فورد در مداخله در بازار نفت و كاهش قيمت نفت با كمك دولت عربستان سعودى بود.
اندور اسكات كوپر در مصاحبه اى كه بر روى سايت مؤسسه خاورميانه قرار دارد مى گويد: پس از دو سال تحقيق و مطالعه ياداشت ها، نامه ها و گزارش هاى مربوط به دولت جرالد فورد سعى كردم در مقاله خود به پرسشى پاسخ دهم كه به نظر من زمينه ساز انقلاب ايران شد.
آقاى كوپر در مقاله خود اين پرسش را مطرح مى كند كه چرا آمريكا تلاش كرد تا در سال ۱۹۷۶ (۱۳۵۵ خورشيدى) در بازار نفت مداخله كند؟ دولت آمريكا با كمك عربستان سعودى قيمت نفت را كاهش داد، اين كاهش باعث آغاز بحران مالى، بى ثباتى اقتصاد و تضعيف قدرت شاه ايران شد.
«معامله پنهان نفتى كه به سقوط شاه كمك كرد» عنوان فرعى مقاله آقاى كوپر است. وى در اين مقاله ابراز عقيده مى كند كه بالا رفتن قيمت نفت در دهه ۷۰ ميلادى پول زيادى را وارد اقتصاد ايران كرد كه ساختار آن شديداً وابسته به درآمدهاى نفتى بود. اين دقيقاً زمانى است كه شاه قصد داشت ايران را مدرنيزه كرده و به «تمدن بزرگ» برساند كه يعنى احتياج به پول بيشتر نفت.
شاه ايران با تكيه به قيمت بالاى نفت در اين دوران دست به قمارى بزرگ زد. اسكات كوپر اضافه مى كند كه شاه براى مدتى با استفاده از نفوذ خود در سازمان كشورهاى صادر كننده نفت (اوپك) به خواست خود رسيد. اما در سال هاى ۱۹۷۵ و ۱۹۷۶ ميلادى (۱۳۵۴ و ۱۳۵۵ خورشيدى) دولت فورد تصميم مى گيرد كه به مقابله با افزايش قيمت نفت بپردازد.
اندور اسكات كوپر مى گويد: «عوارض جانبى افزايش قيمت نفت به اقتصاد آمريكا فشار وارد مى كرد، دولت فورد در آستانه انتخاب دوباره براى مقام رياست جمهورى بود، جنگ سرد به شدت جريان داشت و متحدان آمريكا در اروپا به خصوص بريتانيا، فرانسه و ايتاليا و نيز دمكراسي هاى نوپاى اسپانيا و پرتغال به واسطه قيمت بالاى نفت تحت فشار بودند.»
براى اجراى اين سياست، آمريكا از ديگر متحد خود عربستان سعودى كمك گرفت. شاه كه براى اجراى طرح هاى خود احتياج به پول نفت داشت خواهان افزايش ۲۵ درصدى قيمت نفت بود. اما با مخالفت دولت هاى عربستان و امارات در اجلاس دى ماه ۱۳۵۵ در دوحه قطر، ايران به هدف خود نرسيد.
اما صرف نظر از جنبه تاريخى اين مقاله، آقاى كوپر مى گويد حوادث آن روزها درس هايى هم داشت كه می تواند به درد امروز هم بخورد.
وى مى گويد: «به نظر می رسد كه در ايران كسى از اين رويدادها درس نگرفته كه چگونه بايد پول نفت را خرج كرد. آن طور كه من می دانم نرخ تورم در ايران الآن بالاى ۲۰ درصد و حتى نزديك به ۳۰ درصد است و ايران با كسرى بودجه ۱۲ ميليارد دلارى روبرو است. اين آمارها تقريباً بازتاب اتفاقاتى است كه در آن دوران در ايران جريان داشت.»
اسكات كوپر در انتهاى مقاله خود مى نويسد: رويارويى نهايى سياست آمريكا و ايران بر سر قيمت نفت در اجلاس اوپك در دوحه قطر به افزايش قيمت نفت منتهى نشد و يك سال بعد از آن صداى نخستين گام هاى انقلاب در پايتخت ايران شنيده شد.