مجموعه سی قسمتی «۳۰ جنجال یک رئیسجمهور»، هر بار یکی از مهمترین جنجالهای محمود احمدینژاد را در طول هشت سال دوران ریاست جمهوریاش ورق میزند. نهمین بخش از این مجموعه رادیویی به جنجال «اعلام ناگهانی سهمیهبندی بنزین» میپردازد.
*****
پنجم تیرماه سال ۱۳۸۶ است.
*****
Your browser doesn’t support HTML5
پنجم تیرماه سال ۱۳۸۶ است.
ساعت ۹ شب، گوینده تلویزیون دولتی ایران خبری را اعلام میکند که ساعاتی بعد موجب آشوب در بخشهایی از خیابانهای تهران و چند شهر بزرگ ایران میشود.
گوینده تلویزیون: «بنزین از ساعت ۲۴ امشب سهمیهبندی میشود»
از زمان اعلام خبر اجرای طرح سهمیهبندی بنزین، تنها سه ساعت فرصت است تا مردمی که خودرو دارند باکهای اتومبیلهای خود را پر از بنزین کنند.
خیابانهای منتهی به پمپ بنزینها را صفهای چند کیلومتری از اتومبیلها فرا میگیرد. هجوم مردم با خودروهایشان به سوی پمپ بنزینها، ترافیک سنگینی را در تهران به وجود آورده است.
عصبانیت برخی از مردم از اعلام ناگهانی سهمیهبندی بنزین موجب به آتش کشیده شدن چند پمپ بنزین در تهران و اسلامشهر و تعدادی دیگر از شهرهای بزرگ ایران میشود.
ماموران یگان ویژه نیروی انتظامی برای کنترل وارد خیابان میشوند و در برخی مناطق مجبور به درگیری فیزیکی با معترضان میشوند.
روز بعد خبرگزاری دولتی جمهوری اسلامی، ایرنا ، از بازداشت ۳۰۰ نفر در همین ارتباط خبر میدهد. محمود احمدینژاد در گفتوگو با تلویزیون دولتی ایران درباره سهمیهبندی بنزین میگوید:
«مجلس محترم تشخیصش این بود که باید سهمیهبندی را زودتر اعمال کنیم. به خاطر اینکه سال گذشته نزدیک به شش میلیارد دلار ما دادیم برای واردات بنزین و نظرشان این بود که امسال دیگر این امکانپذیر نیست. باید این قطع بشود و در یک نقطهای توقف کنیم. تصویب کردند در برنامه بودجه که از اول خرداد. البته ما برنامهمان همان تبصره ۱۳ بود و هست و داریم ادامه میدهیم. این بار اضافه شد بر دولت. آنهم یک بار بسیار سنگین و مسئولیت سنگینی بر دوش دولت. حتی ما خواستیم یک دو سه ماه هم عقبتر باشد، گفتند نه یا باید همان پول شش میلیارد یا نصفش را بدهیم. اول خرداد. خوب! اول خرداد واقعاً نشدنی بود چون سیستم کارت هوشمند باید به دو هزار و ۳۰۰ جایگاه بنزین برود و نزدیک به ۲۰ هزار تن دستگاه نصب شود، کنترل بشود. آموزش ببینند.»
صبح روز بعد روزنامه «کارگزاران» از اتفاقات پس از اعلام سهمیهبندی به عنوان «شورش بنزین» یاد میکند و روزنامه «سرمایه» در مطلبی با اشاره به واکنشهای مردم نسبت به تصمیم دولت در سهمیهبندی بنزین، میزان خسارات ناشی از اعتراضات مردمی را بیش از ۲۰۰ میلیارد تومان برآورد میکند.
این روزنامه از قول رئیس انجمن جایگاهداران سراسر کشور مینویسد: «حدود ۳۰ درصد جایگاههای کشور تخریب کامل شده که به طور متوسط هر یک بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ میلیون تومان ضرر دیدهاند»
رئیسهیئت مدیره اتحادیه جایگاهداران پمپ بنزین، ناصر رئیسیفر، نیز صبح روز بعد از اجرای سهمیهبندی، به خبرگزاری «ایسنا» میگوید: «آنچه که دراین شب بر جایگاهداران گذشت فاجعه بود.»
آقای رئیسیفر تاکید میکند: «همه این ازدحام و درگیریها و خرابکاری مجموعاً بر اثر یک تصمیم نسنجیده بود.»
احمد علوی اقتصاددان ساکن سوئد دراین باره میگوید:
«اگر رشته تصمیمگیریهای دولت از آغاز تا الان را بخواهیم به شکل یک پازل بررسی کنیم میبینیم که غالب تصمیمگیریهای دولت به شکل نسنجیده و به شکل شوک به بازار وارد شده است. بازیگران بازار اعم از مصرفکنندگان، تولیدکنندگان و سرمایهگذاران را دچار مشکل کرده است. حالا این مسئله مربوط میشود به بازار مسکن و سکه و ارز یا بازار انرژی در اقتصاد ایران. در همه این موارد میشود نمونه بارز شوک درمانی را دید و شوک درمانی اساساً در چهارچوب اقتصاد بینالمللی و در چهارچوب این دولتی که مشروع است و خودش را نماینده مردم می داند، نمیتواند یک گزینه مثبتی باشد. به خاطر اینکه قدرت تصمیمگیری از بازیگران اقتصادی را میگیرد و آنها را دچار تصمیمات نسنجیدهای میکند که در نتیجه به توزیع نامناسب منابع میانجامد که ما میبینیم یکی از موانع رشد اقتصادی و توسعه است.»
با وجود آنکه بسیاری از کارشناسان از سهمیهبندی بنزین دفاع میکنند و آن را یکی از تصمیمات درست دولت میدانند، اما همین مدافعان، بر یک امر اشتراک دارند و آن هم اجرای بد این طرح است.
دولت محمود احمدینژاد قبل از اعلام ناگهانی سهمیهبندی، بارها از تأخیر در سهمیهبندی بنزین خبر داده بود اما اعلام ناگهانی آن سه ساعت قبل از اجرای طرح، از تمایل نداشتن دولت احمدینژاد برای ذخیرهسازی بنزین از سوی مردم حکایت داشت.
هر چند این دومین باری بود که دولت احمدینژاد در اطلاعیه شبانگاهی، مصرفکنندگان بنزین در کشور را غافلگیر میکرد.
شامگاه آخرین روز اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۶ وزارتخانههای نفت و کشور، اطلاعیه مشترکی را سه ساعت قبل از افزایش ۲۰ تومانی قیمت بنزین در هر لیتر انتشار داده بودند.
محمود احمدینژاد چند روز بعد از اجرای سهمیهبندی بنزین در جمع خبرنگاران میگوید: مردم ایران یک تصمیم بزرگ تاریخی گرفتهاند.
«درباره سهمیهبندی بنزین این یک اتفاق بزرگ است. این جهات گوناگونی دارد. یکی از آنها حفظ منابع ملی است. اصلاً چه معنا دارد که ما سه برابر سرانه دنیا بنزین مصرف کنیم؟ اصلاً مهم نیست که پولش را چه کسی بدهد. سه برابر سرانه دنیا ما باید بنزین مصرف کنیم؟ اصلاً این فرهنگ درست است که کسی بگوید آقا من پول دارم. هر چقدر دلم بخواهد میخواهم مصرف کنم. اینکه بد است که. اینکه از جیب ملی میرود. حتی اگر قیمتش آزاد باشد ما باید یک ارزی بدهیم و خارج از کشور بخریم بیاوریم، مصرف کنیم.»
در تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ محمود احمدینژاد وعده بهبود وضع معیشتی مردم را داده بود. اما پس از سهمیهبندی بنزین مردم در پیامکهای خود اشارههای طعنهآمیزی به آن وعدهها دارند.
بخشی از این وعدهها، آوردن پول نفت بر سر سفره مردم بود. هر چند که محمود احمدینژاد بعد از رسیدن به ریاست جمهوری گفت که چنین حرفی را نزده و به شوخی گفت: «نفت سر سفره مردم بو میدهد.»
محمود احمدینژاد در گفتوگو با خبرنگار روزنامه ال پائیس اسپانیا میگوید: «شما شاید برداشتتان این بوده که یکی یک بشکه نفت بگذارند سر سفرهها؟ نفت که خوردنی نیست.»
خبرنگار ال پائیس از محمود احمدینژاد میپرسد:
«شما در تبلیغات خودتان به عنوان رئیسجمهور از وعدههایی که داده بودید این بود که نفت را بر سر سفره مردم خواهید برد. با گذشت مدت زمانی که سپری شده است الان مردم در مورد مسائل اقتصادی احساس نگرانی میکنند. در تاکسی و بر سر صفهای مختلف اعتراض میکنند که این وضعیت اقتصادی مشکلساز شده و نفت را روی سفرههای خودشان احساس نمیکنند. جنابعالی چطور این مسئله ارزیابی و تصور میکنید؟»
محمود احمدینژاد در پاسخ به خبرنگار روزنامه ال پائیس میگوید:
«شما شاید برداشتتان این بوده که یکی یک بشکه نفت بگذارند سر سفرهها؟ خوردنی نیست که. (میخندد) دولت الان پول نفت را کاملاً دارد هزینه میکند و سهام تمام کارخانهجاتی که با پول نفت ساخته شده است را دارد بین مردم توزیع میکند و فاصله درآمدی بین توامندها و ضعفاً را دولت دارد کم میکند.»
پس از اجرای سهمیهبندی بنزین انجمن جامعهشناسان ایران در یکی از نشستهای خود با بررسی این موضوع اعلام میکنند اگر در هر طرحی مشارکت مردم نادیده گرفته شود، مقاومت آنها در مقابل ان طرح بالا میرود.
این جامعهشناسان با اشاره به اینکه یکی از مؤلفههای مهم سرمایه اجتماعی، اعتماد است تأکید میکنند: اگر ملت به دولت اعتماد کند، بسیاری از مشکلات جامعه حل خواهد شد ولی اگر مردم به دولت اعتماد نکنند، مقاومتهای اجتماعی وسیعی را از خود نشان میدهند. مهرداد درویش پور، جامعهشناس ساکن سوئد، در این زمینه میگوید:
«مردم وقتی به یک رهبری و یا یک شخصیت سیاسی اعتماد داشته باشند، حتی ممکن است سیاستهایی را که با فشار اقتصادی و اجتماعی توأم است، تحمل کنند. اما رفتار آقای احمدینژاد نه در زمینه سیاسی هیچ اعتمادی از خودش به جای نگذاشته است، و نه از طریق جنجالآفرینیهایی که همواره نوعی شگفتی در جامعه ایجاد کرده، او به نوعی هیچ محلی از اعتمادآفرینی باقی نگذاشت . بلکه به گمان من در میان افکار عمومی احمدینژاد بیشتر به عنوان یک شخصیت جنجالی، عوامفریب و مدعی همبستگی محرومان شناخته میشود.»
آقای درویشپور ادامه میدهد:
«از این نظر اقدامی نظیر سهمیهبندی بنزین به سرعت نشان داد که چه پیامدهای شدیدی میتواند برای گروههای کمدرآمد اجتماع به دنبال داشته باشد و همین هم باعث فوران خشم ملت و به آتش کشیدن پمپ بنزینها و به نوعی وادار کردن حکومت به عقبنشینی در این زمینه بود.»
وعده بهبود اوضاع معیشتی مردم توسط محمود احمدینژاد، خیلی زود به صورت پاشنه آشیل دولت او در آمد و بر اساس نظر اقتصاددانان، رئیسجمهور ایران نتوانست به رغم درآمدهای بیسابقه و هنگفت ناشی از فروش نفت، در کیفیت زندگی طبقات مختلف مردم بهبودی ایجاد کند.