کارنامه دو ساله احمدی نژاد؛ سياست خارجی در آغاز یا پایان خط؟

سخنان و مواضع محمود احمدی نژاد در سياست خارجی در بسیاری مواقع بحث انگیز بوده است.

محمود احمدی نژاد، گر چه در روزهای نخست پس از پيروزی در انتخابات سوم تير ۱۳۸۴ خورشيدی، تلاش کرد خود را سياستمداری نشان دهد که به سياست های تنش زدايی پيشينيان خود ادامه خواهد داد، اما به زودی با سخنان جنجالی اش، چهره ديگری را از خود به نمايش گذارد.


رييس جمهوری اسلامی ايران که تاکنون از حمايت آيت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی ايران، برخوردار بوده است، درسخنان خود خواستار نابودی اسراييل شده، هولوکاست را نفی کرده و بر تنش در مناسبات با آمريکا و کشورهای اروپايی افزوده است.


درعين حال، يکی ديگر از پيامدهای سخنان و اقدامات محمود احمدی نژاد در عرصه سياست خارجی، ارسال پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ايران از آژانس بين المللی انرژی اتمی به شورای امنيت سازمان ملل متحد و تصويب تحريم هايی عليه ايران بوده است.


در اين حال، حاميان محمود احمدی نژاد با ستايش از سياست خارجی وی می گويند که «واداشتن دشمنان کشور به عقب نشينی و پيشبرد قاطع فناوری هسته ای، بدون واهمه از مستکبران از جمله توفيقات دولت احمدی نژاد است.»


آنان همچنين بر اين باورند که «ديپلماسی تهاجمی و از موضع مدعی، پرستيژ ايران را ارتقاء بخشيد» و يا آنکه «مخالفان جمهوری اسلامی، اعم از منطقه ای و فرامنطقه ای بر اين موضوع اعتراف دارند که قادر به تضعيف جمهوری اسلامی و آسيب رساندن به آن نيستند.»


در خصوص پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ايران نيز حاميان محمود احمدی نژاد معتقدند که «در دوره وی، موضوع هسته ای را به بهترين وجه مديريت کرده و از آن عبور کرديم.»


«ما نبايد يکی از اهداف استراتژيک انقلاب اسلامی را که همان تغيير رژيم صهيونيستی است، به دست فراموشی بسپاريم.»
روح الله حسينيان، مشاور سیاسی رییس جمهوری

در اين ميان، حاميان رييس جمهوری اسلامی ايران، از مواضع او در مورد نابودی اسراييل و نفی هولوکاست حمايت می کنند و می گويند که « فکر نمی کنیم که اقدامات دولت نهم موجب خسارت ها و هزينه های زيادی برای ايران شده باشد.»


از جمله اين حاميان، روح الله حسينيان، مشاور سياسی محمود احمدی نژاد، است. وی گفته است:«ما نبايد يکی از اهداف استراتژيک انقلاب اسلامی را که همان تغيير رژيم صهيونيستی است، به دست فراموشی بسپاريم.»


«وضعيت نه جنگ- نه صلح ميان تهران و واشنگتن بر هم خورده است»


دکتر هوشنگ اميراحمدی، رييس مرکز مطالعات خاورميانه در دانشگاه راتگرز و رييس «شورای آمريکاييان و ايرانيان»، درگفت و گو با راديو فردا کارنامه سياست خارجی جمهوری اسلامی، بويژه در قبال آمريکا را مثبت نمی داند.


وی گفت:«پس از روی کار آمدن آقای احمدی نژاد، تنش در مناسبات ايران و آمريکا، به ميزان زيادی افزايش پيدا کرده است.»


دکتر امير احمدی بر اين اعتقاد است که سياست تنش زدايی با آمريکا که تا حدودی در زمان رياست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی و بويژه، محمد خاتمی اتخاذ شده بود، موفقيت آميز نبود، زيرا آمريکايی ها خواهان آن بودند که مناسبات عادی شود.


او افزود:«پروژه تنش زدايی نتوانست مشکل دو کشور را حل کند و در تحليل نهايی، شکست خورد و به تدريج مسئله هسته ای عمده تر شد.»


رييس مرکز مطالعات خاورميانه در دانشگاه راتگرز آمريکا گفت:«پس از آن نيرويی که در کنار آقای احمدی نژاد وارد قوه مجريه شد، از همان ابتدا با انتقاد از دولت های قبلی و متهم کردن آنها به سازشکاری، تئوری جديدی را طرح کردند.»


به گفته دکتر هوشنگ اميراحمدی، «اين تئوری می گويد با آمريکا، غرب و اسراييل بايد با زور حرف زد، زيرا آنها فقط حرف زور را می فهمند. به عبارت ديگر، آقای احمدی نژاد و تيم او، عکس سياستی را که آمريکا در قبال ايران در پيش گرفته بود، به کار گرفتند.»


رييس شورای آمريکاييان و ايرانيان افزود:«بر اساس همين تئوری، مقام های ايرانی می گفتند بايد قدرت نشان داد و از همه مهمتر، وسايل اين قدرت را ساخت و غنی سازی اورانيوم، بخشی از اين تئوری بود، که اگر هم به سلاح تبديل نشود، می تواند يک ابزار باشد.»


وی همچنين گفت که آقای احمدی نژاد اين بازی را خيلی بد پيش برد و با حرف هايی که عليه اسراييل و هولوکاست زد، موج منفی گسترده ای را عليه ايران برانگيخت. ضمن آنکه پرونده هسته ای ايران از آژانس بين المللی انرژی اتمی به شورای امنيت سازمان ملل متحد ارسال شد و در پی آن، دو قطعنامه عليه ايران صادر و تصويب شد.


دکتر اميراحمدی اشاره کرد که در شورای امنيت، ايران به عنوان کشوری که صلح جهان را به خطر انداخته است، مورد بازخواست قرار داد. به اين ترتيب، سياست خارجی آقای احمدی نژاد به آخر خط رسيده است.


او اضافه کرد:«بدين ترتيب، جمهوری اسلامی ايران با ندانم کاری و آمريکا با هوش و درايت، يک مشکل دوجانبه را به مشکلی جهانی تبديل کردند و حال، جمهوری اسلامی ايران، ديگر راه چاره ای، جز به تعليق درآوردن روند غنی سازی ندارد.»


«ايران با ندانم کاری و آمريکا با هوش و درايت، مشکل دوجانبه هسته ای را به مشکلی جهانی تبديل کردند.»
هوشنگ اميراحمدی

رييس مرکز مطالعات خاورميانه در دانشگاه راتگرز آمريکا عقيده دارد که واشنگتن، تهران را در زمينه های ديگر نيز به دام انداخته است و افزود:« آمريکا عملا مشکلی را که خود در عراق ايجاد کرد و اکنون نيز درعراق دارد، به آسانی به ايران منتقل کند و می کوشد در اين مورد نيز پرونده ايران در عراق را به شورای امنيت سازمان ملل متحد ارجاع دهد.»


دکتر هوشنگ اميراحمدی اضافه کرد:«آمريکا می تواند بگويد که ايران در عراق اخلال ايجاد می کند و اين اخلال، بی ثباتی را در عراق بيشتر می کند، اين بی ثباتی به منطقه سرايت می کند و اين موضوع می تواند صلح جهانی را به خطر اندازد و در پی آن، باز هم شورای امنيت به اين پرونده رسيدگی خواهد کرد.»


وی اعتقاد دارد که با اقدامات آقای احمدی نژاد و بهانه هايی که او به آمريکا و اسراييل داده است، وضعيت «نه جنگ- نه صلح» ميان تهران و واشنگتن بر هم خورده است و ايران و آمريکا به زودی در اين مورد تصميم گيری خواهند کرد.


رقابت احمدی نژاد با لاريجانی در پرونده هسته ای


عليرضا حقيقی، کارشناس مسايل سياست خارجی ايران، در باره کارنامه دولت محمود احمدی نژاد درخصوص پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ايران، به راديو فردا گفت:«بايد توجه داشت که شعارهای انتخاباتی آقای احمدی نژاد در زمينه هسته ای، يکسری شعارهای کلی بود. اما پس از پيروزی در انتخابات سوم تير، ايشان استراتژی های خاصی را در زمينه مسايل خارجی داشت، که بالطبع، تاثيرات ويژه ای بر روی مسئله هسته ای گذاشت.»



به لحاظ قانونی و عملی، آقای احمدی نژاد نمی تواند نقشی در تصميم گيری های نهايی سياست خارجی داشته باشد. ضمن آنکه علی لاريجانی و تيم او سياستی را در پيش گرفتند که ايران از طريق تعامل و سازش، از هر گونه درگيری راديکال دور می کند.
علیرضا حقیقی، کارشناس سیاست خارجی

وی اشاره کرد که آقای احمدی نژاد با توصيف سياست خارجی دولت های هاشمی رفسنجانی و خاتمی به عنوان سياست خارجی منفعلانه و لزوم کنار گذاشتن آن گفت که «از اين پس بايد سياست تهاجمی را در ارتباط با غرب پيش ببريم.»


آقای حقيقی در ادامه گفت که آقای احمدی نژاد با طرح مسئله محو اسراييل، تلاش کرد تا مسئله ايران را از انرژی هسته ای به اسراييل بکشاند و در عين حال، توده های عربی را جذب خود کند.


اين کارشناس سياست خارجی ايران افزود:«آقای احمدی نژاد فکر می کرد که ازطريق مسئله هسته ای، می تواند ناسيوناليسم ايرانی را گسترش دهد. اما او دراين راه، مشکلاتی داشت. نخست آنکه بدنه وزارت امور خارجه چندان تمايلی به هماهنگی با شعارهای آقای احمدی نژاد نداشت. چون بدنه وزارت امور خارجه، کمابيش يک سنت عقلانی را دنبال می کرد و بعد از ۲۷ سال به صورت يک دستگاه تکنوکرات درآمده بود و می دانست که در عرصه ديپلماسی، اين شعارها، قابل پيگيری نيستند.»


او همچنين گفت:« مشکل بعدی اين بود که پرونده هسته ای عملا از دست آقای احمدی نژاد بيرون بود. يعنی مسئوليت اين پرونده بر عهده شورای عالی امنيت ملی بود که آقای احمدی نژاد، فقط يک عضو اين شورا بود.»


عليرضا حقيقی با اشاره به اين نکته که علی لاريجانی و اعضای مذاکره کننده پرونده هسته ای هيچ نزديکی خاصی با آقای احمدی نژاد نداشتند، اضافه کرد:«به لحاظ قانونی و عملی، آقای احمدی نژاد نمی تواند نقشی در تصميم گيری های نهايی سياست خارجی داشته باشد. ضمن آنکه علی لاريجانی و تيم او سياستی را در پيش گرفتند که ايران از طريق تعامل و سازش، از هر گونه درگيری راديکال دور می کند.»


وی همچنين به تلاش محمود احمدی نژاد برای تغيير اين وضعيت، از جمله به بن بست کشاندن مذاکرات آقای لاريجانی با مقام های خارجی، اشاره کرد که با تصويب قطعنامه های شورای امنيت سازمان ملل متحد به شکست انجاميد.


آقای حقيقی بر اين اعتقاد است که کارشکنی های محمود احمدی نژاد درمذاکرات علی لاريجانی، منشاء سياسی دارد و رييس جمهوری اسلامی ايران نمی خواهد دبير شورای امنيت ملی از جنبه تبليغاتی، به موفقيتی دست يابد تا در صورت شرکت در انتخابات رياست جمهوری، از آن به سود خود بهره گيرد.


«تلاش احمدی نژاد برای نزديکی به کشورهای مهم عربی موفقيت آميز نبود»


حسن هاشميان، کارشناس مسايل خاورميانه، د رمورد سياست خارجی دو سال اخير دولت جمهوری اسلامی ايران در قبال کشورهای منطقه خاورميانه به راديو فردا گفت:«سياست دولت جديد در قبال جهان عرب، بر دو محور متمرکز شد. نخست، ملت های عرب را با شعارهايی در مورد نابودی اسراييل خطاب قرار داد، و دوم، با کشورهای مهم عربی مانند عربستان سعودی و الجزايرارتباط برقرار کند و نگرانی هايشان را از تاثير پيروزی محمود احمدی نژاد درانتخابات رياست جمهوری از بين ببرد.»


در شرايط کنونی، کشورهای عربی بسيار مستعدتر از زمان رياست جمهوری آقای خاتمی در قبال حمله احتمالی آمريکا به ايران هستند.
حسن هاشميان

وی بر اين باور است که آقای احمدی نژاد توانست تا اندازه ای، افکار عمومی درجهان عرب را تحت تاثير قرار دهد و گفت:«اما در سوی ديگر، تلاش او برای نزديکی با کشورهای مهم عربی موفقيت آميز نبود.»


آقای هاشميان افزود:«عربستان سعودی به رغم اينکه ايران را به عنوان يک کشور دوست در منطقه به حساب می آورد، ولی نسبت به اقدامات دولت احمدی نژاد که درعراق، فلسطين و لبنان انجام می دهد، هنوز بی اعتماد است و نسبت به پرونده هسته ای ايران، نگرانی های زيادی دارد. نگرانی هايی که ساير کشورهای عرب حاشيه جنوبی خليج فارس دارند.»


اين کارشناس مسايل خاورميانه گفت که در شرايط کنونی، کشورهای عربی بسيار مستعدتر از زمان رياست جمهوری آقای خاتمی در قبال حمله احتمالی آمريکا به ايران هستند.


حسن هاشميان درخصوص تاثير سخنان محمود احمدی نژاد د رمورد نابودی اسراييل و نفی هولوکاست درجهان عرب ابرازعقيده کرد که نگاه مثبتی در جهان عرب در اين خصوص شکل نگرفت و اضافه کرد که تحولات لبنان، عراق و حال، فلسطين تاثير منفی زيادی داشته است و بسياری ازروشنفکران عرب با ديد مثبتی به اين تحولات نگاه نمی کنند و معتقدند که دولت احمدی نژاد باعث بروز دودستگی ها شده است.


« موضوع هولوکاست ارتباطی با دولت ها ندارد»


دکتر محمدرضاجليلی، کارشناس امور استراتژيک در موسسه مطالعات استراتژيک ژنو، درمورد تاثير نفی هولوکاست توسط محمود احمدی نژاد و برگزاری کنفرانسی در اين باره توسط وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ايران در تهران به راديو فردا گفت:«تصوير ايران در جامعه بين الملل، بدتر از آنچه که بود، شده است و به نفع تهران نبود که چنين کنفرانسی در ايران برگزار شود.»


وی با تاکيد بر اين نکته که هولوکاست، يک موضوع تاريخی است و ارتباطی به دولت ها ندارد، افزود:«اگر ترديدی وجود دارد، کار مورخان است که درباره آن به بحث و گفت و گو بنشينند.»


دکتر جليلی با اشاره به اينکه موضع ايران در اين باره در سازمان ملل متحد محکوم شد، گفت:«سياست خلاف منافع ملی ايران توسط دولت محمود احمدی نژاد، حتی در افکار عمومی غرب تاثير بسيار منفی داشته است.»