حصر مخالفان هر چند پیش از جمهوری اسلامی نیز سابقه داشته اما این حکومت بیشترین تعداد حصر را در کارنامه خود دارد. شاید به این دلیل که همه محصوران از مقامات سابق، مراجع تقلید و چهرههای مذهبی و سیاسی شاخص بودهاند و حکومت حصر را نسبت به زندان کم هزینهتر یافته است.
ورود علیاکبر ولایتی به مهمترین دستگاه سیاست خارجی رابطهای با میزان دانش یا تجربه سیاسی او نداشت. در عین حال، او از آغاز فاقد طرح و یا فلسفه خاصی بود که بتوان آن را به مثابه تغییر در پارادایم سیاست خارجی پذیرفت.
روحانیون یکی از پایههای حکومت جمهوری اسلامی را تشکیل میدهند اما در این میان برخی از مراجع تقلید و روحانیون شاخص در همهپرسی ۵۸ شرکت نکردند و برخی نیز مدت کوتاهی پس از رای دادن پشیمان شده و از اقدامات حکومت ابراز برائت کردند.
شاهزاده رضا پهلوی، همواره یکی از چهرههای مخالف جمهوری اسلامی بوده. اما در یک سال اخیر فعالتر شده و نام او بیشتر سر زبانها افتاده. هم صدای مخالفانش بیشتر شنیده میشود و هم صدای طرفدارانش. اما برنامه او به عنوان یک چهره شاخص مخالف جمهوری اسلامی چیست و در پاسخ به انتقادات چه میگوید؟
پیروزمندان انقلاب ۱۳۵۷ با شعار «نه شرقی، نه غربی» به معجزه «اقتصاد اسلامی» باور داشتند و تصور میکردند با تکیه بر ایمان و آموزههای مکتبی، به «مدینه فاضله» خود دست خواهند یافت. اما پس از چهل سال، کاخ آرزوها فروریخته و از آن همه وعده، تنها بختکهایی باقی مانده که اقتصاد ایران را زیر مهمیز خود دارند.
در آستانه انقلاب ایران، جهان هنوز ماهیتی دوقطبی داشت که خود برخاسته از چند دهه جنگ سرد بین ابرقدرتها بود. در چنین فضایی شعار «نه شرقی نه غربی، جمهوری اسلامی ایران» مطرح و کمکم به صورت یک فلسفه سیاسی و تغییر ماهوی در پارادایم روابط خارجی ایران قبل از انقلاب ظاهر شد.
«بخت خوابآلود ما بیدار خواهد شد دگر»، نامهاش به آیتالله خمینی را با این شعر آغاز کرد و همین شعر در سنگ قبر او حک شده است. مصطفی رحیمی در این نامه که یک روز قبل از خروج شاه از ایران منتشر شد، درباره تبعات جمهوری اسلامی و به تعبیر او حکومت روحانیون هشدار داد.
۱۲ بهمن سال ۱۳۵۷، فرودگاه مهرآباد آماده نشستن هواپیمای بوئینگ ۷۴۷ ایرفرانس میشود؛ هواپیمایی که قرار است آیتالله خمینی، رهبر مذهبی مخالفان شاه را پس از ۱۴ سال به ایران بازگرداند. محمدرضا شاه پهلوی اما تنها ۱۶ روز پیش، تهران را به مقصد مصر ترک کرده بود، سفری که چندی بعد دانست که بیبازگشت است.
در دومین برنامه از حد معمول طولانیتر «دیدگاهها» ویژه ۴۰ سالگی انقلاب ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، ۴ میهمان این میزگرد -- مهدی نوربخش (هریزبرگ،آمریکا)، مهرانگیز کار (واشینگتن دی. سی.)، مهران مصطفوی (پاریس) و محمد امینی (کالیفرنیا) -- زنده و مستقیم به این پرسش پاسخ داده اند که: «انقلاب ایران به سرقت رفت یا نه؟»
واقعیت این است که هر اندازه با اطمینان بتوان از مرگ انقلاب اسلامی گفت، به همان اندازه میتوان شهادت داد که گفتمان ۵۷ هنوز زنده است. در واقع تلاش این قلم، تفکیک بین انقلاب اسلامی و گفتمان ۵۷ و لزوم مقابله با دومی است؛ که چرا مقابله با مفهومی که دیگر زنده نیست، جز اتلاف وقت سودی ندارد.
۴۰ ساله شدن انقلاب بار دیگر بحث پیرامون مفید یا زیانبار بودن آن واقعه دورانساز و مقایسه بین شرایط کنونی و ایران قبل از انقلاب را در کانون توجه قرار داده است. سیر قهرایی امور و بدتر شدن شرایط کشور به صورت نسبی در مقایسه با دوران پهلوی باعث شده، تردیدها نسبت به درستی اصل انقلاب بهمن ۵۷ افزایش یابد.
آیا این همان جمهوریت است که در روزهای سرد ۵۷ در خیابانها مطالبه میشد؟ آیا سیستم کشورداری ایران با حضور جایگاهی تحت عنوان ولایت فقیه می تواند یک «جمهوری» باشد؟ آیا جمهوریت امری مطلق است، یا مفهومی نسبی که بتوان ادعا کرد یک نظام «تا حدودی» جمهوری است؟
بیشتر