۲۲ بهمن ماه هر سال یادآور پیروزی انقلاب اسلامی و به تعبیر بسیاری از مردم و مقامات کشورهای همسایه ایران، مادر تمام بحرانهای خاورمیانه است. با پیروزی انقلاب و پس از آن به روی کار آمدن حکومت بنیادگرای مذهبی در ایران، صلح و ثبات در خاورمیانه جای خود را به ۴۳ سال نامنی و بیثباتی داده است.
در روزهای نخستین دی ماه ۱۳۵۷، کمتر کسی تصور میکرد که نیروهای سهگانه ارتش شاهنشاهی و فرماندهان آن، به گروههای اسلامگرا و چپ انقلابی اجازه پیروزی و تسلط بر کشور را بدهند. اما اتفاقاتی رخ داد که شرایط را به نفع انقلابیون تغییر داد.
از مهمترین این موارد نقش دولت وقت آمریکا در ممانعت از کودتای نظامیان، و نیز جلوگیری از مقابله گسترده ارتش با انقلابیون است.
در این راستا، دولت آمریکا، ژنرال چهار ستاره نیروی هوایی، رابرت هایزر، را به ایران روانه کرد تا در کنار ویلیام سالیوان سفیر وقت این کشور در تهران، پادشاه ایران را به خروج از کشور تشویق کند.
در ۲۳ دی ۱۳۵۷، تنها سه روز پیش از خروج محمدرضا شاه از ایران، فرماندهان ارتش از جمله سپهبد امیرحسین ربیعی، فرمانده وقت نیروی هوایی در جلسهای درباره کودتایی نظامی جهت به دست گرفتن قدرت پس از خروج شاه تبادل نظر کردند. آنها در این روز قصد خود را برای انجام کودتا با ژنرال هایزر در میان گذاشتند.
بر اساس اسناد وزارت خارجه آمریکا، هایزر این موضوع را با جیمی کارتر، رئیسجمهور وقت ایالت متحده مطرح کرد. کارتر ضمن مخالفت با کودتا، به سالیوان دستور داد تا با کمک ژنرال هایزر، فرماندهان ارتش را به مصالحه و مدارا با انقلابیون وادارد.
پس از آن بود که فرماندهان ارتش که به ریاست ارتشبد عباس قرهباغی، رئیس وقت ستاد بزرگ ارتشتاران که در غیاب شاه، قادر به تصمیمگیری برای آینده کشور نبودند، نه تنها از مقابله با انقلابیون خودداری کردند بلکه در نهایت در ۲۱ بهمن با پیشنهاد دولت آمریکا بیانیهای مبنی بر بیطرفی ارتش در برابر انقلاب انتشار دادند که به پیروزی انقلاب اسلامی کمک کرد.
در این گزارش به بررسی نقش ایالات متحده آمریکا در ممانعت از ارتش شاهنشاهی ایرانی در مقابله با انقلاب اسلامی و همچنین ناتوانی فرماندهان ارتش از تصمیمگیری برای آینده کشور در روزهای منتهی به پیروزی انقلاب میپردازیم.
ضعف فرماندهان ارتش در تصمیم به کودتا
در ۲۴ آذر ۱۳۶۳، دریاسالار کمال حبیباللهی، آخرین فرمانده نیروی دریایی شاهنشاهی در مصاحبهای با ضیاء صدقی در جریان پروژه تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد، درباره پیشنهاد خود برای کودتای نظامی جهت مقابله با انقلابیون و ضعف برخی از فرماندهان ارتش در اجرای آن گفت:
«فرماندهان ستاد بزرگ ارتشتاران بیش از آنکه در تصمیمگیریهایشان همچون نظامیان اقدام کنند، بیشتر همچون سیاستمداران بودند. وقتی شما بیش از چهار سال در یک شغلی میمانید که کشورهای دیگر نمیگذارند، نظامیهای طراز اولشان را چهار سال دیگر عوض میکنند، نتیجه این میشود. کما اینکه در روزهای انقلاب دیده شد دیگر که وقتی که فرض بفرمایید من به رئیس ستاد پیشنهاد کودتای نظامی را دادم خوب نکرد گفت، ‘من نمیتوانم’. این خیلی حاد است، ‘من نمیتوانم، دستم بسته است’. و با آگاهی ستاد البته یا گاهی فرماندهان مستقیم به عرض شاه فقید میرساندند آنوقت دو تا نیرو با هم در یک مسائلی هماهنگ میکردند یک چیزهایی را ولی باز ستاد را میبایستی در جریان بگذاریم دوباره ستاد انگولک خودش را توی آن بکند دوباره ببرد و به عرض برساند و اینها.»
او ادامه میدهد: «من در ایران بودم که از شخص اعلیحضرت تا پایین بقیۀ فرماندهها داد زدند که باید عمل نظامی بشود، این عمل نظامی هم روزهای آخر حتی گفتم قانونیاش ما میتوانیم بکنیم. ما میتوانیم به شورای سلطنت بگوییم شورای سلطنت بگوید ارتش من نمیتوانم اداره کنم تو به دستور من بیا اداره کن. آنموقع کودتا هم نبود، یک چیز قانونی بود. در آمریکا هم تا آنجایی که من خبر دارم مشاور امنیتی برژینسکی بود، ایشان با آگاهی عمیقانهای که، و یا شاید با مطالعات زیادی که راجع به انقلابها و اینها دارد میدانست که پیروز میشود انقلاب مگر اینکه با قدرت جلویش دربیاییم».
نقش هایزر در ممانعت از کودتای ارتش
دولت وقت ایالات متحده، ژنرال هایزر را جهت هدایت و راهنمایی فرماندهان ارتش شاهنشاهی و ممانعت از کودتا به ایران فرستاد. ژنرالی که وظیفه او در سالهای پیش از انقلاب، هدایت و فرماندهی طرحی جهت ایجاد ساختار جدید ستاد مشترک ایران بود و به دلیل آشنایی که با فرماندهان ارتش شاهنشاهی داشت برای اجرای این مأموریت انتخاب شد.
در این باره دریاسالار حبیباللهی در خاطراتش میگوید: «چند روز پیش از اینکه شاه فقید بروند بیرون آمدند و گویا آمدن ایشان هم بدون اطلاع اعلیحضرت بوده یعنی قبلاً خوب هر مقام آمریکایی میآمد ایشان خبردار میشدند این دفعه ایشان بدون خبر میآید. بهطوریکه شاه را خیلی ناراحت میکند که چطور خبر ندارد و فکر میکنند که یک توطئه در کار است».
بر اساس اسناد وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا، پس از نخستین جلسه فرماندهان ارتش به منظور برنامهریزی یک کودتای نظامی پس از خروج شاه، ژنرال هایزر با شماری از آنها از جمله سپهبد ربیعی ملاقات کرده و آنها را به عدم انجام کودتا راضی کرده است.
روایتهای زیادی از چگونگی راضی شدن فرماندهان ارتش وجود دارد. برخی از مطلعان از جزئیات این مذاکرات به نگارنده گفتهاند هایزر احتمال تحریم ایران و نیروهای نظامیاش را از سوی آمریکا، در صورت انجام کودتا را به فرماندهان ارتش گوشزد کرده بود. از سوی دیگر او از آنها خواسته بود تا به دولت بختیار جهت پیادهسازی دموکراسی فرصت داده شود.
در نهایت، دولت ایالات متحده از عدم انجام کودتای نظامی ارتش تا روز ۲۶ دی ۱۳۵۷، یعنی زمان خروج شاه از ایران اطمینان حاصل میکند. در این راستا، هایزر ساعتها با سپهبد ربیعی مذاکره میکند.
در بخش دیگری از گفتوگو با پروژه تاریخ شفاهی، دریاسالار حبیب اللهی درباره مخالف و نتوانی همراهی سپهبد ربیعی با اجرای کودتا میگوید:
«از همان روزی که دیگر معلوم شد اعلیحضرت دارد میرود ما دیگر فهمیدیم باید طرحریزی را شروع کنیم. قبل از اینکه اعلیحضرت بروند کسی جرئت اینکه راجع به کودتا در ایران صحبت کند، نداشت. کودتا یعنی اعدام. ولی وقتی مسلم شد که ایشان میروند نه تنها (در روز ۲۳ دی ۱۳۵۷) نشستیم با ۶۰ نفر افسر طرحریزی خیلی دقیقی شروع شد، بلکه یک طرحی خود من داشتم همیشه در دریا با فرماندهان دریایی صحبت میکردیم. آن طرح را دستورات اولیهاش را من به اجرا گذاشتم. دستور دادم ناوگان از بندرعباس برود بیرون، لنگر بیندازد تو بندر نماند به فرمانده پایگاه سیرجان دستور دادم قبایل را مسلح کن اطراف را، به فرمانده ناوگان هم گفته بودم که تکاورها را آماده باشید یکی دو سه تا گردانش بیاید بندرعباس تا سیرجان را بگیرند تمام منطقۀ کوهستانی تا سیرجان. من قبل از اینکه اعلیحضرت بروند من این را به ایشان گفتم که همچین مسئلهای ما همیشه داشتیم. الان رئیس ستاد هم خبر ندارد چون احتیاجی ندیدم این طرح در صورتی که تهران سقوط کند ما میخواهیم اجرا کنیم. ایشان گفتند مشروط بر اینکه نیروهای هوایی با شما باشد. این صحبت البته دو سه هفته پیش از رفتن ایشان بود. به نیروی هوایی گفتم یک اسکادران هواپیما بده و مرسوم است در زمستان شما هواپیما را میفرستید به بندرعباس و چابهار و بوشهر. ایشان گفت میدهم ولی هیچوقت نتوانست بدهد».
مصالحه فرماندهان ارتش با انقلابیون با تلاش آمریکا
از اقدامات مهم هایزر، کمک به ویلیام سالیوان، سفیر وقت این کشور در تهران، جهت سوق دادن برخی از فرماندهان ارتش شاهنشاهی از جمله ارتشبد قرهباغی به مذاکره با انقلابیون بود، تا مانع از مقابله نظامی ارتش با آنها شود. در ۲۴ دی ۱۳۵۷، ویلیام سالیوان، در این رابطه به وزارت امور خارجه آمریکا گزارش داد:
«طرفداران روحالله خمینی پیشنهاد مذاکره با فرماندهان ارتش شاهنشاهی ایران دادهاند. آنها خواستهاند، (ارتشبد) قره باغی، ریاست ستاد بزرگ ارتشتاران، (سپهبد) بدرهای فرمانده نیروی زمینی شاهنشاهی، (دریاسالار) حبیباللهی، فرمانده نیروی دریایی شاهنشاهی و (سپهبد امیرحسین) ربیعی فرمانده نیروی هوایی شاهنشاهی با بازرگان و بهشتی مذاکره کنند».
بر اساس گزارش سالیوان، ارتشبد قرهباغی گفته بود که در اینباره ابتدا با نخستوزیر بختیار و سپس ژنرال هایزر مذاکره خواهد کرد. آنها پیشنهاد ملاقات را در ساعت ۱۸ بعد از ظهر آن روز در محل کاخ پادشاهی ایران در نیاوران رد کرده و در عوض پیشنهاد دادند این ملاقات در خانه محمد بهشتی انجام شود.
خروج شاه به دولت آمریکا فرصت داد تا در غیاب او، فرماندهان ارتش را که در ضعف ناشی از فقدان فرماندهی به سر میبردند، به مذاکره با سران انقلاب وا دارد. در این راستا تنها دو روز پس از خروج شاه ارتشبد قرهباغی، با مهدی بازرگان ملاقات و مذاکره کرد. در اینباره سفیر وقت آمریکا در ایران به وزارت خارجه کشورش در صبح روز ۲۹ دی اینگونه گزارش داد:
«روز ۱۸ ژانویه (۲۸ دی ۱۳۵۷)، فرماندهان ارشد نظامی ایران جلسه شورای امنیت ملی را با حضور نخستوزیر بختیار تشکیل دادند. جلسه تا زمان نهار به طول انجامید؛ حدوداً پنج ساعت. در آن جلسه موضوعات متفاوتی مورد بحث قرار گرفت. پس از این جلسه، فرماندهان نظامی ژنرال هایزر را از جزئیات آن مطلع ساختند. در جریان این جلسه، شاپور بختیار به آنها (فرماندهان ارتش) خبر داد که قصد دارد یک هیئت حسننیت جهت مذاکره با خمینی به پاریس ارسال کند. او گفت که ریاست هیئت ارسالی او رابطه شخصی و خوبی با آیتالله (خمینی) دارد. فرماندهان ارتش این امر را تأیید کردند. در بعد از ظهر آن روز نیز سپهبد مقدم (آخرین رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور) با بهشتی و بازرگان ملاقات کردند. ما از طریق دکتر میناچی مطلع شدهایم که بخشی از مذاکرات صورت گرفته بین آنها موفق بوده است، اما هیچ هماهنگی بین آنها صورت گرفته است.»
چهار روز پس از ورود روحالله خمینی به ایران، درست اندکی پس از اعلام حکومت موقت اسلامی در ایران توسط او، ارتشبد قرهباغی در بعدازظهر ۱۶ بهمن با نمایندگان او شامل محمد بهشتی دیدار کرد. همچنین در روزهای پس از آن و منتهی به امضای بیانیه بیطرفی ارتش شاهنشاهی ایران ملاقات دیگری بین ارتشد قرهباغی و سپهبد ناصر مقدم، و نمایندگان روحالله خمینی شامل بازرگان و بهشتی صورت گرفت.
مخالفت سپهبد ربیعی با درخواست بختیار
پس از ورود خمینی، شاپور بختیار، آخرین نخستوزیر شاه پس از آنکه دریافت توانایی مقابله با انقلابیون را ندارد، از فرماندهان ارتش خواست تا در مقابل انقلاب ایستادگی کنند. این درخواست اما با مخالفت کسانی چون سپهبد ربیعی مواجه شد. در این باره دریاسالار حبیباللهی، آخرین فرمانده نیروی دریایی شاهنشاهی در بهمن ۱۳۶۳ گفته است:
«در یک جلسۀ اول نخستوزیر خوب دستور داد که اگر میشود (محل اقامت روحالله خمینی) بمبباران بشود. ربیعی گفت نمیشود چون به علت اینکه نمیتوانست دستور بدهد، کسی دستورات (او را اجرا نمیکرد). ربیعی گفت، «نمیشود.» برای اینکه دستورش را اجرا نمیکردند، میگفت دوروبر خانههای مردم هست. ولی خانه مردم مطرح نبود، خوب مردم مهم نبود در آن وضعیت. مسئله این بود که این جرئت اینکه دستور بدهد همافر بمب و مسلسل و گلوله بریزد، مثلاً گلولهگذاری کند، خشابها را پر کند یا از این صحبتها، یا بمب بگذارد... همچین دستوری نمیتوانست بدهد برای اینکه هفتهها پیش وقتی شاه هنوز بود خلبانها به ما نامه نوشتند، که اگر در جنگی میهنی درگیر بشویم ما با کمال افتخار میجنگیم. ولی اگر شما فکر میکنید ما را بر علیه ملت خودمان تو خیابانها به کار ببرید ما اطاعت نخواهیم کرد. نامه را آورد فرماندۀ نیروی هوایی در جلسۀ فرماندهها و بحث شد. شورش کمکم توسعه پیدا کرد تا آن جلسۀ نهایی، درست یادم نیست جمعه بود پنجشنبه بود، بعدازظهر تصمیم گرفته شد که یک واحدهایی اعزام بشوند و هرطور شده این شورش را بخوابانیم. حتی مرحوم رحیمی زودتر رفت به تلویزیون خبر بدهد که از ساعت ۴ عبور و مرور ممنوع است، ۴ تا ۱۲ روز بعد. ۱۲ روز بعد تمدید میشد چند روز دیگر به ترتیب. بعد در همانجا دیگر دستگیریها و اینها کمکم شروع میشد. ولی خوب متأسفانه سازمان ما ضعیفتر از آن بود بههرحال، وقتی که چنین برنامه از تو رادیو و تلویزیون اعلام شد، الان در کتاب چیز خواندم مثل اینکه طالقانی بوده کی بوده فتوا داد همه بریزند بیرون (جهت تسخیر پادگانها).»
در نهایت در نتیجه دیدارهای قرهباغی و مقدم از یک سو، و بهشتی و سایر نمایندگان انقلابیون در روزهای منتهی ۲۲ بهمن، شماری از فرماندهان ارتش بیانیه بیطرفی نیروهای سهگانه را در بعد از ظهر ۲۱ بهمن امضا کردند. دیری نپایید که در نتیجه آن، و بنا بر دستور آیتالله طالقانی به انقلابیون، هزاران نفر از طرفداران خمینی و گروههای چپ چون سازمان مجاهدین خلق، حزب توده و چریکهای فدایی خلق، پادگانها و پایگاههای نظامی را اشغال کردند که در نهایت به سرنگونی حکومت پهلوی منتهی شد.
سپهبد قرنی، یکی از فرماندهان ارتش که به دلیل اقداماتش علیه حکومت پهلوی سابقه بازداشت، زندانی شدن و اخراج از ارتش داشت، از سوی روحالله خمینی و انقلابیون به ریاست ستاد مشترک ارتش برگزیده شد.
بسیاری از فرماندهان ارتش از جمله سپهبد ربیعی نیز بازداشت و شماری دیگر چون بدرهای توسط عوامل انقلابی ترور شدند، و تنها چند روز پس از پیروزی انقلاب، با اعدام فرماندهان ارتش، فصلی از ترور و خشونت در ایران آغاز شد.