جو بایدن روز جمعه، ۱۱خرداد، در یک سخنرانی از طرحی جدیدی برای پایان جنگ در غزه خبر داد که به گفته او در پی مذاکرات فشرده آمریکا با اسرائیل، قطر، مصر و سایر کشورهای عربی منطقه حالا از سوی اسرائیل تدوین و ارائه شده است.
طرح جدید در اساس زیاد با طرح قبل تفاوتی ندارد، جز این که در زمانبندی و در کارهایی که در هر مرحله باید انجام شود تدقیق بیشتری شده است.
طرح جدید هم شامل سه مرحله است؛ در مرحله ۶ هفتهای اول آتشبس برقرار میشود و نیروهای اسرائیلی از مناطق پرجمعیت غزه عقبنشینی میکنند. همزمان گروگانهای زن، سالمند و مجروح در برابر شماری از زندانیان حماس آزاد میشوند و کمکهای انسانی در مقیاسی گستردهتر به نوار غزه ارسال میشود.
در همین ۶ هفته اول مذاکره برای اقداماتی که در ۶ هفته بعد باید انجام شود، از جمله آزادی سایر گروگانها، آتشبس دائم، قطع قطعی جنگ و عقبنشینی کامل اسرائیل از نوار غزه به جریان میافتد. به عبارت دقیقتر فاز دوم ناظر به توافق برای آزادی کامل گروگانهای اسرائیلی در قبال شماری از زندانیان فلسطینی و «قطع تخاصمات به صورت طولانی» است.
فاز سوم هم ناظر بر مذاکرات برای بازسازی غزه و چشمانداز حل مسئله فلسطین است.
بایدن تلویحاً گفته است که چون حماس در وضعیتی قرار گرفته که دیگر قادر به انجام عملیاتی از نوع ۷ اکتبر نیست و در عمل هدفی که اسرائیلی دنبال میکرده (نابودی حماس) کم و بیش محقق شده، پس ادامه جنگ با همه ابعاد دهشتناکش دیگر فاقد موضوعیت است.
به عبارت دیگر، از نظر بایدن ضعفی که حماس به آن دچار شده با نابودی تفاوتی ندارد و اقدامات و معادلات سیاسی بعدی در بازسازی غزه یا مدیریت و حل مسئله فلسطین بیش از پیش فرش را از زیر پای این نیرو خواهد کشید.
واکنش در روزی غیرمتعارف
در واکنش به اظهارات بایدن دفتر بینامین نتانیاهو دو پیام منتشر کرد. به خصوص پیام دوم که ۱۲ خرداد منتشر شد، با توجه به تقارن آن با شبات (روز شنبه) که چنین اقدامی در آن نادر است توجهبرانگیز شده است و نشانهای از حساسیت (منفی) نتانیاهو به اظهارات بایدن تلقی شده است.
نتانیاهو به ویژه در پیام دوم با رد درک بایدن از تضعیف اساسی حماس، همچنان شروط قبلی خود درباره پایان جنگ یعنی «نابودی حماس به گونهای که فاقد هر گونه امکانی در پیشبرد جنگ و سهمگیری در قدرت سیاسی باشد» را مورد تأکید قرار میدهد.
این موضع متفاوت نتانیاهو در قیاس با اظهارات بایدن چندان هم دور از انتظار نبود، به خصوص که دو روز پیشتر مشاور امنیت ملی دولت نتانیاهو در دیداری پرتنش با خانوادههای گروگانها گفته بود: «به من ناسزا بگویید... در (سالن) را با خشم ببندید و بروید، اما مبارزه ما با حماس باید ادامه یابد تا یک هفتم اکتبر دیگر (برای مثال) در سال ۲۰۲۷ رخ ندهد... اگر گروگانها در چند هفته یا چند ماه آینده آزاد نشوند، دولت کنونی اسرائیل هیچ برنامه جایگزینی ندارد؛ ما به جنگ در غزه و در مرز شمال (علیه حزبالله) ادامه خواهیم داد و پس از آن وضع خود را ارزیابی میکنیم.»
با توجه به این موارد و دادهها، به نظر میرسد که طرح مورد اشاره بایدن بیش از آن که طرحی از سوی دولت اسرائیل باشد، طرحی است که دولت آمریکا پس از مذاکراتی فشرده با طرفهای مختلف و بدون آن که موافقت تلآویو را داشته باشد به صورت علنی به زمین دولت نتانیاهو انداخته تا هم این دولت و هم حماس را زیر فشار افکار عمومی قرار دهد، مخالفت احتمالی آنها را تلاش برای ادامه بیمورد جنگ معرفی کند و زمینه را برای این یا آن اقدامی احتمالی علیه آنها فراهم سازد.
بیانیه سهجانبه آمریکا، مصر و قطر در حمایت از این طرح و فراخوان اسرائیل و حماس به پذیرش آن نیز نشان میدهد که طرح برای اعمال فشار بر اسرائیل (و حماس) است و تبعاَ نمیتواند طرح دولت نتانیاهو باشد، ولو که او در پیامهای دوگانه خود به طور کامل هم با آن از در مخالفت درنیامده باشد.
به عبارتی، در حالی که حماس دو پا را در یک کفش کرده و بر پایان کامل جنگ و عقبنشینی کامل نیروهای اسرائیلی در ازای آزادی کامل گروگانها اصرار دارد، در برابر نشانهای هم از سوی دولت اسرائیل در دست نیست که با چنین خواستی موافقت کند و ادامه جنگ و «نابودی کامل حماس» را کاملاَ درز بگیرد.
شرایطی نه چندان آسان برای دولت بایدن
البته این که بایدن دست به چنین تهاجمی با استفاده از اهرم افکار عمومی زده با توجه به شرایط فعلی چندان هم غیرقابل فهم نیست.
۸ ماه جنگی که اسرائیل در پی جنایت حماس در ۷ اکتبر با حمایت توأم با نقد و ملاحظات واشینگتن در غزه پیش برده، نه تنها تحقق اهداف اعلانی دولت نتانیاهو را در پی نداشته، بلکه علاوه بر ویرانی و کشتهشدن بیش از سی هزار نفر از اهالی غزه که بخش عمده آنها زن و بچه و غیر از اعضای حماس بودهاند، و فزون بر بروز فاجعهای انسانی، به قیمت جان تعدادی از گروگانها نیز تمام شده است.
حمله به رفح از ۱۸ اردیبهشت که با این وعده که آخرین بقایای گردانهای حماس هم از بین خواهند رفت و کشف و خنثیسازی رهبران باقیمانده آن و بهخصوص آزادی گروگانها رقم خواهد خورد نیز همچنان بینتیجه مانده است و بدبینی و فشار خانوادهای گروگانها نیز نسبت به این که راهحل نظامی آزادی بستگانشان را از چنگال حماس رقم زند تشدید کرده است.
در این فاصله حماس از نقاطی شروع به عملیات نظامی کرده که گفته میشد اسرائیل آن را از وجود این نیرو پاکسازی کرده است. بروز آتشسوزی فجیع در اردوگاه آوارگان فلسطینی در رفح که نتیجه حمله هوایی اسرائیل تلقی میشود، نیز بیش از پیش تداوم جنگ را در سطح جهانی با نقد و سؤال و اعتراض کرده است.
برای آمریکا و کشورهای اروپایی احکام دیوان دادگستری لاهه و دادگاه کیفری بینالمللی درباره ضرورت پایان جنگ در رفح یا تقاضای تعقیب نخست وزیر و وزیر دفاع اسرائیل هم موارد ساده و غیرقابل اعتنایی نیستند و برای آنها نیز شرایط و تعهدات توام با دردسری ایجاد میکنند.
فشار افکار عمومی در این کشورها برای پایان جنگ هم رو به تزاید است و به خصوص برای بایدن که در نوامبر باید دوباره رأیی مجدد برای ماندن در کاخ سفید بگیرد شرایط حساستر از آن است که جنگ در غزه به شکل کنونی ادامه یابد، شکلی که نه تنها اهداف دولت نتانیاهو را محقق نکرده، بلکه نه در خدمت تحکیم و تقویت امنیت اسرائیل که احتمالاً به ضد آن و نیز به عاملی برای انزوای بیشتر اسرائیل بدل خواهد شد و تبعاً کشورهای حامی اسرائیل را هم با معضلات بیشتری مواجه خواهد کرد.
البته این حدس و گمان هم جدی است که نتانیاهو و جناح راست افراطی درون دولت او مایلند به جنگ تا نوامبر، یعنی زمان انتخابات آمریکا، ادامه دهند و اگر احیاناً لازم باشد حتی در جبهه شمالی نیز عملیات برای مقابله با حملات حزبالله را به یک جنگ تمامعیار و مدتدار بدل کنند، شاید که با پیروزی احتمالی دونالد ترامپ نقد و انتقادها و فشارها از سوی کاخ سفید پایان یابد و کسی در واشینگتن در زمام امور را در دست بگیرد که حمایت بیچون و چرای بیسابقهای از دولت اسرائیل (دولت نتانیاهو) و رویکردهای آن در مناقشات پیرامونی داشته است.
نگرانیها و ملاحظات در دو سو
توافق دولت نتانیاهو با طرح بایدن پس از ۸ ماه جنگ، در عمل ضربه بزرگی به اعتبار این دولت است و این سؤال را پیش خواهد آورد که چرا دستکم در همان زمان طرحهای اولیه برای آتشبس با معامله قطع کامل جنگ و آزادی شماری از زندانیان فلسطینی در برابر آزادی گروگانها موافقت نکرده و پس از ۸ ماه جنگ به چنین توافقی گردن گذاشته است.
در چنین شرایطی که احتمالاً با فشار بیشتر برای انجام انتخابات زودرس همراه خواهد شد دولت نتانیاهو بیش از پیش در موقعیت بدتری برای کسب رأی قرار خواهد گرفت و به جریان افتادن پروندههای قضایی علیه خود او محتملتر خواهد شد. این عوامل هم در رویکرد منفی دولت نتانیاهو به هرگونه طرح آتشبسی قبل از تحقق هدف ژلهای و کشدار «نابودی حماس» نقشی کم و بیش محوری دارند.
حماس هم به نوبه خود در حصول توافق بر سر آتشبس کارشکنیهای خاص خود را داشته و با طرح ضرورت قطع کامل جنگ و عقبنشینی کامل اسرائیل و نیز تأکید بر این که زندانیان فلسطینی معینی باید در میان آزادشوندگان باشند، و در یک کلام با تلاش برای ایجاد وضعیتنی که خود را پیروز میدان نشان دهد و برای جنایت ۷ اکتبر وجهه بخرد در کار پیشبرد مذاکرات آتش بس و توافق بر سر آن ممانعتهای خاص خود را انجام داده است.
یک روز قبل از سخنرانی بایدن، اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس دوباره بر خواست قطع کامل جنگ و عقبنشینی کامل نیروهای اسرائیل از نوار غزه به عنوان شرط آزادی گروگانها تأکید کرده بود، این که حالا اظهارات بایدن با استقبال این گروه روبهرو شده است، باید دید تا چه حد واقعی است، و اما و اگرها و شرط و شروطهای آن را تا چه حد بلاموضوع میکند. البته حمایت قاطعتر قطر و مصر از طرح جدید حماس را هم در وضعیت دشواری برای مخالفت با آن قرار میدهد.
در طرحی که بایدن روایتی از آن به دست داده، این امتیاز به اسرائيل داده شده است که نه از قطع کامل جنگ که از «قطع مخاصمات به صورت طولانی» صحبت در میان است. حرف بایدن با اسرائیل این هم است که اگر با این طرح موافقت کند کار عادیسازی مناسبات آن با کشورهای منطقه و ادغامش در سازوکارهای امنیتی مشترک با آنها، از جمله برای مقابله بهتر با تهدیدات ایران روال و روند روانتری خواهد یافت، ضمن این که بازسازی غزه با کمک متحدان آمریکا در منطقه به گونهای رقم خواهد خورد که حماس دیگر جزیی از بازی سیاسی در صحنه فلسطینی نباشد و هیچ گونه امکانی برای تسلیح مجدد خود پیدا نخواهد کرد و ...
با توجه به موضع دفتر نتانیاهو به نظر میرسد که این امتیازها هم چندان برای دولت او قانعکننده نبوده است. این اما به معنای این نیست که طرح بایدن هم مثل سایر طرحها و پیشنهادات قبلی با شکست روبهرو خواهد شد، به خصوص که در خود اسرائیل هم فشارها از سوی نیروهای اپوزیسیون برای موافقت دولت با طرح بایدن رو به فزونی است و کشورهای حامی اسرائیل در غرب هم به سود این طرح و لزوم تمکین اسرائیل و حماس به آن موضع گرفتهاند.
در همین چارچوب امکان استفاده دولت آمریکا و کشورهای اروپایی از برخی از اهرمهای فشار سیاسی یا کاهش حمایت تسلیحاتی و دیپلماتیک برای تشدید فشار بر دولت نتانیاهو نیز شاید منتفی نباشد. قطر و مصر هم از اهرمهایی معین برای فشار بر حماس جهت سوق آن به قبول طرح بایدن برخوردارند.