آیتالله خمینی یک جمله معروف داشت که بعداً به مبنای سیاستهای غرب ستیزانه جمهوری اسلامی تبدیل شد. او میگفت «ما باید در کارهایى که دشمنهاى مـا مىکنند دقت کنیم و تحلیل کنیم. ببینیم که آنها به چه چیز زیاد اهمیت مىدهند و انگشت روى چه حیثیّتى از حیثیّتهاى مسلمین مىگذارند، و بفهمیم که آنچه که آنها بر آن اصرار دارند همانى است که براى مسلمین و براى بشر بد است. ما از گفتار و کردار آنها باید کشف کنیم که اینها چه مىخواهند و ما باید چه بکنیم ... هر راهى را که انتخاب کردند ما باید راه مقابلش را انتخاب کنیم».
پیروان خمینی به درستی از این سخن نتیجه گرفتهاند که هر آنچه سبک زندگی غربی است (و به زعم آنها در فیلمهایشان «تبلیغ» میشود) در ایران باید ممنوع باشد. البته این نگاه به مجموعه روحانیون شیعه باز میگردد که معتقد بودند نباید به شکل کفار بود. به همین دلیل با لباس غربی، بستن ساعت به دست، پوشیدن کفش برای مردان تا حتی میکروفون و رادیو و تلویزیون و دیگر مظاهر فرهنگ و تمدن غربی مخالف میکردند.
بعد از شکلگیری جمهوری اسلامی نیز در حدود دو دهه با کفش اسنیکر (ورزشی)، شلوار جین و زدن ریش و کراوات (و حتی پوشیدن ساعت) به زعم آن که اینها غربی است مخالفت میکردند (ظاهراً غربی بودن کفش ورزشی برای آنها به پایان رسیده چون امروز از چین وارد میشود). گرچه مخالفت آنها با کراوات کاهش یافته اما مقامات وزارت خارجه یک پیراهن بییقه من در آوردی را (که نوع کوتاه شده دشداشه آخوندی است) به عنوان لباس رسمی خود پذیرفتهاند.
روحانیون شیعه در برابر همه آن امور امروز وا دادهاند و در زندگی شخصی آنها بیش از همه مظاهر زندگی غربی (یخچال، تلویزیون، مایکروویو، رادیو، تلفن همراه، کامپیوتر، مدم، راوتر، و هزاران ساخته دیگر غربیان) به چشم میخورد. از همه آن مبارزات شکستخورده، امروز آنچه مانده الزام زنان به حجاب اجباری، تفکیک جنسیتی، مخالفت با همراه داشتن سگ در کوچه و خیابان، حمله به مهمانی مختلط، تعطیلی کنسرت موسیقی، و دشمنی با زیبایی زنان (آرایش، پوشیدن رنگهای روشن، زدن عطر و پوشیدن چکمه و کفشهای زیبا) در حوزههای اجتماعی و فرهنگی است. البته با مقاومتی که در جامعه در جریان است و ارتباطی که در دنیا برقرار است بزودی در مقابل این امور نیز وا خواهند داد.
البته در حوزههای اقتصادی و سیاسی به تبعیت از کمونیستها با صندوق بینالمللی پول یا سازمان ملل یا نهادهای بینالمللی دیگر مخالفت میکنند. دشمنی با غرب برای ایران نتایج فاجعه بار اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی داشته است. در این نوشته صرفاً به نتایج این دشمنی در حوزه کنترل اجتماعی میپردازم.
حجاب اجباری
فقط یک لحظه در مورد اجبار همه زنان به حجاب فکر کنید. کاری شگفتانگیزتر این وجود دارد که زنان غیرمسلمان، جهانگردان، غیرباورمندان، و حتی کودکان دختر مدارس ابتدایی را به داشتن حجاب مجبور میکنند؟ برای انجام این کار شگفتانگیر حکومت مجبور شده به زنان رعایتکننده باج بدهد (از چادر سیاه مجانی تا هدیه مالی در ادارات تا شغل و مقام) و رعایتناکنندگان را مدام تنبیه کند. کدام حکومت خود را هر روز با میلیونها شهروند خود درگیر میسازد و روزانه دهها هزار نفر را در لباس انتظامی و شخصی برای پاییدن مردم به کار گیرد؟
در شرایطی که روحانیون قدرت مطلقه را در یک جامعه داشته باشند و مردم نیز فرامین آنها را رعایت کنند حجاب اجباری به عنوان عاملی برای کنترل وجود خواهد داشت اما در شرایطی که از قدرت فرو افتند یا امکان اعمال قدرت نداشته باشند (مثلاً در کشورهای دیگر) یا اکثریت زنان بدون حجاب بیرون بیایند آنها با توجیهاتی شرعی (مثل برداشته شدن تکلیف از سوی دینداران به علت عدم امکان نهی از منکر یا رسیدن به هدفی والاتر مثل تحصیل علم) از این موضوع دست خواهند کشید.
اما تا وقتی که قدرت در دست آنها باشد با توجیه آن که بیحجابی خواست و توطئه غربیهاست به اعمال حجاب اجباری ادامه میدهند: «امروز دلار آمریکا و پوند انگلیس توسط گروههای زیرزمینی مدلینگ و مانکنینگ خیابانی ترویج داده میشود تا قداست حجاب و ارزش عفاف را از میان بردارند. تنها این ظواهر نیست، پشت این موضوع دستهایی است... این موضوع محدود و منحصر به شیراز نیست و حتی در شهر مقدس قم هم دلارهای زیادی هزینه میکنند تا حجاب و حیا و قداست را بشکنند و مسئولان در این موضوع باید هوشیار باشند و ریشه ماجراها را دنبال و تعقیب کنند». (امام جمعه شیراز، ایسنا ۱۸ تیر ۱۳۹۵) آنها برای اعمال حجاب اجباری حجاب را به ضرورت دین تبدیل کرده و انکار آن را کفر معرفی میکنند: «حجاب میوه عفت بوده و عفاف نیز ریشه حجاب است و ترک این واجب دینی حرام بوده و انکار آن نیز در حکم کفر است». (امام جمعه موقت تبریز، ایسنا ۱۸ تیر ۱۳۹۵)
سگستیزی
تا حدود ۱۰۰ سال پیش اکثر مردم ایران دامدار بوده و با سگ زندگی میکردند و تا حدود ۵۰ سال پیش میلیونها نفر از آنها در چنین شرایطی میزیستند. بلافاصله بعد از به قدرت رسیدن اسلامگرایان و آن هم صرفاً برای مبارزه با غرب تصمیم گرفته شد که سگ باید از زندگی مردم حذف شود چون نجس است. خون و ادرار و مشروبات الکلی و غیرمسلمانان هم در شریعت نجس تلقی میشوند و حکومت نتوانسته آنها را از بدن و زندگی مردم حذف کند. حتی خون (به زعم آنان) نجس را از یک بدن میگیرند و به بدن دیگر تزریق میکنند و هیچ یک از فقها مشکلی با این ندارد. اما چون سگ را در زندگی غربیان در فیلمها یا به هنگام مسافرت دیدهاند کسی نباید در خانهاش سگ داشته باشد. البته این فتوای حرمت به هزاران نوع حیوانی که امروز در خانههای ایرانیان راه یافتهاند و در خانههای غربیان قبلاً زندگی میکردهاند بسط نیافته است.
حمله به مهمانیها
دور هم جمع شدن انسانها برای خوشگذرانی (رقص و آوازخوانی و نوشیدن در کنار گپ و گفتگو و لطیفهگویی و بازی) به عصر غارنشینی باز میگردد. اما به دلیل آن که این تجمعات از سوی روحانیون و حکومت دینی قابل کنترل و مهندسی نیست با آن برخورد میشود. حمله نیروهای سپاهی و بسیجی و انتظامی به مهمانیها یک امر عادی و در جریان در ایران است. توجیه این برخوردها وجود مشروبات الکلی یا مواد مخدر یا اختلاط دختر و پسر است اما توجیه اصلی پیروی از فرهنگ غربی است، گویی قبل از آشنایی ایرانیان با غرب در ایران مردم نمیرقصیدهاند یا مشروب نمینوشیدهاند یا خوش نمیگفته و خوش نمیشنیدهاند. انتساب این امور به فرهنگ غربی برای تسهیل سرکوب آنهاست اما به تدریج به جای توجیهکننده سرکوب به علت سرکوب تبدیل شده است.
لغو کنسرتها
دشمنی نهادینه و حکومتی با موسیقی از روز به قدرت رسیدن روحانیون آغاز شد. شکستن ساز، بازداشت و ممنوع الفعالیت کردن موسیقیدانها (بدون هیچ تفاوتی میان نوع کاری که انجام میدادند)، منع ابدی تکخوانی زنان، فشار بر نوازندگان و خوانندگان جهت خانهنشینی و عدم فعالیت، بستن آموزشگاههای موسیقی و قطع بودجهی نهادهای دولتی مرتبط با امر موسیقی از جمله فعالیتهای مبتنی بر این دشمنی بودهاند. لغو کنسرتها در سالهای اخیر تنها بخش بسیار کوچکی از این گونه حملات علیه موسیقی بوده است. در نهایت نیز حکومت تنها آن نوع موسیقی را که برای تداوم فعالیت دستگاه تبلیغاتی انحصاری خود لازم داشت به رسمیت شناخت.
در کشوری که قرنها سابقه موسیقی دارد و مردم روزانه با موسیقی زندگی کرده و میکنند این گونه دشمنی با موسیقی صرفاً در تلاش اسلامگرایان جهت کنترل گوش مردم است اما این سرکوب را با متمایز جلوه دادن خود با زندگی به سبک غربی توجیه میکنند، گویی گوش دادن به موسیقی و آوازخوانی ابداع غربیان بوده است. حتی اگر این امور ابداع غربیان بوده باشد هیچ دلیلی بر نادرستی آنها وجود ندارد.
مسافرت زنان
زنان در کشورهای غربی آزادانه جا به جا شده و در فضای عمومی حرکت میکنند. آنها نیازی به اجازه قیم خود برای مسافرت یا ارتباطگیری با دیگران ندارند. اسلامگرایان با تمسک به شریعت این حقوق ابتدایی را از زنان ستاندهاند. زنان ایرانی حق ندارند بدون شوهر و برادر و پدر به مسافرت بروند. برای خروج از کشور شوهر یا پدر باید به آنها اجازه دهد تا گذرنامه بگیرند. در داخل کشور نیز اگر به تنهایی مسافرت کنند نمیتوانند بدون مجوز اداره اماکن در هتل اتاق بگیرند. در سالهای اخیر به دلیل افزایش بیسابقه زنان مجرد و بیوه و مطلقه مراجعه به اداره اماکن برای مجوز، این اداره دستور قبلی خود را لغو کرده است اما هتلها به دلیل رفع مسئولیت از خود در صورت رخدادی برای زنان همچنان بدون مجوز اماکن به زنان تنها اتاق نمیدهند. اسلامگرایان با غربی اعلام کردن آزادی زنان از جمله در مسافرت آنها را از این حق ابتدایی محروم کردهاند.
جداسازی جنسیتی
مذکر و مؤنث در ایران باید در دو دنیای متفاوت زندگی کنند حتی در اندرونی خانه. چون در غرب جداسازی جنسیتی برداشته شده و جمهوری اسلامی باید ۱۸۰ درجه متفاوت با غرب باشد حتی کودکان زیر شش سال نمیتوانند در استخر مختلط شنا کنند. معاون امور اجتماعی بهزیستی استان تهران میگوید: «هیچ مهدکودکی حق برگزاری استخر مختلط را ندارد و در صورت مرتکب شدن به چنین تخلفی، آن مهدکودک پلمب میشود». (تسنیم ۲۸ تیر ۱۳۹۵) کودکان نابالغ حتی در مدرسه نمیتوانند در کنار هم باشند همانطور که آنها را مجبور میکنند از شش سالگی حجاب داشته باشند. برای تحقیر زنان آنها را از کودکی به این تحقیر عادت میدهند. اصولاً چون زنان را ضعیف میپندارند در مورد تأثیرپذیری آنها از فرهنگ غربی حساسیت بیشری وجود دارد. کلمات انگلیسی بر روی پیراهن پسران آن قدر حساسیت بر نمیانگیزاند که این کلمات بر روی مانتوهای زنان.
منع آرایش و پوشش و زیور آلات
هرچه از پوشش و آرایش و زیور آلات (حتی منع ناشده از سوی شریعت) در غرب مد شده و به ایران بیاید یا جوانان از ورزشکاران یا بازیگران و خوانندگان غربی یاد بگیرند تحت عناوین من درآوردی مثل شیطانپرستی ممنوع میشود. نوشته روی لباس، مانکن پشت شیشه مغازهها، رنگهای روشن و خلاصه هر آنچه در خیابانهای لندن و نیویورک و پاریس دیده میشود ممنوع است و با آن برخورد میشود صرفاً به خاطر آن که غربی است. منطق فقط دشمنی با غرب است و این که نباید ظاهر ایرانیان شبیه غربیان باشد و بس.
***
پیش از قدرت گرفتن اسلامگرایان نیز شریعت در جامعه ایران مطرح بود. مسلمانان از بسیاری از روندها دلخوش نبودند، اما اکثر آنها دست به اعمال وحشیانه یا ابلهانه برای تحقق ایدههای خود نمیزدند.