آرش خواننده سرشناس موسیقی پاپ ایران که توانسته خارج از چارچوب موسیقی پاپ ایرانی فعالیت خود را گسترش دهد به تازگی با اسنوپ داگ خواننده آمریکایی مشهور موسیقی رپ همکاری کند. خوانندهای که به روایتی موسیقی سبک رپ را با آلبوم خود با نام Doggystyle زیر و رو کرد. حالا آرش این بخت را داشته تا در کنار این چهره سرشناس موسیقی جهان تک آهنگی را ارایه کند. آرش در قسمت اول گفتوگویی که محمد ضرغامی با او داشته از این همکاری بیشتر گفته است.
آرش، تو در حوزه موسیقی پاپ به نوعی کار کردی که فراتر از مرزهای ایران رفتی. یعنی یک چهره بینالمللی موسیقی پاپ ایران هستی. اما من تا این لحظه ندیده بودم که تو با یک چهره مطرح موسیقی، خارج از چارچوبهای موسیقی پاپ ایران همکاری به این شکل داشته باشی. حالا این اتفاق افتاده و با اسنوپ داگ همکاری کردی.
آرش: راستش من در استودیو به همراه دوستم شروع کردیم به کارکردن روی آهنگی به نام“Oh my God” آهنگ از دو سال پیش شروع کرد به شکل گرفتن. وقت زیادی برای آهنگ نمیگذاشتیم. چند هفته کار میکردیم روی این آهنگ و میرفتیم سراغ آهنگ دیگری. بعد از یک مدتی کمپانی ما (یونیورسال آلمان) گفت آهنگی که قبلا رویش کار میکردی چه شد؟ گفتم کدام آهنگ؟ گفتند آهنگی که با عبارت Oh my God داشتی بازی میکردی توی استودیو. گفت ما این آهنگ را خیلی دوست داریم. من شروع کردم روی آهنگ دوباره کارکردن و تنظیم کردن و صدای خودم را روی این آهنگ گذاشتم و بعد یک احساس خوبی به من دست داد. کمپانی هم خوشش آمد. بعد هم به من گفتند که بد نیست که یک کسی دیگر مثلا یک آرتیست آمریکایی بیاید روی این آهنگ کنار تو بخواند که به سبک این آهنگ خیلی میخورد. من همینطوری به شوخی چون از بچگی موزیک رپ را خیلی گوش میدادم، شاید الان یک کم کمتر، ولی در سن دبیرستان عاشق آلبوم رپی بودم که اسنوپ داگ و داکتر دری با هم درست کرده بودند. اولا همه این آلبوم را حفظ هستم و یک آرزو بود برای من که یک روز با اسنوپ داگ یا داکتر دری یک کار مشترک بدهم. این پیشنهاد را دادم به کمپانی و کمپانی گفت آهنگ را برای ما بفرست و ما میفرستیم برای تیم اسنوپ. این کار را کردند و تیم اسنوپ از آهنگ خیلی خوششان آمد و گفتند که ما دوست داریم در این آهنگ باشیم و خلاصه ضبط کردن با اسنوپ شروع شد.
یعنی قبلا هیچ ایدهای وجود نداشت؟ خودت احساس نمیکردی که شاید این کار بتواند به این قدرت دربیاید؟
نه. راستش را بخواهی موزیک را هیچوقت جدی نمیگیرم. نه اینکه جدی نگیرم. جدی میگیرم کارم است و عاشقشام و خیلی هم برایش زحمت میکشم. ولی منظورم این است که وقتی میروم استودیو بیشتر با انرژی مثبت میروم. نمیروم که بگویم الان باید این کار امروز انجام شود. وقتی میرویم استودیو مینشینیم یک ذره با هم شوخی میکنیم. ولی خب بد مینشینیم کار میکنیم. یعنی ده- یازده ساعت شما روی یک تکه موسیقی بنشینی و همان تکه را ده ساعت بشنوی، بالاخره بعد از یک مدتی دیوانه میشوی!
وقتی تیم اسنوپ داگ این موزیک را دریافت کرد و شنید هیچ ذهنیتی درباره موسیقی پاپ ایرانی داشت؟ آرش را میشناخت؟
مرا یونیورسال آلمان معرفی کرد. خب فکر میکنم، البته حدس میزنم چون خودم آنجا نبودم... مرا به عنوان آرتیست بین المللی دیدند. گفتند این آهنگ خوب است. چون خیلی کمک بزرگی است وقتی کمپانی به این اسم و رسم پشتت باشد. ولی خب بعد اسنوپ همه چیز را فهمید.
منظورت از «همه چیز را فهمید» چیست؟
فهمید که من یک آرتیست ایرانیام. گفت خب چرا نمیروی ایران برنامه بگذاری؟ گفتم خب الان موقعیتش نیست.
او را شخصا چه جور آدمی دیدی؟
اولا عکسی که از اسنوپ در ذهن من بود، چیزی که فکر میکردم آنطوری باشد نبود. فکر میکردم خیلی تاف تر... به فارسی چه میگویند؟
سرسختتر.
یک ذره سختتر. ولی خیلی آدم دوست داشتنی بود، از این مدلهای هیپی.
یعنی خیلی آدم راحتی بود.
خیلی راحت بود. اصلا باورم نمیشد اینقدر کول و راحت باشد. خیلی حال کردیم با هم و ویدیو را در لس آنجلس پر کردیم.
پیش از این هم با رپر کار کرده بودی؟
با رپر به تمام معنای رپر نه. ولی مثلا با کسانی مثل شگی و شامپال که اینها درسبک موزیک دنس هال و رگی هستند.
آرش: الان یک آهنگ داریم برای انریکه ایگلسیاس درست میکنیم. سعی میکنیم تک آهنگ بعدیاش را درست کنیم.
چه تفاوتی داشت کارکردن در کنار اسنوپ داگ؟ به هر حال تو با آرتیستهای بزرگ ایرانی هم کار کرده بودی. مثل ابی.
فرق آنجوری نداشت. برای من مهم اینست که یک آرتیست انسان خوبی باشد. یک کاراکتر خوبی داشته باشد. خلاصه لوطی باشد. بعد هم معلوم است که آدم خیلی خوشحال میشود کسی مثل اسطوره ما ابی عزیز که روز اول کار من اینقدر انسان خوبی است که هنوز من به هیچ جا نرسیده بودم آمد با من یک آهنگ خواند. اتفاقا چند روز دیگر هم خودش و خانمش و پسرش دارند میآیند خانه ما. حرف ابی شد گفتم این را هم بگویم.
خب این هم خبر خوبی است برای طرفدارهای آقای ابی. ولی همکاری با اسنوپ داگ برای تو چیز جدید و تازهای نداشت؟
توی آرتیستها تا حالا من فقط با ابی عزیز کار کردهام. ابی هم دوست خوب من است. خوب اسنوپ داگ و ابی دو کاراکتر مختلفاند. نمیشود با هم مقایسه کرد. ولی کسی مثل اسنوپ داگ وقتی میخواست سر تصویربرداری ویدیو کلیپ بیاید ۱۵ تا مدیر برنامه با خودش آورده بود. من اصلا مانده بودم یک آرتیست میتواند اینقدر داشته باشد. یعنی هرمدیر برنامه با هر نوع اسم داشت. اکیپی بزرگ توی یک اتوبوس لیموزین مانند آمدند. مثل یک تیم فوتبال یهویی آمدند تو. برای من عجیب و جالب بود که چنین جمعیت بزرگی با خودش آورده بود. خب آرتیستهای آمریکایی مخصوصا آمریکایی همیشه یک جا هستند و آرتیستهای اروپایی جای دیگر. آنها حمایت بیشتری دارند،آنجا خیلی پول بیشتر است. برای من یک افتخار است که با اسنوپ داگ یک آهنگ خواندم.
فکر میکنی تو اگر میخواستی این را به صورت شخصی اقدام کنی این امکان برایت وجود داشت؟ یا این به خاطر کمپانی بود که پشت تو ایستاده بود؟ یا تو خودت هم به عنوان یک آرتیست که در فضای بینالمللی کار کردی و شناخته شده ای میتوانستی یک چنین گامی را برداری؟
من همیشه آدم رکی هستم. اگر راستش را بخواهم بگویم، با پول خیلی زیاد آدم میتواند تقریبا با هر آرتیستی کار مشترک بدهد. ولی خب یک پولهای واقعا زیاد و مسخره باید خرج کنی. ورشکست میشوی. اصلا امکان ندارد هرچقدر آهنگت هم موفق بشود ده برابرش هم باید بدهی. ما اینطوری جلو نرفتیم. تنها چیزی که برای اسنوپ اتفاق افتاد گفت یک جارختی کوچک لباس میخواهد. یک مثال دیگر بزنم. مثلا من در کشورهای اروپای شرقی موفق بودم و تا حالا چندبار درخواست آمده از آدمهای بسیار پولدار که دوست دارند دخترشان یا پسرشان معروف شود و با کمپانی من تماس گرفتند یک پول سنگینی گفتند میدهیم اگر شما برای دخترم یا پسرم یک آهنگ بسازید و خودتان هم با او بخوانید.
تو قبول نکردی؟
نه. من قبول نکردم. راستش را بگویم کسانی که کارهای مرا دیدند، میدانند. من خب انرژی میگذارم و پول خرج میکنم روی کار خودم. روی ویدیوهایم. درست است که یک کمپانی خیلی قوی پشت سرم هست. ولی کمپانی برایش تجارت در درجه اول است. نمیآیند که یک هزینه بزرگ ویدیوی مرا بدهند. همه این هزینهها را خودم و مدیر برنامهام میدهیم. به خاطر همین زحمت کشیدم، برای اینکه کیفیت را بالا نگاه دارم نمیآیم با این کارها کارم را خراب کنم. پول برای من هیچوقت در درجه اول نبوده. برای من عشق کارم بوده. همین که مردم را بتوانم خوشحال کنم. اینها برای من از همه چیز مهمتر است. انرژی که این کارها به من میدهد اصلا قابل قیاس با پول نیست.
بعد از آلبوم اولت که خیلی هم گل کرد و من یادم است آنزمان با تو صحبت کردیم و هر جا میرفتیم آرش شنیده میشد. بعد از آن آرش آمد به نوعی انگار رفت سراغ بازار موسیقی ایرانی. یعنی بیشتر مخاطب ایرانی را هدف خود قرار داد و خیلیها اینطوری به نظرشان رسید که آرش دیگر کلا متوقف شده. ولی این اتفاق اخیر یعنی همکاری با اسنوپ داگ نشان داد که آرش دو مرتبه میخواهد برگردد به کاری که آغاز کرده بود.
این که شما میگویید درست است در بعضی از کشورها. مثلا بزرگترین کار موفق من تا امروز “Broken Angel” است. که این هم از آلبوم آخر من آمد بیرون. بعضی از کشورها همان آلبوم اول خیلی ترکاند و بعدش خب کمتر. چک هم یکی از همان کشورها است. یا مثلا آهنگ من “She makes me go”که دو سال پیش آمد بیرون با شان پال در آلمان که یکی از سختترین کشورهای دنیا است برای اینکه بتوانی موزیکت را موفق کنی، خیلی کله گنده شد که Double Gold فروخت. تقریبا ۳۵۰ هزار تا سینگل فروخت. توی فرانسه خیلی خوب پیش رفت مثلا “ She makes me go”اگر کسی الان گوش بدهد اگر شنوندهای از فرانسه دارید یا آلمان این حرف مرا میفهمد که دارم میزنم. بستگی دارد که چه کشوری باشد. مثلا یادم است در چک آلبوم اولم خیلی خوب پیش رفت و آهنگهای بعدی رفت پایین. همین اتفاق در سوئد افتاد در کشوری که خودم زندگی میکنم. یکی از دلایل این است که من به زبان فارسی میخوانم. همین که من توانستم به زبان فارسی چندتا آهنگم بیاید در رادیو اینجا جزو پنج آهنگ اول بشود خودش کاری بود. خودم فکر نمیکنم دیگر این اتفاق تکرار شود. اگر هم بیافتد فکر نمیکنم تا وقتی که من زندهام بیافتد. برای اینکه مثلا در سوئد یا چک که شما خودتان زندگی میکنید رادیو نمیآید یک آهنگ ترکی و عربی بگذارد و یا فارسی و هندی. اتفاق میافتد تک و توک. نمیگویم اصلا چنین اتفاقی نمیافتد. مثلا تارکان این کار را کرد. ده دوازده سال پیش با آهنگ ماچ ماچ. این اتفاق تک و توک میافتد. ولی یک کار سختی است. من خب همیشه فارسی نمی خوانم، برای همین مدیر برنامه و کمپانی من همیشه میگویند همین که توانستی خودت را توی این زبان تاپ نگاه داری در مارکتهای خارجی خودش خیلی است.
هیچوقت مرور کردی مثلا این گسستها را این اتفاقها را؟ چه چیزی باعث شده که آرش یک جا بالاتر باشد و یک جایی نتواند به آن چیزی که میخواهد برسد؟
برای تمام آرتیستهای تاپ اینطوری است. الان دارم راجع به موزیک پاپ صحبت میکنم. مثلا به جز بیانسه و ریانا و کیت پری و انریکه و چندتا که آن بالا هستند. که بیست تا هستند. ولی برای بقیه این طوری است. من خودم آهنگهایم را تنظیم میکنم و ضبط میکنم تو یک احساسی داری ولی هیچوقت احساس تو صددرصد نیست. مهمترین چیز و اولین چیز این است که حالا درباره “ Oh my God” صحبت میکنیم... مثلا خیلی زود است که بفهمی آهنگ موفق میشود یا نه. خود این یک پروسه یک ماه و نیمه است. ولی الان اگر رادیوهای دنیا به این آهنگ شانس ندهند موفق نمیشود. رادیوها همیشه حرف اول را میزنند. بعد هم دی جیها مهم اند. همیشه بازاریابی را از دی جی ها شروع میکنیم. یک هفته قبل از اینکه آهنگ بیاید بیرون برای دی جی ها فرستاده شده بود. لیست کشورهای انگلیس و آلمان آمد که میزان بسیار بسیار بالایی گرفته بود. یک چیزی هم هست که شکل فروش موزیک کلا عوض شده. دیگر الان کسی نمیرود آلبوم بخرد. بازار آلبوم دیگر مرد. الان یک چیزی هست به نام استریمینگ. یعنی موزیک را از طریق اینترنت گوش میدهی. یک جایی هست به نام Spotify که دارد حرف اول را میزند.
یک پولی پرداخت میکنند و میتوانند موزیکها را انتخاب کنند و بر اساس سلیقهشان موسیقی انتخاب و به آنها پیشنهاد میشود.
درست است. مثلا ماهی ده دلار میدهید و هر موزیکی که شنیدید از موزیک ایرانی در این صفحه هست و اینجا به موزیکها امتیاز میدهند. آنجا میتوانید ببینید آهنگ چند بار گوش داده شده و به تو لیست میدهد، مثلا بهترین بیست آهنگی که گوش داده شده در این کشور. اصلا کلا دنیای موزیک دارد عوض میشود. خود این شرکتهای موزیک باید یک جوری بتوانند پولشان را در بیاورند تا روی پا باشند. چون الان دیگر فروش آلبوم نیست. سی دی پلیرها دیگر کم کم دارد برداشته میشود.
وقتی دقت کردم دیدم زمانی پرکارتر بودی. ولی حالا بین کارهایت یک فاصله معناداری افتاده. آیا به خاطر مشغلههای دیگر است، میدانم که ازدواج کردی و بچه داری و آنها هم هستند، یا اینکه دغدغههایت تغییر کرده؟ یک طرف رفتی سمت سینما و با بهمن قبادی کار کردی.
شاید یک ذره کم کار... ولی من بعد از ملودی، تکون بده را دادم و “One Day”را دادم. سوت بزن را دادم. “Oh my God” را دادم. ولی خب من از اول اگر شما یادتان باشد غیر از آلبوم اول مثلا غیر از یک سال و نیم اول کارم بیشتر از سالی یک قطعه یا دوقطعه نمیتوانم بدهم. این یک جورهایی سبک کار من است. این را فکر نکن از کم کاری است. اولا خیلی خودم خرج میکنم. تند تند با این خرجی که روی ویدیو میکنیم آهنگ بسازم خودم، ورشکست میشوم! چون دوست دارم کیفیت کار بالا باشد. بله آنطوری نیست که بعضی اوقات در کامنت ها میخوانم میگویند بله آرش را کمک میکنند. آرش پولدار است. من همیشه زحمت کشیدهام. دانشگاه رفتهام. ولی عشقم موزیک بود. شروع کردم معلمی موزیک برای بچههای اول تا کلاس ششم و یک حقوق پایینی به من میدادند که فقط میتوانستم پول اجاره خانه را بدهم. همین جوری داشتم کار میکردم و زحمت میکشیدم و سعی میکردم خودم را نگاه دارم و بتوانم روزم را بگذرانم. شبها میرفتم استودیو. این استودیو را من از پانزده سالگی رفتم. برو برو همینطوری نیامد. شروع کردم به زحمت کشیدن. یکهویی آهنگ برو برو درآمد. آن موقع برای اولین بار توانستم کمی آسوده باشم و به فکر نباشم که پول اجاره این ماه را چه کار کنم.
فکر میکنی چقدر مدیون این تلاشها هستی و چقدربرای شانس سهمی قایل هستی؟
خب خیلی کار کردم. من خیلی وقت گذاشتم توی استودیو. اصلا همهاش میخواستم خودم را ببرم به سطح بعدی. الان یک آهنگ داریم برای انریکه ایگلسیاس درست میکنیم. سعی میکنیم تک آهنگ بعدیاش را درست کنیم. هیچ چیز صددرصد نیست باید خوشش هم بیاید. ولی این کار را از ما خواستند. البته نه به عنوان همخوانی بلکه فقط یک آهنگ برایش درست کنیم. یک چیزی هم که به آن اعتقاد دارم کارما(تناسخ) است. به این لحاظ که اگر خودت خوبی کنی همیشه خوبی هم به طرف تو میآید.
از هر دست بدهی ازهمان دست میگیری. نتیجهاش را در زندگی دیدی؟
بله. خدا پشت سرم بوده. راستش را بگویم زیاد توی دین نیستم ولی به خدا اعتقاد دارم و خیلی خدا را شکر میکنم. روز عروسیم آخر شب از من فیلمبرداری کردند که آرزویت در این زندگی چیست؟ گفتم آرزویم این است که بچه اولمان دوقلو باشد یک دختر و یک پسر. شانس دوقلو آوردن خیلی پایین است. خانمم بعد از چند ماه حامله شد. یکهو دکتر گفت این دوقلو است. بعد از چند هفته هم فهمیدیم که یک پسر و یک دختر است. چیز عجیب این است که بچهها پنج هفته و نیم زودتر به دنیا آمدند. روز تولد من سه اردیبهشت به دنیا آمدند.
دوست داری آنها هم بیایند کار موسیقی یا کارهای دیگر را دنبال کنند؟
نه بابا. اصلا توی کار موسیقی نه! پدر آدم در میآید. البته من بابای خونسردی هستم. چیزی که دوست دارم اینست که به فکرشان بیاندازم که راه درست را پیش بگیرند. استرس توی کار موزیک خیلی زیاد است. واقعا باید آدم قوی باشی. مسافرتهای زیاد و همه ازتو نظر میخواهند و درباره کارت نظر میدهند. برای قطعه بعدی کمپانی ازتو انتظار دارد. یعنی باید یک آدم مثل روبات باشی.
همسرت هم مثل خودت خونسرد است؟
اگر مثل من خونسرد بود که الان دوتایمان بدبخت بودیم! در مورد اقتصادمان و همه اینها حواسش خیلی جمعتر از من است.من یک ذره مثل بچه کوچکها هستم.
ولخرجی میکنی؟
اگر صد دلار توی جیبم باشد فکر میکنم باید همهاش را تمام کنم. پدرم اصفهانی است ولی از این لحاظ اصفهانی نیستم. ولی از موقعی که صاحب دوقلو شدم یک ذره فرق کرده زندگی و یک چیزهای دیگر برای من مهم شده. این بچهها الان برای من مهمترند. خیلی دوست دارمشان. خیلی برایشان وقت میگذارم. الان مثلا توی این هفته داریم یک کمی ریاضی در سطح یک بعلاوه یک و نوشتن و این چیزها را به آن ها یاد میدهم.
به فارسی، سوئدی یا انگلیسی؟
نوشتن را به انگلیسی. یک ماه پیش چهارساله شدند. ولی توی خانه با بچه فارسی صحبت میکنم. فقط فارسی. زبان مادریشان. به نظر من خیلی مهم است.
ادامه دارد...