لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ تهران ۲۰:۴۸

مرگ شاعر؛ امه سزر زبان گويای آفريقای سياه


امه سزر، مفهوم سياهوارگی را ابداع و از آن دفاع کرد.(عکس از AFP)
امه سزر، مفهوم سياهوارگی را ابداع و از آن دفاع کرد.(عکس از AFP)

امه سِزِر، شاعر و سياستمدار سياهپوست فرانسوی که به دليل نارسايی قلبی در بيمارستان بستری بود، روز پنجشنبه درسن ۹۵ سالگی درگذشت.


امه سزر بواسطه مبارزات ضد استعماريش درطول قرن بيستم، به عنوان يک شاعر متعهد از اهميتی جهانی برخوردار بود، و يکی از مظاهر مبارزه برای برابری سياهپوستان شناخته می شد.


امه سزر، درهمراهی شاعر سياهپوست آفزيقايی، لئوپولد سدار سنگور، که به عنوان نخستين رييس جمهوری سنگال برگزيده شد، همواره از مفهموم Negritude « نگريتود » يا سياهوارگی دفاع می کرد و از واژه سياه تعبير پرغروری آقريد. او درتمام عمر از وجدان سياه پشتيبانی کرد.


امه سزر درسال ۱۹۱۳ درجزيره «مارتينيک» فرانسه به د نيا آمد، اما تحصيلاتش را در پاريس گذراند، و در دوران جوانی با لئوپولد سِدار سِنگور طرح دوستی ريخت.


وی برای نخستين بار درسال ۱۹۳۹ از مفهوم «نگريتود» يا سياهوارگی با غرور دفاع کرد.


  • امه سزر روی سياهی خودش اصرار داشت، و تا آخر هم ايستاد و از سياهی خودش و سياهوارگی دفاع کرد و شما درتمام آثارش سياهی اورا می بينيد. ازسياهی مدح و تمجيد می کرد. سرود معروفی که برای سياهی گفته است، در زمان خودش تأثيری بی نظير داشت.
منوچهر هزارخانی در گفت و گو با راديو فردا

امه سزر ازسال ۱۹۴۵ به عنوان شهردار شهر«فور دُ فرانس»، مرکز استان مارتينيک فعاليت سياسی خود را آغاز کرد و سپس به مدت چهل سال نمايندگی اين استان را در پارلمان فرانسه به عهده داشت.


دولت فرانسه اعلام کرده است که مجالس ترحيم و مراسم تشييع جنازه امه سزر يک مراسم ملی خواهد بود، و درآن، نيکلا سرکوزی رييس جمهوری و ساير دولتمردان فرانسه در کنار دوستداران روشنفکرش شرکت خواهند کرد.


منوچهر هزارخانی، نويسنده و مترجم ايرانی که سه نمايشنامه از آثار امه سزر را ترجمه کرده است، در گفت و گويی با راديو فردا، امه سزر را قله ادبيات جهان می داند.


آقای هزارخانی آيا امه سزر بيشتر بواسطه ی اشعار و نمايشنامه ها يش مطرح است يا به دليل فعاليت های سياسی اش؟


منوچهر هزارخانی: با وجودی که سوأل سختی است، بايد بگويم که امه سزر درهردو جنبه به اوج درخشش رسيد. به قول خودش، هرچند بين اد بيات و سياست تضاد هست، اما امه سزر مردی بود که اين تضاد را در خودش حل کرد.


تصورمن اين است که در بينش سياسی بلند مدت، امه سزر اثری ازخودش به جای گذارده، که با وجود اينکه خيلی ها سعی کرده اند آن را ازبين ببرند، اما عميقا درافکار و اذهان، بويژه نزد اروپاييان کارگر بوده است. ازنظر شعرهم، به تصديق خود اديبان فرانسوی، امه سزر يکی ازقله های شعر فرانسه بوده است.


ازنقطه نظر کيفيت شعر سزر را درچه جايی می توان قرار داد؟


هزارخانی: خيلی ها شعر سزر را متأثر از سوررئاليست ها می دانند. ولی اگر به سوررئاليست ها مراجعه کنيم، مانند «آندره برتون» که يکی از پيشوايان سوررئاليسم بوده است، او در باره شعر سزر می گويد:«بزرگ ترين بنای تغزلی دوران ماست.»


آثار و فعاليت های امه سزر چه اثری درجوامع درحال رشد داشته است؟


هزارخانی: دوره ای که سزر وارد عرصه ی ادبيات و سياست شد، دوره ای است که ما زير عنوان دوران استعمارزدايی می شناسيم.


يعنی پس از جنگ بين المللی دوم، هنگامی که مستعمرات يکی يکی برای رهايی ازقيد استعمار اروپايی و رسيدن به استقلال ازجای برخاستند.


در آن زمان بود که سزر وارد صحنه شد و تأثيرش بويژه درقاره آفريقا، يک حرکت تاريخی است. او خود را زبان گويای قاره آفريقا و سياه می دانست. مفهوم «نگريتود» يا سياهوارگی را او ابداع و وارد فرهنگ سياسی کرد.


آيا می توان گفت که امه سزر به عنوان شاعر و شخصيت سياسی سهمی در رهايی کشورهای آفريقايی از زير استعمار داشته است؟


هزارخانی: بله. و توی شعرش هم همين ارزش ها هستند که خود را می نمايانند. خود سزر هم هنگامی که درقالب شعر حرفش را بيان می کند، متأثر ازهمين احساس هست.


  • در بينش سياسی بلند مدت، امه سزر اثری ازخودش به جای گذارده، که با وجود اينکه خيلی ها سعی کرده اند آن را ازبين ببرند، اما عميقا درافکار و اذهان، بويژه نزد اروپاييان کارگر بوده است. ازنظر شعرهم، به تصديق خود اديبان فرانسوی، امه سزر يکی ازقله های شعر فرانسه بوده است.
منوچهر هزارخانی

البته من می پذيرم که درک و فهم زبان سزر خيلی مشکل است. خود فرانسوی ها عقيده دارند که سزر يک سبک نگارش خاص درزبان فرانسه به وجود آورد که تا پيش از او وجود نداشت.


در مايه هايی هم که سزر شعر می گويد، درک مفاهيمی که او تصوير می کند، خيلی کار آسانی نيست.


من هم شخصا خودم را خيلی صالح نمی دانم که در اين مقوله وارد شوم. سه بار اين کوشش را کردم و سرم به سنگ خورد. يعنی خواستم شعر سزر را ترجمه کنم، نتوانستم. حتی يک بار رفتم خدمت خودشان، که او شعر را برايم معنی کند. وی با پوزخند گفت وقتی شاعری شعری می گويد احساسش را بيان می کند. هرکسی از شعر يک چيزی را می فهمد.

يعنی شما شعرهای اورا ترجمه نکرديد؟


هزارخانی: من خيلی مشکل داشتم. به همين دليل دست به اشعار او نزدم. مگر اشعاری که درنمايشنامه های او که من ترجمه می کردم می آمد، اما هيچ گاه برسرترجمه شعرش نرفتم. چون هربار که می خواندم، يک چيز ديگری می فهميدم.


شعرهای سوررئاليست را شما هرطور که درک کنيد می توانيد ترجمه کنيد. و اين برای يک مترجم ناراحت کننده است که آنطور که شاعر شعرش را ميبيند، نتواند ترجمه کند. من شايد چند شعر سياسی او را ترجمه کرده باشم که زبان ساده تری دارند. اما شعرهای خالص او بسيار مشکل ترجمه می شوند.


آيا فعاليت سياسی امه سزر سبب کم کاری او در نوشتن شعر نشد؟


هزارخانی: نه به هيچ وجه. وی به يک معنا شعرش را به خدمت جهش سياسی و اجتماعی اش می گرفت.

منتهی شعرش شعارنبود. واقعأ شعربود. ادبيات بود. يعنی اينکه اگر هم از متن سياسی اش آن را سوا کنيد، بازهم شعر است. اگر آن را ببريد در قرن ديگری بخوانيد، بازهم شعر است.


آيا امه سزر مورد انتقاد هم قرار می گرفت؟


هزارخانی: سزر هميشه هم مورد لطف همکاران و خوانندگانش قرار نمی گرفت. خيلی ها سعی کردند او را بکوبند و از صحنه دورش کنند؛ هم به دليل اشعارش و هم به دليل نمايشنامه ها و ساير نوشته هايش درزمينه های سياسی. اما هيچ کدام نتوانستند، او مانند کوه دماوند بود.


نظر سياستمداران فرانسوی درمورد او چيست؟


هزارخانی: سياستمداران فرانسه که می خواستند رييس جمهوری شوند، حتما مسافرتی هم به جزيره فرانسوی مارتينيک می کردند تا با امه سزر عکس بگيرند. منظورم اين است که پرستيژ سياسی اش تا چه حد بود. هم درميان چپ ها و هم درميان راستی ها.


از نقطه نظر سياسی، بيش از آنکه متمايل به چپ يا راست باشد، يک انساندوست نبود؟


هزارخانی: بله. يعنی يک سياستمدار ضد استعماری بود و اما درعين حال روشنفکری فوق العاده پيشرفته بود که به معلمان سابقش درس می داد.


آشنايی اش با لئوپولد سدار سنگور چه ثمره ای داد؟


هزارخانی: آقای لئوپولد سدار سنگور که نخستين رييس جمهوری سنگال بود و جزو آکادمی فرانسه هم بود، همراه با سزر دو فرد شاخص جنبش آفريقايی بودند. سنگور که آفريقايی بود و سزر هم با وجود آنکه فرانسوی بود، خود را آفريقايی وکالتی می دانست. آفريقايی سياه در واقع. روی سياهی خودش هم اصرار داشت و تا آخر هم ايستاد و از سياهی خودش و سياهوارگی دفاع کرد و شما در تمام آثارش سياهی او را می بينيد. از سياهی مدح و تمجيد می کرد. سرود معروفی که برای سياهی گفته است، در زمان خودش تأثيری بی نظير داشت. هرچند اکنون اين سرود از خاطره ها رفته است.


XS
SM
MD
LG