پراگ، پايتخت چک، در هفته جاری ميزبان یازدهمین کنفرانس بين المللی « فوروم ۲۰۰۰» بود که هدف از برپايی آن نيز بحث و بررسی پيرامون مسائل عمده ای چون حقوق بشر، خشونت و دمکراسی در جهان است.
اين کنفرانس که در سال ۱۹۹۷ و توسط واتسلاو هاول، رييس جمهوری سابق جمهوری چک و نويسنده پايه گذاری شد در سال جاری محور بحث های خود را بر موضوع « آزادی و مسئوليت پذيری» قرار داد.
در نشست سال جاری «فوروم ۲۰۰۰» ميهمانانی چون سگولن رويال، نامزد انتخابات رياست جمهوری فرانسه، شيرين عبادی برنده جايزه صلح نوبل، مادلين آلبرايت، وزير امور خارجه سابق آمريکا و پل ولفوويتز، رييس سابق بانک جهانی حضور داشتند.
در حاشيه اين نشست، خبرنگار راديو فردا در گفت وگو با شيرين عبادی، حقوقدان، به بررسی وضعيت حقوق بشر در ايران پرداخته و ديدگاه های او را در اين زمينه جويا شده است.
نخست از مسئله اى شروع كنيم كه الان خيلى مطرح است، يعنى وضعيت حقوق بشر در ايران. برخی ها با اشاره به موج جديدى از اعدام ها، می گويند براى ايجاد فضاى وحشت در جامعه، تغييرات زيادی در جامعه به وجود آمده است. اگر با اين نظر موافقيد، در مقابل شما چه تغييرى در فعاليت مدافعان حقوق بشر و فعالان اجتماعى و سياسى در ايران مى بينيد؟
متاسفانه در يک سال گذشته، نقض حقوق بشر در ايران بيشتر گزارش شده است. افراد زير ۱۸ سال اعدام شده اند و سانسور حتى به سايت هاى اينترنتى رسيده است.
بنابراين در چنين فضاى بسته اى اين سوال مطرح مى شود كه آيا فعاليت مدافعان حقوق بشر امكان پذير است يا نه؟ من مى گويم بله امكان پذير است. زيرا متاسفانه مدافعان حقوق بشر بايد زمانى شروع به كار كنند كه اوضاع حقوق بشر در كشورى خوب نيست و الان زمان فعاليت براى مدافعان حقوق بشر فراهم است.
برخى از فعالان حقوق مدنى در ايران معتقدند كه با روى كار آمدن آقاى احمدى نژاد تغييرى در فعاليت در زمينه حقوق بشر و فعاليت هاى اجتماعى رخ داده است. به اين معنى كه پيشتر اميدوار بودند مسايل از سوی حاكمان عوض شود و يا از راس قدرت كمكى برسد، ولی الان بيشتر و در درون جامعه متکی به خود هستند. شما چه قدر اين تعبير را درست مى بينيد؟
من بايد بگويم كه همواره تكيه گاه فعالان اجتماعى و مدافعان حقوق بشر، مردمند. اين طور نيست كه در گذشته ما چشم به بالا داشتيم، ولی الان از مردم يارى می طلبيم. من اين تعبير را قبول ندارم.
نقض حقوق بشر نسبت به سال گذشته بيشتر شده است. همين مسئله باعث شده، افرادى كه حقوقشان نقض مى شود تعدادشان بيشتر شود و در نتيجه همدردى بيشترى به هم نشان مى دهند. اين طبيعى است. وقتى كه يک دانشجو را از دانشگاه اخراج مى كنند، ديگران دلسوزى مى كنند، اما تا يک حدى. وقتى صد دانشجو را اخراج مى كنند، آينده اين افراد به هم گره مى خورد و در نتيجه متحدتر مى شوند.
صحبت از حقوق بشر است و كشورهاى غربى، به خصوص آمريكا، هر چند قبلا هم در مورد نقض حقوق بشر از ايران انتقاد مى كردند ولى الان بر شدت انتقادهای خود افزوده اند. در عين حال حجم مقاله ها و گزارش هايى كه نگرانى و گاهى حتى پيشنهاد يک حمله نظامى به ايران در آنها پيدا مى شود بيشتر شده است. عمليات نظامى احتمالى امريكا عليه ايران، چه تاثيرى ممكن است بر وضعيت اجتماعى ايران بگذارد؟
همان طور كه گفتم نقض حقوق بشر در ايران انجام مى شود. به صورت گسترده هم انجام مى شود. اما اين مسئله باعث نمى شود كه من فكر كنم راه حل مشكلات ايران حمله نظامى است. برعكس حمله نظامى وضعيت ما را از اين بدتر مى كند. چون به حكومت ايران اين بهانه را مى دهد كه به بهانه حفظ امنيت ملى، آزادیخواهان را بيشتر سركوب كند. همان طور كه الان شاهديم.
هر كسى در داخل ايران از حقوق بشر و دموكراسى صحبت مى كند، متهم مى شود كه از بودجه ۷۵ میليون دلارى آمريكا پولى گرفته است و مى خواهد در ايران انقلاب مخملين به راه بيندازد. بنابراين حمله نظامى و يا حتى تهديد به حمله نظامى، وضعيت دموكراسى و حقوق بشر را در ايران بهبود نخواهد بخشيد.
پس اگر بخواهید به سياستمداران آمريكايى كه احتمال دارد زمانی صداى شما را بشنوند توصيه اى كنيد، چه مى گوييد؟
من به جاى آنكه به سياستمداران آمريكايى كه خودشان مشاورانى دارند و منافع مردم خودشان را در نظر مى گيرند توصيه اى بكنم، به سياستمداران ايرانى توصيه اى مى كنم. زيرا من بايد منافع مردم ايران را در نظر بگيرم. همان طور كه سياستمداران ايرانى هم بايد اين كار را بكنند.
توصيه من اين است: كارى كنيد كه مشكلات مردم حل شود. به خواسته هاى مردم اهميت بدهيد. هر چه قدر كه مى شود، فاصله حكومت و مردم را هر چه ممكن است كمتر بكنيد. در شرايط حساس دولت بايد پايگاه هاى مردمی خود را قوى تر كند.