ژازه طباطبايی، هنرمند، شاعر، نويسنده و يکی از نو آورترين مجسمه سازان ايران، به دليل عوارض ناشی از عفونت ريه، ناراحتی قلب، کليه و دستگاه تنفسی به اغماء فرو رفته است.
ژازه طباطبايی از آذر ماه امسال، به دليل آسيب ديدگی لگن و ديگر مشکلات جسمی چندين بار در بيمارستان بستری شد و پس از آن، به سرای سالمندان منتقل شد.
فرح اصولی، نقاش و از دوستان نزديک ژازه طباطبايی در گفت و گويی با راديو فردا در باره وضعيت او گفت:« آقای ژازه طباطبايی الان فکر می کنم دوباره منتقل شده اند به بخش مراقبت های ويژه و حال نيمه کما، نيمه به هوش دارند و چند بار در اين فاصله رفتند به بخش مراقبت های ويژه و دوباره آمدند به قسمتی که می شد ملاقاتشان کرد. البته ايشان اصلا به بخش منتقل نمی شوند و در همان محدوده باقی می مانند به دليل اينکه ريه ايشان مسئله دارد و اساسا هم به خاطر ناراحتی قلب نتوانستند ايشان را جراحی کنند. ايشان قند هم دارد و به هر حال برای تحمل چنين عملی، بدن آماده ای ندارد.»
خانم اصولی در پاسخ به اين سوال که نگهداری و سرو سامان دادن به کارهای آقای طباطبايی در حال حاضر بر عهده چه کسی است؟ گفت:« آقای ژازه طباطبايی برادر و خواهر دارند، ولی دو برادرش در خارج از ايران و يکی از خواهرانش در ايران زندگی می کنند، ولی بيشتر فکر می کنم به خاطر اختلاف سليقه خانوادگی که با هم داشتند، ديگر اين اواخر تقريبا روابطشان با اعضای خانواده شان قطع بود، اما در اطراف خود، دوستان زيادی داشتند که با ايشان خيلی مهربان بودند و به ايشان رسيدگی می کردند.»
وی افزود:« يک آقايی بود که مجسمه های آقای طباطبايی را جوش می داد و در کارهای اجرايی به ايشان کمک می کردند، اين فرد فوت کرد، اما پسر وی، علی خدايی که دانشجو است، به دليل علاقه ای که به خود ژازه طباطبايی دارد و به خاطر علاقه ای که پدرش به ژازه داشت، الان تمام کارهای آقای طباطبايی را انجام می دهد.»
ژازه طباطبايی متولد سال ۱۳۰۹ در تهران نوشتن را از ۱۲ سالگی آغاز کرد و تاکنون کتاب های زيادی از او در زمينه های مختلف از جمله شعر، داستان، رمان و نمايشنامه منتشر شده است.
اما آنچه اين هنرمند را به چهر ه ای شاخص تبديل کرده، خلق مجسمه ها و فيگورهای آهنی است که با استفاده از وسايل کهنه صنعتی و ماشين ها آفريده شده اند.
خسرو سينايی، فيلمساز سرشناس که تاکنون دو فيلم با نام های شرح حال و کوچه های پاييز را در باره ژازه طباطبايی ساخته است، در گفت وگو با راديو فردا گفت:« من فکر می کنم آقای طباطبايی که حدود پنچاه سال است او را می شناسم و زندگی اش را دنبال کرده ام، يک شخصيت کاملا خاصی است که البته فعلا در شرايط بسيار بد و نااميد کننده ای است، ولی به هر حال او شخصيت کاملا استثنايی که من در شهر تهران و در سطح ايران شناختم و در زمانی که کمتر کسی اصولا مثل او فکر می کرد و حتی تفاهم داشت برای آنچه او انجام می داد، تمام زند گی اش را وقف هنرش کرد.»
وی افزود:«من کس ديگری را نمی شناسم که تا اين حد در واقع فقط و فقط با هنرش زندگی کرده باشد و به انواع هنرها پرداخته باشد، اما در نهايت همه آنها روی نقاشی و مجسمه سازی متمرکز شد.»
- «من فقط می توانم بگويم متاسفم که ما به افرادی که در هنر اين مملکت جايگاه خيلی خاصی داشتند و با انرژی و فعاليت و استعدادشان خيلی کارها انجام دادند و خيلی نسل های جوان تر را پرورش دادند، اين گونه کم اعتنايی می کنيم.»
آقای سينايی گفت:«اما به هر حال او به شعر پرداخت، حتی در ايام جوانی به کار سينما به عنوان بازيگر در يکی دوتا فيلم حضور داشت، کتاب هايی نوشت مثل شطرنج زندگی و يه تکه آهن و در همه آنها استعداد خودش را نشان می داد، اما آنچه غم انگيز است برای من اين است که آدم هايی که حداقل پنجاه سال از عمرشان را وقف هنر کرده اند، در اين مملکت به آسانی گوشه نشين می شوند و مجبور می شوند کنج عزلت را انتخاب کنند.»
خسرو سينايی گفت:« من در مدتی که ايشان در بيمارستان بستری بودها ند، خيلی کم ديدم که عکس العمل های جدی نشان داده شود. در مطبوعات هم من چيزی جز اطلاعات غلط و اينکه مثلا ايشان عمل شده اند و حالشان بهتر است، نديدم. در صورتی که اصلا چنين نيست.»
آقای سينايی افزود:« من فقط می توانم بگويم متاسفم که ما به افرادی که در هنر اين مملکت جايگاه خيلی خاصی داشتند و با انرژی و فعاليت و استعدادشان خيلی کارها انجام دادند و خيلی نسل های جوان تر را پرورش دادند، اين گونه کم اعتنايی می کنيم.»
وی گفت:« به هرحال ژازه طباطبايی يک شخصبت کاملا خاص است و به همين دليل هم من به او پرداختم و دو فيلم در باره شخص خود او ساختم و خوشحالم از اينکه در فيلم کوچه های پاييز در واقع اين يادگاری که از او به جا می ماند، يعنی گالری هنر جديد، حفظ شد تا نسل های آينده هم بتوانند دريباند که يک آدمی به هر حال يک عمر در اين مملکت چه فعاليت هايی کرد و اگر اين فعاليت در هر جای ديگر دنيا شده بود، شايد الان مولتی ميلياردر بود يا شهرت جهانی داشت، منتهی ما در ايران قدر افراد خودمان را کمتر می دانيم.»
ژازه طباطيايی که اولين گالری هنر مدرن را در ايران بنيان گذاری کرد، تاکنون بيش از ده ها جايزه معتبر بين المللی را دريافت کرده است.
تعدادی از آثار نقاشی و مجسمه های ژازه طباطبايی در موزههای معتبری چون موزه لوور پاريس، موزه مترو پليتن نيويورک، و موزه هنرهای معاصر تهران نگه داری می شوند.