لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
سه شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ تهران ۰۷:۱۶

مصاحبه با اعدامی ها؛ پيام عبرت يا ترويج خشونت؟


در روزهای اخير، شماری از محکومان به صورت دسته جمعی در ايران اعدام شده اند
در روزهای اخير، شماری از محکومان به صورت دسته جمعی در ايران اعدام شده اند

نمايش خشونت از فرستنده های تلويزيونی جمهوری اسلامی به قصد نمايش فيلم مستندی که «مصاحبه با محکومين به اعدام، چند لحظه پيش از به دار کشيدن آنها» توصيف شده، از تکان دهنده ترين رخدادهای تاريخ رسانه های تصويری است.


فيلم با نمايش محکومانی که به اتهام «شرارت، قاچاق مواد مخدر، آدم ربايی و تجاوز» به چوبه دار سپرده خواهند شد و با نمايش رفتار خشن پرسشگر دو بعد خشونت را با واسطه رسانه ای فراگير، موثر و همگانی چون تلويزيون به جامعه منتقل می کند.


متخصصان تربيتی، روان شناسان و کارشناسان رسانه ها در جهان بر آنند که نمايش عمومی و همگانی قتل، اعدام، شلاق زدن، شکنجه و رفتارهای خشنی از اين دست، به ويژه در موقعيتی که جامعه با بحران های اقتصادی، روان شناختی، اجتماعی و سياسی رو به رو است، خشونت را در روان شناسی لايه های آسيب پذير جامعه به پديده ای عادی، مرسوم و بهنجار بدل می کند.


برای انتشار نظرات خود در مخالفت یا موافقت با حکم اعدام، اینجا کلیک کنید.


ترويج مستقيم و غير مستقم خشونت در رسانه پربيننده و موثری چون تلويزيون از مهم ترين دغدغه های کارشناسی است.


تلويزيون فراگيرترين، همگانی ترين و عمومی ترين رسانه جهان است و در کشورهايی با نرخ بالای بی سوادی چون ايران، تاثيراتی ديرپا و گاه ماندگار بر جامعه بر جای می نهد.


فيلمی که در آن، کسی محکومان دسته بسته و راهی مرگ را تمسخر و تهديد می کند، نمايش انسان های دست بسته ای که به سوی مرگ می روند، جز ترويج ترس و وحشت و خشونت چه «پيامی» را به کودکان، نوجوانان، جوانان و خانواده ها منتقل می کند؟

در اغلب کشورهای پيشرفته جهان، بر مبنای قوانين و مقررات دقيق و جدی، نمايش برهنه و روشن فضا، رفتار و موقعيت های خشن چون قتل، اعدام، شکنجه و.. نه فقط در فيلم های داستانی، که حتی در برنامه های خبری، گزارشی، آموزشی و مستند، در ساعت هايی که کودکان، نوجوانان ، جوانان و ديگر لايه های آسيب پذير جامعه امکان ديدن برنامه های تلويزيون را دارند، ممنوع است.


در اغلب کشورها شيوه ها و تکنيک های گوناگونی برای تلطيف اين گونه صحنه های ابداع و به کار گرفته می شود.


مجازات های بدوی به قصد عبرت


در سه دهه گذشته جامعه ايرانی تجربه های تلخی چون سنگسار، شلاق زدن، قطع اعضای بدن و اعدام در ملاء عام را تجربه کرده است.


محکومانی در پيش چشم مردمان، در ميدان ها و خيابان های پر رفت و آمد، با چرثقيل به دار کشيده شدند و زنان و مردانی در ملاء عام شلاق خوردند يا سنگسار شدند چرا که مسئولان جمهوری اسلامی گمان می برند که مجازات های بدوی چون اعدام، سنگسار، شلاق و قطع اعضای بدن در ملاء عام «بزهکاران بالقوه را می ترساند» و «مايه عبرت ديگران» می شود.


ظاهرا نمايش تلويزيونی اخير نيز همين هدف را دنبال می کند.


در دهه ۶۰ ، کانال يک تلويزيون جمهوری اسلامی برنامه ای مشابه برنامه اخير را پخش کرد.


در همين دهه صدها زندانی سياسی در ايران اعدام شدند. خاطرات زندانيان آن روزگار و گزارش های مستند منابع بين المللی حکايت از آن دارد که برخی محکومان به اعدام با شکنجه های جسمی و روحی وادار می شدند تا لحظه هايی پيش از مرگ در حسينه اوين از عقايد و کردارهای سياسی خود توبه کنند.


اين اقدام نيز با «عبرت دادن به ديگران» توجيه می شد.


نرخ بالای اعدام زندانيان سياسی و بزهکاران جنايی در سه دهه اخير و افزايش نرخ جرم و جنايت در همين سه دهه در ايران نشان می دهد که اعدام نه فقط اقدامی ضد انسانی است بلکه هيچ تاثيری در کاهش جرم و جنايت و خشونت ندارد.


مقايسه نرخ بالای جرم و جنايت در نقاطی که مجازات اعدام وجود دارد با کشورهايی که مجازات اعدام را لغو کرده اند، تاکيد پررنگی است بر همين نکته.


اعدام از تلخ ترين واقعيت های جامعه ما است. تلخ تر از آن، شکنجه جسمی و روانی انسانی است که تا چند لحظه ديگر چوبه دار را بر گردن خود حس می کند.


نرخ بالای اعدام زندانيان سياسی و بزهکاران جنايی در سه دهه اخير و افزايش نرخ جرم و جنايت در همين سه دهه در ايران نشان می دهد که اعدام نه فقط اقدامی ضد انسانی است بلکه هيچ تاثيری در کاهش جرم و جنايت و خشونت ندارد.

اما نمايش تلويزيونی اعدام يا شکنجه روانی اعدامی پيش از مرگ ، به دستاويز «مصاحبه برای عبرت ديگران»، نه فقط تلخ و دردناک است که خشونت را در جامعه ترويج می کند.

کارشناسان حضور برخی لايه های جامعه را در مراسمی چون اعدام، سنگسار، شلاق زدن و قطع اعضای بدن چون نموداری جدی از آسيب های روانی، فرهنگی و اجتماعی جامعه ارزيابی می کنن،د اما خشونت مصاحبه کننده با محکوم به اعدام و پخش برنامه ای از اين دست از تلويزيون از مرزهای آسيب شناسی بر می گذرد.


پيام محکومان


در نخستين پلان فيلمی که پخش شد، دوربين ، در محل اعدام دسته جمعی يا در سالن کناری آن، محکومان به اعدام را چند لحظه پيش از به دار کشيده شدن، با دست های از پشت بسته شده نشان می دهد.


مردی که قرار است نقش خبرنگار تلويزيون را بازی کند، با لحن و جمله بندی بازجويان اتاق تمشيت از محکومانی که هراس مرگ بر چهره، چشمان و صدايشان رنگی از وحشت پاشيده است می پرسد :«فکر می کنی اعدام می تواند تو را پاک کند؟»


دوربين تصوير درشت، کلوزاپ، سر به زير يکی از محکومان را نشان می دهد که به جرم قاچاق مواد مخدر به اعدام محکوم شده است.


محکوم که از مبحث پيچيده و کارشناسی «نقش اعدام در پاک کردن انسان ها» بی خبر است، پاسخ می دهد:«نمی دانم»

از ديگری می پرسد: «فکر می کنی انتهای نادانی و غفلت ها چی باشد ؟»


- «همين»


پرسشگر که فکر می کند تماشاگران برنامه مراد از واژه «همين» را در چنين موقعيتی نمی فهمند، با اصرار محکوم را برای پاسخ دلخواه خود تحت فشار می گذارد:«همين چيه؟»


- «چوبه اعدام»

پرسشگر از کسی که او را قاتل، شرور، قاچاقچی و.. خطاب کرده است، درست چند دقيقه پيش از اعدام، می خواهد که برای تماشاگران برنامه «پيام» بفرستد:«صحبت تو با کسانی که راه تو را ادامه می دهند چيست؟»

- «دنبال اين کارها نروند ... هر چه ببرند روزی بايد پس بدهند»

از پيرمردی که می گويد «من اين کاره نبودم» نيز می خواهد که برای امثال خود «پيام» بفرستد: «برای کسانی که مثل شما يک غفلت می کنند، يک اشتباه می کنند چه صحبتی داريد؟»


از محکوم ديگری می پرسد :«چقدر مواد از تو گرفتند؟»


- «مواد به نام ..»


پرسشگر با تمسخر می گويد:«ده نگو ....چقدر گرفتند؟»

از ديگری می پرسد: «آخر و عاقبت قاچاق مواد چيه ؟ »


- «هيچی»

-«هيچی چی يعنی چه؟» و اعدامی را تهديد می کند: «اين جا خيلی چيزها هست...قشنگ توضيح بده»


فيلمی که در آن، کسی محکومان دسته بسته و راهی مرگ را تمسخر و تهديد می کند، نمايش انسان های دست بسته ای که به سوی مرگ می روند، جز ترويج ترس و وحشت و خشونت چه «پيامی» را به کودکان، نوجوانان، جوانان و خانواده ها منتقل می کند؟


در همین زمینه

XS
SM
MD
LG