شهاب طلوعی که باید او را خواننده و آهنگسازی مستقل به شمار آورد در آخرین تک آهنگ خود نودمین زادروز سیمین بهبهانی را دستمایه قرار داده و به سراغ غزلی از گنجینه ناب بانوی غزل نیمایی معاصر ایران رفته است.
شهاب خود و موسیقی اش را تا مرز خطر برده تا اتفاقی هنری را رقم بزند.
هم نشینی غزل عاشقانه،صریح و شفاف سیمین بهبهانی با موسیقی تلفیقی شهاب طلوعی طرحی نو در انداخته است.
این اولین بار نیست که شهاب گونه غزل را برای آهنگسازی و اجرا انتخاب می کند.
او پیشتر هم ظرفیت خود را در به کار بستن این گونه وزین ادبی و تلفیق مناسب ان با موسیقی نشان داده است. از کار بر روی غزلیات حافظ بزرگ تا مولانا رومی.
حال انکه کار بر روی غزلی از سیمین بهبهانی که همواره از امکانات زبانی و مضامین شعر نو در بازآفرینی های ادبی اش بهره برده است،آهنگساز و آوازه خوان را در جایی قرار می دهد که نتیجه اش یافتن ضرباهنگی تازه است تا آن را بر تن غزل عاطفی و اجتماعی سیمین بهبهانی بپوشاند.
ساختار موسیقایی ساده همراه با ریتم های تو در تو به شهاب طلوعی اجازه داده تا به جای بازی با ملودی و هارمونی، با تنظیمی خلوت به ملودی غزل اتکا کند و از در همراهی و حمایت از آن بر آید.
موسیقی شهاب در قطعه «بگذار بمیرم» با ضربه های خفیف گیتار آغاز می شود و این ضربه های خفیف در امتداد با ضربه هاییی مقطع به فضا و ریتم دیگری می رسد. آهنگساز برای آنکه در هارمونیزه کردن واجرا دچار لکنت نشود، در استفاده از ریتم ها با وزن گوناگون تلاش کرده تا ان ها را به هم نزدیک کند و لهجه مشترکی بین آن ها پدید آورد تا شنونده بدون احساس این تغییر ریتم از کلام سیمین بهبهانی فاصله نگیرد.
آهنگساز در این قطعه به ساز گیتار از زاویه دیگری نگاه کرده است. او با ضربه ای تاکیدی و کوتاه از سازش در قالب درام استفاده کرده و این دید متفاوت به غزل سیمین بهبهانی تحرک ذهنی بیشترب بخشیده است.
ساختار موسیقایی ساده همراه با ریتم های تو در تو به شهاب طلوعی اجازه داده تا به جای بازی با ملودی و هارمونی، با تنظیمی خلوت به ملودی غزل اتکا کند و از در همراهی و حمایت از آن بر آید. چیزی که انرژی خفته در شعر را رها کرده است.