پيشرفت های پزشکی اسرائيل در سال های اخیر رشد زیادی داشته است اما اينکه يک انسان سالخورده و بيمار را پس از سالها زندگی در حالت گياهی به زندگی بازگردانده باشد، می تواند به راستی به يک معجزه شبيه باشد.
آيا آريل شارون پس از سالها بودن در اغمای مطلق زنده شده است؟ به نظر می رسد که پاسخ اين پرسش، «آری» است.
حدود شش سال پس از به اغما رفتن کامل آريل شارون که در زمان ابتلا به سکته مغزی نخست وزير اسرائيل بود، اکنون فرزندان او برای نخستين بار گفته اند که نشانه های خوبی از بازگشت پدر خود به زندگی را در او می بينند.
نشانه های اميدوارکننده در زمينه بازگشت آريل شارون ۸۳ ساله به زندگی و يا دست کم خروج او از حالت اغمای مطلق را پسر بزرگ شارون در مصاحبه با «نيويورک تايمز» برای نخستين بار مطرح کرده بود.
آري شارون روز چهارم ژانويه ۲۰۰۶ در حالی که در اوج تلاش های سياسی برای دستيابی به پيمان نهايی صلح با فلسطينی ها بود و تازه حزب «کاديما» را پايه گذاری کرده بود، به دليل سکته مغزی ناگهانی به اغمای مطلق فرو رفت و به حالت گياهی درآمد.
او چند روز قبل از سکته مغزی، دچار نارسايی هايی شد و دو سه روزی بستری گرديد اما به کار بازگشته بود- برای همين شبی که سکته مغزی کرد، با اين اطمينان که اين حالت برطرف خواهد شد، او را به جای هليکوپتر، با اتومبيل از جنوب اسرائيل به بيمارستان هداسا در اورشليم منتقل کردند که اين انتقال و حرکت چند ساعته در جاده، زمانی که وخامت حال او معلوم شد، موجب انتقادهای بسيار زيادی گرديد و کميسيونی نيز در اين زمينه برپا شد.
گيلعاد شارون، فرزند پسر بزرگ آريل شارون به «نيويورک تايمز» گفته است که پدرش اکنون پس از شش سال، در حالت بيداری نه تنها چشمان خود را باز می کند و به او به خوبی و مستقيم می نگرد بلکه هنگامی که ما مطالبی را با او در ميان می گذاريم، او هم از روی آگاهی برای پاسخگويی و هم بنا به درخواست اطرافيان، انگشتان را تکان می دهد.
گيلعاد شارون ابراز «اطمينان» کرده است که پدرش حرف های او را به خوبی می فهمد و به آن واکنش نشان می دهد.
افزون بر همه اين ها، به گفته گيلعاد شارون، وزن پدرش که تحليل رفته بود، اخيراً دوباره کمی افزايش يافته است.
به گفته گيلعاد شارون، پدرش وقتی بيدار است، مستحکم و راسخ به نظر می رسد «مانند آقايی در ملک خود» و در خواب نيز آسوده به نظر می رسد و «مملو از اعتماد است».
آقای شارون گفته است که غذای مورد نياز پدرش هنوز مايعاتی است که مستقيماً به رگ او وارد می شود.
گيلعاد شارون و برادرش، عمری شارون، هر روز در اين شش سال اغمای پدرشان، او را ملاقات کرده اند؛ چه تمام سال هايی که او در بيمارستان بستری بود و چه مدت بسيار کوتاهی که به خانه خود شارون در مزرعه ای در جنوب کشور برگردانده شده بود هرچند که بلافاصله او را دوباره در بيمارستان بستری کردند.
گيلعاد شارون اميدواراست که پدرش را به مزرعه ای که به آن علاقه ای عاشقانه داشت، برگردانند.
زندگینامه ای جدید از شارون
در کتاب بيوگرافی جديدی که قرار است به زودی با نام «شارون: زندگی يک رهبر» به قلم گيلعاد شارون منتشر شود، اين پسر بزرگ شارون فاش کرده است که در فوريه ۲۰۰۶ زمانی که پدرش دچار سکته مغزی شد و به اغمای مطلق فرو رفت، تيم پزشکان اسرائيلی به خانواده شارون گفت بگذاريد که او بميرد و استنادشان اين بود که همه نشانه های حيات از او رخت بربسته است.
اما گيلعاد و عمری شارون با سرسختی، با اين نظر پزشکان مخالفت کردند. گيلعاد شارون در کتابش درباره پدر خود تأکيد کرده است که به پدرم قول داده بودم و او می دانست که هرگز از او دست نخواهيم کشيد.
گيلعاد شارون در اين کتاب، از بنيامين نتانياهو، نخست وزير کنونی اسرائيل گاه به سختی زياد انتقاد کرده است که دليل آن «بدقولی ها و دروغگويی های» نتانياهو در دهه نود ميلادی در اوج رقابت های سياسی آريل شارون و نتانياهو بر سر رهبری حزب ليکود بود.
گيلعاد شارون می گويد يک بار آريل شارون که نتانياهو او را به دفتر کارش فرا خوانده بود، بر سر نتانياهو داد کشيد و گفت: «دروغگو بودی و دروغگو هم خواهی ماند» (هر چند که دفتر نخست وزيری اسرائيل اين ادعای مطرح شده را رد کرد).
در تمامی سال های اغمای مطلق شارون حتی يک عکس از او منتشر نشده است؛ دو پسرانش به سختی و با قاطعيت مانع از هرگونه عکس يا فيلم گرفتن از پدر خود شدند.
يک موميايی نيز که از سوی يک هنرمند اسرائيلی چندی پيش در نمايشگاهی در اسرائيل به نمايش درآمد، واکنش های تآثرکننده و خشم زيادی را برانگيخت.
گيلعاد شارون، پسر شارون يک وکيل است و به نظر می رسد که به حزب «کاديما» تمايل زيادی نشان می دهد.
آريل شارون که در طول دهه ها رهبر حزب ليکود بود، خود کمتر از دو سال پيش از فرو افتادن به اغمای مطلق، از اين حزب بر اثر اختلافات سياسی عميق جدا شد و حزب «کاديما» را پايه گذاری کرد تا بتواند بدون مخالفت های شديد حزب ليکود، نيروهای اسرائيلی را از سراسر باريکه غزه بيرون برد و تمامی شهرک های يهودی نشين در غزه را برچيند.
گيلعاد شارون در کتاب بيوگرافی پدرش نوشته است که انديشه غير منتظره بيرون رفتن کامل اسرائيل از غزه، فکری بود که او آن را با پدرش در ميان گذاشت و پدر را که خود از سازندگان اصلی آبادی های يهودی نشين بود، به اجرای آن تشويق کرد.
بنا به نوشته گيلعاد شارون، پدرش اصولا به اين باور رسيده بود که ديگر نمی توان از آبادی نشين های يهودی با صرف نيرو و توان و هزينه مالی و معنوی زيادی، دفاع کرد.
حزب ليکود که در نتيجه اقدام غير منتظره و شگفت انگيز آريل شارون در زمان برپايی حزب تازه «کاديما» به شدت تضعيف شده بود، دوباره نه تنها کاملا تقويت شد و به جايگاه پيشين خود بازگشت، بلکه نتانياهو در انتخابات بهار ۲۰۰۹ دوباره بر مسند نخست وزيری تکيه زد و حزب «کاديما» را هرچند که بيشترين کرسی های پارلمانی را به دست آورده بود، به اپوزيسيون راند؛ وضعيتی که تا به امروز ادامه دارد.
آريل شارون متولد ۲۶ فوريه ۱۹۲۸ با نام «آريل شاينمرمن» در دهکده «ملل» در اسرائيل از والدينی يهودی که اهل گرجستان بودند، به دنيا آمد. والدينش دراوايل دهه ۱۹۲۰ به سرزمين فلسطین رفتند.
شارون که زبان روسی را نيز به خوبی تکلم می کرد، عضو «هاگانا» بود و در نبردهای استقلال اسرائيل که جوانی بيست ساله بود، مشارکت جدی داشت.
پس از استقلال اسرائيل، شارون با طی کردن درجه های نظامی به ژنرالی محبوب در ارتش مبدل شد و يپروزی های مهمی را در نبردهای تحميل شده از سوی کشورهای عرب، برای کشورش به دست آورد و از جمله از ستاره های محبوب جنگ «شش روزه» و نبرد «يوم کيپور» بود هرچند که محبوبيت او در زمان حضور نيروهای اسرائیلی در اوايل دهه هشتاد در لبنان به شدت آسيب ديد و به او و مناخم بگين، لطمه زيادی زد.
شارون در پی ورود به صحنه سياست اسرائيل از نيمه دوم ۱۹۷۳، در دوره های هشتم تا شانزدهم کنست عضو پارلمان اسرائيل بود و از دولت هجدهم اسرائيل به بعد، در ده دولت، وزير و از جمله در شمار وزيران ارشد مانند وزير دفاع و يا نخست وزير بود.
آيا آريل شارون پس از سالها بودن در اغمای مطلق زنده شده است؟ به نظر می رسد که پاسخ اين پرسش، «آری» است.
حدود شش سال پس از به اغما رفتن کامل آريل شارون که در زمان ابتلا به سکته مغزی نخست وزير اسرائيل بود، اکنون فرزندان او برای نخستين بار گفته اند که نشانه های خوبی از بازگشت پدر خود به زندگی را در او می بينند.
نشانه های اميدوارکننده در زمينه بازگشت آريل شارون ۸۳ ساله به زندگی و يا دست کم خروج او از حالت اغمای مطلق را پسر بزرگ شارون در مصاحبه با «نيويورک تايمز» برای نخستين بار مطرح کرده بود.
آري شارون روز چهارم ژانويه ۲۰۰۶ در حالی که در اوج تلاش های سياسی برای دستيابی به پيمان نهايی صلح با فلسطينی ها بود و تازه حزب «کاديما» را پايه گذاری کرده بود، به دليل سکته مغزی ناگهانی به اغمای مطلق فرو رفت و به حالت گياهی درآمد.
او چند روز قبل از سکته مغزی، دچار نارسايی هايی شد و دو سه روزی بستری گرديد اما به کار بازگشته بود- برای همين شبی که سکته مغزی کرد، با اين اطمينان که اين حالت برطرف خواهد شد، او را به جای هليکوپتر، با اتومبيل از جنوب اسرائيل به بيمارستان هداسا در اورشليم منتقل کردند که اين انتقال و حرکت چند ساعته در جاده، زمانی که وخامت حال او معلوم شد، موجب انتقادهای بسيار زيادی گرديد و کميسيونی نيز در اين زمينه برپا شد.
گيلعاد شارون، فرزند پسر بزرگ آريل شارون به «نيويورک تايمز» گفته است که پدرش اکنون پس از شش سال، در حالت بيداری نه تنها چشمان خود را باز می کند و به او به خوبی و مستقيم می نگرد بلکه هنگامی که ما مطالبی را با او در ميان می گذاريم، او هم از روی آگاهی برای پاسخگويی و هم بنا به درخواست اطرافيان، انگشتان را تکان می دهد.
گيلعاد شارون ابراز «اطمينان» کرده است که پدرش حرف های او را به خوبی می فهمد و به آن واکنش نشان می دهد.
افزون بر همه اين ها، به گفته گيلعاد شارون، وزن پدرش که تحليل رفته بود، اخيراً دوباره کمی افزايش يافته است.
به گفته گيلعاد شارون، پدرش وقتی بيدار است، مستحکم و راسخ به نظر می رسد «مانند آقايی در ملک خود» و در خواب نيز آسوده به نظر می رسد و «مملو از اعتماد است».
آقای شارون گفته است که غذای مورد نياز پدرش هنوز مايعاتی است که مستقيماً به رگ او وارد می شود.
گيلعاد شارون و برادرش، عمری شارون، هر روز در اين شش سال اغمای پدرشان، او را ملاقات کرده اند؛ چه تمام سال هايی که او در بيمارستان بستری بود و چه مدت بسيار کوتاهی که به خانه خود شارون در مزرعه ای در جنوب کشور برگردانده شده بود هرچند که بلافاصله او را دوباره در بيمارستان بستری کردند.
گيلعاد شارون اميدواراست که پدرش را به مزرعه ای که به آن علاقه ای عاشقانه داشت، برگردانند.
زندگینامه ای جدید از شارون
در کتاب بيوگرافی جديدی که قرار است به زودی با نام «شارون: زندگی يک رهبر» به قلم گيلعاد شارون منتشر شود، اين پسر بزرگ شارون فاش کرده است که در فوريه ۲۰۰۶ زمانی که پدرش دچار سکته مغزی شد و به اغمای مطلق فرو رفت، تيم پزشکان اسرائيلی به خانواده شارون گفت بگذاريد که او بميرد و استنادشان اين بود که همه نشانه های حيات از او رخت بربسته است.
اما گيلعاد و عمری شارون با سرسختی، با اين نظر پزشکان مخالفت کردند. گيلعاد شارون در کتابش درباره پدر خود تأکيد کرده است که به پدرم قول داده بودم و او می دانست که هرگز از او دست نخواهيم کشيد.
گيلعاد شارون در اين کتاب، از بنيامين نتانياهو، نخست وزير کنونی اسرائيل گاه به سختی زياد انتقاد کرده است که دليل آن «بدقولی ها و دروغگويی های» نتانياهو در دهه نود ميلادی در اوج رقابت های سياسی آريل شارون و نتانياهو بر سر رهبری حزب ليکود بود.
گيلعاد شارون می گويد يک بار آريل شارون که نتانياهو او را به دفتر کارش فرا خوانده بود، بر سر نتانياهو داد کشيد و گفت: «دروغگو بودی و دروغگو هم خواهی ماند» (هر چند که دفتر نخست وزيری اسرائيل اين ادعای مطرح شده را رد کرد).
در تمامی سال های اغمای مطلق شارون حتی يک عکس از او منتشر نشده است؛ دو پسرانش به سختی و با قاطعيت مانع از هرگونه عکس يا فيلم گرفتن از پدر خود شدند.
يک موميايی نيز که از سوی يک هنرمند اسرائيلی چندی پيش در نمايشگاهی در اسرائيل به نمايش درآمد، واکنش های تآثرکننده و خشم زيادی را برانگيخت.
گيلعاد شارون، پسر شارون يک وکيل است و به نظر می رسد که به حزب «کاديما» تمايل زيادی نشان می دهد.
آريل شارون که در طول دهه ها رهبر حزب ليکود بود، خود کمتر از دو سال پيش از فرو افتادن به اغمای مطلق، از اين حزب بر اثر اختلافات سياسی عميق جدا شد و حزب «کاديما» را پايه گذاری کرد تا بتواند بدون مخالفت های شديد حزب ليکود، نيروهای اسرائيلی را از سراسر باريکه غزه بيرون برد و تمامی شهرک های يهودی نشين در غزه را برچيند.
گيلعاد شارون در کتاب بيوگرافی پدرش نوشته است که انديشه غير منتظره بيرون رفتن کامل اسرائيل از غزه، فکری بود که او آن را با پدرش در ميان گذاشت و پدر را که خود از سازندگان اصلی آبادی های يهودی نشين بود، به اجرای آن تشويق کرد.
بنا به نوشته گيلعاد شارون، پدرش اصولا به اين باور رسيده بود که ديگر نمی توان از آبادی نشين های يهودی با صرف نيرو و توان و هزينه مالی و معنوی زيادی، دفاع کرد.
حزب ليکود که در نتيجه اقدام غير منتظره و شگفت انگيز آريل شارون در زمان برپايی حزب تازه «کاديما» به شدت تضعيف شده بود، دوباره نه تنها کاملا تقويت شد و به جايگاه پيشين خود بازگشت، بلکه نتانياهو در انتخابات بهار ۲۰۰۹ دوباره بر مسند نخست وزيری تکيه زد و حزب «کاديما» را هرچند که بيشترين کرسی های پارلمانی را به دست آورده بود، به اپوزيسيون راند؛ وضعيتی که تا به امروز ادامه دارد.
آريل شارون متولد ۲۶ فوريه ۱۹۲۸ با نام «آريل شاينمرمن» در دهکده «ملل» در اسرائيل از والدينی يهودی که اهل گرجستان بودند، به دنيا آمد. والدينش دراوايل دهه ۱۹۲۰ به سرزمين فلسطین رفتند.
شارون که زبان روسی را نيز به خوبی تکلم می کرد، عضو «هاگانا» بود و در نبردهای استقلال اسرائيل که جوانی بيست ساله بود، مشارکت جدی داشت.
پس از استقلال اسرائيل، شارون با طی کردن درجه های نظامی به ژنرالی محبوب در ارتش مبدل شد و يپروزی های مهمی را در نبردهای تحميل شده از سوی کشورهای عرب، برای کشورش به دست آورد و از جمله از ستاره های محبوب جنگ «شش روزه» و نبرد «يوم کيپور» بود هرچند که محبوبيت او در زمان حضور نيروهای اسرائیلی در اوايل دهه هشتاد در لبنان به شدت آسيب ديد و به او و مناخم بگين، لطمه زيادی زد.
شارون در پی ورود به صحنه سياست اسرائيل از نيمه دوم ۱۹۷۳، در دوره های هشتم تا شانزدهم کنست عضو پارلمان اسرائيل بود و از دولت هجدهم اسرائيل به بعد، در ده دولت، وزير و از جمله در شمار وزيران ارشد مانند وزير دفاع و يا نخست وزير بود.