انتخابات ۸۶ زير ذره بين - ۳؛ تاريخچه انتخابات مجلس در جمهوری اسلامی

  • جواد کوروشی

مسئله تعيين صلاحيت نامزدها، يکی از اصلی ترين نکات برگزاری انتخابات در جمهوری اسلامی بوده است.

دربخش پيشين برنامه ويژه يررسی تحليلی انتخابات دوره هشتم مجلس شورای اسلامی نگاهی داشتيم به انتخابات در زمان های پيش و پس از انقلاب و به جنبه های مشترک و وجوه تمايز انتخابات در اين دو دوره پرداختيم.


در ادامه و در بخش سوم اين برنامه ويژه، به سراغ انتخابات در دوره های اول تا هفتم مجلس می رويم و در گفت وگو با صاحب نظران و تحليلگران به اين موضوع می پردازيم که هفت دوره انتخابات درجمهوری اسلامی، چه دگرگونی هايی راپشت سر گذاشته و مساله رد و تاييد صلاحيت داوطلبان نمايندگی در قانون چگونه به کار گرفته شده است.

برخی صاحبنظران سياسی، انتخابات هفت دوره پيشين مجلس شورای اسلامی را بدين گونه تقسيم بندی می کنند: سه دوره اول زمانی که آيت اله خمينی در قيد حيات بود ( يعنی دوره های اول تا سوم مجلس) در دهه اول انقلاب، دوم، دوره های چهارم و پنجم در دهه دوم انقلاب که «محافظه کاران سنتی» يا «بنيادگرايان» در مجلس اکثريت را کسب کردند، و سرانجام مجلس ششم و هفتم که به ترتيب دربست در اختيار اصلاح طلبان حکومتی و بنيادگرايان قرار داشته و دارد.


رويارويی دو جناح


حسين باستانی روزنامه نگار و تحليلگر سياسی در پاريس، در باره ويژگی های چهار دوره اول مجلس به راديو فردا می گويد:«مجلس اول در شرايطی تشکيل شد که رقابتی ترين مجلس بعد از انقلاب محسوب می شد. مجلس دوم در شرايطی تشکيل شد که سرکوب کاملی از سال ۶۰ شروع شده بود وهمچنين شرايط جنگ نيز حاکم بود، به همين دليل اين مجلس کمترين ميزان تکثر را بعد از انقلاب داشت و در فضای متفاوتی شکل گرفت و بافت کاملاْ يک دستی داشت.»


آقای باستانی می افزايد:« از زمان مجلس سوم که آخرين مجلس در زمان حيات آيت الله خمينی محسوب می شد، اختلافات داخلی حکومت، تأثير خود را بر بافت مجلس و تحولات منجر به تشکيل آن گذاشت.»


وی می گويد:« در آن زمان جناح موسوم به راست سنتی که روی شورای نگهبان کنترل داشت، به طور جدی با چپ هايی که مقام های دولتی و به طور مشخص وزارت کشور را در اختيار داشتند درگير شد. در همان زمان بود که دخالت های آيت الله خمينی به نفع چپ ها در مقابل شورای نگهبان اتفاق افتاد.»


آقای باستانی می افزايد:« آن زمان، آقای محتشمی پور که وزير کشور بود، به شدت با شورای نگهبان درگير شد و بعضی از نمايندگان شورای نگهبان را در حوزه های انتخاباتی زندانی کرد. آيت الله خمينی نيز به شورای نگهبان هشدار داد، کاری نکنيد که جوان ها در خيابان ها عليه شما تظاهرات کنند.»


به گفته حسين باستانی، «در چنين فضايی يک مجلس کاملا چپ شکل گرفت که باعث ايجاد دلخوری و کينه تاريخی در ميان راست ها شد.»


وی می گويد:« در مجلس چهارم، يعنی اولين مجلس پس از فوت آيت الله خمينی، تمام اينها جبران شد. در آن زمان بود که شورای نگهبان، بر اثر تصويب بند نظارت استصوابی اختيارات فراوانی در تاييد صلاحيت ها و کنترل فضای انتخابات پيدا کرد و رد صلاحيت بسيار گسترده ای از نيروهای چپ و حتی نيروهايی که در زمان حيات آيت الله خمينی مقام های بالای حکومتی داشتند، انجام داد. البته چپ ها نيز با ليست های کامل در انتخابات شرکت کردند، ولی شکست سنگينی خوردند که البته اين شکست را نمی توان فقط به شورای نگهبان و جناح راست نسبت داد. چپ ها درآن زمان، مسئولين اصلی و چهره های شناخته شده تر حکومت محسوب می شدند که به تندروی اشتهار داشتند و ديگر فضای جامعه آنها را نمی پسنديد.»


پس از خمينی


در پی درگذشت آيت الله خمينی در سال ۱۳۶۸ و پايان کار کابينه ميرحسين موسوی نخست وزير در بخش اعظم دوران جنگ هشت ساله ايران و عراق و متمايل به اقتصاد دولتی، رفته رفته جناح معروف به «پيروان خط امام» که در دولت و دوره های اول تا سوم مجلس اکثريت داشت، به حاشيه رانده شد و زمينه برای چيرگی محافظه کاران بر مجلس چهارم فراهم شد.


تحليلگرانی که رقابت های جناحی در درون جمهوری اسلامی را عاملی برای تحول سياسی توصيف می کنند، تولد گرايشی به نام «کارگزاران سازندگی» در آستانه انتخابات مجلس پنجم در سال ۱۳۷۴ را رويدادی مهم می دانند.


اين دسته از تحليلگران می افزايند ورود اين گرايش متمايل به تاکيد بر تخصص، تکنوکراسی و کم کردن سهم دولت در اقتصاد به صحنه سياسی و تاييد صلاحيت نامزدهای اين گرايش با وساطت اکبر هاشمی رفسنجانی، رييس جمهوری وقت ممکن و مانع تکصدايی شدن مجلس پنجم شد.


حسين باستانی يکی از همين تحليلگران به راديو فردا می گويد:« چيزی که فضای مجلس پنجم را تغيير داد، درگير شدن اکبر هاشمی رفسنجانی با راست سنتی در آخرين ماه ها و هفته های منتهی به انتخابات بود که باعث شد گروه کارگزاران سازندگی تشکيل شود.»


آقای باستانی می افزايد:«به گفته آقای هاشمی رفسنجانی، وی منع را از روی تشکيل دادن اين گروه برداشت. آن زمان، انتخاباتی شکل گرفت که يک قطب آن جناح چپ بود که بسيار ضعيف بود و يک قطب آن راست سنتی و قطب ديگر هم کارگزاران سازندگی بودند که از آنها با لفظ راست مدرن يا راست ميانه ياد می شد.»


وی می گويد:« در اين انتخابات، راست سنتی با اکثريت بسيار کوچکی پيروزشد و اين فضا تا مجلس ششم ادامه يافت. مجلسی که تحت تاثير فضای دوم خرداد بود و منجر به پيروزی بسيار گسترده اصلاح طلبان شد، که در واقع بعد از مجلس دوم، اين بالاترين و قاطع ترين پيروزی انتخابات برای يک جناح سياسی محسوب می شد.»


آقای باستانی می افزايد:«از آنجا که اين انتخابات در فضايی بسيار تهاجمی شکل گرفته بود و اصلاح طلبان حتی حاضر نشدند ائتلاف آقای هاشمی را قبول کنند، بلافاصله پس ازآن، ائتلافی از راست افراطی با پشتيبانی رهبر جمهوری اسلامی در برابر اين مجلس بسيج شد.»


وی می گويد:«در مجلس ششم بود که فشارها از جانب جناح راست به تدريج شدت يافت و مجلس را بيش از پيش درگير کرد. اين فضا با نااميدی کلی جامعه ادامه يافت و به مجلس هفتم رسيد که در آن بدون واکنش جدی اجتماعی، شورای نگهبان به طور قاطع وارد صحنه شد و با پشتيبانی کامل از جانب رهبر، تمام چهره های مشهور اصلاح طلب را رد صلاحيت کرد.»


احمد حکيمی پور، دبير کل حزب اراده ملت ايران، که ديدگاه هايی نزديک به جناح اصلاحگرای جمهوری اسلامی دارد نيز بر اين نظر است که در روند برگزاری انتخابات از دوره اول به بعد، به ويژه از دوره چهارم تا کنون، بر ميزان رد صلاحيت ها افزوده شده و تنها در دوره اول مجلس بود که محدويت ها به اين درجه نبود.


وی به راديو فردا می گويد:« انتخابات دور اول، که در حال و هوای انقلاب برگزار شد، بسيار آزادتر بود و تمام گروه ها و جناح ها فعالانه در آن حضور داشتند. دور دوم و سوم، در فضای جنگ ايران و کشمکش های داخلی برگزار شد. بنابر اين انتخابات پرشور نبود، ولی حذف زيادی هم نداشتيم. از دوره چهارم که نظارت استصوابی حاکم شد، جريان محدود کننده شدت بيشتری گرفت به جز دوره ششم که اصلاح طلبان در راس قدرت بودند و تلاش کردند که رد صلاحيت ها پر رنگ نشود.»


موضوعی برال جدال: صلاحيت


پيشاپيش انتخابات دوره هشتم مجلس هفته ها است که جدال های جناح های حکومتی بر سر رد و يا تاييد صلاحيت ها در کانون خبرهای انتخاباتی قرار گرفته است.


به ويژه که پس از مراحل اول که هيئت های اجرايی وزارت کشور و هيئت های نظارت شورای نگهبان ۳۰ در صد از بيش از ۷۱۰۰ نفر از داوطلبان نمايندگی مجلس را رد صلاحيت کردند، طی سه هفته گذشته شورای نگهبان در ۴ مرحله، برخلاف انتظار جمعی از اصلاح طلبان، صلاحيت بيش از ۱۰۰۰ داوطلب رد شده را به آنان بازگرداند.


اما چرا شماری از تحليلگران، از غافلگير شدن اصلاح طلبان ياد می کنند و علت اين رفتار شوری نگهبان چه بود؟ چنين عملکردی نتيجه تغيير در سياست می تواند باشد و يا به گفته برخی تحليلگران در پی محاسبات هوشمندانه و برنامه ريزی شده صورت گرفته است؟


به رغم رايزنی هايی که چهرهای شاخص متنقد اصولگرايان، اکبر هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی و مهدی کروبی با رهبر جمهوری اسلامی پيش از تصميم ياد شده شورای نگهبان انجام گرفت، برخی تحليلگران رفتار شورای نگهبان را ناشی از محاسبات سياسی برای شکل دادن به ترکيبی دلخواه در مجلس هشتم ارزيابی می کنند.


رد صلاحيت هوشمندانه؟


سراج الدين ميردامادی، معاون پيشين اداره کل انتخابات وزارت کشور چنين نظری دارد. وی به راديو فردا می گويد:« شيوه جديد در اين دوره به صورت اتفاقی نبوده است و رد صلاحيت ها هوشمندانه انجام می شود و در آن نوعی نگاه به شکل گيری اقليت و اکثريت در مجلس آينده به چشم می خورد.»


احمد صدر حاج سيد جوادی، از گرايش معروف به «ملی- مذهبی» و عضو ارشد نهضت آزادی ايران، به راديو فردا می گويد:« سياست تاييد دوباره عده ای از داوطلبان نمايندگی اين دوره مجلس که در ابتدا رد صلاحيت شده بودند، نشان از آن دارد که آگاهانه به اقليتی ناچيز اجازه ورود به مجلس داده می شود تا ضمن رعايت ظاهری حضور اکثريت و اقليت، اين اقليت تاثيری مهم در تصميم گيری های مجلس نداشته باشد.»


وی می افزايد:« ممکن است طوری برنامه ريزيشده باشد که يک اقليت مختصر به مجلس راه يابد ولی نه آن ميزان که در مقام مؤثر واقع شود و برنامه های آقايان را به هم زند. صحنه رقابت را تا اين اندازه باز می گذارند که ۴-۳ نفری به مجلس راه يابند.»


اما صادق زيباکلام، استاد دانشگاه و تحليلگر سياسی در تهران بر آن است که چنين محاسبه ها و برنامه ريزی های دقيقی اصولا در جمهوری اسلامی ناممکن است.


وی به راديو فردا می گويد:« من فکر نمی کنم در کشور ما بشود تا اين اندازه برنامه ريزی کرد، اگر اينها می توانستند اين قدر خوب برنامه ريزی کنند، ساده تر اين بود که جناح حاکميت و اصولگرايان با برنامه ای هماهنگ وارد صحنه انتخابات شوند.»


از لابه لای گفته های تحليلگران و مواضع جناح اصلاحگرای جمهوری اسلامی چنين بر می آيد که به علت رد صلاحيت بيش از ۱۰۰۰ داوطلب نمايندگی، حتی اين جناح، انتخابات هشتمين دوره مجلس هشتم را رقابتی و سالم نمی داند.


اما فعالان و گروه های منتقد و مخالف نظام جمهوری اسلامی در باره انتخابات اين دوره چه نظری دارند؟


در بخش چهارم برنامه انتخابات ۸۶ زير ذره بين به اين پرسش خواهم پرداخت.