استراتژی مهار ایران؛ «آمریکا شرایط لازم را ندارد»

تحلیلگر نشریه جینز معتقد است که بعید است آمریکا در چند سال آینده در شرایطی قرار گیرد که سیاست مهار ایران را پیش ببرد.(عکس: EPA)

«یک ایران دارای قدرت هسته‌ای و نیرومند می‌تواند باعث بی‌ثباتی در منطقه خاورمیانه شود و دولت آمریکا را به کاربست استراتژی مهار ترغیب خواهد کرد.»


«مجله دفاعی جینز» در مقاله ‌ای به قلم مایکل روبین به ارزیابی این موضوع پرداخته است که دولت آمریکا و متحدان آن تا چه حد برای عملی کردن این سیاست آماده هستند.


در دوران معروف به جنگ سرد، سیاست خارجی آمریکا در قبال اتحاد شوروی سابق بر اساس مهار قدرت و توسعه طلبی رقیب تعریف می‌ شد. جوهره این سیاست که به بهترین نحوه توسط جرج کنان، مشاور امنیت ملی آمریکا در سال ۱۹۴۷ توصیف شد، هوشیاری در قبال توسعه ‌طلبی روسیه و در عین حال حفظ نوعی آرامش و پرهیز از رودرویی بود.


به نوشته «جینز» در حال حاضر چنین استراتژی تنها روش برخورد آمریکا با مورد ایران نیست و آمریکا می‌ کوشد از طریق اقدامات دیگر مانع دستیابی ایران به قدرت هسته‌ای شود. اما اگر تمام این روش‌ها ناکام بماند و ایران با تکیه بر توانایی هسته ‌ای سیاست گستاخانه‌ تری را در پیش بگیرد به احتمال زیاد استراتژی مهار ایران تنها گزینه برای آمریکا خواهد بود.


چرا سیاست مهار؟


تحلیلگر «جینز» با اشاره به بی‌نتیجه ماندن روش‌های فعلی در مقابله با گسترش فعالیت‌های هسته‌ای ایران، و بی‌ تأثیر بودن تحریم ‌های دو سال اخیر و بی‌ اعتنایی ایران به مصوبات شورای امنیت و فشارهای آمریکا و متحدانش پیش‌بینی می ‌کند که تمرکز روی سیاست مهار ایران بیشتر خواهد شد.


  • «پیچیدگی‌های موجود در تحکیم مناسبات آمریکا با برخی از قدرت‌های منطقه‌ای از عواملی است که باعث می‌شود استراتژی مهار حکومت ایران با مشکل روبه‌رو شود.»
مایکل روبین در نشریه «جینز دیفنس»

به نوشته وی، جوهره سیاست مهار ایران روی جلوگیری از کاربست سلاح هسته ای توسط آن کشور متمرکز نخواهد بود، چرا که آمریکا از توانایی کافی برای پیشگیری از چنین اقدامی برخوردار است. سیاست مهار ایران در حقیقت جلوگیری از گسترش دامنه نفوذ این کشور در منطقه از طرق دیگر و با اتکا آن کشور به زرادخانه و قدرت هسته ای است.


دامنه نفوذ ایران در صورت تقویت قدرت منطقه ای آن کشور می‌تواند علاوه بر لبنان یا عراق، جزایر مورد اختلاف با امارات متحده عربی متحده را نیز شامل شود. حسین شریعتمداری، سردبیر روزنامه کیهان که از سوی علی خامنه ای، رهبر ایران حمایت می شود در ماه ژوئیه سال ۲۰۰۷ گفت که بحرین پس از پنج قرن جدایی از ایران باید بار دیگر ضمیمه این کشور شود و یا تهدیدهای مکرر مقامات نظامی ایران در مورد بستن تنگه هرمز همواره باعث نگرانی دولت‌های حاشیه خلیج فارس بوده است.


تحلیل‌گر «جینز» می‌نویسد، اشاره به این موارد به این معنا نیست که حکومت ایران در فکر توسعه مرزها و یا اشغال نواحی متعلق به کشورهای دیگر است ولی به خوبی نشان می ‌دهد که قدرت‌ گیری ایران می ‌تواند منطقه خلیج فارس را بحرانی ‌تر کند.


این نشریه می نویسد: در واکنش به یک چنین شرایط احتمالی آمریکا باید سیاست مهار ایران را بر سه پایه استوار کند: حضور دائمی نیروهای آمریکا در منطقه، فروش تسلیحات مؤثر به کشورهای پيرامونی ايران و جلب دائمی متحدان در منطقه. ولی مشکلات سیاسی، حساسیت ‌های منطقه ‌ای و نگرانی در مورد همکاری با برخی از قدرت‌های منطقه ‌ای باعث شده که توانایی آمریکا برای پیشبرد سیاست مهار ایران در منطقه با موانعی روبه ‌رو باشد.


استقرار آمریکا در منطقه


تحلیل‌گر «جینز» با اشاره به اینکه استقرار نیروهای آمریکا در جوار خاک ایران تا حد زیادی عملی شده، می نویسد: اکنون رقمی بین ۲۰۰ تا ۲۵۰ هزار نفر از سربازان آمریکایی در عراق، افغانستان، کشورهای خلیج فارس و ترکیه مستقر هستند. هرچند چنین آرایش نیرویی در اطراف ایران می‌تواند پیامی مؤثر به حکومت این کشور باشد ولی نباید فراموش کرد که بخش عمده این نفرات هم اکنون درگیر جنگ در عراق و افغانستان هستند.



در حال حاضر ۲۰۰ تا ۲۵۰ هزار نفر از سربازان آمریکایی در عراق، افغانستان، کشورهای خلیج فارس و ترکیه مستقر هستند.

علاوه بر این اکثر پایگاه‌های آمریکا در منطقه حالت موقت دارند و بنابر این استفاده فعال از آنها همواره در گرو نوعی هماهنگی با دولت‌های منطقه است. در برخی موارد – فرضاً زمان حمله به افغانستان – شاهد بودیم که دولت عمان با تأخیر به آمریکا اجازه داد از پایگاه‌های هوایی آن کشور استفاده کند.


تحلیل‌گر «جینز» اشاره می‌کند که شاید در میان تمامی نقاط استقرار، عراق مؤثرترین منطقه حضور سربازان آمریکا برای مهار ایران است و باید دید آینده توافقات امنیتی عراق و آمریکا چگونه رقم خواهد خورد. ترکیه نیز بعید است هیچگاه به آمریکا اجازه دهد که از خاک این کشور علیه ایران استفاده کند و تقریباً همین حالت در مورد پاکستان صادق است.


وی با توجه به محدودیت‌هایی که در مورد توانایی و اقدام ارتش آمریکا در منطقه بر شمرده ‌است، نقش عامل دوم یعنی مسلح کردن کشورهای منطقه برای مقابله با نفوذ ایران را حایز اهمیت بیشتری می‌داند و می ‌افزاید: به این منظور باید توانایی تسلیحاتی کشورهای کوچک خلیج فارس تقویت شود و تسلیحات کارآمد و مدرن در اختیار آنان قرار بگیرد.


وی این امکان را که در حالت احتمالی حملات ایران به مراکز نفتی در خلیج فارس، کشورهای کوچکی نظیر قطر و یا بحرین بتوانند با ایران مقابله کنند بعید ارزیابی می ‌کند، ولی برخورداری این کشورها از سلاح‌ های پیشرفته موشکی و ضدهوابی را عاملی می‌ داند که می ‌تواند اعتماد به نفس این کشورها در مقابله با ایران را افرایش دهد.


دیپلماسی نامطلوب


تحلیلگر «جینز» پیچیدگی‌های موجود در تحکیم مناسبات آمریکا با برخی از قدرت‌های منطقه‌ای را از دیگر عواملی می ‌داند که باعث می‌شود استراتژی مهار حکومت ایران با مشکل روبه ‌رو شود.


  • «در میان کشورهای خلیج فارس به غیر از عربستان سعودی ، هیچ کشور دیگری توانایی مقابله با حمله احتمالی ایران را ندارد. هیچ یک از نهادهای تصمیم ‌گیر در آمریکا تاکنون استقرار پایگاه‌های دائمی‌ تر و یا تجهیز تسلیحاتی کشورهای منطقه را نپذیرفته و یا در دستور کار قرار نداده ‌اند.»
نشریه جینز دیفنس

از زمان به قدرت رسیدن جرج بوش، ایجاد دمکراسی در ساختار سیاسی کشورهای منطقه به یکی از ارکان سیاست خارجی آمریکا بدل شده‌است و با توجه به ماهیت نظام‌های سیاسی در اکثر کشورهای خاورمیانه، آسیای مرکزی و قفقاز، تأکید بیش از حد آمریکا بر این اصل، باعث رنجش برخی از حکومت‌ها و در نتیجه کاهش میزان همکاری نظامی و امنیتی آنها با آمریکا شده ‌است.



مایکل روبین می ‌نویسد که با توجه به بن ‌بست مذاکرات با ایران در مورد توقف غنی‌سازی اورانیوم در آن کشور و با توجه به عدم تمایل عمومی در اروپا و آمریکا برای به‌کارگیری قدرت نظامی علیه ایران، سیاستگذاران آمریکا خود را برای پیشبرد سیاست مهار ایران آماده ‌تر می‌ کنند. با این همه راه عملی کردن این استراتژی بسیار ناهموار خواهد بود.


وی به این موضوع اشاره می ‌کند که در میان کشورهای خلیج فارس به غیر از عربستان سعودی، هیچ کشور دیگری توانایی مقابله با حمله احتمالی ایران را ندارد. هیچ یک از نهادهای تصمیم ‌گیر در آمریکا تاکنون استقرار پایگاه‌های دائمی‌ تر و یا تجهیز تسلیحاتی کشورهای منطقه را نپذیرفته و یا در دستور کار قرار نداده ‌اند. از سوی دیگر مشکل انتخاب دمکراسی و یا امنیت به عنوان اولويت اصلی در سیاست خارجی آمریکا در منطقه پیرامونی ایران بر جای خود باقی است.


این نشریه در پایان نتیجه‌ گیری می‌کند، تمامی این موارد نشان می ‌دهد که دولت آمریکا هنوز آمادگی و شرایط لازم برای پیشبرد استراتژی مهار ایران را ندارد و بعید است که طی چند سال آینده نیز در موضعی قرار بگیرد که به‌خوبی بتواند یک ایران اتمی و نیرومندتر را در منطقه مهار کند.