دولت چین علیرغم فشارهای فزاینده آمریکا و ژاپن، محدودیتهای مربوط به صدور مواد خام نایاب و ارزشمند خود را ادامه خواهد داد. این مواد در تولیدات صنایع پیشرفته مانند تلفنهای همراه، توربینهای بادی، اتومبیلهای دوگانه سوز و کامپیوترهای دستی مورد استفاده قرار میگیرند.
طی سالهای بعد از جنگ جهانی دوم، مسابقه برای کنترل منابع خام، بخصوص موادی که از آنها با نام مواد استراتژیک یاد میشد، به شکل گرفتن بسیاری از سیاستهای استعماری و واکنشهای ضد استعماری در جهان سوم انجامید.
نفت و گاز که مهمترین کالاهای راهبردی در جهان محسوب میشوند، در دوران از میان رفتن مستعمرهها و جانشین شدن بسیاری از آنها با دولتهای مستقل، عامل آغاز بسیاری از جنگها در مناطق نفتخیز بوده است.
کنترل مواد خام
ملی ساختن منابع خام و در رأس آنها نفت و گاز، و تلاش برای اعمال کنترل صاحبان آنها بر این مواد ارزشمند، بسیاری از حرکتهای استقلالطلبانه دوران معاصر را در جهان سوم شکل داد.
ملی ساختن نفت در ایران، طی دهه پنجاه به رهبری مصدق و حمایت شاه، در ردیف کارسازترین شکستهایی بود که تا آن زمان یک کشور کوچک به قدرتهای استعماری روز جهان وارد ساخته بود.
تولد اتحادیههای دارندگان و فروشندگان مواد خام، مانند «اوپک» که صادرکنندگان عمده نفت خام را در دهه ۶۰ گرد هم آورد، نمودار موفق تلاش دارندگان مواد خام برای حمایت از منافع گروهی آنها در مقابل کشورهای صنعتی و پیشرفته است.
ابزار سیاست خارجی
عبور از دوران نهضتهای ضد استعماری، شکل گرفتن دولتهای مستقل تازه در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین، رشد دمکراسی در جهان، فروریختن نظم جهانی کهنه، بر اساس دنیای دو قطبی پس از پایان جنگ سرد، و بویژه نزدیکتر شدن ابعاد قدرت کشورهای کوچک به قدرتهای بزرگ، همراه با شکل گرفتن «نظم نوین» طبیعت رقابت برای کنترل بیشتر بر مواد خام را در جهان تغییر داد.
از جمله، چین، فرانسه و یا آمریکا برای دست داشتن بر منابع و مواد خام قاره آفریقا و یا آمریکای لاتین، ناگزیر از دادن امتیازهای مالی فوقالعاده به کشورهای دارنده مواد خام و پرداخت هزینه واقعی موادی هستند که خریداری میکنند.
کشورهای دارنده مواد خام نیز از داراییهای خود به عنوان ابزار سیاست خارجی و وسیلهای جهت تأمین هدفهای سیاسی و امنیت ملی و منطقهای استفاده میکنند.
از جمله روسیه برای تبدیل شدن به یک شریک عمده اروپایی و به دست آوردن نفوذ منطقهای بیشتر، از نقش خود به عنوان صادرکننده گاز و نفت حداکثر استفاده را به عمل میآورد.
در وضعیت کنونی صادرات نفت و گاز برای روسیه همان نقشی را ایفا میکند که اتحاد شوروی طی سالهای بعد از جنگ و تا زمان انحلال در ابتدای دهه نود، از ظرفیت صدور اسلحه خود انتظار داشت.
عربستان سعودی نیز، مانند روسیه ولی با روش و نگرشی متفاوت، ظرفیت صدور نفت خام خود را به عنوان یک ابزار، در خدمت سیاست خارجی خود قرار داده است: نقشی که نظام سیاسی آرمانگرای جمهوری اسلامی در ایران از آن غافل مانده و در نتیجه متحمل زیانهای سنگینی شده است.
منابع نایاب و نقش چین
با تولد فنیآوریهای تازه، نه تنها رقابت برای تأمین منابع خام ارزشمند و مورد نیاز و مصرف در صنایع متعارفی، مانند نفت، گاز، آهن، زغال سنگ، الماس، مس، اورانیوم، طلا و نقره از میان نرفت که بر تعداد، آنها، مواد نایاب تازه و مورد مصرف در صنایع جدید افزوده گردید.
چین اخیراً گذشته از اعمال محدودیت صدور خاک کمیابی که حاوی مواد نایاب مورد مصرف در صنایع الکترونیکی است، ۱۶ ماده خام دیگر را نیز که حاوی فلزات کمیاب است مشمول محدودیت صادرات ساخته است.
اگرچه مواد یاد شده در سراسر دنیا یافته میشوند، ولی به دلیل اندک بودن درصد آنها درمعد مربوط و هزینههای سنگین استخراج و باز یافت، دست چین که در عمل ۹۰ درصد از منابع یاد شده را در اختیار دارد بسیار قویتر از دیگر کشورهایی شده که صنایع مدرن را در درون کشورهای خود توسعه دادهاند ولی از مواد خام مورد نیاز در سرزمینهای خود محروماند.
علاوه بر در اختیار داشتن منابع قابل ملاحظه و معادن اصلی، چین از مدتها پیش تأسیسات گستردهای را نیز برای بهرهبرداری و بازیافت این نوع فلزات کمیاب ایجاد کرده است. وجود این تأسیسات هزینههای بهرهبرداری را برای چین کمتر از سایر کشورهای جهان میسازد.
ناظران آگاه اعتقاد دارند که برتری جهانی چین در زمینه دست داشتن انحصاری به مواد کمیاب معدنی حداقل تا ۱۵ سال آینده ادامه خواهد یافت.
اگرچه چین محدودیت صدور خاک کمیاب خود را که حاوی مواد نادر معدنی است ناشی از دلایل سیاسی نمیداند و اتهام امتیازگیری از این راه را نیز رد میکند، در عین حال داشتن دست بالاتر در رقابت صنعتی با ژاپن و آمریکا نکته آشکاری است که در دوران رشد صنایع مدرن رهبران پکن نه قادر به انکار و نه دل شستن از آن هستند.
طی سالهای بعد از جنگ جهانی دوم، مسابقه برای کنترل منابع خام، بخصوص موادی که از آنها با نام مواد استراتژیک یاد میشد، به شکل گرفتن بسیاری از سیاستهای استعماری و واکنشهای ضد استعماری در جهان سوم انجامید.
نفت و گاز که مهمترین کالاهای راهبردی در جهان محسوب میشوند، در دوران از میان رفتن مستعمرهها و جانشین شدن بسیاری از آنها با دولتهای مستقل، عامل آغاز بسیاری از جنگها در مناطق نفتخیز بوده است.
کنترل مواد خام
ملی ساختن منابع خام و در رأس آنها نفت و گاز، و تلاش برای اعمال کنترل صاحبان آنها بر این مواد ارزشمند، بسیاری از حرکتهای استقلالطلبانه دوران معاصر را در جهان سوم شکل داد.
ملی ساختن نفت در ایران، طی دهه پنجاه به رهبری مصدق و حمایت شاه، در ردیف کارسازترین شکستهایی بود که تا آن زمان یک کشور کوچک به قدرتهای استعماری روز جهان وارد ساخته بود.
تولد اتحادیههای دارندگان و فروشندگان مواد خام، مانند «اوپک» که صادرکنندگان عمده نفت خام را در دهه ۶۰ گرد هم آورد، نمودار موفق تلاش دارندگان مواد خام برای حمایت از منافع گروهی آنها در مقابل کشورهای صنعتی و پیشرفته است.
ابزار سیاست خارجی
عبور از دوران نهضتهای ضد استعماری، شکل گرفتن دولتهای مستقل تازه در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین، رشد دمکراسی در جهان، فروریختن نظم جهانی کهنه، بر اساس دنیای دو قطبی پس از پایان جنگ سرد، و بویژه نزدیکتر شدن ابعاد قدرت کشورهای کوچک به قدرتهای بزرگ، همراه با شکل گرفتن «نظم نوین» طبیعت رقابت برای کنترل بیشتر بر مواد خام را در جهان تغییر داد.
از جمله، چین، فرانسه و یا آمریکا برای دست داشتن بر منابع و مواد خام قاره آفریقا و یا آمریکای لاتین، ناگزیر از دادن امتیازهای مالی فوقالعاده به کشورهای دارنده مواد خام و پرداخت هزینه واقعی موادی هستند که خریداری میکنند.
کشورهای دارنده مواد خام نیز از داراییهای خود به عنوان ابزار سیاست خارجی و وسیلهای جهت تأمین هدفهای سیاسی و امنیت ملی و منطقهای استفاده میکنند.
از جمله روسیه برای تبدیل شدن به یک شریک عمده اروپایی و به دست آوردن نفوذ منطقهای بیشتر، از نقش خود به عنوان صادرکننده گاز و نفت حداکثر استفاده را به عمل میآورد.
در وضعیت کنونی صادرات نفت و گاز برای روسیه همان نقشی را ایفا میکند که اتحاد شوروی طی سالهای بعد از جنگ و تا زمان انحلال در ابتدای دهه نود، از ظرفیت صدور اسلحه خود انتظار داشت.
عربستان سعودی نیز، مانند روسیه ولی با روش و نگرشی متفاوت، ظرفیت صدور نفت خام خود را به عنوان یک ابزار، در خدمت سیاست خارجی خود قرار داده است: نقشی که نظام سیاسی آرمانگرای جمهوری اسلامی در ایران از آن غافل مانده و در نتیجه متحمل زیانهای سنگینی شده است.
منابع نایاب و نقش چین
با تولد فنیآوریهای تازه، نه تنها رقابت برای تأمین منابع خام ارزشمند و مورد نیاز و مصرف در صنایع متعارفی، مانند نفت، گاز، آهن، زغال سنگ، الماس، مس، اورانیوم، طلا و نقره از میان نرفت که بر تعداد، آنها، مواد نایاب تازه و مورد مصرف در صنایع جدید افزوده گردید.
چین اخیراً گذشته از اعمال محدودیت صدور خاک کمیابی که حاوی مواد نایاب مورد مصرف در صنایع الکترونیکی است، ۱۶ ماده خام دیگر را نیز که حاوی فلزات کمیاب است مشمول محدودیت صادرات ساخته است.
اگرچه مواد یاد شده در سراسر دنیا یافته میشوند، ولی به دلیل اندک بودن درصد آنها درمعد مربوط و هزینههای سنگین استخراج و باز یافت، دست چین که در عمل ۹۰ درصد از منابع یاد شده را در اختیار دارد بسیار قویتر از دیگر کشورهایی شده که صنایع مدرن را در درون کشورهای خود توسعه دادهاند ولی از مواد خام مورد نیاز در سرزمینهای خود محروماند.
علاوه بر در اختیار داشتن منابع قابل ملاحظه و معادن اصلی، چین از مدتها پیش تأسیسات گستردهای را نیز برای بهرهبرداری و بازیافت این نوع فلزات کمیاب ایجاد کرده است. وجود این تأسیسات هزینههای بهرهبرداری را برای چین کمتر از سایر کشورهای جهان میسازد.
ناظران آگاه اعتقاد دارند که برتری جهانی چین در زمینه دست داشتن انحصاری به مواد کمیاب معدنی حداقل تا ۱۵ سال آینده ادامه خواهد یافت.
اگرچه چین محدودیت صدور خاک کمیاب خود را که حاوی مواد نادر معدنی است ناشی از دلایل سیاسی نمیداند و اتهام امتیازگیری از این راه را نیز رد میکند، در عین حال داشتن دست بالاتر در رقابت صنعتی با ژاپن و آمریکا نکته آشکاری است که در دوران رشد صنایع مدرن رهبران پکن نه قادر به انکار و نه دل شستن از آن هستند.