هفتهنامه «اکونومیست» چاپ بریتانیا در گزارش مستندی به شرایط اسفبار محکومان در تبعیدگاههای کار اجباری (گولاگ) در کره شمالی پرداخته و مینویسد نقض شدید حقوق بشر در این اردوگاهها یک شرمساری بزرگ برای تمام جهان است.
ارزیابیهای موجود نشان میدهد که دولت کره شمالی رقمی بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار زندانی سیاسی را در اردوگاههای کار اجباری در نواحی دورافتاده شمال این کشور حبس کردهاست. دولت این کشور وجود هرگونه زندانی سیاسی در کره شمالی را تکذیب میکند. یا به گفته کیم جونگ دوم رهبر این کشور، مجازات دشمنان حکومت، به مثابه حفاظت و پاسداری از حقوق بشر مردم کره شمالی است.
زندانیان این اردوگاهها هیچگاه از جرم خود مطلع نمیشوند هر چند رواج گسترده شکنجه باعث میشود که آنها به اصطلاح «اعتراف» کرده و بپذیرند که وجهه «رهبر کبیر» کشور را خدشهدار نموده و یا به برنامههای رسانههای خارجی گوش دادهاند.
از برگزاری محاکمه، وکیل مدافع، قاضی و حتی محکومیت مشخص هیچ خبری نیست. اما اکثریت این افراد تمام طول عمر خود را در اردوگاههای کار اجباری سپری میکنند مگر آنکه موفق شوند به شکلی از این اردوگاهها بگریزند. بسیاری از آنها به شکل اجباری و اسرارآمیزی یکباره مفقود میشوند. اعضای خانواده، دوستان، همسایهها و همکاران این افراد در مورد سرنوشت آنها هیچ خبری پیدا نمیکنند.
افراد زندانی در این اردوگاهها هیچوقت اجازه ملاقات و یا دریافت نامه و بستههای غذا را ندارند. غذای کافی به آنها داده نمیشود، و در معادن و به شکل طاقتفرسایی بیگاری میکنند، شرایط زندگی و محل خواب و زیست آنها بسیار وخیم است و در هر ماه فقط یک روز تعطیل دارند.
نقض قوانین سختگیرانه اردوگاه، برای نمونه سرقت غذا، آسیب زدن به وسایل و یا حتی برقراری رابطه عاشقانه و جنسی با دیگران به مجازاتهای بسیار شدیدی مثل ضرب و شتم و یا شکنجه منجر میشود. نگهبانان به طور مستمر به زنان زندانی تجاوز میکنند و به همین خاطر سقط جنین اجباری بسیار متداول است. زندانیان تحت فشار قرار میگیرند تا برای مقامات اردوگاه خبرچینی کنند. اجرای مجازات اعدام بسیار معمول است و سایر زندانیان مجبور میشوند این اعدامها را ببینند.
هفتهنامه اکونومیست سپس به مورد یکی از زندانیان تبعیدگاههای کار اجباری در کره شمالی میپردازد. نام وی «شین دونگ هیوک» است و ماجرای زندگی او موضوع کتاب جدیدی است به نام «فرار از اردوگاه ۱۴» او فرزند یک پدر و مادر «زندانی نمونه» است که در سال ۱۹۸۲ در اردوگاه کار اجباری شماره ۱۴ واقع در «کائچون» متولد شده و بیست و دو سال اول عمر خود را در آن اردوگاه سپری کردهاست.
به خاطر انداختن یک چرخ خیاطی یکی از انگشتان وی را قطع کردند. برای وادار کردن وی به «اعتراف» به پیوستن به گروهی که قصد فرار داشته و به اصطلاح توسط مادر و برادر وی طراحی شدهاست، ماموران زندان او را ساعتها روی شعله آتش آویزان نگاه داشته و قلابی را در ناحیه شکم وی فرو کردند.
در مواردی تمام اعضای یک خانواده را در این اردوگاهها زندانی میکنند. «کیم ایل سونگ» بنیانگذار دولت کره شمالی زمانی اعلام کرد: «بذر و نطفه تمام تجزیهطلبان و دشمنان حکومت، هر کسی که باشند، برای سه نسل متوالی باید نابود شود.»
درست همچون دوران استیلای حکومت فئودالی خاندان «چوسون» بر کشور کره، رژیم «کیم ایل سونگ» نیز جمعیت این کشور را به سه گروه موروثی «وفاداران به حکومت»، «متزلزلها» و «دشمنان حکومت» تقسیم کردهاست.
اردوگاههای کار اجباری مملو از افراد و خانوادههایی است که جزو گروه سوم تلقی میشوند، یعنی کسانی که حدس زده میشود مسیحی هستند، یا پیشینه خانوادگی نامطلوب دارند و یا به خاندان «کیم» اهانت کردهاند.
هفتهنامه «اکونومیست» یادآوری میکند که عمر اردوگاههای کار اجباری کره شمالی سه برابر سالهایی است که اردوگاههای مشابه (گولاگها) در اتحاد شوروی سابق دایر بودند. اما با این وجود جامعه جهانی هنوز چشم خود را به روی آن بستهاست. دولت آمریکا تمام اقدامات و فعالیتهای دیپلماتیک خود را به مهار و کنترل برنامه هستهای بدوی و عقبمانده کره شمالی اختصاص داده و باید گفت که نتیجه چندانی هم به دست نیاوردهاست.
دولت کره جنوبی نیز گرفتاریهای دیگری دارد. جناح چپ سیاست این کشور خواهان روابط بهتری با همسایه شمالی است و بقیه مردم کره جنوبی نیز آرزو میکنند کهای کاش از آغاز چیزی به اسم کره شمالی وجود نداشت. و در مورد چین که شاید تنها همپیمان جدی رژیم کره شمالی باشد، باید گفت که به زور شهروندان کره شمالی را که از آن کشور میگریزند به مقامات کره شمالی پس میدهد با وجودیکه میداند این افراد با خطر اعدام روبرو هستند.
به ندرت موضوع اردوگاههای کار اجباری کره شمالی مطرح میشود. ابعاد این فجایع آنقدر بزرگ است که کلمه انزجار در برابر آن رنگ میبازد و گاه واکنش انسانی و اخلاقی به این واقعیت را فلج میکند. شاید به مسخره گرفتن حکومتی نظیر کره شمالی که توسط یک عده دیوانه هدایت میشود از توجه به فجایع انسانی که این رژیم سبب شده سادهتر باشد. بسیاری از رسانهها از جمله خود «اکونومیست» به این خاطر مقصر و خطاکاراند.
نباید فراموش کرد که حکومت کره شمالی مرتکب تمام جنایاتی شده، از تجاوز و شکنجه گرفتن تا بیگاری کشیدن و کوچ اجباری مردم که آنها را مصادیق جنایت علیه بشریت میدانیم.
باید به این میراث شوم پایان داد. جامعه جهانی اگر برای معیارهای جهانشمول حقوق بشر ارزشی قائل است نباید بیش از این نسبت به جنایاتی که در کره شمالی اتفاق میافتد منفعل بماند. دولت چین باید به سیاست شرمبار بازگرداندن اجباری فراریان از کره شمالی پایان داده و به صلیب سرخ بینالمللی و دفتر امور پناهجویان سازمان ملل متحد اجازه دهد که در گذرگاههای مرزی با کره شمالی مستقر شوند. همچنین باید حمایت خود از دولت کره شمالی در شورای امنیت سازمان ملل متحد را متوقف کند.
سازمان ملل متحد باید کمیسیون ویژهای را برای تحقیقات دقیق در مورد اردوگاههای کار اجباری در کره شمالی تشکیل دهد. دولتهای آمریکا و کره جنوبی نباید پشت سیاست مهار برنامههای هستهای کره شمالی پنهان شوند و به مسئله نقض حقوق بشر در آن کشور باید توجه بیشتری بکنند.
روز پانزدهم آوریل «کیم جونگ اوون» حاکم جوان کره شمالی صدمین سالروز تولد پدر بزرگ خود را جشن گرفت. این نسل سوم از فرزندان خاندان «کیم» اکنون باید در مورد میراث خونبار و جنایتکارانه پدران خود پاسخگو باشد. جنایات این خاندان لکه ننگ است بر دامان تمامی بشریت.
ارزیابیهای موجود نشان میدهد که دولت کره شمالی رقمی بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار زندانی سیاسی را در اردوگاههای کار اجباری در نواحی دورافتاده شمال این کشور حبس کردهاست. دولت این کشور وجود هرگونه زندانی سیاسی در کره شمالی را تکذیب میکند. یا به گفته کیم جونگ دوم رهبر این کشور، مجازات دشمنان حکومت، به مثابه حفاظت و پاسداری از حقوق بشر مردم کره شمالی است.
زندانیان این اردوگاهها هیچگاه از جرم خود مطلع نمیشوند هر چند رواج گسترده شکنجه باعث میشود که آنها به اصطلاح «اعتراف» کرده و بپذیرند که وجهه «رهبر کبیر» کشور را خدشهدار نموده و یا به برنامههای رسانههای خارجی گوش دادهاند.
از برگزاری محاکمه، وکیل مدافع، قاضی و حتی محکومیت مشخص هیچ خبری نیست. اما اکثریت این افراد تمام طول عمر خود را در اردوگاههای کار اجباری سپری میکنند مگر آنکه موفق شوند به شکلی از این اردوگاهها بگریزند. بسیاری از آنها به شکل اجباری و اسرارآمیزی یکباره مفقود میشوند. اعضای خانواده، دوستان، همسایهها و همکاران این افراد در مورد سرنوشت آنها هیچ خبری پیدا نمیکنند.
افراد زندانی در این اردوگاهها هیچوقت اجازه ملاقات و یا دریافت نامه و بستههای غذا را ندارند. غذای کافی به آنها داده نمیشود، و در معادن و به شکل طاقتفرسایی بیگاری میکنند، شرایط زندگی و محل خواب و زیست آنها بسیار وخیم است و در هر ماه فقط یک روز تعطیل دارند.
نقض قوانین سختگیرانه اردوگاه، برای نمونه سرقت غذا، آسیب زدن به وسایل و یا حتی برقراری رابطه عاشقانه و جنسی با دیگران به مجازاتهای بسیار شدیدی مثل ضرب و شتم و یا شکنجه منجر میشود. نگهبانان به طور مستمر به زنان زندانی تجاوز میکنند و به همین خاطر سقط جنین اجباری بسیار متداول است. زندانیان تحت فشار قرار میگیرند تا برای مقامات اردوگاه خبرچینی کنند. اجرای مجازات اعدام بسیار معمول است و سایر زندانیان مجبور میشوند این اعدامها را ببینند.
هفتهنامه اکونومیست سپس به مورد یکی از زندانیان تبعیدگاههای کار اجباری در کره شمالی میپردازد. نام وی «شین دونگ هیوک» است و ماجرای زندگی او موضوع کتاب جدیدی است به نام «فرار از اردوگاه ۱۴» او فرزند یک پدر و مادر «زندانی نمونه» است که در سال ۱۹۸۲ در اردوگاه کار اجباری شماره ۱۴ واقع در «کائچون» متولد شده و بیست و دو سال اول عمر خود را در آن اردوگاه سپری کردهاست.
به خاطر انداختن یک چرخ خیاطی یکی از انگشتان وی را قطع کردند. برای وادار کردن وی به «اعتراف» به پیوستن به گروهی که قصد فرار داشته و به اصطلاح توسط مادر و برادر وی طراحی شدهاست، ماموران زندان او را ساعتها روی شعله آتش آویزان نگاه داشته و قلابی را در ناحیه شکم وی فرو کردند.
در مواردی تمام اعضای یک خانواده را در این اردوگاهها زندانی میکنند. «کیم ایل سونگ» بنیانگذار دولت کره شمالی زمانی اعلام کرد: «بذر و نطفه تمام تجزیهطلبان و دشمنان حکومت، هر کسی که باشند، برای سه نسل متوالی باید نابود شود.»
درست همچون دوران استیلای حکومت فئودالی خاندان «چوسون» بر کشور کره، رژیم «کیم ایل سونگ» نیز جمعیت این کشور را به سه گروه موروثی «وفاداران به حکومت»، «متزلزلها» و «دشمنان حکومت» تقسیم کردهاست.
اردوگاههای کار اجباری مملو از افراد و خانوادههایی است که جزو گروه سوم تلقی میشوند، یعنی کسانی که حدس زده میشود مسیحی هستند، یا پیشینه خانوادگی نامطلوب دارند و یا به خاندان «کیم» اهانت کردهاند.
هفتهنامه «اکونومیست» یادآوری میکند که عمر اردوگاههای کار اجباری کره شمالی سه برابر سالهایی است که اردوگاههای مشابه (گولاگها) در اتحاد شوروی سابق دایر بودند. اما با این وجود جامعه جهانی هنوز چشم خود را به روی آن بستهاست. دولت آمریکا تمام اقدامات و فعالیتهای دیپلماتیک خود را به مهار و کنترل برنامه هستهای بدوی و عقبمانده کره شمالی اختصاص داده و باید گفت که نتیجه چندانی هم به دست نیاوردهاست.
دولت کره جنوبی نیز گرفتاریهای دیگری دارد. جناح چپ سیاست این کشور خواهان روابط بهتری با همسایه شمالی است و بقیه مردم کره جنوبی نیز آرزو میکنند کهای کاش از آغاز چیزی به اسم کره شمالی وجود نداشت. و در مورد چین که شاید تنها همپیمان جدی رژیم کره شمالی باشد، باید گفت که به زور شهروندان کره شمالی را که از آن کشور میگریزند به مقامات کره شمالی پس میدهد با وجودیکه میداند این افراد با خطر اعدام روبرو هستند.
به ندرت موضوع اردوگاههای کار اجباری کره شمالی مطرح میشود. ابعاد این فجایع آنقدر بزرگ است که کلمه انزجار در برابر آن رنگ میبازد و گاه واکنش انسانی و اخلاقی به این واقعیت را فلج میکند. شاید به مسخره گرفتن حکومتی نظیر کره شمالی که توسط یک عده دیوانه هدایت میشود از توجه به فجایع انسانی که این رژیم سبب شده سادهتر باشد. بسیاری از رسانهها از جمله خود «اکونومیست» به این خاطر مقصر و خطاکاراند.
نباید فراموش کرد که حکومت کره شمالی مرتکب تمام جنایاتی شده، از تجاوز و شکنجه گرفتن تا بیگاری کشیدن و کوچ اجباری مردم که آنها را مصادیق جنایت علیه بشریت میدانیم.
باید به این میراث شوم پایان داد. جامعه جهانی اگر برای معیارهای جهانشمول حقوق بشر ارزشی قائل است نباید بیش از این نسبت به جنایاتی که در کره شمالی اتفاق میافتد منفعل بماند. دولت چین باید به سیاست شرمبار بازگرداندن اجباری فراریان از کره شمالی پایان داده و به صلیب سرخ بینالمللی و دفتر امور پناهجویان سازمان ملل متحد اجازه دهد که در گذرگاههای مرزی با کره شمالی مستقر شوند. همچنین باید حمایت خود از دولت کره شمالی در شورای امنیت سازمان ملل متحد را متوقف کند.
سازمان ملل متحد باید کمیسیون ویژهای را برای تحقیقات دقیق در مورد اردوگاههای کار اجباری در کره شمالی تشکیل دهد. دولتهای آمریکا و کره جنوبی نباید پشت سیاست مهار برنامههای هستهای کره شمالی پنهان شوند و به مسئله نقض حقوق بشر در آن کشور باید توجه بیشتری بکنند.
روز پانزدهم آوریل «کیم جونگ اوون» حاکم جوان کره شمالی صدمین سالروز تولد پدر بزرگ خود را جشن گرفت. این نسل سوم از فرزندان خاندان «کیم» اکنون باید در مورد میراث خونبار و جنایتکارانه پدران خود پاسخگو باشد. جنایات این خاندان لکه ننگ است بر دامان تمامی بشریت.