بغض فروخورده نویسنده: سانسور از بین برود

  • مهرداد قاسمفر

«من در پیام نوروزی کلیه آرزوها و خواسته هایم را ... ( بغض) ... گفتم. آرزویم از بین رفتن سانسور است ...» علی اشرف درویشیان

چرخش درهای سیاست در ایران از دولت اصلاح طلب محمد خاتمی به آنچه که محافظه کار ترین گرایش سیاسی در ایران خوانده شده، به اعتقاد برخی از ناظران سیاسی، ابعادی بسیار وسیع تر از تغییر یک دولت علی رغم دوره کوتاه سه ساله اش در پی داشته است.



حوزه فرهنگ و سیاست های وزارت ارشاد تحت مدیریت حسین صفار هرندی سردبیر سابق روزنامه کیهان یکی از همین بخشهاست.



اگرچه سیاستهای این وزارتخانه در قلمروی سینما ، تئاتر و موسیقی همواره از سوی فعالان سرشناس این حوزه ها مورد انتقادهای جدی بوده، اما بخشی که به اعتقاد بعضی از صاحبنظران وسیع ترین تغییر سیاستها را نسبت به گذشته در خود دیده، بخش کتاب و نشر بوده است؛ سیاست هایی که یکی از بازتاب های آن در نامه سرگشاده ناشران تهران به وزیر ارشاد منعکس شد.



در این نامه از معطلی چند ساله کتب در ارشاد برای دریافت مجوز و نیز بی توجهی به منزلت صنفی و کرامت انسانی ناشر و پدید آورندگان در این وزارتخانه سخن رفته است.




  • کتاب های ناشرانی که ما با آنها ارتباط داریم، اغلب در سال گذشته تا هفت ماه، هشت ماه یا یکسال و نیم در ارشاد راکد مانده است.
حافظ موسوی

حافظ موسوی مدیر انتشارات «آهنگ دیگر» به رادیو فردا می گوید: «کتاب های ناشرانی که ما با آنها ارتباط داریم، اغلب در سال گذشته تا هفت ماه، هشت ماه یا یکسال و نیم در ارشاد راکد مانده است. خود ما در انتشاراتمان کتاب هائی داریم که هیچ انگیزه ای برای ممیزی آنها هم وجود ندارد، به عنوان مثال گزیده ای از ناصر خسرو هفت یا هشت ماه است که در وزارت ارشاد مانده و این دشواری بسیار بزرگی برای صنعت نشر است.»



مدیر نشر ویستار، فرخنده حاجی زاده به شیوه برخوردها نیز اشاره می کند: «بستگی دارد کتاب دست چه کسی بیفتد، در چه موقعیتی باشد، از شما خوششان بیاید یا نه، کدام ناشر باشی، تا چه حد مطیع و تابع باشی، به همه اینها بستگی دارد. برخوردی که در وزارت ارشاد با ما به عنوان ناشر و نویسنده می شود، فضایی است که احساس می کنیم به عنوان مجرم وارد قوه قضائیه شده ایم. به طوریکه عملا رغبتی برای ورود به وزارت ارشاد وجود ندارد.»



نویسندگان اغلب یا همچون جواد مجابی و بسیاری دیگر اعلام می کنند تا ادامه سانسور، هیچ کتابی چاپ نخواهند کرد و یا همچون علی اشرف درویشیان روشی دیگر برمی گزینند.



آقای درویشیان می گوید: «کتابم را که ارشاد ایراد گرفته و خواسته بود که نیمی از آن را حذف کنم در آلمان چاپ کردم، به ارشاد ندادم. البته وقتی فهمیدند در آلمان چاپ شده کوتاه آمدند و گفتند هشت داستان را حذف نکن، فقط پنج داستان را حذف کن.»



فرخنده حاجی زاده نیز به همین روش کتاب خودرا در پاریس به دست چاپ سپرده است.



با این همه در آستانه برگزاری بیست و یکمین نمایشگاه کتاب تهران، معاونت فرهنگی وزارت ارشاد خبر می دهد که پنجاه هزار عنوان کتاب در سال گذشته در ایران منتشر شده که به گفته او حتی از برنامه چهارم توسعه نیز جلوتر بوده است.



اگرچه علی اشرف درویشیان - داستان نویس- در گفتگو با رادیو فردا می گوید اساسا در صحت چنین آمارهایی تردید دارد: «دروغ می گویند. کدام چهل هزار یا پنجاه هزار؟ اگر بگویند که اینها در انبار سانسور هست، بله صحیح است ولی اینکه چاپ کرده اند دروغ است. چه کسی این کتاب ها را دیده و خوانده؟»




  • کتابم را که ارشاد ایراد گرفته و خواسته بود که نیمی از آن را حذف کنم در آلمان چاپ کردم، به ارشاد ندادم. البته وقتی فهمیدند در آلمان چاپ شده کوتاه آمدند و گفتند هشت داستان را حذف نکن، فقط پنج داستان را حذف کن.
علی اشرف درویشیان

اما حافظ موسوی - شاعر- انتشار این حجم کتاب را می پذیرد اما آن را صرفا مربوط به بیلان های رسمی می داند و می گوید: «کلیه آمارهای وزارت ارشاد به نظر من درست است. به همان تعداد کتاب در می آید منتهی مسئله این است که دولت چنان در امور فرهنگی دست گذاشته که این درواقع بیلان دولت است و ارتباطی به نشر ندارد. صنعت نشر باید در دست بخش خصوصی باشد و دولت فقط می تواند ناظر باشد و تسهیلاتی ایجاد کند و از این قبیل.»



شیوه برخورد فرسایشی وزارت ارشاد با ناشران تحلیلی را مطرح می کند که از زبان حافظ موسوی این گونه مطرح می شود: «ترجیح می دهند ناشرانی راکه با آنها هم سلیقه و هم عقیده نیستند به این ترتیب به زانو درآورند. وقتی ناشری نتواند کتاب منتشر کند، حداقل این است که از نظر اقتصادی دچار مشکل می شود.حتی خود ما در نشر آهنگ دیگر تصمیم گرفته ایم امسال دفترمان را جمع کنیم.»



اگرچه جدای از تحلیل و گمانه زنی ها، وقایع پیش آمده نیز راه چنین تفسیرهایی را بیشتر می گشاید؛ وقایعی که فرخنده حاجی زاده می گوید خود هرروزه شاهد ان است: «در سال های گذشته بسیاری از موسسات فرهنگی یا ورشکست و به انفعال کشیده شده اند یا کناره گرفته اند یا تغییر شغل داده اند و یا اگر هنوز دست و پایی می زنند، نفسهای آخرشان است. به غیر از موسسات انتشاراتی که سرمایه های کلانی داشته اند. کلان ناشران به هرحال توان مقاومت دارند و به نوعی مناسباتی با ارشاد دارند.»



پروژه یک دست کردن حاکمیت به گفته برخی کارشناسان امورایران با حذف اصلاح طلبان آغاز شد؛ پروژه ای که به اعتقاد حافظ موسوی، در حوزه های فرهنگی نیز با قدرت دنبال می شود: «کلیه این مسائل را در چهارچوب ایدئولوژیک می شود فهمید. دولت سیاست ایدئولوژیک دارد و آن ایدئولوژی که برای خود تعریف کرده، غیر قابل انعطاف است.»



«برای دگراندیشان سرسوزنی حرمت و جایگاهی قائل نیستند. این را خیلی علنی می گویند.می گویند کسانی را که مثل آنها فکر نمی کنند به نوعی محاصره اقتصادی کرده، به زانو در می آورند، به طوری که ناچار شوند نوشتن را کنار بگذارند و یا راهی خارج از کشور شوند. مملکتی یکدست و عجیب و غریب که مطمئن هستم که اگر نظرسنجی کنند خواهند فهمید که نتایج کار تا چه اندازه معکوس بوده است.»



اما در این میان سرنوشت کتاب و فرهنگ به کجا خواهد؟



علی اشرف درویشیان که در عرصه قلم موی خود را سپید کرده، نویسنده ای که نزدیک به نیم قرن در ایران قلم زده و سراسر عمرش را به نوشتن اختصاص داده، زمانی که می خواهد اصلی ترین خواسته خود را از وزرات ارشاد به زبان بیاورد، بغض راه سخنش را می بندد و با گریه فروخورده خود می گوید:



«من در پیام نوروزی کلیه آرزوها و خواسته هایم را ... ( بغض) ... گفتم. آرزویم از بین رفتن سانسور است ...»