جشنواره جهانی فیلمهای مستند شفیلد که امسال به شکل آنلاین برگزار شد، میزبان فیلمی بود به نام «اَسوَنگ» (Aswang) ساخته آلیس آین آرومپاک از فیلیپین درباره رخدادی که دولت این کشور از آن به عنوان «جنگ با مواد مخدر» یاد میکند.
تصاویری از یک پیرزن تنها با تصاویری از محیطی صحرایی پیوند میخورد تا از همان ابتدا برای ما توضیح دهد که با شخصیتی روبرو خواهیم بود که پیوندی ناگسستنی با محیط پیرامونش دارد.
«کشتارگاه» فیلم تازهای است از سینمای ایران که با اوجگیری کرونا و بسته شدن سینماها، تهیه کنندگان آن ترجیح دادهاند آن را مستقیم به شکل اینترنتی عرضه کنند.
زنان آفتاب ساخته حامد ذوالفقاری است با همکاری زنان یک روستا؛ روستایی در استان کرمان که در آن زنان عمدتاً خانهدار حاضر میشوند در این پروژه فیلمسازی همراه شوند و مراحل مختلف آماده سازی صنایع دستی توسط زنان و فروش آنها را خودشان به فیلم بدل کنند.
«تکتیرانداز کوبانی»، مستند کوتاه و جمع و جوری است که نه میخواهد تاریخچه جنگ را با ما در میان بگذارد و نه شرحی است در رثای قهرمانی جنگجویان علیه داعش. برعکس، با فیلم متفاوتی روبهرو هستیم که میخواهد تا جای ممکن به درونیترین احوال یک تکتیرانداز رسوخ کند.
رادیواکتیو نشان از نوع فیلمسازی ای دارد که در آن اثر انگشت کارگردان به حداقل میرسد و بیشتر به نوعی فیلمسازی کلیشهای با ضوابط و حواشی از پیش مشخص میرسد که در تضاد کامل است با شخصیت پر شور و شور ساتراپی.
به نظر نمیرسد که صحنهای از فیلم صرفاً برای تصویربرداری بازسازی شده، برعکس با روایت ساده و کامل لحظاتی از زندگی در درون یک خانه در دوران قرنطینه روبهرو هستیم که حاصل ساعتها تصویربرداری از لحظات و حسهای گوناگون، به طرز موجزی در کنار قرار گرفته تا مستندی تا جای ممکن کوتاه خلق شود.
میشل، تهیهکننده تلویزیون، یکی از چهار دوستی است که تصمیم گرفتهاند در آخر هفته در ویلایی جمع شوند و آنقدر بخورند تا بترکند و بمیرند. نقش او را میشل پیکولی بازی میکند و بقیه بازیگران هم نام واقعیشان را به نام شخصیتهای فیلم دادهاند؛ از جمله مارچلو ماسترویانی در نقش مارچلو.
همه چیز از یک محصول برساخته شروع میشود؛ زنان عروسکی که به زیبایی تمام ساخته میشوند با چشمان زیبا، دستهای کشیده و ناخنهای بلند و بدن تراشخورده و متوازن.
علاقه جیرانی به فیلمهای کلاسیک نوآر و همین طور فیلمهای معروف به «بی-مووی» بارقههای آشکارش را در قرمز نمایان کرد و در دو فیلم اخیرش- که به شکلی دنباله یکدیگرند- به اوج رسید: «خفهگی» و «آشفتهگی».
هرچند مایه اصلی اثر مری شلی، آشکارا مساله خدا بودن و خلق انسان است، این جا با روایتی روبهرو هستیم که بیش از پیش و به طور مستقیم به رابطه خدا-انسان و مقایسه آن با فرانکنستاین-مخلوق میپردازد.
«پیکنیک ایرانی» هرچند برای تماشاگر خارجی ساخته شده و قرار است اطلاعاتی درباره ایران را با تماشاگرش در میان بگذارد، در نهایت اما یک فیلم به شدت توریستی است که در آن فیلمساز از هر چیز اگزوتیکی که سر راهش قرار گرفته، فیلم گرفته است.
فیلم در توضیح بیگانه تلقی شدن تک تک اعضای یک خانواده افغان به رغم سالها زیستن در ایران است و سعی دارد از دو جنبه مختلف این بیگانگی را توضیح دهد؛ از قوانین تبعیض آمیز دولتی تا رفتارهای اجتماعی مردم.
داستان بهمن هرچند مشخصاً قرار نیست درباره انقلاب باشد، اما داستان عشق او به دختری به نام لیلا ناخواسته به وقایع انقلاب گره میخورد و پایانی را رقم میرند که احتمالاً تماشاگر انتظارش را ندارد.
فیلمسازی که در برخی فیلمهایش در دهه شصت و هفتاد فارغ از بحث ایدئولوژی، بارقههایی از استعداد سینمایی را بروز داده بود، حالا آنچنان به دام تبلیغات ایدئولوژیک افتاده که فیلمهایش از منظر سینمایی هم تنها به مشقهای یک جوان بیاستعداد و بیخبر از سینما شبیه شده است.
«دشمن من، برادر من» مستند کوتاه، ساده، بی ادعا و بی غل و غشی است که در کانادا در سال ۲۰۱۵ ساخته شده و پیش از آن که ارزشهای سینمایی در دل داشته باشد، مدیون جذابیت موضوع حیرتانگیزش است.
فیلم با فرودگاهی در قندهار آغاز میشود؛ جایی که محل تولد فیلمساز است و او میگوید بیست و پنج یا بیست و هفت سال از آنجا دور بوده و حالا بازگشته است. خیلی زود میفهمیم که در کودکی به همراه خانوادهاش از افغانستان مهاجرت کرده و در فرانسه و بریتانیا تحصیل کرده و حالا ساکن بریتانیاست.
همه چیز از یک نام شروع میشود: تهران یا طهران. فیلم از همان ابتدا با زبانی طناز و فضایی سرخوشانه سعی دارد تاریخ یک شهر و پستی و بلندیهایش را به تصویر بکشد؛ از مکانی پرت و فقیر، تا برجهای بلند سر به فلک کشیده که بر اختلاف طبقاتی افزودهاند.
بیش از چهار دهه سکوت و گوشهگیری شمیم بهار و مخالفت عمده و جدیاش با تجدید چاپ نقدها و داستانهایش، سرانجام به پایان رسید...
«طلاق به سبک ایرانی» که در سال ۱۹۹۸ ساخته شده، از شناختهشدهترین مستندها در جهان درباره وضعیت زنان ایرانی است؛ فیلمی که بدون غلتیدن به ورطه شعار سعی دارد تصویری واقعی باشد از آنچه در یک دادگاه خانواده در ایران میگذرد.
بیشتر