وحید وحدتحق نویسنده، روزنامهنگار و پژوهشگر مقیم آلمان است.
در سالهای ۱۹۵۳-۱۹۵۴و ۱۹۵۷-۱۹۵۸ و ۱۹۶۰-۱۹۶۱ رکود اقتصادی جامعه آمریکا را زیر فشارهای شدید قرار داد، بخصوص قشر سیاهپوستان آمریکایی در این برهههای زمانی مورد تبعیض نژادی قرار گرفتند، به ویژه در ایالات جنوبی آمریکا.
اثرات و عواقب جنگ سرد را هنوز میشود به خوبی در درگیریهای سیاسی و نظامی بین کره شمالی و کره جنوبی مشاهده کرد. خطر جنگ هنوز در دریای جنوب چین وجود دارد و معلوم نیست که آیا چین میخواهد و میتواند جهت خنثی کردن خطر جنگ اتمی را به کره شمالی فشارهای لازم را بیاورد.
در کنفرانس برتنوود قرار شد ارزش پولهای کشورهای دیگر بر مبنای دلار تعیین شود. در آن زمان دلار هنوز وابسته به ارزش و مقدار ذخیره طلا در بانکهای آمریکا بود. در سالهای اول بعد از جنگ جهانی دوم هیچ رقیب اقتصادی در جهان برای ایالات متحده آمریکا وجود نداشت.
در بخش اول این رشته مقالات به رویارویی شوروی و آمریکا در رابطه با آلمان پرداخته شد. شوروی سیاست برچیدن ماشینهای صنعتی از آلمان و آمریکا سیاست بازسازی آلمان را دنبال میکرد.
بعد از پایان جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵ بزرگترین هدف اردوگاه غرب تحت رهبری آمریکا، مهار سیاستهای کمونیستی شوروی بود، در حالی که اردوگاه شرقی تحت رهبری شوروی مبارزه با سرمایهداری و امپریالیسم را دنبال میکرد. به این ترتیب جنگی سرد بین غرب و شرق، برای ۴۰ سال بردنیایی که دو قطبی شده بود، سایه انداخت.
در ساعت ۱۰ شب ۲۰ اوت ۱۹۶۸ قوای نظامی کشورهای پیمان ورشو وارد چکسلواکی شدند و امیدهای آلکساندر دوبچک، دبیر اول حزب کمونسیت چکسلواکی را که خواهان حزبی دموکرات، عدالتخواه و مدرن برای آینده کشورش بود، نابود کردند. دوبچک متصور رویا و آرمان «سوسیالیسم با چهره انسانی» بود.
پانصد سال از تاریخ رفرماسیون گذشته است و در اروپا مراسم گوناگونی به این مناسبت انجام میشود. رفرماسیون چه پدیدهای بوده است و چه تاثیری بر تاریخ اروپا گذاشت؟
ادموند بورک به تصور بعضی از سیاست مداران سرمشق جنبش محافظه کاران امروزی است. نگاهی به تفکرات بورک ولی نشان میدهد که بورک در زمان خود خواهان آزادیهایی بوده که با تصورات محافظه کاران افراطی امروز فرق آشکار و واضحی دارد.
آزادی زندانیان سیاسی، کناره گیری و اعتزال دولت، انتخابات آزاد و احزاب آزاد، فعالیت اجتماعی آزاد، وحدت دو کشور آلمان شرقی و غربی منجمله از خواستها و شعارهایی بودند که کارگران و مردم عام در ۱۷ ژوئن ۱۹۵۳ در آلمان شرقی مطرح نمودند. این جنبش سراسری سرانجام توسط تانکها و نیروهای نظامی شوروی سرکوب شد.
بعد از درگذشت هلموت کُهل، صدر اعظم سابق آلمان، در تمام روزنامههای آلمانی و اروپایی از زندگی او قدردانی شده است. در کانون توجه، نقش او به عنوان صدر اعظم وحدت آلمان و خدمات او در خصوص اتحاد اروپا قرار گرفته است.
رشد دموکراسیهای غربی پیوسته نتیجهٔ اختلافات و مبارزات طبقاتی و مبارزه برای آزادی بوده است. مبارزه برای عدالت اجتماعی از یک سو و آزادی از سوی دیگر قویترین موتور رشد سیاسی کشورهای دموکراتیک است. در این مقاله نظریههای ارنست فرنکل و رالف دارندورف بازخوانی میشود که هر کدام با نگاههای متفاوتی به دو قطب این بحث، یعنی عدالت اجتماعی و آزادی میپردازند.
اصلا «چه کسی باید حکومت کند؟» و از آن گذشته آیا نباید برای جلوگیری از حرکات مخربانه حاکمان بد و کاذب نهادهایی سیاسی تشکیل داد؟
جیووانی سارتوری در سال ۱۹۲۴ در ایتالیا در شهر فلورنس به دنیا آمد و پروفسور علوم سیاسی و جامعهشناسی در دانشگاههای فلورنس و استنفورد بود. او فیلسوف علوم سیاسی، کارشناس تئوریهای دولت، به ویژه تئوریهای دموکراسی است.
یوزف شومپیتر (۱۸۸۳–۱۹۵۰) اقتصاددان، جامعهشناس و سیاستمدار بود و در کتاب خود به نام سرمایهداری، سوسیالیسم و دموکراسی پایه تئوری نخبگان را گذاشت.
این متن ابتدای رشته مقالههایی در باب نظرات جامعهشناسان، اقتصاددانان و دانشمندان علوم سیاسی مشهور قرن بیستم و بیست و یکم در مورد تئوریهای دموکراسی مدرن است.
هشتصد سال پیش، در ماه ژوئن، اولین سند حقوق مدنی بهعنوان «منشور کبیر» در تاریخ انگلستان ثبت شد و به دنبال آن قدم به قدم حکومت قانون در آن کشور استقرار یافت. صدای این حرکت انقلابی تا به امروز فراگیر است.
اومانیسم جنبشی بود که در قرن پانزدهم و شانزدهم اوج گرفت. روشنفکران جنبش اومانیسم از فرهنگ خشونتآمیز و بربریت قرون وسطی فاصله گرفته و دنبال بر پا نمودن دنیایی نوین رفتند.
هفتاد سال پیش در ۸ مه ۱۹۴۵ ارتش ناسیونالسوسیالیستی آلمان تسلیم شده و جنگ جهانی دوم به پایان رسید.
آیا شهروندان متدین و بیدین میتوانند حقوق یکسان در یک کشور داشته باشند؟ از دید یورگن هابرماس میشود به این سئوال جواب مثبت داد، به شرطی که مقامات حکومتی کشور و شهروندان اصول دموکراتیک را مراعات کنند. البته مقامات حکومتی کشور میبایست نسبت به عقیده و بیان شهروندان موضع بیطرفانه داشته باشند و از آزادیهایی مانند آزادی بیان و آزادی قلم صیانت کنند.
آیا میشود با تفکر دیالکتیکی به رابطه سکولاریسم و دین نگاه کرد؟ آیا جنبشهای دینی در سراسر جهان با عکسالعملهای خشونتآمیز و محافظهکارانه خود جوابی به سیاستهای غربی میدهند؟ رابطه دیالکتیکی فلسفه سکولاریسم و جوامع سکولار از یک سو و جنبشهای دینی از سوی دیگر چگونه است؟
بیشتر