بيست و نهم مرداد ماه ۶۷ تاريخی است که با عناوين مختلفی به ثبت رسيده؛ در گاهشمار ايران به عنوان روز «پيروزی حق بر باطل»، در تقويم عراق با نام «پيروزی قادسيه صدام» و در تاريخ قرن بيستم با عنوان پايان طولانی ترين جنگ کلاسيبيست و نهم مرداد ماه ۶۷ تاريخی است که با عناوين مختلفی به ثبت رسيده است؛ در گاهشمار ايران به عنوان روز «پيروزی حق بر باطل»، در تقويم عراق با نام «پيروزی قادسيه صدام» و در تاريخ قرن بيستم با عنوان پايان طولانیترين جنگ کلاسيک قرن.ک قرن.
جنگ ایران و عراق در تب و تاب تنشی جهانی کلید خورد و هشت سال بعد با ابعاد بینالمللی پایان یافت. جنگ در شرایطی آغاز میشود که روابط دیپلماتیک نظام نوپای جمهوری اسلامی با کشورهای غربی پرتنشترین روزهایش را میگذراند.
انتقادها از استراتژی ايران در جنگ از همان ابتدای جنگ آغاز میشود، و حتی پيش از آن ۳۱ شهريور ماه داغ ۵۹؛ از ماههای پرالتهاب پس از انقلاب که ارتش را در گردابی از غربال کردنهای سياسی فرو برده بود.
پنجم مهر ماه در تاريخ سی ساله جمهوری اسلامی ايران مصادف است با سالگرد شکسته شدن محاصره آبادان در سال ۱۳۶۰. اين رويداد از اين نظر مهم است که به محاصره ۱۲ ماهه و ۳۴۹ روزه شهر نفتی و پالايشگاهی آبادان توسط ارتش عراق پايان داد و نيروهای عراقی را به آن سوی رودخانه اروند عقب راند.
«شنوندگان عزیز توجه فرمایید! شنوندگان عزیز توجه فرمایید! خونینشهر، شهر خون آزاد شد...» این آشناترین واژگان جنگ است برای ایران؛ واژههایی آغشته به صدای پیروزی، و شوق آزادی خاک. صدای پرغرورترین لحظههای جنگی فرسایشی و خونین... این صدای خرمشهر است.
دو هزار و ۹۵۲ روز خون و آتش، ۸۰ کشته برای هر روز، ۱۲۰ مجروح برای هر ۲۴ ساعت، ساعتی یک و نیم میلیون دلار خسارت و میلیونها زندگی ویران برای سه نسل کمترین هزینهای است که بر اساس خوشبینانهترین آمارها میتوان برای ایران در جنگ هشت ساله متصور شد.
ساعت چهار بعدازظهر، روز هفتم تيرماه سال ۱۳۶۶، يک سال مانده به پايان جنگ هشت ساله ی ايران و عراق، مردم شهر مرزی سردشت؛ در آن بحبوحه ی جنگ ، با خطوط کم رنگی که از دامنه های سبز و آرام کوه های آذربايجان غربی در خاطره شان مانده بود ؛ سياه روزی جنگ را تحمل می کردند که ناگهان از آسمان برسرشان بمب باريد، اين بار، بمب شيميايی.
پس از انقلاب فيلمسازان بسياری پا به عرصه فيلمسازی آنهم با موضوع جنگ گذاشتند. حمايت دولتی از توليد آثار «دفاع مقدس» باعث شد تا تعداد قابل توجهی از جوانان علاقمند فيلمسازی که عمدتا از مراکز و نهادهايی مانند حوزه هنری، مرکز آموزش فيلمسازی اسلامی بيرون آمده بودند، به ساخت فيلمهای جنگی بپردازند.
در اين عمليات ۱۴۰ هواپيمای جنگی ايرانی شرکت داشتند و از جنگنده بمبافکنهای اف-۵ و اف-۴ برای بمباران و از شکاری رهگيرهای اف-۱۴ برای محافظت از هواپيماها و بوئينگ ۷۴۷ و بوئينگ ۷۰۷ برای سوخترسانی و سی۱۳۰هرکولس برای جمعآوری اطلاعات الکترونيکی برای مشخص کردن محل پايگاههای موشکی استفاده شد.
ناصر تقوايی فيلم جنگی «چای تلخ » را در دی ماه سال ۸۲ کليد زد، اما به دليل مشکلاتی که عمدتا به مسائل مالی و عدم حمايت مراکز دولتی مربوط میشد آن را نيمهکاره رها کرد. اين فيلم که فيلمنامه و مضمونی متفاوت با ساير آثار جنگی سينمای ايران دارد، درباره تعرض سربازی عراقی به يک دختر جوان ايرانی و عشق يکطرفه او به اين دختر بود.
شايد تاکنون بيش از صدها فيلم جنگی در تاريخ سينما درباره جنگ ويتنام و يا با موضوع جنگ جهانی دوم ساخته شده باشد. در سينمای ايران هم يکی دو سال بعد از آغاز جنگ ايران و عراق بود که اين ژانر جای خود را در ميان ساير گونه های سينمايی باز کرد. شايد ژانر جنگی، بومی ترين ژانر سينمايی در هر کشوری باشد؛ چراکه اگر در کشوری جنگی به وقوع نپيوسته باشد، چيزی هم برای به تصوير کشيدن روی پرده سينما وجود نداشته باشد. همانگونه که در چند دهه سينمای پيش از انقلاب در ايران، ژانری به عنوان سينمای جنگ وجود نداشت. نشانه هايی از دشمن خارجی، برای اولين بار در اثر جنجالی ايرج قادری «برزخی ها» ديده شد. در اين فيلم که توليدش درست پيش از آغاز جنگ به پايان رسيده بود، دشمنی خارجی که از آنها به نام بيگانه در فيلم نامبرده می شود و هويت مشخصی ندارند، به مرزهای ايران حمله کرده و قهرمانان فيلم در مقابل آنها ايستادگی می کنند.
با بیش از ۲۰۰ هزار کشته، صدها هزار مجروح و میلیونها آواره، پرهزینهترین فاجعه تاریخ معاصر ایران، طولانیترین جنگ کلاسیک قرن بیستم، سی سال پس از آغازش همچنان شاید بیش از آن چه واقعه تاریخی به شمار رود، مفهومی است آمیخته با ارزشها و ضدارزشهای ایدئولوژیک.
بیشتر