«شنوندگان عزیز توجه فرمایید! شنوندگان عزیز توجه فرمایید! خونینشهر، شهر خون آزاد شد...» این آشناترین واژگان جنگ است برای ایران؛ واژههایی آغشته به صدای پیروزی، و شوق آزادی خاک. صدای پرغرورترین لحظههای جنگی فرسایشی و خونین... این صدای خرمشهر است.
دو هزار و ۹۵۲ روز خون و آتش، ۸۰ کشته برای هر روز، ۱۲۰ مجروح برای هر ۲۴ ساعت، ساعتی یک و نیم میلیون دلار خسارت و میلیونها زندگی ویران برای سه نسل کمترین هزینهای است که بر اساس خوشبینانهترین آمارها میتوان برای ایران در جنگ هشت ساله متصور شد.
ساعت چهار بعدازظهر، روز هفتم تيرماه سال ۱۳۶۶، يک سال مانده به پايان جنگ هشت ساله ی ايران و عراق، مردم شهر مرزی سردشت؛ در آن بحبوحه ی جنگ ، با خطوط کم رنگی که از دامنه های سبز و آرام کوه های آذربايجان غربی در خاطره شان مانده بود ؛ سياه روزی جنگ را تحمل می کردند که ناگهان از آسمان برسرشان بمب باريد، اين بار، بمب شيميايی.
پس از انقلاب فيلمسازان بسياری پا به عرصه فيلمسازی آنهم با موضوع جنگ گذاشتند. حمايت دولتی از توليد آثار «دفاع مقدس» باعث شد تا تعداد قابل توجهی از جوانان علاقمند فيلمسازی که عمدتا از مراکز و نهادهايی مانند حوزه هنری، مرکز آموزش فيلمسازی اسلامی بيرون آمده بودند، به ساخت فيلمهای جنگی بپردازند.
در اين عمليات ۱۴۰ هواپيمای جنگی ايرانی شرکت داشتند و از جنگنده بمبافکنهای اف-۵ و اف-۴ برای بمباران و از شکاری رهگيرهای اف-۱۴ برای محافظت از هواپيماها و بوئينگ ۷۴۷ و بوئينگ ۷۰۷ برای سوخترسانی و سی۱۳۰هرکولس برای جمعآوری اطلاعات الکترونيکی برای مشخص کردن محل پايگاههای موشکی استفاده شد.
ناصر تقوايی فيلم جنگی «چای تلخ » را در دی ماه سال ۸۲ کليد زد، اما به دليل مشکلاتی که عمدتا به مسائل مالی و عدم حمايت مراکز دولتی مربوط میشد آن را نيمهکاره رها کرد. اين فيلم که فيلمنامه و مضمونی متفاوت با ساير آثار جنگی سينمای ايران دارد، درباره تعرض سربازی عراقی به يک دختر جوان ايرانی و عشق يکطرفه او به اين دختر بود.
شايد تاکنون بيش از صدها فيلم جنگی در تاريخ سينما درباره جنگ ويتنام و يا با موضوع جنگ جهانی دوم ساخته شده باشد. در سينمای ايران هم يکی دو سال بعد از آغاز جنگ ايران و عراق بود که اين ژانر جای خود را در ميان ساير گونه های سينمايی باز کرد. شايد ژانر جنگی، بومی ترين ژانر سينمايی در هر کشوری باشد؛ چراکه اگر در کشوری جنگی به وقوع نپيوسته باشد، چيزی هم برای به تصوير کشيدن روی پرده سينما وجود نداشته باشد. همانگونه که در چند دهه سينمای پيش از انقلاب در ايران، ژانری به عنوان سينمای جنگ وجود نداشت. نشانه هايی از دشمن خارجی، برای اولين بار در اثر جنجالی ايرج قادری «برزخی ها» ديده شد. در اين فيلم که توليدش درست پيش از آغاز جنگ به پايان رسيده بود، دشمنی خارجی که از آنها به نام بيگانه در فيلم نامبرده می شود و هويت مشخصی ندارند، به مرزهای ايران حمله کرده و قهرمانان فيلم در مقابل آنها ايستادگی می کنند.
با بیش از ۲۰۰ هزار کشته، صدها هزار مجروح و میلیونها آواره، پرهزینهترین فاجعه تاریخ معاصر ایران، طولانیترین جنگ کلاسیک قرن بیستم، سی سال پس از آغازش همچنان شاید بیش از آن چه واقعه تاریخی به شمار رود، مفهومی است آمیخته با ارزشها و ضدارزشهای ایدئولوژیک.
جنگ ایران و عراق رسما از ۳۱ شهریور آغاز شد، اما درگیریهای مرزی دو کشور از زمستان سال ۱۳۵۸ و با بمباران منطقه سومار در استان کرمانشاه شروع شده بود. این درگیریها در بهار و تابستان سال ۱۳۵۹ به اوج خود رسید. عمده درگیریها در مناطق مرزی استانهای کرمانشاه و ایلام متمرکز بود.
ميهمان گفت و گوى ويژه این هفته رادیو فردا مايكل لدين است. مشاور رابرت مك فارلين در شوراى امنيت ملى آمريكا در اوج جنگ هشت ساله ایران و عراق. مايكل لدين از جنجال بزرگ «ايران كنترا» مى گويد، از آنچه كمك هاى آمريكا به ايران در جنگ مى خواند و از كسانى كه در حكومت ايران در اوج جنگ پشت ميز مذاكره با نمایندگان ایالات متحده آمریکا نشستند. وی می گوید که دستگاه رهبرى ريگان از طريق سرهنگ (الیور) نورث اطلاعات محرمانه زيادى را درباره موقعيت نيروهاى عراقى در اختيار ايران گذاشت.
در تاريخ قرن بيستم ميلادی، بسياری از اقتصاد های جنگ زده، طی دورانی کوتاه پس از پايان مخاصمات، با قدرتی بيش از گذشته از خاک بر خاستند. آلمان و ژاپن، در پی ويرانی های مخوف بر جای مانده از شکستی بزرگ، به قدرت های بزرگ اقتصادی بدل شدند. کره جنوبی، بعد از جنگی مرگبار، در صف چابک سواران اقتصاد جهانی گرفت. به نظر می رسد که ويتنام نيز زخم های بر جای مانده از جنگ را التيام می بخشد و زمينه جهش را فراهم می آورد. ايران اما هيچگاه طعم يک اقتصاد واقعی پس از جنگ را نچشيد و ابر های تنش آسمانش را ترک نکردند. بيست و دو سال پس از پايان «اقتصاد جنگی»، آيت الله خامنه ای از کارفرمايان ايرانی می خواهد خود را با شرايط ناشی از يک «اقتصاد مقاومتی» تطبيق دهند.
...بعد از صلوات نون و پنیری دادند و همه تو تاریکی شب شروع کردند به چرت زدن. از ساعت شش صبح تا پنج عصر برای پر کردن چند تا فرم و یه دست لباس ساده، حتی بدون جوراب و زیر پیرهن (هنوز چفیه مد نشده بود) ما رو سرپا نگه داشته بودند. اگر فکر می کردم اینجوریه مثل بار اول خودم می رفتم تا اهواز و بعد یکی رو پیدا می کردم منو بره طلایه...
بیشتر