آن کودکی که آن صبح، پرواز آخرش شد/ یادش نبود اصلاً امنیت کذا را/ آه ای برادر من! افسوس خواهر من!/ ناقوس مینوازد، وضعیت فنا را
طنزنوشتهای از جلال سعیدی: گفتیم چرا انقدر شلوغش کردهاند؟ ما در دوران نوجوانی با تفنگ ساچمهای گنجشک هم به سختی میزدیم. هر کسی ساچمه خورده بیاید جایش را نشان دهد تا رسیدگی کنیم.
یکی از حسرتهای همیشگی حضرت امام این است که بعد از یک عمر مجاهدت که موفق شدند رهبر کبیر انقلاب بشوند، دوره رهبریشان فقط ده سال طول کشید و متأسفانه روح خدا فرتی به خدا پیوست.
طنزنوشتهای از جلال سعیدی: مواردی در تأیید و تنویر برنامه وزیر پیشنهادی ارشاد اسلامی در دولت ابراهیم رئیسی
در بیت بحث بود که در روز انتخابات ما را برای رأی دادن به سمت صندوق ببرند یا صندوق را به سمت ما بیاورند. آقای وحید به خاطر کرونا بهشدت نگران بود...
طنزنوشتهآی از جلال سعیدی: در بیت برای پیگیری وضعیت انتخابات جلسه بود. آقای وحید گزارش داد اینطور به نظر میآید که ما انتخابات را برای دشمنان تحریم کردهایم. تعبیر خوبی بود.
طنزنوشتهای از جلال سعیدی: پس از لو رفتن فایل صوتی جواد ظریف، این بار نامه ظریف به رهبری لو رفت. این نامه ۲۷۵۸ صفحه است که آن را به صورت کمکم در همین مکان فاش میکنیم.
آقایان مرحوم خلخالی و مرحوم لاجوردی دیدار داشتند. اعتراض خیلی خیلی جدی داشتند که ما چرا فائزه را اینطور بار آوردهایم که میرود این حرفها را میزند.
آقای وحید گفت شایعه بیندازیم اگر مشارکت در انتخابات بالا باشد، گوگوش و ابی و داریوش و مهستی در حسینیه ما کنسرت برگزار میکنند. آقای حجازی پرید توی حرفش که مهستی سالهاست فوت کرده.
طنزنوشتهای از جلال سعیدی: آقای وحید آمد و خبر داد در اینترنت پدیدهای به نام کلاب هاوس آمده که مردم میتوانند در آن حرف بزنند. گفتیم مردم حرفشان را سال ۵۸ زدند و حرف دیگری ندارند.
سلام سمیه، چطوری؟ این روزها همه از تو میخواهند که نروی. یعنی دیگر کار به جایی رسیده که ساسی که از همان اول هم کارش آوردن و آمدن آدمها بود، از تو میخواهد که نروی.
طنزنوشتهای از جلال سعیدی: مسئول استفتائات بیت ملاقات داشت و اولین سؤالش در مورد حجاب زنان در کارتونهای بچهها بود. پرسیدیم مثلاً چه؟ عکسی را نشان داد که حال آدم را دگرگون میکرد.
بیشتر