به دنبال پخش اعلاميههایی درباره تجمع منتقدان در مقابل روزنامه اعتماد ملی، مهدی کروبی روز جمعه با استقبال از تجمع منتقدان، از هواداران خود خواسته است برای حفظ آرامش روز دوشنبه تجمعی در همین محل برگزار کنند.
همزمان در هفتههای اخیر گمانهزنیهایی هم در ارتباط با احتمال بازداشت سران معترضان، آقایان موسوی و کروبی هم مطرح شده است.
مهران براتی، تحلیلگر مسائل سیاسی در آلمان در گفتوگو با رادیو فردا به دلایل خودداری از بازداشت رهبران معترضان میپردازد.
مهران براتی: آقای موسوی تنها فردی است که از زمان ایجاد شورای تشخیص مصلحت تاکنون، به پیشنهاد آقای خامنهای عضو این شورای تشخیص مصلحت بوده. غیر از ایشان فقط آیتالله توسلی همیشه عضو بودند یعنی در این ۲۵ سال گذشته دائم عضو بودند، که ایشان فوت شدند. تا روز انتخابات هم ایشان فرستاده آقای خامنهای در این شورا بودند.
بنابراین ایشان فردی نبودند که خارج از نظم و نظام جمهوری اسلامی قرار گرفته باشند و چنانچه اعضای شورای تشخیص مصلحت که یکی از آنها هم موسوی است به علت اعتراضات مربوط به انتخابات دستگیر شوند، آن وقت دیگر این جنگ علنی به این معنا خواهد بود و ما دیگر با یک حکومت نظامی روبه رو هستیم که قوانین مخصوص خودش را دارد و دیگر این تحت عنوان جمهوری اسلامی و دادگاه ویژه انقلاب قابل بررسی نیست.
در مورد آقای کروبی وضع طور دیگری است. ایشان دیگر عضو نهادهای مهمی نظیر تشخیص مصلحت یا شورای نگهبان نبودند. ولی ایشان هم موقعیت مشابهی دارند. عدم دستگیری اینها هم یک مقدار بر میگردد به وجود توازن قوای موجود که یک نوع توازن قوای پنهانی وجود دارد که ابعادش را ما هنوز نمیشناسیم.
اینکه اصلاً مقامهای جمهوری اسلامی چه کسانی هستند، این بنیان قدرت در جمهوری اسلامی توسط چه کسانی پایهگذاری و رهبری میشود، مسئله غامض و پیچیدهای است. به نظر من در جمهوری اسلامی، شبکههای متعدد قدرت، عمل میکنند؛ اینها در هم تداخل دارند.
ظاهر مسئله این طور است که آقای خامنهای در رأس نشستهاند و گویا ایشان تصمیم میگیرند. ولی به نظر من این طور نیست. شبکههای متفاوت قدرت با تواناییهای مالی و سیاسی که دارند، به خصوص در زمینههای مالی، عمل میکنند و این عملکرد سیاسی این شبکهها همسو نیست.
یک ریزشی در تمام شبکهها به وجود آورده و نتیجهاش این است که یک سیاست واحد در مورد چگونگی برخورد به این حرکت به اصطلاح اصلاحطلبی که در رأس آن آقای موسوی و کروبی قرار گرفتند، دیده نشود.
آقای خامنهای از زمانی که تشخیص داد که به لحاظ سیاسی، حمایت اکثریت جامعه روحانیت را نمیتواند داشته باشد، در حقیقت یک تصمیم سیاسی گرفت و آن این بود که از جامعه روحانیت دور، تکیه به سپاه و بسیج و در همین رابطه تکیه به احمدینژاد و سران سپاه... پایه منطقی جمهوری اسلامی اصلاً وجود روحانیت شیعه است.
اگر روحانیت شیعه را از رهبری سیاسی این نظام دور کنی، دیگر آن فرایافت اولیه جمهوری اسلامی از میان رفته است و ما با یک حکومتی روبهرو هستیم شبیه حکومت نظامی جمهوری اسلامی پاکستان.
بنابراین ما دیگر حکومت اسلامی با برنامه قانون اساسی جمهوری اسلامی که مورد نظر آقای خمینی بود، نخواهیم داشت. این یک جمهوری اسلامی دیگری است. به همین دلیل هم الان آقای خامنهای برای حفظ قدرت شخصی خودش جمهوری اسلامی را در حقیقت ترک کرده است و نزدیک شده است به جمهوری نظامی شبیه آنچه که در پاکستان هم وجود داشت.
همزمان در هفتههای اخیر گمانهزنیهایی هم در ارتباط با احتمال بازداشت سران معترضان، آقایان موسوی و کروبی هم مطرح شده است.
مهران براتی، تحلیلگر مسائل سیاسی در آلمان در گفتوگو با رادیو فردا به دلایل خودداری از بازداشت رهبران معترضان میپردازد.
- رادیو فردا: آقای براتی، به چه دلیل تاکنون مقامهای نظام جمهوری اسلامی از بازداشت و برخورد با سران معترضان خودداری کردهاند؟
مهران براتی: آقای موسوی تنها فردی است که از زمان ایجاد شورای تشخیص مصلحت تاکنون، به پیشنهاد آقای خامنهای عضو این شورای تشخیص مصلحت بوده. غیر از ایشان فقط آیتالله توسلی همیشه عضو بودند یعنی در این ۲۵ سال گذشته دائم عضو بودند، که ایشان فوت شدند. تا روز انتخابات هم ایشان فرستاده آقای خامنهای در این شورا بودند.
بنابراین ایشان فردی نبودند که خارج از نظم و نظام جمهوری اسلامی قرار گرفته باشند و چنانچه اعضای شورای تشخیص مصلحت که یکی از آنها هم موسوی است به علت اعتراضات مربوط به انتخابات دستگیر شوند، آن وقت دیگر این جنگ علنی به این معنا خواهد بود و ما دیگر با یک حکومت نظامی روبه رو هستیم که قوانین مخصوص خودش را دارد و دیگر این تحت عنوان جمهوری اسلامی و دادگاه ویژه انقلاب قابل بررسی نیست.
در مورد آقای کروبی وضع طور دیگری است. ایشان دیگر عضو نهادهای مهمی نظیر تشخیص مصلحت یا شورای نگهبان نبودند. ولی ایشان هم موقعیت مشابهی دارند. عدم دستگیری اینها هم یک مقدار بر میگردد به وجود توازن قوای موجود که یک نوع توازن قوای پنهانی وجود دارد که ابعادش را ما هنوز نمیشناسیم.
- اشاره کردید که آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، هنوز به این نتیجه نرسیدهاند که بخواهند با سران این اعتراضها، یعنی آقایان کروبی و موسوی برخورد کنند. از طرف دیگر هم میبینیم که آقای کروبی طی فراخوانی از هوادارانشان خواستند که مقابل ساختمان روزنامه اعتماد ملی تجمع کنند. مقامهای جمهوری اسلامی هم نشان دادند در طی این هفتهها و ماههای اخیر که این حرکتهای اعتراضی را نمیپسندند و با آنها برخورد میکنند. پرسش این است که این اصطکاک و تنش بین مقامهای جمهوری اسلامی با آقایان کروبی و موسوی، تا کی میتواند ادامه پیدا کند؟
اینکه اصلاً مقامهای جمهوری اسلامی چه کسانی هستند، این بنیان قدرت در جمهوری اسلامی توسط چه کسانی پایهگذاری و رهبری میشود، مسئله غامض و پیچیدهای است. به نظر من در جمهوری اسلامی، شبکههای متعدد قدرت، عمل میکنند؛ اینها در هم تداخل دارند.
ظاهر مسئله این طور است که آقای خامنهای در رأس نشستهاند و گویا ایشان تصمیم میگیرند. ولی به نظر من این طور نیست. شبکههای متفاوت قدرت با تواناییهای مالی و سیاسی که دارند، به خصوص در زمینههای مالی، عمل میکنند و این عملکرد سیاسی این شبکهها همسو نیست.
یک ریزشی در تمام شبکهها به وجود آورده و نتیجهاش این است که یک سیاست واحد در مورد چگونگی برخورد به این حرکت به اصطلاح اصلاحطلبی که در رأس آن آقای موسوی و کروبی قرار گرفتند، دیده نشود.
- اشاره کردید به درگیریهایی که بین گروههای موافق و مخالف هست. آن طور که به نظر میرسد، تعداد زیادی از افراد مردم به نتیجه انتخابات معترض هستند. پرسشی که به وجود میآید این است که رهبر جمهوری اسلامی با اتکا به چه پشتوانهای با این اعتراضها مقابله میکند. این برخورد آقای خامنهای مستظهر به چه نیرویی است؟
آقای خامنهای از زمانی که تشخیص داد که به لحاظ سیاسی، حمایت اکثریت جامعه روحانیت را نمیتواند داشته باشد، در حقیقت یک تصمیم سیاسی گرفت و آن این بود که از جامعه روحانیت دور، تکیه به سپاه و بسیج و در همین رابطه تکیه به احمدینژاد و سران سپاه... پایه منطقی جمهوری اسلامی اصلاً وجود روحانیت شیعه است.
اگر روحانیت شیعه را از رهبری سیاسی این نظام دور کنی، دیگر آن فرایافت اولیه جمهوری اسلامی از میان رفته است و ما با یک حکومتی روبهرو هستیم شبیه حکومت نظامی جمهوری اسلامی پاکستان.
بنابراین ما دیگر حکومت اسلامی با برنامه قانون اساسی جمهوری اسلامی که مورد نظر آقای خمینی بود، نخواهیم داشت. این یک جمهوری اسلامی دیگری است. به همین دلیل هم الان آقای خامنهای برای حفظ قدرت شخصی خودش جمهوری اسلامی را در حقیقت ترک کرده است و نزدیک شده است به جمهوری نظامی شبیه آنچه که در پاکستان هم وجود داشت.