لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
شنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۳ تهران ۲۳:۵۰

آيت الله خمينی؛ ميراث يک رهبر و قضاوت نسل های بعد


منتقدان آيت الله خمينی می گويند وعده های او در آغاز انقلاب هرگز تحقق نيافت.
منتقدان آيت الله خمينی می گويند وعده های او در آغاز انقلاب هرگز تحقق نيافت.

جامعه ايران نزديک به دو دهه را بدون حضور آيت الله روح الله خمينی، بنيانگذار جمهوری اسلامی، زندگی کرده است.


ميراث آيت الله خمينی برای جامعه ايران چه بوده است و امروز، نسل جوان اين ميراث را چگونه ارزيابی می کند و چه قضاوتی در باره بنيانگذار جمهوری اسلامی دارد؟


در گزارش ويژه راديو فردا به مناسبت نوزدهمين سالروز درگذشت آيت الله خمينی، ابتدا سه کارشناس به بررسی ميراث بنيانگذار جمهوری اسلامی پرداخته اند و سپس سه جوان از شهرهای مختلف، ديدگاه های خود را در اين زمينه مطرح کرده اند و نمونه ای از نگاه نسل جوان به رهبر پيشين انقلاب را به دست داده اند.


ميراث يک رهبر


از نقطه نظر داريوش همايون، وزير اطلاعات و جهانگردی حکومت پهلوی، که در ژنو زندگی می کند، ارثيه آيت الله خمينی منشا تحولاتی در جامعه ايران بوده است.


او در اين زمينه به راديو فردا گفت: « يکی از بدترين جنبه های ميراث آيت الله خمينی، جنگ هشت ساله با عراق بود. پيش از آقای خمينی، عراق اصلا اين تصور را که روزی به ايران حمله کند، نداشت.»


وی افزود: « ميراث ديگر او اين است که به گشودن گره دين از سياست در ايران کمک کرد، که البته نکته مثبتی است. تحول مثبت ديگر، باززايی احساس ملی ايرانيان است. آخرين مورد اين است که در اين سی سال مسئله تجدد، توسعه، مدرنيزاسيون و مدرنيته به طور قطع در مرکز بحث سياسی ايران قرار گرفت.»


با اين حال، محسن سازگارا که در سال های آغازين انقلاب از حاميان آيت الله خمينی بوده است، از جمهوری اسلامی به عنوان ارثيه رهبر انقلاب ياد می کند و می گويد: « مهم ترين ميراثی که جامعه ما را به دردسر و زحمت انداخته است، نظريه ولايت فقيه آيت الله خمينی است که نظريه بسيار عجيبی است و در تاريخ فلسفه سياسی واقعا بی نظير است. اينکه تا اين اندازه اختيارات عجيب و غريب به يک نفر تفويض شود در حالی که راه حساب کشی و مسئوليت خواهی از آن فرد بسته باشد.»


اما ۱۹ سال پس از درگذشت آيت الله خمينی، همچنان موافقان بر اين اعتقادند که مهم ترين ميراث به جا مانده از او، استقلال و آزادی است.


مسئله ای که به اعتقاد رسول نفيسی، استاد دانشگاه در ايالات متحده آمريکا، جنبه های مثبت و منفی فراوانی برای جامعه ايران به ارمغان آورده است. او بر اين باور است که بايد هم جنبه های مثبت و هم جنبه های منفی ميراث آيت الله خمينی را بررسی کرد.


رسول نفيسی در مورد اين ميراث گفت: « اين دو جنبه از ميراث آيت الله خمينی است، يکی جدا شدن از جهان به معنای استقلال و ديگری جدا شدن از جهان به معنای خارج شدن از حوزه وسيعی که در اقتصاد جهانی پديد آمده و باعث شده است تا کشورهای بسيار فقيری مانند چين، هند و کره به کشورهای بسيار ثروتمندی تبديل شوند. در حالی که ايران از نظر ورود به جهانی شدن در رده ۱۸۴ قرار دارد.»


نگاه امروز به رهبر ديروز


اما نزديک به دو دهه پس از آيت الله خمينی، جامعه جوان ايران چگونه و از چه دريچه ای او را مورد قضاوت قرار می دهد؟


در ميزگرد دوستانه راديو فردا با سه دانشجو با نام های محمد، کيان و اعظم در تهران، مازندران و لرستان، آنها به اين پرسش که اگر نسل شما بخواهد پس از ۱۹ سال، در باره رهبر انقلاب اسلامی قضاوت کند، بر روی چه مسائلی بيشتر تمرکز می کند؟ پاسخ دادند.


راديو فردا: قضاوت شما در باره آيت الله خمينی چگونه است؟


محمد: ما که فرزندان متولد دهه ۵۰ و اواخر دهه ۶۰ هستيم با آنهايی که متولد اواخر دهه ۶۰ و دهه ۷۰ هستند، قضاوت و درکی کاملا متفاوت در مورد رهبر انقلاب داريم. برای ما نام آيت الله خمينی با جنگ، آوارگی، صف و جيره بندی گره خورده است. همچنين وعده های عمل نشده ای که از زبان ايشان در برنامه های تلويزيونی پخش می شود، وعده هايی که اصلا عملی نبوده است.


من فکر می کنم قضاوت در باره آقای خمينی دو بخش دارد، يک بخش در مورد خود اوست و بخش ديگر قضاوت در مورد مردمی است که او را بر مسند نشاندند، کسانی که در سخنرانی هايش حضور دارند و با اولين جمله او گريه می کنند.


کيان: من اول بايد بپرسم که کدام آيت الله خمينی، خمينی قبل از قدرت يا بعد از قدرت؟ آن خمينی که در پاريس، وقتی در مورد زن در اسلام از او می پرسند، می گويد در اسلام زنان با مردان برابرند. ولی بعد می بينيم که در تدوين قانون اساسی، يکی از قيدهايی که برای پيش نويس قانون اساسی می گذارد اين است که فقط مردان می توانند رئيس جمهور شوند.


يعنی به نظر شما آيت الله خمينی بعد از خيلی قدرت، متفاوت از قبل است؟


کيان: منظور من آيت الله خمينی نيست. منظور من آن انگاره و طرز تلقی است که در جامعه وجود دارد و از همه پديده ها اسطوره سازی می کند. اسطوره سازی در اين ۳۰ سال، باعث شده است که ما نتوانيم با يک چهره واقعی برخورد کنيم.


خانم اعظم! شما در اين زمينه چگونه فکر می کنيد؟


اعظم: بر اساس مطالعات شخصی و برنامه هايی که از تلويزيون پخش می شود و همچنين در کتاب دينی دبيرستان، ما می توانيم در مورد ولايت فقيه انتقاد ونکاتی را گوشزد کنيم. فکر نمی کنم امام خمينی در چنان هاله ای از معنويت و روحانيت قرار گرفته باشد که کسی نتواند به او هيچ ايرادی بگيرد.


اگر شما خودتان بخواهيد اين مسئله را نقد کنيد، چه می گوييد؟


کيان: خانم اعظم نمی تواند نقد کند، چون به مسئله مقدسانه نگاه می کند.


اعظم: می توانم نقد کنم، ولی در جامعه که نگاه کنيد می بينيد کسانی که نکات مثبتشان خيلی بيش از نکات منفی است، اين موارد منفی پوشانده می شود.


می توانيد نکات منفی اندکی که مورد نظرتان است را برشماريد؟


اعظم: من معتقدم که فقط معصومين از خطا و اشتباه مبرا هستند. امام خمينی نيز از اشتباه مبرا نبوده، ولی نکات منفی در جامعه از او نديديم.


محمد: من از خانم اعظم يک سؤال دارم. دوبار آقای خمينی دستور اعدام مجاهدين خلق و زندانيان سياسی ديگر را می دهد در حالی که بسياری از آنها، دوران محکوميتشان در زندان سپری شده بود. به نظر شما اين مسئله چقدر با معيارهای عدالت هماهنگی دارد که در عرض دو روز ۶۰۰ نفر را محاکمه و سپس اعدام کنيد؟


اعظم: وقتی که پزشک بخواهد بدن يک انسان را جراحی کند، تمام چيزهايی که در بدن باعث اختلال شده است را درمی آورد و دور می اندازد. اگر جامعه ايران هم بخواهد فعاليت داشته باشد، مجبور است که عده ای را حذف کند.


محمد: اما علم پزشکی با دستگاه قضايی خيلی متفاوت است. شما در قضاوت نمی توانيد فقط با يک بله و خير در پاسخ به اين پرسش که نماز می خوانی يا نه، به اين نتيجه برسيد که عده ای مهدورالدم هستند و از رهبر کبير انقلاب اجازه بگيريد که آنها را اعدام کنيد.


اعظم: ما در اسلام داريم که اگر کسی فقط «اشهد ان لا اله الا الله» را گفت، مسلمان است. هيچ کس درجامعه از شما نمی پرسد نماز می خوانی يا نه و کسی با اعتقادات درونی و شخصی شما کار ندارد.


کيان: خانم آيا شما تا به حال جايی نرفته ايد برای استخدام؟


اعظم: اين مسئله فرق می کند و لزوم جامعه است.


کيان: آن اعدام ها، لزوم پزشکی بود و اين هم لزوم جامعه؟


اعظم: بله، البته من می خواستم منظورم را با مثال بيان کنم.


محمد: مورد دوم درارتباط با وضعيت جنگ در سال ۶۱ است. آيا می دانيد چرا جنگ در سال ۶۱ تمام نشد؟ آيا شرايط رهبر انقلاب را در آن سال می دانيد؟ ايشان سه شرط می گذارد که الان تلويزيون دو شرط آن را می گويد ولی از شرط سوم حرفی نمی زند. شرط سوم که آقای خمينی می گذارد و شخصاً بر آن پافشاری می کند، اين است که صدام حسين از قدرت کناره گيری کند و اين يعنی دخالت در امور داخلی يک کشور. بنابراين جنگ تا سال ۶۸ ادامه پيدا می کند و بر اساس تشخيص سازمان ملل، خسارت وارده بر ايران در طول جنگ ۱۰۰ ميليارد دلار برآورد می شود.


اعظم: ديد اسلام، يک ديد کلی است و به مرزها و کشورها ارتباطی ندارد».


محمد: ولی آقای خمينی تنها يکی از تفاسير اسلام را ارائه داده است و من با اين که آقای خمينی را نماينده اسلام بدانيم مخالفم.


اعظم: ديد امام خمينی، اسلامگرا و ملی گرا بود.


کيان: ايشان اصلاً ملی گرايی را قبول ندارد، اسلام را فرامرزی و ملی گرايی را کفر می داند.


اعظم: ديد ايشان اسلام گراست و ملی گرايی از اين جنبه که رهبر يک کشور است و اين کشور مرز دارد. البته اين ديد شخصی من است و ديد امام را مطرح نکردم.


ميراث آقای خمينی برای نسل بعد از خود چه بوده است؟


محمد: ما نمی خواهيم تک بعدی و تک علتی به مسائل نگاه کنيم. نگاه ما بايد به مردمی هم باشد که خصلتشان، مراد و مريد پروری است و هميشه به دنبال پيدا کردن يک مرادند. ما مردمی هستيم که دوست داريم هميشه عده ای را به دوش بکشيم که ديگر از دوشمان پايين نيايند.


قضاوت در مورد چيزی که اکنون می بينيم بسيار ساده است. چند ميليون معتاد، بيکاری، ويرانی، اقتصاد ورشکسته و جنگ با تمام دنيا که اساس تمام اينها در همان ابتدای انقلاب شکل گرفته است و مسئوليت آقای خمينی دروضعيت فعلی جامعه ما، نمی تواند کم رنگ باشد.


خانم اعظم! نظر شما در اين مورد چيست؟


اعظم: به نظر من، اعتياد و بيکاری و مسائل ديگری که گفتيد آن چيزی نبوده است که امام بنا کند. امام حکومت خوب را بنا کرد ولی در طول زمان وضعيت به اين جا رسيد. درست است که عده ای به خاطر منافع ريا می کنند ولی اين حکومتی نيست که امام بنا کرد. حکومت امام مردمی بود و خود امام هم جزيی از مردم بود.


آقای کيان! ارزيابی شما از نقش آقای خمينی در تحولات بعدی جامعه چيست؟


کيان: گفتمانی در آن ‌سيستم حاکم بوده است و من با طرز تفکر و بينش مردم به متافيزيک و انگاره ای که از زمان انقلاب برای ما ميراث گذاشته اند، مشکل دارم. مشکل من شخص نيست، بلکه مطلق انگاری های زمان انقلاب است که اکنون ما را به اين جا کشانده است.


۱۹ سال پس از آيت الله خمينی ناگفته های بسياری باقی مانده است، ناگفته هايی از جنس سال های پيش از به قدرت رسيدن تا زمان رهبری جمهوری اسلامی، ناگفته هايی از پاريس تا تهران.


XS
SM
MD
LG