بنا به گفتهی مديرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان قم "بيشترين چاپ مجدد کتاب در کشور را کتاب مفاتيح الحيات اثر آيت الله جوادی آملی با ۶۰ بار تجديد چاپ داشته است." (فارس ۳ آذر ۱۳۹۱) البته چهار روز بعد اعلام شد که اين کتاب به چاپ ۶۸ رسيده است (مصطفی امرايی مسئول مرکز چاپ و نشر اسراء، الف، ۷ آذر ۱۳۹۱) يعنی هشت چاپ در عرض مدتی بسيار کوتاه که در بازار کتاب ايران نامحتمل به نظر می رسد.
اين کتاب چه ويژگیهايی داشته که آن را به يکی از پر فروش ترين کتابها تبديل کرده است؟ اصولا در ايران چگونه يک کتاب يا اثر هنری و فرهنگی پر فروش می شود يا اگر ظرفيت ان را دارد از پر فروش شدن باز می ماند؟
اثری معمولی و سر و صدای غير معمولی
مفاتيح الحيات مجموعهای از روايات با چينشی تازه است. اين کار در شرايط بعد از انقلاب ۵۷ با مجموعهی الحيات (کار برادران حکيمی) انجام شد که امروزی شدهی ثواب الاعمال و عقاب الاعمال شيخ صدوق و حلیة المتقين مجلسی بود.
مفاتيح الجنان شيخ عباس قمی به گونهای ديگر به نيازهای مذهبی باورمندان پاسخ می داد، در شرايطی که اسلام قرار نبود "مکتب راهنمای عمل" و ايدئولوژی باشد و بدان به صورت يک مجموعه برای عبادت و تقرب به خداوند نگريسته می شد. ترجمهی الحيات به زبان فارسی توسط مترجمان خبره اين اثر را از يک اثر علمی يا تخصصی به يک اثر قابل استفاده برای عموم تبديل کرد. بدين لحاظ مفاتيح الحيات به نياز خاصی در ميان باورمندان پاسخی نمی داد.
آثار جوادی آملی نشان می دهند که اولا خود وی نويسندهی آنها نيست بلکه افرادی نوارهای سخنرانی ايشان را پياده کرده و به صورت کتاب منتشر می سازند؛ ثانيا هيچ اثری از نيازهای روزمرهی مردم در آثار و گفتارهای وی به چشم نمی خورد تا پر فروش بودن يک اثرش قابل فهم شود؛ و ثالثا ايشان نه سخنران و نه نويسندهای مجرب و خوشگوست که مخاطب به سبک گفتاری و نوشتاری وی (همانند علی شريعتی يا الهی قمشهای) جلب شود. سخنرانيهای وی که سه دهه است از تلويزيون و راديوی دولتی جمهوری اسلامی پخش می شود هميشه از کم بيننده ترين برنامهها بودهاند.
همهی تبليغات دولتی در پيرامون اين اثر (اخبار ناياب شدن، چاپ بيست و سوم، چاپ پنجاه و سوم، چاپ شصت و هشتم) برای ارتقای مقام يک روحانی معمولی به ايدئولوگ و فيلسوفی دولتی است تا بعد تعريف و تمجيد وی از علی خامنهای (که چندين بار انجام شده) دستمايهای برای بزرگداشت ولی فقيه قرار گيرد. روابط خويشاوندی با مقامات دولتی نيز در اين ميان بی اثر نبوده است (جوايز کتاب سال ايشان نيز در همين مسير قابل فهم هستند). بر خلاف مرحوم منتظری، عبدالله جوادی آملی و حسن حسن زادهی آملی دارای شاگردان پر و پا قرصی در حوزههای علميه نيز نبودهاند تا اين ترويج و تبليغ به فعاليت آنها نسبت داده شود.
پرفروش سازی
از سال ۱۳۵۷ بدين سو هر چه جلو تر می آييم سيطرهی دولت بر بخش فرهنگ بيشتر و بيشتر می شود. در سالهای دههی شصت گهگاه می شد آثاری از نويسندگان و شاعران و رمان نويسان مستقل (مثل براهنی يا سيمين دانشور) را در زمرهی آثار پر فروش سال مشاهده کرد اما سياستهای فرهنگی حکومت خامنهای و بالاخص دولت احمدی نژاد بدين سو رفت که تنها فضا را برای وفاداران باز بگذارد. تنها آثاری که به نياز خاصی در ميان مقامات پاسخ می دادهاند امکان پر فروش شدن را يافتهاند. فروش آنها نيز نه به خريداران عادی بلکه به خريداران دولتی وابسته بوده است.
در مقابل، پرفروشهای ناشران مستقل از حيث تيراژ اصولا با پرفروشهای ناشران دولتی و آثاری که دولت خريدار جدی آنهاست در ميزان فروش قابل مقايسه نيستند. دولت هرچه می تواند برای تکه و پاره کردن اثر (در دستگاه سانسور) و بعد عدم توزيع مناسب (با محدود کردن فضا يا جمع آوری اثر از نمايشگاه يا توقيف نمايش در جشنوارهها و نمايشگاهها) انجام می دهد تا مگر اثری غير خودی به ميان مردم راه نيابد و کسی غير از خودیها در ميان مردم محبوبيت پيدا نکند. محبوبيت کالايی است که بايد صرفا در تملک مقامات رژيم و وفاداران به آن باقی بماند.
در مواردی حکومت مانع پر فروش شدن آثار هنری و فرهنگی شده است. درست در زمانی که فيلمهای "بگذار زندگی کنم" شاپور قريب (۱۳۶۵)، "آدم برفی" داود ميرباقری (۱۳۷۳) و "مارمولک" کمال تبريزی (۱۳۸۲) در اوج فروش بودند حکومت آنها را از پردهی سينما پايين آورد تا رکوردی بر جای نگذارند. رمان بامداد خمار نيز از سوی دستگاههای حکومتی بايکوت شد.
خاطرات آیت الله منتظری ظرفيت تبديل به يک اثر پر فروش را داشت اما حتی در دورهی محمد خاتمی اجازهی انتشار نيافت. در مقابل، دستگاههای تبليغاتی حکومت حداکثر تلاش خود را کردند تا فيلمهای "اخراجیها" يا آثار مربوط به خاطرات جنگ از زبان رسمی حکومت را به پر فروش تبديل کنند.
معنای اجتماعی پر فروش
وقتی اثری در جوامع دمکراتيک و آزاد پر فروش می شود اين بدان معنی است که نويسنده نبض افکار عمومی را در دست داشته و توانسته به نياز آن به موقع پاسخ بدهد. کتاب يا فيلم يا آلبومی که در اين جوامع پر فروش می شود سه ويژگی دارد:
۱. ميزان فروش آن پيش بينی ناپذير است. در جوامع آزاد نمی شود پر فروش بودن يک اثر را پيش بينی کرد. هيچ کس نمی دانست مجموعهی هری پاتر در زمانی که جی کی رولينگ آن را می نوشت يا فيلم تايتانيک زمانی که جيمز کامرون بر روی آن کار می کرد يا آلبومهای سلين ديون زمانی که وی هنوز چندان شناخته شده نبود پر فروش شوند. در مقابل می توان حدس زد که در نظامهای توتاليتر کدام کتاب (مثل آثاری که در حوزهی هنری در حوزهی خاطرات جنگ توليد می شوند) يا فيلم پشتيبانی حکومت را دارد و قرار است پر فروش شود.
۲. توسط منابع دولتی و عمومی و بر اساس ارتباطات خاص پيش خريد يا خريداری نمی شود در حالی که موسسات دولتی در نظام های توتاليتر خريدار آثاری هستاند که قرار است پر فروش معرفی و بدين لحاظ "فرهنگ ساز" شوند.
۳. بخش خصوصی توليد کننده و توزيع کنندهی آنهاست و نه بخش دولتی. در جوامع آزاد و دمکراتيک دولت در پی فرهنگ سازی و گفتمان سازی و مهندسی فرهنگ و تحميل يک سبک زندگی بر سبکهای ديگر نيست. از اين رو دولت پايش را از حوزه ی فرهنگ بيرون می کشد و آن را به جامعه وا می گذارد. حتی اگر دولت سوبسيدهايی پرداخت می کند اين امر در خدمت حفظ ميراث فرهنگی است که همهی آحاد ملت با آن توافق دارند.
اما در جوامعی با دولتهای اقتدارگرا و تماميت طلب، دولت بخش خصوصی را رقيب خود می داند و تلاش می کند اين بخش هرچه نحيف تر و ضعيف تر باشد تا توليدات آن نتوانند توجه عمومی را جلب کنند. به فهرستی از کتب يا فيلم ها يا آلبومهای پرفروش در غرب نگاه کنيد تا متوجه شويد که آيا دولت در توليد و توزيع و ترويج آنها نقشی داشته يا خير يا می توانسته چنين نقشی داشته باشد. ممکن است دولت ايالات متحده در نشر يک اثر تحقيقاتی نقش داشته باشد (با بودجههای پژووشی و تيراژ بسيار محدود) اما در آثاری که برای عموم خلق می شوند دولت نيازی به دخالت نمی بيند.
بدين ترتيب اگر اثری در جوامع آزاد پر فروش می شود به علت نوع و ماهيت خود اثر است اما اگر در جوامع غير آزاد اثری پر فروش می شود که ۱) آثار بالقوه پر فروش در اين جوامع منع يا محدود شده اند تا بازار به دست گروهی خاص باشد.
اگر مميزی و عدم حمايت مالی موثر واقع نشود برچسبها و پرونده سازیها به ميدان می آيند: "همين حالا ما ۱۷ نفر بهايی در مجموعه فرهنگی و هنری تلويزيون داريم. همينطور صهيونيستها، ماسونها، ساواکیها و تودهایهای فراوانی در عرصه هنر حضور دارند." (فرج الله سلحشور، مهر، ۷ آذر ۱۳۹۱) و
۲) دولت در برخی آثار سرمايه گذاری می کند تا آنها پر فروش شوند. خريد اثر توسط تلويزيون، شبکهی پخش ويديو، کتابخانههای عمومی و مدارس، شبکهی کتابخانههای مساجد (که بودجهی دولتی دارد)، وزارتخانهها و موسسات دولتی (برای توزيع به صورت هديه)، و ديوانسالاری دينی در کنار سرمايه گذاری برای توليد باعث می شود که يک اثر هنری يا فرهنگی توليد و پر فروش شود (مثل دو کتاب "دا" با ۱۴۱ چاپ و "نورالدين پسر ايران" با ۵۵ چاپ که محصول سازمان تبليغات اسلامی هستند) و عدم سرمايه گذاری، نخريدن توسط اين موسسات همراه با ناقص شدن آن در ادارهی مميزی يک اثر مستقل را از پر فروش شدن باز می دارد. در اين زميه نيز همانند زمينه های ديگر اين دولت است که افراد را "بازنده و برنده می کند" (نه اين که مثل برخی از جوامع، دولت برنده و بازنده را "انتخاب کند").
-----------------------------------------------------
نظرات مطرح در این مقاله الزاما بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست.
اين کتاب چه ويژگیهايی داشته که آن را به يکی از پر فروش ترين کتابها تبديل کرده است؟ اصولا در ايران چگونه يک کتاب يا اثر هنری و فرهنگی پر فروش می شود يا اگر ظرفيت ان را دارد از پر فروش شدن باز می ماند؟
اثری معمولی و سر و صدای غير معمولی
مفاتيح الحيات مجموعهای از روايات با چينشی تازه است. اين کار در شرايط بعد از انقلاب ۵۷ با مجموعهی الحيات (کار برادران حکيمی) انجام شد که امروزی شدهی ثواب الاعمال و عقاب الاعمال شيخ صدوق و حلیة المتقين مجلسی بود.
مفاتيح الجنان شيخ عباس قمی به گونهای ديگر به نيازهای مذهبی باورمندان پاسخ می داد، در شرايطی که اسلام قرار نبود "مکتب راهنمای عمل" و ايدئولوژی باشد و بدان به صورت يک مجموعه برای عبادت و تقرب به خداوند نگريسته می شد. ترجمهی الحيات به زبان فارسی توسط مترجمان خبره اين اثر را از يک اثر علمی يا تخصصی به يک اثر قابل استفاده برای عموم تبديل کرد. بدين لحاظ مفاتيح الحيات به نياز خاصی در ميان باورمندان پاسخی نمی داد.
آثار جوادی آملی نشان می دهند که اولا خود وی نويسندهی آنها نيست بلکه افرادی نوارهای سخنرانی ايشان را پياده کرده و به صورت کتاب منتشر می سازند؛ ثانيا هيچ اثری از نيازهای روزمرهی مردم در آثار و گفتارهای وی به چشم نمی خورد تا پر فروش بودن يک اثرش قابل فهم شود؛ و ثالثا ايشان نه سخنران و نه نويسندهای مجرب و خوشگوست که مخاطب به سبک گفتاری و نوشتاری وی (همانند علی شريعتی يا الهی قمشهای) جلب شود. سخنرانيهای وی که سه دهه است از تلويزيون و راديوی دولتی جمهوری اسلامی پخش می شود هميشه از کم بيننده ترين برنامهها بودهاند.
همهی تبليغات دولتی در پيرامون اين اثر (اخبار ناياب شدن، چاپ بيست و سوم، چاپ پنجاه و سوم، چاپ شصت و هشتم) برای ارتقای مقام يک روحانی معمولی به ايدئولوگ و فيلسوفی دولتی است تا بعد تعريف و تمجيد وی از علی خامنهای (که چندين بار انجام شده) دستمايهای برای بزرگداشت ولی فقيه قرار گيرد.
همهی تبليغات دولتی در پيرامون اين اثر (اخبار ناياب شدن، چاپ بيست و سوم، چاپ پنجاه و سوم، چاپ شصت و هشتم) برای ارتقای مقام يک روحانی معمولی به ايدئولوگ و فيلسوفی دولتی است تا بعد تعريف و تمجيد وی از علی خامنهای (که چندين بار انجام شده) دستمايهای برای بزرگداشت ولی فقيه قرار گيرد. روابط خويشاوندی با مقامات دولتی نيز در اين ميان بی اثر نبوده است (جوايز کتاب سال ايشان نيز در همين مسير قابل فهم هستند). بر خلاف مرحوم منتظری، عبدالله جوادی آملی و حسن حسن زادهی آملی دارای شاگردان پر و پا قرصی در حوزههای علميه نيز نبودهاند تا اين ترويج و تبليغ به فعاليت آنها نسبت داده شود.
پرفروش سازی
از سال ۱۳۵۷ بدين سو هر چه جلو تر می آييم سيطرهی دولت بر بخش فرهنگ بيشتر و بيشتر می شود. در سالهای دههی شصت گهگاه می شد آثاری از نويسندگان و شاعران و رمان نويسان مستقل (مثل براهنی يا سيمين دانشور) را در زمرهی آثار پر فروش سال مشاهده کرد اما سياستهای فرهنگی حکومت خامنهای و بالاخص دولت احمدی نژاد بدين سو رفت که تنها فضا را برای وفاداران باز بگذارد. تنها آثاری که به نياز خاصی در ميان مقامات پاسخ می دادهاند امکان پر فروش شدن را يافتهاند. فروش آنها نيز نه به خريداران عادی بلکه به خريداران دولتی وابسته بوده است.
در مقابل، پرفروشهای ناشران مستقل از حيث تيراژ اصولا با پرفروشهای ناشران دولتی و آثاری که دولت خريدار جدی آنهاست در ميزان فروش قابل مقايسه نيستند. دولت هرچه می تواند برای تکه و پاره کردن اثر (در دستگاه سانسور) و بعد عدم توزيع مناسب (با محدود کردن فضا يا جمع آوری اثر از نمايشگاه يا توقيف نمايش در جشنوارهها و نمايشگاهها) انجام می دهد تا مگر اثری غير خودی به ميان مردم راه نيابد و کسی غير از خودیها در ميان مردم محبوبيت پيدا نکند. محبوبيت کالايی است که بايد صرفا در تملک مقامات رژيم و وفاداران به آن باقی بماند.
در مواردی حکومت مانع پر فروش شدن آثار هنری و فرهنگی شده است. درست در زمانی که فيلمهای "بگذار زندگی کنم" شاپور قريب (۱۳۶۵)، "آدم برفی" داود ميرباقری (۱۳۷۳) و "مارمولک" کمال تبريزی (۱۳۸۲) در اوج فروش بودند حکومت آنها را از پردهی سينما پايين آورد تا رکوردی بر جای نگذارند. رمان بامداد خمار نيز از سوی دستگاههای حکومتی بايکوت شد.
خاطرات آیت الله منتظری ظرفيت تبديل به يک اثر پر فروش را داشت اما حتی در دورهی محمد خاتمی اجازهی انتشار نيافت. در مقابل، دستگاههای تبليغاتی حکومت حداکثر تلاش خود را کردند تا فيلمهای "اخراجیها" يا آثار مربوط به خاطرات جنگ از زبان رسمی حکومت را به پر فروش تبديل کنند.
معنای اجتماعی پر فروش
وقتی اثری در جوامع دمکراتيک و آزاد پر فروش می شود اين بدان معنی است که نويسنده نبض افکار عمومی را در دست داشته و توانسته به نياز آن به موقع پاسخ بدهد. کتاب يا فيلم يا آلبومی که در اين جوامع پر فروش می شود سه ويژگی دارد:
دولت در برخی آثار سرمايه گذاری می کند تا آنها پر فروش شوند. خريد اثر توسط تلويزيون، شبکهی پخش ويديو، کتابخانههای عمومی و مدارس، شبکهی کتابخانههای مساجد (که بودجهی دولتی دارد)، وزارتخانهها و موسسات دولتی (برای توزيع به صورت هديه)، و ديوانسالاری دينی در کنار سرمايه گذاری برای توليد باعث می شود که يک اثر هنری يا فرهنگی توليد و پر فروش شود
۱. ميزان فروش آن پيش بينی ناپذير است. در جوامع آزاد نمی شود پر فروش بودن يک اثر را پيش بينی کرد. هيچ کس نمی دانست مجموعهی هری پاتر در زمانی که جی کی رولينگ آن را می نوشت يا فيلم تايتانيک زمانی که جيمز کامرون بر روی آن کار می کرد يا آلبومهای سلين ديون زمانی که وی هنوز چندان شناخته شده نبود پر فروش شوند. در مقابل می توان حدس زد که در نظامهای توتاليتر کدام کتاب (مثل آثاری که در حوزهی هنری در حوزهی خاطرات جنگ توليد می شوند) يا فيلم پشتيبانی حکومت را دارد و قرار است پر فروش شود.
۲. توسط منابع دولتی و عمومی و بر اساس ارتباطات خاص پيش خريد يا خريداری نمی شود در حالی که موسسات دولتی در نظام های توتاليتر خريدار آثاری هستاند که قرار است پر فروش معرفی و بدين لحاظ "فرهنگ ساز" شوند.
۳. بخش خصوصی توليد کننده و توزيع کنندهی آنهاست و نه بخش دولتی. در جوامع آزاد و دمکراتيک دولت در پی فرهنگ سازی و گفتمان سازی و مهندسی فرهنگ و تحميل يک سبک زندگی بر سبکهای ديگر نيست. از اين رو دولت پايش را از حوزه ی فرهنگ بيرون می کشد و آن را به جامعه وا می گذارد. حتی اگر دولت سوبسيدهايی پرداخت می کند اين امر در خدمت حفظ ميراث فرهنگی است که همهی آحاد ملت با آن توافق دارند.
اما در جوامعی با دولتهای اقتدارگرا و تماميت طلب، دولت بخش خصوصی را رقيب خود می داند و تلاش می کند اين بخش هرچه نحيف تر و ضعيف تر باشد تا توليدات آن نتوانند توجه عمومی را جلب کنند. به فهرستی از کتب يا فيلم ها يا آلبومهای پرفروش در غرب نگاه کنيد تا متوجه شويد که آيا دولت در توليد و توزيع و ترويج آنها نقشی داشته يا خير يا می توانسته چنين نقشی داشته باشد. ممکن است دولت ايالات متحده در نشر يک اثر تحقيقاتی نقش داشته باشد (با بودجههای پژووشی و تيراژ بسيار محدود) اما در آثاری که برای عموم خلق می شوند دولت نيازی به دخالت نمی بيند.
بدين ترتيب اگر اثری در جوامع آزاد پر فروش می شود به علت نوع و ماهيت خود اثر است اما اگر در جوامع غير آزاد اثری پر فروش می شود که ۱) آثار بالقوه پر فروش در اين جوامع منع يا محدود شده اند تا بازار به دست گروهی خاص باشد.
اگر مميزی و عدم حمايت مالی موثر واقع نشود برچسبها و پرونده سازیها به ميدان می آيند: "همين حالا ما ۱۷ نفر بهايی در مجموعه فرهنگی و هنری تلويزيون داريم. همينطور صهيونيستها، ماسونها، ساواکیها و تودهایهای فراوانی در عرصه هنر حضور دارند." (فرج الله سلحشور، مهر، ۷ آذر ۱۳۹۱) و
۲) دولت در برخی آثار سرمايه گذاری می کند تا آنها پر فروش شوند. خريد اثر توسط تلويزيون، شبکهی پخش ويديو، کتابخانههای عمومی و مدارس، شبکهی کتابخانههای مساجد (که بودجهی دولتی دارد)، وزارتخانهها و موسسات دولتی (برای توزيع به صورت هديه)، و ديوانسالاری دينی در کنار سرمايه گذاری برای توليد باعث می شود که يک اثر هنری يا فرهنگی توليد و پر فروش شود (مثل دو کتاب "دا" با ۱۴۱ چاپ و "نورالدين پسر ايران" با ۵۵ چاپ که محصول سازمان تبليغات اسلامی هستند) و عدم سرمايه گذاری، نخريدن توسط اين موسسات همراه با ناقص شدن آن در ادارهی مميزی يک اثر مستقل را از پر فروش شدن باز می دارد. در اين زميه نيز همانند زمينه های ديگر اين دولت است که افراد را "بازنده و برنده می کند" (نه اين که مثل برخی از جوامع، دولت برنده و بازنده را "انتخاب کند").
-----------------------------------------------------
نظرات مطرح در این مقاله الزاما بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست.