لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۲ دی ۱۴۰۳ تهران ۱۹:۴۱

۱۰۰ سال تاريخ: «زادگاه نفت ایران در فقر می سوزد»


نخستین چاه نفتی ایران در سال ۱۹۰۸ در مسجد سلیمان به نفت رسید.
نخستین چاه نفتی ایران در سال ۱۹۰۸ در مسجد سلیمان به نفت رسید.

ساعت چهار بامداد بيست و ششم ماه مه سال ۱۹۰۸ ميلادی، يکصد سال پيش، با فوران نفت در مسجد سليمان، تاريخ چند هزار ساله ايران به مسيری تازه گام نهاد و سرنوشت آن برای دورانی بسيار طولانی، که هنوز پايان نيافته، با يکی از حساس ترين و کليدی ترين مواد خام مورد نياز اقتصاد جهانی گره خورد.


«در تمام وسعت ممالک ايران»


چاه «شماره يک» مسجد سليمان با سرمايه ويليام ناکس دارسی به نفت رسيد. اين سرمايه دار انگليسی – استراليايی از مظفر الدين شاه قاجار امتياز نامه ای برای «تفتيش و تفحص و پيدا کردن و استخراج و بسط دادن و حاضر کردن برای تجارت و نقل و فروش محصولات ذيل که عبارت از گاز طبيعی و نفت و قير و موم طبيعی باشد در تمام وسعت ممالک ايران در مدت شصت سال از تاريخ امروز» دريافت کرده بود.


برای بهره برداری از ميدان عظيم نفتی مسجد سليمان بود که شرکت نفت ايران و انگليس در سال ۱۹۰۹ پايه گذاری شد و نخستين محموله های نفتی را در سال ۱۹۱۲ از راه خليج فارس روانه بازار های جهان کرد.


از آن زمان تا امروز، زندگی سياسی و اقتصادی ايران در پيوند با فراز ونشيب های نفت در درون کشور و نيز در صحنه بين المللی تحول يافته است.


برای بهره برداری از ميدان عظيم نفتی مسجد سليمان بود که شرکت نفت ايران و انگليس در سال ۱۹۰۹ پايه گذاری شد و نخستين محموله های نفتی را در سال ۱۹۱۲ از راه خليج فارس روانه بازار های جهان کرد.

قرار داد ۱۹۳۳ مربوط به تجديد نظر در امتياز نامه دارسی، ملی شدن صنعت نفت ايران در ۱۹۵۱ و رويداد های پس از آن، قرار داد با کنسرسيوم در ۱۹۵۴ و تحولات آن در سال های بعد، سياست نفتی ايران در دوران پس از انقلاب اسلامی و گفت و گوهای پنهان يا پر سر وصدا با شرکت های نفتی، همه و همه به گونه های مختلف بر تاريخ معاصر ايران تاثير گذاشتند.


همزمان، رويدادهای سياسی درون ايران و فضای منطقه ای و بين المللی آن، ظرفيت های توليدی وصادراتی صنعت نفت ايران را به شدت دگرگون کردند.


طی چهل سال گذشته، تحولاتی همچون انقلاب اسلامی، جنگ ايران و عراق، تنش در روابط جمهوری اسلامی با قدرت های بزرگ غرب و تحريم های بين المللی به گونه ای چشمگير بر توليد نفت ايران موثر افتادند. ميانگين توليد روزانه نفت ايران از سه ميليون و هشتصد هزار بشکه در ۱۹۷ ۰ ميلادی به شش ميليون بشکه در ۱۹۷۴ رسيد که بالاترين سطح توليد در تاريخ يکصد ساله صنعت نفت اين کشور است.


در عوض در سال ۱۹۸۶ ميلادی، در پی رويداد های ناشی از انقلاب و جنگ، توليد نفت ايران به حدود دو ميليون بشکه در روز سقوط کرد که پايين ترين سطح در چهل سال گذشته است.


در حال حاضر توليد روزانه نفت ايران بر پايه آمار سازمان «اوپک» پيرامون سه ميليون و نهصد هزار بشکه در روز و به گفته منابع رسمی جمهوری اسلامی حدود چهار ميليون و دويست هزار بشکه در روز است.


اوج بی سابقه


همزمان، پا به پای بالا و پايين رفتن بهای نفت در بازار جهانی، خزانه داری ايران پر و خالی شد و بودجه، بازرگانی خارجی و زندگی مردم آن تکان خوردند.


در آمد نفتی سالانه ايران از دو ميليارد و چهار صد ميليون دلار در سال ۱۹۷۰ به ۲۴ ميليارد دلار در ۱۹۷۷ افزايش يافت، اما در سال ۱۹۸۶ به هفت ميليارد دلار سقوط کرد و در سال ۱۹۹۸ نيز از ۱۳ ميليارد دلار فراتر نرفت.


در سال ۱۹۹۹ بار ديگر رونق به بازار جهان نفت باز گشت و طی چند سال اخير به اوجی بی سابقه رسيد.


در حال حاضر نيز بهای هر بشکه «طلای سياه» بالای صد و سی و پنج دلار نوسان می کند. به برکت همين رونق استثنايی بود که طی سه سال گذشته نزديک به دويست ميليارد دلار ارز حاصل از نفت به خزانه داری جمهوری اسلامی ريخته شد .


نفت، به دليل نقش تعيين کننده آن در تاريخ معاصر ايران، در ادبيات سياسی و اقتصادی اين کشور جايگاهی ممتاز دارد.


زندگی ايران، بدون رويداد يکصد سال پيش در مسجد سليمان، چگونه تحول می يافت؟ پاسخ به اين پرسش، از محدوده حدس و گمان فراتر نمی رود.


با اين حال بحث بر سر «طلای سياه» يا «بلای سياه» بودن نفت همچنان در محافل کارشناسی و دانشگاهی ايران ادامه دارد. واقعيت آن است که نفت، به خودی خود، نه طلا است و نه بلا. مهم چگونگی استفاده از نفت در خدمت منافع نسل های امروز و فردای کشور است.


ايران در زمره آن دسته از ممالک نفت خيز است که نتوانستند اين ثروت بالقوه را در خدمت توسعه پايدار خود به کار بگيرند. کشور هايی چون الجزاير، نيجريه و ونزوئلا به گونه های مختلف به نفت معتاد شده اند و با نابسامانی هايی مشابه ايران دست به گريبانند.


ايران در زمره آن دسته از ممالک نفت خيز است که نتوانستند اين ثروت بالقوه را در خدمت توسعه پايدار خود به کار بگيرند. کشور هايی چون الجزاير، نيجريه و ونزوئلا به گونه های مختلف به نفت معتاد شده اند و با نابسامانی هايی مشابه ايران دست به گريبانند.

از شش دهه پيش به اين سو، دستيابی به «اقتصاد بدون نفت» به يکی از هدف های اصلی اقتصادی ايران بدل شد. امروز با اطمينان می توان گفت که طی دوران يکصد ساله صنعت نفت در ايران، اقتصاد اين کشور هرگز تا بدين حد وابسته به اين کالا نبوده است.


احساس تلخ


با توجه به تجربه دوران پس از جنگ جهانی دوم، به نظر می رسد که به جای شعار «اقتصاد بدون نفت» بايد از اصطلاح «اقتصاد فرانفتی» استفاده کرد.


دليلی ندارد که ايرانيان برای سامان دادن به اقتصاد خود از نفت صرفنظر کنند. چنين کاری نه مفيد است و نه ممکن .


در عوض ايران بايد روزی همچون نروژ به «اقتصاد فرانفتی» دست يابد، به اين معنا که از محدوده يک اقتصاد مطلقا نفتی فراتر برود و در کنار يک صنعت نفت پويا و شکوفا، اقتصاد متنوعی را بر پايه صنعت و کشاورزی و خدمات پايه ريزی کند. کشور های ديگری همچون مکزيک و امارات متحده عربی به همين راه گام گذاشته اند و موفقيت های بزرگی نيز به دست آورده اند.


به رغم اوج گيری شگفت در آمدهای ارزی ايران از محل نفت، شمار روز افزونی از ايرانيان نفت را پديده ای شوم به شمار می آورند و اين احساس بيش از بيش در ميان آنها قوت می گيرد که «اعتياد به نفت»، اقتصاد آنها را زمين گير کرده است.


آنچه امروز پس گذشت صد سال از فوران «چاه شماره يک» در مسجد سليمان می گذرد، دلايل اصلی گسترش اين احساس تلخ را در ميان مردم ايران به نمايش می گذارد.


روزنامه «سرمايه» چاپ تهران در شماره دوشنبه ششم خرداد ماه خود می نويسد که «زادگاه نفت ايران در فقر می سوزد.»


همان منبع می افزايد که «نسبت دختران به پسران در مسجد سليمان سه به يک است، زيرا پسران برای رسيدن به حداقل رفاه، اين شهر را به مقصدی ديگر و دور دست ترک گفته اند.»


XS
SM
MD
LG