مجموعه سی قسمتی «۳۰ جنجال یک رئیسجمهور»، هر بار یکی از مهمترین جنجالهای محمود احمدینژاد را در طول هشت سال دوران ریاست جمهوریاش ورق میزند. شانزدهمین بخش از این مجموعه رادیویی به «برکناری وزیران کابینه نهم» میپردازد.
-----------------------------------------------------
مرداد ماه سال ۱۳۸۴ است.
-----------------------------------------------------
مرداد ماه سال ۱۳۸۴ است.
محمود احمدینژاد، اولین کابینه اش را به مجلس معرفی میکند. کابینهای که به جز دو نفر بقیه سابقه وزارت ندارند. در اولین گام مجلس همگرا با رئیسجمهور جدید، به چهار وزیر محمود احمدینژاد رأی اعتماد نمیدهد.
با وجود آنکه کابینه محمود احمدینژاد در ابتدا به طور کامل تشکیل نمیشود، اما خود او هم تا پایان دولت اولش، تقریباً نیمی از وزرایش را برکنار میکند.
محمود احمدینژاد در مرداد ماه سال ۱۳۸۴ در جلسه رأی اعتماد به کابینهاش در مجلس میگوید که وزاریش را از بین هزار نفر که مورد بررسی قرار داده، انتخاب کرده است:
«این کابینه برای محدوده و دامنه مدیریت کلان را باز کرده و با استقبال از حضور نیروهای جوان، شجاع و همچنین استفاده از عناصر ساکن در سایر مناطق کشور، راه را برای نگاه جدید به عرصه مدیریت کشور، باز کرده است. برای رسیدن به مجموعه کابینه، مسیر طولانی و پرپیچ و خمی طی شد. لیکن علیرغم این محدودیتها بیش از یک هزار نفر مورد بررسی قرار گرفتند.»
خیلی زود محمود احمدینژاد نشان میدهد که با خیلی از اعضای کابینه خود احساس همگرایی ندارد و تا پایان دولت نهم تقریباً نیمی از وزرا و مدیران ارشد دولت را برکنار میکند. محمود احمدینژاد در ابتدای تشکیل کابینه با وزرایش «میثاقنامهای» به نام میثاق نامه دولت اسلامی مینویسد و از تمام وزاریش امضا میگیرد تا خلاف آن عمل نکنند. محتوای این میثاقنامه هیچگاه منتشر نمیشود اما برخی رسانهها آن را نوعی نماد سوگند وفاداری وزرا به کردار و گفتار رئیس دولت توصیف میکنند.
پرویز کاظمی، وزیر رفاه، اولین وزیر کابینه است که یک سال بعد از وزارت در سال ۱۳۸۵ برکنار میشود. پرویز کاظمی وزیری بود که محمود احمدینژاد به هنگام رأی اعتماد مجلس به او گفته بود که کاظمی را خدا به او معرفی کرده است.
چند ماه بعد از اولین برکناری، محمد ناظمی اردکانی، وزیر تعاون، برکنار میشود و کمتر از یک سال بعد در مرداد ماه سال ۱۳۸۶ وزیر نفت، کاظم وزیری هامانه، از سوی محمود احمدینژاد عزل میشود.
وزیر نفت بعداً به رسانهها میگوید که در چند ماه آخر کارم از سوی احمدینژاد تحت فشار برای صدور حکم قائممقامی علی کردان بودم. ولی با تحقیق و به دست آوردن برخی اطلاعات حاضر به پذیرفتن این موضوع نشدم. وزیر نفت که برکنار میشود، علی کردان سرپرست وزارت نفت میشود.مهدی مهدوی آزاد، تحلیگر مسائل سیاسی در آلمان:
«بخشی از این وزرا در دولت نهم به این دلیل برکنار شدند که زیر بار انتصابهای تحمیلی آقای احمدینژاد نمیرفتند. یعنی آقای احمدینژاد نه تنها وزیر را منصوب میکرد، که حتی وزیر را مجبور میکرد که معاونانش را هم از بین فلان شخص و فلان شخص منصوب کند و بخشی از وزرا زیر بار این مسئله نمیرفتند. دلیل دوم در واقع نوعی خودسری و خودرأیی آقای احمدینژاد بود و آن هم این بود که هر وزیری که به آقای خامنهای گزارشی میداد، آقای احمدینژاد بالافاصله با او برخورد میکرد و اگر وزیر اصرار داشت، او را برکنار میکرد. یا هر وزیری که حتی -در مواقعی شاهد بودیم- به مجلس گزارش مستقل میداد، آقای احمدینژاد برکنارش میکرد.»
برخی از رسانهها مینویسند که مخالفت علیرضا طهماسبی، وزیر صنایع، با انتصاب برخی از مدیران و معاونانی که از سوی نزدیکان رئیسجمهور معرفی میشدند، موجب عزل او میشود.
محمود فرشیدی، وزیر آموزش و پرورش، هم سرنوشتی بهتر از دیگر همکارنش در کابینه نهم ندارد. اردیبهشت سال ۱۳۸۶ نمایندگان مجلس این وزیر را به خاطر وضعیت معیشتی فرهنگیان، عدم اجرای برنامهها و توهین به پیامبر اسلام در آزمون استخدامی وزارت آموزش و پرورش، استیضاح میکنند. محمود فرشیدی از مجلس رأی اعتماد میگیرد، اما محمود احمدینژاد پنج ماه بعد خودش وزیر آموزش و پرورش را برکنار میکند.
محمود فرشیدی، وزیر آموزش و پرورش، بعداً میگوید که من هم متوجه نشدم که علت برکناریام چه بود.
جنجالهای برکناری وزاری کابینه نهم تمامی ندارد که این بار این اخراجها، دامن داود دانش جعفری، وزیر اقتصاد و دارایی، را میگیرد. در پی فشارها و اختلافات زیاد با محمود احمدینژاد بر سر سیاستهای اقتصادی داود دانشجعفری با انتشار نامهای انتقادآمیز از سمت خود کنارهگیری میکند. علیاصغر رمضانپور، معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی:
«به نظر من یکی از اولین چیزهایی که به آقای احمدینژاد ضربه زد، همین برکناریها بود که اکثراً بدون توضیح منطقی و آن هم به شکل تقریباً از نظر اخلاقی نلشلیستی انجام میگرفت. این برکناریها هم اعتماد نزدیکان و سیاستگذارانی را که در کشور از آقای احمدینژاد حمایت میکردند، کاهش میداد، و هم از نظر افکار عمومی ممکن بود که در ابتدا یک جور احساس قدرت و قاطعیت را القا کند اما در دراز مدت احساس بیاعتمادی نسبت به آقای احمدینژاد و سیاستها و حرفهای او را افزایش میداد، به طوری که القا میکرد که لابد سیاستش ناموفق بود که این طور نزدیکان خود را برکنار میکند. من فکر میکنم که به طور کلی هم به آقای احمدینژاد ضربه زد و هم به اعتماد عمومی نسبت به مدیریت کشور ضربه ضد و پیاد دیگرش این بود که افرادی هم که به جای آنها میآمدند، به مراتب ضعیفتر [بودند] و با اعتماد به نفس کمتری کار کردند.»
مصطفی پورمحمدی، وزیر کشور، هم در اردیبهشت ۱۳۸۷ برکنار میشود. او در گفتوگو با رسانهها درباره دلیل برکناریاش میگوید که پس از پایان مرحله نخست انتخابات، گزارشی از برخی تخلفات صورت گرفته در انتخابات برای رهبر جمهوری اسلامی فرستادم که پس از ارسال این گزارش، رئیسجمهور از ارسال آن آگاه و از این اقدام به شدت عصبانی شدند.
مصطفی پورمحمدی تأکید میکند که آقای احمدینژاد از اینکه چرا پیش از نوشتن گزارش با او هماهنگی نکرده ناراحت شده و به خاطر این کار تصمیم به تغییر گرفته است.
چند هفته به پایان دولت نهم نمانده که محمود احمدینژاد، پرویز داودی، معاون اول خود، را هم برکنار و به جای او اسفندیار رحیم مشایی را منصوب میکند این انتصاب با انتقدات تند اصولگرایان مواجه میشود.
آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، در نامهای خواهان این میشود که حکم معاون اولی اسفندیار رحیم مشایی ملغی شود.
چند روز از این دستور میگذرد. غلامحسین محسنی اژهای، وزیر اطلاعات، و محمدحسین صفار هرندی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، با ادامه کار اسفندیار رحیم مشایی مخالفت میکنند اما این مخالفت، برکناری آنها را رقم میزند. روایت حجتالسلام محمود نبویان، نماینده مجلس، از شیوه برکناری وزیر اطلاعات:
«گفت در باز شد و دیدم معاون من آمد تو. گفت حاجآقا تو را عزل کردند و مرا به جای تو گذاشتند. پیش خودم گفتم که من احترام کنم و مثل آنها برخورد نکنم. این را به من نگفتهاند. من باید به کابینه بروم. بعد از ظهر سوار ماشین شدم به راننده گفتم برویم کابینه. راننده برگشت گفت گفتهاند آقای اژهای را به کابینه راه ندهند. راننده باید؟ گفت به من گفتند باید تو را ببرم دفتر. گفتم برویم دفتر، دفتر ریاست جمهوری...»
حجت السلام نبویان میگوید که محسنی اژهای وقتی به کابینه میرسد نسبت به شیوه برکناریاش به شیخالسلام، رئیسدفتر رئیسجمهور اعتراض میکند:
«گفت برگشتم گفتم آقای شیخالاسلام این چه طرز برخورد است، دنبال چه چیزی هستند، خب به من بگویید استعفا بده. تازه دارد آبروریزی میشود، دو هفته دیگر خود به خود تمام میشد. این دو هفتهای شما دنبال چه چیزی هستید؟ گفت که شد و دیگر تصمیم گرفتند. گفتم که پس من یک خواسته دارم. گفت خواستهات چیست آقای اژهای، گفتم ما چهار سال به این وزیر وزرا دوست بودیم، اجازه بدهید بروم یک خداحافظی کنم، برگردم. گفت نه آنجا راهت نمیدهند. گفتم من میخواهم خداحافظی کنم. گفت نه اجازه نمیدهند. میروی آنجا یک وقت آبروریزی شود، درست نیست. گفت از اتاق که بیرون میآمدم یک دفعه نکتهای به ذهنم رسید، برگشتم گفتم که شما مرا و آقای صفار را عزل کردید، حواستان جمع کابینه هست؟ کابینه از نصاب افتاد و کابینه که از نصاب بیفتد باید دوباره از مجلس رأی اعتماد بگیرد. تا این را گفتم، ایشان تماس گرفت کابینه [به او گفتند] حالا آقای اژهای که ابلاغ شده و فهمیده، ولش کن. آقای صفار که هنوز ابلاغ نشده، ابلاغ نکنید. دست نگه دار بگذار این یک دانه بماند...»
محمود احمدینژاد کابینه نهم را به مرزی رساند که یک گام دیگر تا از حد نصاب افتادن فاصله داشت. تعداد زیادی را خودش اخراج کرد، تعدادی استعفا دادند و دو وزیر را هم مجلس همگرا با محمود احمدینژاد استیضاح و رأی بر عدم اعتماد آنها داد.