(در ۲۹ قسمت پیشین، در جریان بررسی رویدادهای سال ۳۲، به اینجا رسیدیم که در روز ۲۸ مرداد، محمد مصدق، نخستوزیر خبرساز، با حمایت ارتش و معترضین در خیابان از قدرت کنار گذاشته شد و فضلالله زاهدی با حکم شاه، نخستوزیر شد. در آخرین قسمت از فصل نخست سلسله برنامه سقوط تلاش میکنیم به این سئوال پاسخ دهیم که این واقعه کودتا بود یا نه.)
جدال نفسگیر شاه و مصدق در روز ۲۸ مرداد به پایان رسید.
مصدق دستگیر و محاکمه شد. شاه که از کشور گریخته بود به سرعت بازگشت و تاج و تخت بربادرفتهاش را پس گرفت. او و هوادارانش تا سال ۵۷، هر سال روز ۲۸ مرداد را جشن گرفتند در جریان تبلیغات دولتی، نام این روز را گذاشتند: «روز رستاخیر ملی ۲۸ مرداد» و حتی برای بزرگداشتش، تمبر هم چاپ کردند.
در مقابل از همان زمان مخالفان شاه وقایع این روز را «کودتا» خواندند و مشروعیت قدرت شاه را برای سالیان بسیار زیر سئوال بردند.
کودتا یا برکناری قانونی؟ این سئوال، هنوز بحثهای داغ بسیاری را پدید میآورد و مبنای اختلافنظرهای بیشماری است.
عدهای کماکان معتقدند که آنچه در این روز رخ داد، مطلقا کودتا نبود؛ مانند هوشنگ نهاوندی. پژوهشگری که خود زمانی از کارگزران عالیرتبه در دوره قدرت شاه بوده است.
او میگوید: «من از کلمه کودتا استفاده نکردهام و استفاده نمیکنم و در عوض میگویم ماجرا. برای اینکه ۲۸ مرداد، کودتا به معنای واقعی کلمه نبود. سپهبد زاهدی ارتشی در اختیار نداشت. هیچ نوع واحد ارتشی تابع زاهدی نبود. ارتش مطیع مصدق بود و تا ساعت چهار و پنج بعد از ظهر روز ۲۸ مرداد، عیچ حرکت جدی از ارتش دیده نشد. یک نوع حرکت عامی بود که عدم عکسالعمل از جانب طرفداران مصدق، تشویقش کرد و یک اتفاقی افتاد و عدهای این اتفاق را کودتا نامیدند. نخستین نفر [که از واژه کودتا استفاده کرد] دکتر فاطمی بود. کودتا یک تعریف خاصی دارد که با این ماجرا تطبیق نمیکند.»
و البته در میان کسانی که وقایع روز ۲۸ مرداد را کودتا نمیدانند، کمتر کسی دیگر حاضر است آن را چنانکه سالها در ایران پیش از انقلاب باب بوده، «قیام ملی» بنامد.
جلال متینی، نویسنده کتاب نگاهی به کارنامه سیاسی دکتر مصدق از آن جمله است. او میگوید: «من در کتابی که نوشتم نه کودتا به کار بردم و نه قیام ملی. من تنها با عنوان ۲۸ مرداد از آن اسم بردهام. پادشاه مملکت که علیه خودش کودتا نمیکند!»
استدلال این گروه از پژوهشگران، به مبانی قانونی و عرف پادشاهی مشروطه ایران متکی است.
آنها میگویند شاه در روز ۲۵ مرداد، به واسطه قدرت قانونی خود، مصدق را در غیبت مجلس و در دوران فترت از کار برکنار کرد و مصدق از آن روز تا روز ۲۸ مرداد به شکل غیرقانونی قدرت را در دست داشت.
اما این استدلال موجب نمیشود که گروه بزرگی از محققین و پژوهشگران، وقایع روز ۲۸ مرداد را کودتا نخوانند.
یرواند آبراهامیان، مورخ ساکن نیویورک، اصولا کتاب خود را که به بررسی وقایع این روز اختصاص دارد، «کودتا» نام نهاده است.
چرا کودتا؟ آبراهامیان پاسخ میدهد: «من از واژه کودتا استفاده میکنم که چون در نهایت، تانکها به خیابان آمدند و مستقیم به طرف مناطق حساس حرکت کردند و با استفاده از خشونت نخست وزیر را ساقط کردند. دیگر از این بیشتر نمیشد که کودتای نظامی باشد. اختلاف نظر بر سر ابعاد قانونی ماجراست و اینکه آیا بر اساس قانون اساسی، شاه این حق را داشت که مصدق را برکنار کند یا نه. که پاسخ به این ابهام هم به تفسیر گروههای سیاسی مختلف از قانون اساسی وابسته است.»
چنانکه آبراهامیان میگوید، مصدقیها معتقدند شاه بر اساس قانون اساسی مشروطه چنین حقی نداشته و آنچه که به عنوان عرف تا آن زمان اجرا شده – و به واسطه آن عرف، شاهان مشروطه در دوران فترت، نخستوزیران را عزل و نصب میکردند – یک پدیده غیرقانونی و ضد انقلاب مشروطه بوده است.
به گفته این استاد دانشگاه و پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، مطالعه قانون اساسی مشروطه نشان میدهد که اصولا این سند محوری با هدف محدود کردن اختیارات شاه نگاشته شده و بر همین اساس، تفسیر قانون اساسی به نفع شاه، با روح قانون اساسی مشروطه سازگار نیست.
این میان مارک گازیروسکی، پژوهشگر صاحبنام وقایع سال ۳۲، معتقد است که بیش از مساله ابعاد قانونی و فرمان برکناری، زمینهچینی برای سرنگونی مصدق و نقش CIA در تصمیمات کلیدی موجب شده تا استفاده از واژه کودتا، جنبه مشروعی پیدا کند.
او میگوید: «من فکر میکنم که احتمالا شاه بر اساس قانون اساسی قدرت برکنار کردن مصدق را داشته. عموما در پادشاهی مشروطه وضعیت چنین است. ولی او این کار را به تنهایی انجام نداد. شاه بعد از اینکه آمریکا او را به سختی تحت فشار گذاشت، مصدق را برکنار کرد. به همین دلیل شاید بتوان این واقعه را یک کودتای شبهقانونی خواند، چون شاه فرمان برکناری مصدق را امضا کرده بود. اما بهرحال، امضای فرمان تنها اقدام مهم برای برکناری مصدق نبود. CIA از ماهها قبل تا روز کودتا، همه کار کرده بود تا مصدق را تضعیف کند. و در حقیقت در روز کودتا اصلا شاه در کشور نبود. به نظر من تردیدی نیست که بدون فعالیت CIA، کودتا پیروز نمیشد برای همین اگر کل ماجرا را به امضای فرمان برکناری تقلیل بدهیم، تصویر بزرگتر از اتفاقاتی که رخ داده را نادیده گرفتهایم.»
و شاید همین وضعیت مبهم و غبارآلود موجب میشود تا برخی پژوهشگران، اصولا راه میانهای را برگزینند.
مجید تفرشی، مورخ ساکن لندن، در بررسی این وقایع معتقد است که آنچه در ۲۵ مرداد رخ داد «یک شبه کودتا» بوده است. او معتقد است که عزل مصدق یک کار غیرقانونی نبوده، اما سازوکار ابلاغ حکم، به شکل یک «شبه کودتا» انجام شده است.
او در برابر این سئوال که فارغ از رویدادهای روز ۲۵ مرداد، آیا در روز ۲۸ مرداد در ایران کودتا رخ داد یا نه، میگوید: «به نظر من درباره وقایع ۲۸ مرداد به طور صریح نمیتوان گفت که این کودتا بود یا نبود، چون اصل قضیه بر مبنای حق قانونی شاه انجام شد ولی دخالت خارجی این را به یک کودتا خیلی نزدیک میکند. بنابراین واقعا نمیتوان قضاوت کرد که این ماجرا کودتا بود یا نبود.»
کودتا یا برکناری، آنچه در ۲۸ مرداد رخ داد، تاثیری بس فراتر از یک انتقال قدرت خبرساز بر سرنوشت ایرانیان گذاشت.
از بغض مخالفان شاه تا تلاش مستمر او برای کنترل قدرت سیاسی دولتمردانش، از مشروعیت برباد رفته نظام سیاسی حاکم تا تعمیق روزافزون روابط ایران و آمریکا، از نفتی که کنترلش باز از دست ایران خارج شد تا کینه فعالینی که همه چیز را به «بیگانگان استعمارگر» نسبت میدادند ... همه اینها تنها سرفصلهایی هستند در تاریخ معاصر مردمانی که سالها بعد، شاه به جا مانده از ۲۸ مرداد را با انقلابی قدرتمند، از تخت به زیر کشیدند.
در روز ۲۸ مرداد ۳۲، کار نخستوزیری مصدق به پایان رسید، اما ماجرای ۲۸ مرداد، هیچ گاه تا امروز، برای ایرانیان به پایان واقعی نرسیده است!
(آخرین قسمت از فصل نخست سلسله برنامه سقوط را با هم شنیدیم. در این ۳۰ قسمت ضمن بررسی شخصیتهای کلیدی و گروههای سیاسی درگیر در وقایع ۲۸ مرداد، آنچه در دوره زمامدادی محمد مصدق رخ داد را با هم شنیدیم. در فصل دوم سلسله برنامه سقوط، در ۱۲ قسمت به تاثیرات ۲۸ مرداد خواهیم پرداخت. همچنین خواهیم شنید که بر سر بازیگران ۲۸ مرداد بعد از این واقعه چه آمد. از اسلامگرایان و روحانیون تا جبهه ملی، محمد مصدق و محمدرضا شاه. همچنین از سرنوشت نفت بعد از ۲۸ مرداد خواهیم گفت و روابط ایران با آمریکا و بریتانیا بعد از این روز را بررسی خواهیم کرد. میزان نقش آمریکا و بریتانیا در وقایع ۲۸ مرداد و همچنین رابطه این روز با انقلاب سال ۵۷، از دیگر موضوعاتی هستند که همه در فصل دوم سقوط بررسی خواهند شد. نخستین قسمت فصل دوم سقوط در روز سه شنبه، سیزدهم خرداد ماه و آخرین قسمت فصل پایانی سقوط در روز ۲۸ مرداد سال ۹۳، همزمان با شصت و یکمین سالگرد وقایع این روز از رادیو فردا پخش خواهد شد.)