مجموعه سی قسمتی «۳۰ جنجال یک رئیسجمهور»، هر بار یکی از مهمترین جنجالهای محمود احمدینژاد را در طول هشت سال دوران ریاست جمهوریاش ورق میزند. پانزدهمین بخش از این مجموعه رادیویی به «ارسال نامه به رهبران کشورهای غربی و آمریکا» میپردازد.
-----------------------------------------------------Your browser doesn’t support HTML5
کمتر از یکسال است که محمود احمدینژاد به مقام ریاست جمهوری رسیده است و هنوز مقامات بلندپایه کشورهای غربی او را به طور رسمی به کشورشان دعوت نکردهاند. در چنین شرایطی محمود احمدینژاد شروع به نوشتن نامههای بلند خطاب به آنان میکند، البته نامههایی که هیچ پاسخی از گیرندگان آنها دریافت نمیکند.
محمود احمدینژاد، اولین نامه را در اردیبهشت سال ۱۳۸۵ برای جورج بوش، رئیسجمهور وقت آمریکا، مینویسد؛ نامهای طولانی در ۱۸ صفحه. محمود احمدینژاد، در گفتوگو با خبرنگاران درباره محتوای نامه به جورج بوش:
«ادب اسلامی اقتضا میکند که ما ابتدا به ساکن متن را منتشر نکنیم. الان هم منتظریم در ادامه کار، ببینیم عکسالعمل و رفتار مخاطب نامه چگونه خواهد بود. آن وقت تصمیم میگیریم.»
محمود احمدینژاد در این نامه، حمایت امریکا از اسرائیل را محکوم و از اشغال نظامی عراق توسط این کشورانتقاد میکند. در این نامه رئیسجمهور ایران از همخوانی نداشتن اعمال آمریکا با آموزههای عیسی مسیح ابراز نگرانی میکند و همچنین ابراز تأسف میکند که چرا برخی متهمان در آمریکا وکیل ندارند یا مدت بازداشت آنها به درازا کشیده است؟
کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه وقت آمریکا، در گفتوگو با رسانهها، با اشاره به اینکه در نامه آقای احمدینژاد نکته تازهای دیده نمیشود، این نامه را بیاهمیت تلقی میکند. محمود احمدینژاد، در گفتوگو با خبرنگاران:
«بحثی که ما مطرح کردیم، حرفهای ملت ما و حرفهای دل ملت ایران بود. دیدگاهها و اعتقادات و نظرات ملت ایران، و نگاه ملت ایران به مسائل جهانی، و راههای برونرفت از مشکلاتی که امروز بشریت از آن رنج میبرد.»
چند روز بعد از این نامه، آیتالله احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان، در خطبههای نماز جمعه تهران نامه رئیس جمهور ایران به جورج بوش را از «الهامات خدا» دانسته و توصیه میکند که این نامه را همه بخوانند و در مدارس و دانشگاهها خوانده شود و صدا و سیما نیز مکرر آن را بخواند.
روز بعد از این سخنان، مهدی کروبی، رئیس سابق مجلس ایران، نامهای علنی به آقای جنتی می نویسد و ضمن «اغراقآمیز» خواندن توصیفات او مینویسد که به همان اندازه که شما از نامه آقای احمدینژاد مبهوت شدید من از سخنان شما مبهوت شدم!. محمدجواد اکبرین، روزنامهنگار و دینپژوه ساکن پاریس:
«انتقاد جدی آقای کروبی از آقای جنتی این بود که چرا یک نامه عادی را که مورد نقد بسیاری از سیاسیون هم قرار گرفته، کارکرد مفیدی هم نداشته و مخاطبانش هم حتی به آن پاسخ نگفتهاند، الهامات خداوند توصیف کرده. نگرانی آقای کروبی این بود که تعبیراتی چون الهامات خداوند، یا معجزه هزاره سوم، کتابی که با هزینه دولت بسیار چاپ و تکثیر شد، یا [تعبیر] دولت برآمده از زیارت عاشوراهای مردم، یا [تعبیر] دولت مورد عنایت امام زمان، ادبیاتی است که در سطح حاکمان در حال تکرار است و این میتواند جریان خطرناک غالیان را بازتولید کند و لطمه بزرگی به عقلانیت اسلام و مسلمانان و روحانیان بزند و مردم را از آنها منضجر کند.»
رئیسجمهور ایران پس از برخورد سرد مقامات آمریکایی و بیپاسخ ماندن نامهاش، از رئیسجمهور آمریکا درخواست مناظره تلویزیونی میکند اما این درخواست هم با بیتوجهی مقامات کاخ سفید همراه میشود.
رئیسجمهور ایران این بار تصمیم میگیرد که نامهای به مردم آمریکا بنویسد.
به فاصله کوتاهی از نامه احمدینژاد به بوش او بار دیگر، در شهریور ماه سال ۱۳۸۵ نامهای به آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، مینویسد.
هولوکاست، سیاستهای اسرائیل، وضعیت مردم عراق و راهکار برونرفت از شرایط دشوار بینالمللی برای به توصیف او اداره بهتر جهان، چهار محور اصلی نامه محمود احمدینژاد به صدراعظم آلمان است.
نامهای که بار دیگر برای آن پاسخی دریافت نمیکند و آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان، در گفتوگو با تلویزیون ZDF میگوید که این نامه ارزش پاسخگویی ندارد. حسین علیزاده، دیپلمات پیشین جمهوری اسلامی ایران:
«ارسال نامه رئیسجمهور باید از طریق کار کارشناسی انجام شود و من از طریق تجربهای که در وزارت خارجه داشتم، هیچکدام از این نامهها در سطوح کارشناسی انجام نشده تا برسد به سطح خود رئیسجمهور. بنابراین با عدهای از حلقههای نزدیک خودش این کار را انجام میدهد. نکته دوم، اینکه نگاه کنیم آقای احمدینژاد برنامهای برای سیاست خارجه نداشت و وقتی که او را به اندازهای بالا میبرند که معجزه هزار سوم محسوب میشود، او خود را در مقام یک رئیسجمهور نه بلکه در مقام یک پیامبر میبیند، همچنانی که در تاریخ هست که پیامبر اسلام به کسرای ایران و قیصر روم نامه نوشت، خودش را در در آن ظرفیت میدید که چنان مکاتباتی را بکند. برنامه سیاست خارجی او برنامه اسلامگستری است تا اینکه مثلاً درصدد تجدید روابط کشور با کشورهای همسایه و تنشزدایی باشد. در واقع آقای احمدینژاد در سلسلهای از توهمات گیر کرده بود که بیپاسخ ماندن نامهها، پس از چندین و چند نامه تازه به او تفهیم کرد که اینها آب در هاون کوبیدن است و در دنیای دیپلماسی نه به این گونه رفتار میکنند و نه این گونه باب مراوده را با کشورهای دیگر آغاز میکنند.»
محمود احمدینژاد، که از این نامهها نتیجه نمیگیرد، بیکار نمینشیند و در ادامه نامهنگاریهای بیپاسخ خود این بار نامهای به ژاک شیراک، رئیسجمهور فرانسه، و رومانو پرودی، نخستوزیر ایتالیا، مینویسد.
او همچنین نامهای به پاپ بندیکت شانزدهم، رهبر کاتولیکهای جهان، مینویسد و حدود یک ماه بعد پاپ پاسخ او را میدهد و خواستار گفتوگو با تهران درباره وضعیت کلیسای کاتولیک در ایران میشود.
پس از یک وقفه یک ساله در سال ۱۳۸۶ محمود احمدینژاد این بار نامهای به نیکلا سرکوزی، رئیس جمهور فرانسه، مینویسد. محتوای نامه منتشر نمیشود اما نشریه لوموند از قول منابع دیپلماتیک مینویسد که لحن نامه زننده و تهدیدآمیز است. هر چند مجتبی ثمره هاشمی، از مشاوران ارشد رئیسجمهور ایران، به خبرگزاریهای داخلی میگوید که آنچه از محتوای این نامه در برخی از رسانهها، از جمله لوموند، منتشر شده، اکثراً تحریف شده است.
نشریه لوموند نوشته بود که محمود احمدینژاد در این نامه، نیکلا سرکوزی را «فردی جوان و بیتجربه» خطاب کرده و از او خواسته «روابط دو کشور را از بین نبرد». گفتوگوی محمود احمدینژاد با خبرنگاران خارجی درباره نامه به رئیسجمهور فرانسه:
خبرنگار: «شما پیام سختی را به رئیسجمهور فرانسه ارسال کردید که درباره پرونده هستهای شما بود. آیا این پیام تأثیری بر گفتوگوهای شما با فرانسه خواهد گذاشت؟»
محمود احمدینژاد: «نامهای که برای آقای سارکوزی فرستادم، نامه سختی نیست. شما از کجا متوجه شدید که نامه نامه سختی است؟ نامه در مورد روابط دو جانبه بین ایران و فرانسه است و اتفاقاً تقریباً در آن هیچ بحثی درباره مسئله هستهای نشده است الا یک اشاره کوتاه. اصلاً موضوع نامه درباره روابط در گذشته، امروز و آینده است.»
محمود احمدینژاد: «نامهای که برای آقای سارکوزی فرستادم، نامه سختی نیست. شما از کجا متوجه شدید که نامه نامه سختی است؟ نامه در مورد روابط دو جانبه بین ایران و فرانسه است و اتفاقاً تقریباً در آن هیچ بحثی درباره مسئله هستهای نشده است الا یک اشاره کوتاه. اصلاً موضوع نامه درباره روابط در گذشته، امروز و آینده است.»
با انتخاب باراک اوباما به عنوان رئیسجمهور آمریکا، محمود احمدینژاد برای او پیام تبریک میفرستد. رسانهها مینویسند او پاسخی از پیام تبریک خود دریافت نکرد، اما پس از مدتی بار دیگر دست به کار میشود و نامهای به بارک اوباما مینویسد. حادثه حمله به برجهای دوقلوی تجارت جهانی، و سیاست این کشور در مبارزه با تروریسم محور مهم نامه او اعلام میشود. بار دیگر رئیسجمهور ایران پاسخی دریافت نمیکند.
نامهنگاریهای بیپاسخ او این بار با انتقاد چهرههای سیاسی اصولگرا، از جمله احمد توکلی نماینده مجلس مواجه میشود. محمود احمدینژاد و واکنش او به انتقادها:
«ما آمدیم نامه دادیم، به نامه ما ایراد میگیرند. بعضیها اصلاً عقبند. بابا، در دنیا امروز دیپلماسی عمومی مطرح است. این علم روز است. دیپلماسی عمومی. من به آقای اوباما نامه میدهم، این نامه به آقای اوباما نیست. نامه به کل بشریت است. نامه به آقای بوش میدهم، به کل بشریت است. یعنی افکار عمومی را در جهت ما میآورد.»
در نهایت پس از نامهنگاریهای متعدد و بیپاسخ این اقدام محمود احمدینژاد برای باز کردن باب گفتوگو با کشورهای غربی و آمریکا با شکست روبهرو میشود و منتقدین او این سیاست را سیاستی شکستخورده در کارنامه دیپلماسی دولت محمود احمدینژاد توصیف میکنند.